Querencia For All

~~~ خانه ای برای افسانه ها و افسونگرها ~~~
Q. Moon
Q. Moon Saturday, 24 February 2024، 03:03 PM

Left Alone

 

فن فیکشن Left Alone

🩸🩹 FULL 🩹🩸

تست اضافه شد ;>

 

 

نویسنده: Querencia

 

کاپل: پارک جیمین × مین سول آه

 

ژانر: عاشقانه × پایان دنیایی × Song Fic × اسمات

 

هشدار: زامبی

 

محدودیت سنی: +18

 

 

 

🩸Teaser🩸

Click to Watch

 

 

🩹Theme Song🩹

Whispers in the Dark

 

🩸Test🩸

Will You Survive the Attack

 

 

 

🩹🩸مقدمه🩸🩹

 

جیمین هرگز زندگی عاشقانه ش رو تصور نکرده بود و هیچ رویایی درباره ش نداشت؛

واقعیت این بود که جیمین به عنوان یه قاتل استخدامی و کسی که در ازای پول، هرکاری که ازش خواسته میشد رو انجام میداد، این رو حق خودش نمیدونست که بخواد یه زندگی عاشقانه خوب رو برای خودش مجسم کنه و درباره ش خیال پردازی کنه.

 

و با وجود همه اینها، جیمین هرگز فکر نمیکرد با عشق زندگیش در پایان دنیا ملاقات کنه.

 

اما اون لحظه، زمانی که در انتهای لبه شکسته پل ایستاده بود و اون موجودات خونخوار از مرگ برگشته به سمتشون هجوم میبردن، بوسه ای به سول آه زد و چیزی در گوشش زمزمه کرد که میدونست عاشقانه ترین دیالوگ تاریخ عشق های تراژدیکه:

 

- بیا با هم بمیریم..!

 

 

 

🩹🩸Download🩸🩹

 

 

 

::پیام نویسنده::

 

هی بیبیا، کوئرنسیا صحبت میکنه :)

سرتون رو درد نیارم فقط میخواستم بگم که برای افتر استوری این کار، قراره با شخصیت ها مصاحبه کنم :)

پس هر سوالی که از هر کدومشون دارین (هر کیِ هرکی، اصلا به اینکه معلوم نیست زنده ن یا نه کاری نداشته باشین) توی کامنتا بپرسین تا توی مصاحبه، کارکترها به سوال هاتون جواب بدن :))

تا بازگشت با افتراستوری "تنها رها شده"، بدورد لاولیا :) 3>

 

RM. kiute.ARMY یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک RM. kiute.ARMY یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک مسواک کوکی saliva  (Ot7) Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Nothing عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه Arina Army عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه Arina Army عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه زن نامجون زن نامجون ناشناس عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه مامانم روم اسم نذاشته :) عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه Jim Jim Jim Jim Jim Jim Jim Jim Jim Jim Jim Jim Jim Jim
💎 آخرین نظرات بیبی‌هام 💎 :
Tags :
۵۲ تعداد نظراتتون :)
  • RM. kiute.ARMY
    2 March 24، 01:30
    RM. kiute.ARMY

    بخدا خرابتمممم عشق هیونگگگگ برات خیابون میبندم😭😭😭😭⛓⛓⛓💖💖💖💖💖

     

    نههههه!! درست کردی و غوغا انداختی به جونمون😭😭😭😭💜💜💜💜

     

    سیخ بزنیم بهشون که خوندی تو؟😔

    هیونگ بوقولتت😎💋💋💋

     

    ماااااااچ😭💋

     

    نهههههههه خودم نجاتت میدممم همونجا بمون دارم با وانتم میام دنبالت😭😭😭

  • Q. Moon
    7 March 24، 11:41
    Q. Moon
    هیونگ بخدا من میام تو رو میگیرمت
    اینجوری که تو هندونه میذاری زیر بغلم و لوسم میکنی هیچکس دیگه نمیکنه U_U
    3> 3> 3> 3>

    هاها پس بیشتر در راه خواهد بود
    (وی شکر میخوره و درواقع هیچ ایده ای نداره که دیگه چطور تستی درست کنه..)

    منتظر وانتتم هیونگگگگ T^T
  • یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
    28 February 24، 11:46
    یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک

    یک سوال از جیمن و سول اه:خوردن نودل خشک چه حسی داشت و مزشو لطفا تشبیه کنید،سیا این قسمتو که خودم تو ذهنم یاد داشت کردم در اولین فرصت ممکن بخوام یکم تست،*به نظرم مزه خیلی خاصی نده* کنم ببینم چه حسی داشتن دقیقن

  • Q. Moon
    1 March 24، 08:18
    Q. Moon
    بله بله
    حتما به لیست سوالات مصاحبه اضافه میکنم T^T

    والا واقعا هم مزه خاصی نمیده.. آرده.. ماکارونی خشک خوردی؟ همونه دقیقا
  • RM. kiute.ARMY
    28 February 24، 00:05
    RM. kiute.ARMY

    سلام سیا خانم من چطوری توووو؟T^T

    دورت بگردم الهی خسته نباشی که:>

    به به تست هم که ساختی عالی!!!!

    براوو!

    یادش بخیر منم پیارسال به بچه ها گفته بودم بسازن منتها سوال بود از خود فیک ه مثلا فلانی با پای چپ رفت مستراح یا راست...من مثل تو خلاق نیستمT^T

     

    واقعا عالی بود عالی😭

     

    نتیجه تست من

  • Q. Moon
    1 March 24، 08:25
    Q. Moon
    سلام هیونگگگگگگگ
    چطوری شمااا؟ چه خبراااا؟!
    قدم رنجه فرمودیت قدم رو تخم چشم بنده گذاشتین T^T

    هیع تشکورات :>
    بله بله U^U چند وقتی بود میخواستم برا چند تا از کارا تست درست کنم نگران بودم استقبال نشه.. که دیگه زدم تو کارش و شد :>>>

    عهه ولی اونم خوبه ها سوال اطلاعاتی بذاریم ریدرها رو بسنجیم U_U
    عی بابا هیونگ شرمنده نکن دیگه *ذوق مرگ شدن*

    بوس بت :> 3>

    وایییی.. تبریک میگم :>
    من تو فیکشن خودم قراره بمیرم T~T
  • یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
    26 February 24، 22:34
    یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک

    سلاامم چطوری سیاا:>

    خوبی؟

    آممم،میگم برای اون مصاحبه ها،یهچند تا سوال کوچولو موچولو،

    اولیش رو از جیمین دارم:خب اهم اهم اقای جیمین،میخواستم بدونم وقتی از کما بیدار شدید و ...بعد که تو بیمارستانی که هیچ کی نبود،دقیقن چه حسی داشت،و اینکه اولین باری که سول اه رو دیدی،ایا فکر میکردی روزی کارت به عاشقش شدن بکشه؟(واقعا فکر کنم خیلی سوال چرت و پرتی باشه)

    بعدی رو از سول اه دارم:خب خانم مین سول اه،چطوری بعد از اهم اهم با جناب پارک،خیلی عادی رفتید بیرون و از دست زامبیا فرار کردید ؟(واقعا برام سوال شد😂😔🤝🏻)،یه سوال دیگه ،اینکه حست وقتی یونگی رو زامبی دیدی(واقعا اون قسمت بغضم گرفته بود) 

    و یک سوال هم اینکه جیمین جان و یا سول اه جان،یک ماه تو خونه جیمین بودید،جییمن احتمالا یه دونه اتاق خواب نداشته دیگه چون خب تکی زندگی میکرده پس منطقیه که فکر کنیم یه دونه اتاق داشته،پس،یه سوال،ایا باهم رویه تخت میخوابیدین،یا یکی روی زیمین،یا مثلا یکی رفته رو کاناپه خوابیده(ذهن سمی😂😔🤝🏻)

    دیگه ،فکر نکنم سوال خاصی باشه،با تشکرات فراوان از سیا ،عزیز دلم،

    پ.ن:درباره اون سخن پایانی،که گفته بوید خودت موقع خوندن این همش مواظب اژرافت بودی و اینا،والا منم موقع خوندن این،یه هو داداشم درنزده یه هو اومد تو،یه دقه چنانن جیغی کشیدم پشمای داشته و نداشتهی داداشم ریخت اینجوری بود که چته،(واقعن یه دقه فکر کزدم یه زامبیه،اخه دقیقا موقعی بود که جیمین و سول اه ساکت بودن برگشتن یه ده تایی زامبی جلوشون بود،خیلی بدجا و بدموقع داداشم پرید،)،تو راه مدرسه هم(پیاده میرم و برمیگردم)یه چند بارخیابون خلوت بوده هوا تاریک بوده،اینجوری بودم که همش مناظر بودم یه زامبی پیداش بشه تا جیغ بزنم😂😂😔🤝🏻

    بازم ممنونم که انقدر قشنگ نوشته بویدیش،عاشق این فیک شدم و رفته تو لیست بهترین فیکام🥲🤌🏻💗💗💗💗💗💗💗

  • Q. Moon
    1 March 24، 08:32
    Q. Moon
    سلام قشنگم :>
    حال شما؟ ^^
    به بههههه.. بله بفرمایید میشنومممم!!
    یعنی عاشقتونم که همچین سوالایی میپرسین. جدی اگه خودم بدون کامنتای شما میخواستم مصاحبه رو بنویسم عمرا سوال خوبی به ذهنم میرسید ولی سوالای شما خدان!
    لاتنهنمتدئبرنمسئیبر
    وای سوالت از سول اه... من تیر خوردم شما ادامه بدین :>>>>
    با تشکرات فراوان از شما.. حتما به لیست سوالات مصاحبه اضافشون میکنم T^T

    پ.ن: بخدا پارانوید شده بودم :>>>> وای تازه تو خیابونم یادم نیست دقیق چی شد.. ولی یه چیزی شد که رسما فاصله دو خیابونو دویدم.. جدی جدی فکر کردم زامبی دنبالمه :>
    اصلا خیلی سم بودم تو دوره نوشتنش!!
    وای شت... سکته ت داد قشنگاااا T^T اون ساعت صبح جیغ میزدی مردم خودشون همون لحظه بدون زامبی شدن میریختن سرت U_U

    من فدای تو جوجه خوشحالم که دوستش داشتی 3> ^.^
  • یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
    25 February 24، 12:40
    یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک

    سلاااام سیاا،من تلاش هام ستودنی بود ولی زنده نموندم ولی نه تا وقتی که هوس قدم زدن زیر بارونو نکردم؟پشمااام

    (جواب اون تسته)

  • Q. Moon
    25 February 24، 18:04
    Q. Moon
    سلااام چطوری بچه؟!
    عههههه!! بد شد که.. البته بدتر از اون خود منم که تو تستی که خودم درست کردم
    تو فیکشنی که خودم نوشتم
    مردم :>>>>>>>
    پ.ن: دلقک دو عالم هستم...
  • مسواک کوکی
    24 February 24، 15:20
    مسواک کوکی

    ایوللل، واسه این عشق منم تست ساختیی🤌🤌 

    و دوباره پیش به سوی تست دادن 

  • Q. Moon
    25 February 24، 18:32
    Q. Moon
    آرههههههه
    از اونجایی که از اولین عشقای خودمم هست نمیتونستم ازش بگذرم U_U
  • saliva (Ot7)
    29 October 23، 12:55
    saliva  (Ot7)

    من حدودا شیش ماه پیش اینو خوندم و از وبلاگ فضاییها دانش کردم ولی الان اومدم یه سر بزنم وبلاگت و دوباره دیدمش کل خاطراتم با این فیکشن اومد جلو چشام.

    و هنوزم بعد از خوندن ده ها فیک دیگه بعد از این فیک،بهترین فیک زندگیم مونده:)

    فقط این مصاحبه با کاراکتراش کو الان؟

    کووووو الان کجاسسسددبنب کیگث

  • Q. Moon
    29 October 23، 17:58
    Q. Moon
    واو شیش ماه پیش؟! یعنی همون دوره‌ای که تازه گذاشته بودمش هوم؟ :>
    هاه خوشحالم که تونسته تو قلبت جا واسه خودش نگه داره U^U
    این بزرگترین افتخار یه نویسندست T^T

    عااااه~~ راستش متن مصاحبه خونه جا مونده :>
    بلیط به کره هم که خبر داری چقدر گرونه فعلا نمیتونم برم باشون بحرفم U-U
  • Baby Bunny
    29 September 23، 23:27
    Baby Bunny

    آره به وطن خویش بازگشتم سیا :)

     

    من مظلومم به خدااا یکی کوکمین بنویسه خببب...

     

    منم از سر کنجکاوی خوندم‌ش... ولی خب سر صفحه ی ۱۱۴۹ فکر کنم... و البته که از فصل دوم! من خیلی گریه کردم بخاطر جیمین... خیلییی اشک ریختم یعنی اینجوری بودم که تا نیم ساعت بعد چشمام پف داشت... گفته بودم زیادی احساسیم :)؟

     

    خلاصه که... نمیگم اسپویل میشه ولی خیلی این بخشش خوب بود... راجب صفحه مطمعن نیستم درست... به هر حال همون حدود.. و فصل سوم‌ش هم آخراش گریم گرفت...

     

    جزو معتبر ترینا بودن... و خب تست ام‌بی‌تی‌ای دادم و ISTP درومد :) 

    ماه بعد دوباره تست میدم... میخوام چند بار تست بدم تا مطمعن شم..

     

    بلانسبت مث سگ دارم تغییر میکنم... فقط خداروشکر کارهای بچ دغ دلیشو سر مماخم پیاده نکرده بر خلاف اکثر جمعیت، بینیم هنوز عروسکی مونده... میدونی دیگه بلوغ چه می‌کنه با بینی؟ این یه مورد شانس آوردم کاریم نشده هنوز :)

     

    وای سیا خجالت میکشم خببب... ولی از نظر خودم صدام هنوز جیغه... این که میگن خوشگله حرف بقیه...

     

    حق تا ابد، فرای عقده‌ای نمیدونم چشونه؟ 

     

    وای جر با معلمممم؟ واهایییی

     

    منم! دوستام همیشه خودشون میان سمتم چون... میدونی که... بی اعتمادم.

    در واقع میترسم از جواب رد شنیدن و خب... ترجیح میدم بقیه اولین قدمو بردارن :)

     

    قربانیشو خوب اومدی... خنده-

     

     

  • Q. Moon
    30 September 23، 06:14
    Q. Moon
    درهای اینجا همیشه برای تو از پاشنه در اومده بان بانم T^T

    حالا من چند وقت پیش از سر کنجکاوی یه پرونده قتل شروع کردم :> و همین امروز صبح که بیدار شدم تمومش کردم و دادگاه و حکم و اینا رو خوندم
    و الان دارم از شدت هر/زه بودن قاتل روانی میشم :>
    کنجکاوی همیشه به گ/ دهنده احساسات است T^T

    اوهوم مخصوصا اینکه شرایط و محیط  عوامل درونی باعث میشه ادم در طول زمان تغییر کنه شخصیتش
    من خودمم هر چند وقت یه بار برمیگردم دوباره تست میدم ولی خب تا حالا که تغییری نداشتم همیشه infp بوده و هستم :>
    (امروز دوستم یه پست برام فرستاده بود با عنوان "هورنی ترین تایپ ها از نظر مردم"... من در با 95% آرا در صدر لیست بودم :>>>>>)

    با من درمورد تاثیرات بلوغ روی بینی حرف نزن که همین 5 ماه پیش رفتم عکس بچگیمو دادم به دکتر گفتم اینو برگردون رو صورتم :>
    الان بقیه دماغم تو الکل تو یخچاله *اموجی خنده* :/

    بهرحال صدایی که بقیه میشنوم با اونی که خودت میشنوی متفاوته
    اونها صدایی که از حنجرت بیرون میاد به گوششون میرسه پس اگه میگن قشنگه حتما هست :>
    مثلا طبق گفته بقیه، من صدام از چیزی که خودم حس میکنم بم تر و کلفت تره

    میدونی.. من خودم اینطورم که تجربه م ثابت کرده با شخصیت های متنوعی میتونم کنار بیام.
    درواقع تجربه کردم که من توی جمع های زیاد و متفاوتی میتونم جا بگیرم
    اما هنوز هم وقتی خودم میخوام قدم اول رو بردارم، میترسم که اونجا جام نباشه
    این موضوع از کمبود اعتماد به نفس و به قول خودت، ترس از نه شنیدنه
    توی ذهنم، میدونم که اونقدری که فکر میکنم بزرگ نیست
    به هر حال حتی اگه نه بشنوم هم قرار نیست فرشته مرگ بالای سرم ظاهر بشه
    ولی هنوز هم زمان سختی رو میگذرونم تا بتونم از نظر احساسی هم با این موضوع کنار بیام و قبولش کنم
  • Baby Bunny
    28 September 23، 21:26
    Baby Bunny

     

    فقط خود کامنت یه صفحه و نیمه ^^

    ....

     

    هومممم. هیق 

    وای بلاگ ددی هم کسی کوکمین نمیزاره قهرم باهاتون اصن :<<<

     

    آره تهش همه همونجا جمعیم U-U 

     

    اسلحه... خب به عنوان کسی که با دو ورژن فیکو خونده... جدای از کاپل مورد علاقه‌ام میگم کوکمینش یه چیز دیگست! 

    محض رضای خدا اسپویل میشه پس چیزی نمیگم فقط شخصیت باتم خیلیییی به جیمین میخوره و به نظرم اسلحه با کاپل کوکمین جالب تر و قشنگ تره.

    و اگه بخوای لینکشو دارم میفرستم برات بخون کیف کن U-U 

     

    عر میزنم- 

    نه من کوکمین موخوامممم...

     

    خودمم گاهی خیلی سگم... یعنی جوری پاچه طرفو میگیرم که نفهمه چی شده :)

     

    فاک سیا حدس بزن چی؟‌ من رفتم چند بار تو چند تا سایت مختلف تست دادم، و هر بار درونگرا در اومد.)))

     

    تا پارسال از برونگرا یکم قوص برداشته بودم به این سمت... بعد اوایل تابستون کلا کج شدم... و الانم که... مامانمم میگه کم حرف تر شدی... خدا میدونه من این دوره ی بلوغو پشت سر بزارم چقدرررر تغییر میکنم!!

     

    راستی تازگیا همه از صدام تعریف میکنن... به یکی از دوستای مجازیم واسه اولین بار ویس دادم و گفت صدام شبیه دوبلوراس... بعد یکی از همکلاسیای پارسالمم دیروز تو راه برگشت گفت صدام تغییر کرده قشنگ شده...

     

    هوممم... خودم به شخصه عاشق شغل معلمی‌ام... ولی معلمای ما واقعن خیلی بی مسئولیتن...

     

    رنگ مو؟ امین هفته اولی سیگار و الکل از تو کیف دانش آموزان پیدا شد :)

    اخراج شدن چند نفر هنوز هیچی نشده...

     

    (حیحی... -خجالت- U-U )

     

    حق! امسال که میگن مو بریزید بیرون باید هد بزنید، ولی کیه که گوش بده :)؟

     

    همون... الان من خیلی اجتماعی و اینام... به خصوص تو گپ ولی واقعیت... اصلااا نمیتونم با کسی رابطه برقرار کنم مگه طرف خودش بیاد سمتم...

     

    همون دیگه! من بدنم نوید پریود میده... فکر کنم یکی دو هفته بعد دوباره قراره تریسام برپا کنم U-U 

     

    فاک! منطق‌ات داره باعث میشه دردم بیاد... یعنی اگه منو خیلییی محکم گاز بگیری یعنی دوستم داری؟.)))

     

    جررر...

     

    منم! کولی بازی نمیکنم ولی از آمپول متنفرم... سرم رو ترجیح میدم.))

     

    حیح... بوتمو میدوس...

     

    آره... رودست خورد از بابام.)))

     

    واووو Y^Y

     

     

  • Q. Moon
    28 September 23، 21:36
    Q. Moon
    به به
    ببینین اینجا چی داریم :>>
    یه خرگوش که مفقود شده بود و الان دوباره به خانه بازگشته♡♡

    ای جان جان
    من همچنان سوت زنان عبور میکنم فعلا

    خدایا اسلحه داره منو میکشه انقد همه جا اسمش هست :>>
    اوه پس واجب شد کوکمینشو بخونم
    فعلا ک ن ولی خواستم بخونم بهت میگم ^^♡

    بستگی داره چه سایتایی تست زده باشی البته
    ولی خب اگه چند جا و چند تست این نتیجه رو دادن پس باید درست باشه :>
    عه، به دروم خودت منحرف شدی ینی؟😔😔

    آره کلا دوره بلوغ خیلی شخصیت آدم تغییر میکنه
    من چطوری این صدای زیبا رو بشنوم؟ :>>

    بعضی معلما به معنای واقعی کلمه عقده‌ای‌ان -_-

    بابا نمیدونم چرا دانش اموزا جدید این شکلی شدن! فکر کن پسره قلیون برده مدرسه با معلم کشیدن :///
    معلمه هم لوشون داده ب سرزمین توریستی رفتن :]

    دقیقا منم!!! هر چی بش فکر میکنم، اگه دوستام نمیومدن سمت من، هیچ وقت دوست نمیشدیم چون من عمرا میرفتم سراغشون :>>>

    بله! میزان محکم بودن گاز ≡ میزان علاقه به قربانی ^^♡

    آره بخدا سرم راحتتره T~T
  • Baby Bunny
    11 September 23، 21:12
    Baby Bunny

    کامنتای آخری مثل تومار شدن عشقم U-U 

     ....

    ایشالا ایشالا ^^

     

    هعی منم همراهت قصه بخورم پس U-U 

     

    برعکسف منکه همش آمار رو چک میکنم...

     

    آره لعنتی یه وایب فاکینگ گادی میده به آدم اصن روزت ساخته میشه U-U 

     

    وای کمک خواستی منم میام جهنم دوس U-U 

     

    اتفاقا منم دنبالشم ولی هیچی مثل اسلحه اشکمو در نمیاره هیق.

    اینقدر انگست دوست دارممم. بدنت مور مور میشه و گریت میگیره... اینا جزو حالات مورد علاقه ام موقع خوندن انگست های صگیه.

    واسه بقیه خوب نیست ولی من عاشق این حالتام U-U 

    #مازوخیسمیِ‌دیوانه!

     

    شت آره با اینکه تجربشو ندارم مشخصه اینکه قلم و موضوع داستان و روندش جور در بیاد سخته در حد مرگ U-U 

     

    جوووون هیبرید.. قاتل میشم اگه استریت یا کوکمین نباشه U-U 

    *دو-سه تا ایموجی چاقو مثلا*

     

    زیاد؟ خیلیییییییی خیلیییی زیاد یه عالمه n تا نقطه ضعف داره سیا! 

    اگه اینجوری پیش بره نوجونامون همه عصبی و افسرده میشن!

     

    معلم با اعصاب کمه و مدیرا همه داد و هوار میکشن.

    آرایش و اکسسوری مجاز نیست و حتما باید با قیافه عجوزه طور بریم 

    (گرچه من سر تاپام اکسسوریه و آرایش هم میکنم *خنده)

     

    اصلا اینا به کنار... تو یه محیطی که همه دخترن و یه پشه ی مذکر هم پر نمیزنه، باید مقنعه تنگ گلومونو بچسبه؟ وات د فاک واقعا، وات د فاک؟ 

     

    مطمئنم قرار نیست دلم واسه این دوره ی گوه با هورمون های به هم ریخته و بلوغ و غرور جوانی مسخره، که باعث ریدن های بسیار میشه، تنگ بشه! 

     

    بشه هم با دیلدو گشادش میکنمممم!

     

    خوش بحالت :)

     

    اتفاقا ازونام و انرژی نمیگیرم که هیچ، انرژیم تحلیل هم میره و آخر هفته مثل یه جسد متحرک میشم TT

     

    میدونی نمیخوام حضوری تو جمع باشما. مجازی با همه اوکیم! 

     

    نمیدونم شاید گفته و یادم نیست...

     

    ایشالا واسه هیچکس اتفاق نیوفته :) ♡

     

    چه پیرمرد باحالیه *خنده.

     

    پس نیاز به دوربین مداربسته نیست قشنگ زحمتشو میکشه واستون T^T 

     

     

    حیحی مرسیی :) 3>

     

    (فاک *ایموجی خنده هه که کجه*)

     

    وای وای وای وایییی.

     

    تصور اینکه موقع پریودی ویروس بگیرم و برم زیر سرم باعث میشه خودکشی کنم :)

     

    بدن نمیتونست یطور دیگه سالم بمونه؟ :)

     

    روزش واسه یکی از دوستای مجازیم عکس فرستادم... اول از همه گفت خدایا چه کیوتی میخوام لپاتو بکشم/: 

     

    آقا این لپ کشیدن و کی ابراز محبت در نطر گرفته برم یقشو بگیرم.

     

    نه گاز درد داره U-U 

     

    بدتر خندم گرفت جررررر.

     

    وای خوبه خوش شانس بودی‌.

     

    نه من درگیریام همه سر آمپوله :)

     

    هنوزم که هنوزه سرم رو ترجیح میدم به آمپول. قبلا میترسیدم ولی الان خجالت میکشم شلوارو بدم پایین کو/نمو طرف ببینه.

     

    به خصوص که طرف مذکر باشه که هرچیم قسم خورده باشه و این گوه خوریا، عمرا بزارم به ده کیلومتری بوت سوییت‌هارتم برسه!

    میدونی مال من واقعا خیلی شبیه جیبوتیه *خنده

     

    فکر میکنم به اونا رفتم نه؟ :)

    وای مامانم تعریف میکنه میگه بابابزرگت گول نماز و سجاده ی باباتو خورد منو داد بهش! 

    (اون دوره این چیزا مهم بود دیگه)

    میگه بابابزرگت میگفت با ایمانه و اخلاقش خوبه وگرنه من دلم به چی این خوش باشه؟ 

    الانم که بابام نمازو بوسیده گماشته کنار U-U 

     

    مرسی، همچین والدین تو ^^ 3>

     

    مگه مهریه‌اس؟ U-U 

     

     

  • Q. Moon
    12 September 23، 11:37
    Q. Moon
    شت آره... قشنگ کامنت و جوابش تو یه صفحه جا نیمیشن :>> حیحی ^^

    اتفاقا منم اون اوایل خیلی آمارو چک میکردم ولی خب از یه جایی به بعد دیگه از سرم افتادم
    هرچند الان که بخاطر اون مدت طولانی نبودنم آمار افت داشته یکم دارم سرش حساس میشم #هیق :>
    آرههههههه!! فکر کن من کامنتای زیر پست کارام تو سایت ددی رو هزار بار خوندم
    از بعضیاشون اسکرین شات دارم هروقت حالم گرفتس میرم میخونم شاد میشم :>>
    همینقدر زیبا! همینفدر عالی!

    تهشم که جای هممون همونجاس محبوریم دوس داشته باشیم U-U

    عر منم عاشق این ژانرم :>
    اسلحه رو زیاد شنیدم.. تو کامنتا زیاد دیدم درواقع
    خیلیا دنبالشن
    ولی خودم نخوندم هنوز.. قشنگه؟

    میتونی امتحان کنی تا قشنگ سختیش مشخص شه هانی U-U

    خب من برم جلیقه ضدگلولم رو تن کنم چون که نه استریته و نه کوکمین T^T

    والا نوجوونامون همین الانم کن عصبی نیستنا @-@
    تق به توق بخوره پاره میکنن آدمو بغضیا!

    البته خب حقم دارن مشغله ذهنی زیاده ولی خب.. بنظرم کسی که مسئول آموزش نسله، باید هم با حوصله تر باشه و هم اینکه بیشتر از اینا بهش احترام گذاشته بشه
    معلمی خیلی شغل مهمیه ولی انگار تو کشور ما اصلا قدر دونسته نمیشه!
    من خودم که خیلی دانش اموز خوبی بودم متاسفانه!
    ولی خب مثلا بقیه مو رنگ میکردن و خط مینداختن تو ابرو و این حرفا.. کاری نمیتونستن بکنن کادر مدرسه :>
    نهایتا زنگ میزدن خانواده اونا هم میومدن میگفتن "خب چیکارش کنیم حالا که انجام داده؟"
    (حیح پس داف میکنی میری مدرسه نمیگی میدزدنت؟ U-U)

    وای این واقعا خیلی فشار داره. لعنتی سر کلاس هم که نشسته بودیم
    طبقه دوم، در و پنجره بسته، پرده ها کشیده
    کافی بود مدیر بیاد ببینه مقنعه هامونو درآوردیم
    از خشتک دارمون میزد @-@

    مال من تنگ شده الان میگی برم د**دو بخرم؟

    جر منم تو مجازی خیلی اجتماعی به نظر میرسم!
    ولی تو واقعیت...

    واقعا این چه طرز سالم موندن بدنه؟ اینجوری بیشتر داریم بفاک میریم خدایا! T^T

    جر این اتفاقا دقیقا چند وقت پیش به صورت برعکس برا  من افتاد :>
    یعنی اون عکس فرستادم بعد لپاش خیلی بوجی بوجی بود خدایا دلم خواست گازش بگیرم T^T

    من نه تنها لپ کشیدن، گاز رو ابراز محبت میدونم!
    هر چی طرفو محکمتر گاز بگیرم، یعنی بیشتر دوستش دارم!

    آمپول :>>
    منم این سری که مریض شدم یه آمپول داشتم که چهارشنبه پیش باید میزدم
    ولی هنوز رو میزمه :>
    من با سرم مشکلی ندارم ولی آمپول کلا خوشم نمیاد نه که کولی بازی و اینا بخوام در بیارم
    فقط خوشم نمیاد...

    جر دقیقا مشکل منم همینه!!
    اون روز تو درمانگاه که دیدم دکتر آمپول نوشته یه جون دیگه هم از جونام کم شد!
    قشنگ اینطوری بودم که "من آمپول نوموخوام T^T"

    بوت سوییت هارتو خوب اومدی هانی U-U *لایک*
    یذتدسمکینبترمنسبت


    هه هه الان بابابزرگت اینطوریه که:
    "بازی خوردم؟ <(-_-)>"

    مهم تر از اونه هانی 
    U-U
  • Baby Bunny
    6 September 23، 18:06
    Baby Bunny

    درگیر امتحانات فاکیم.

    ولی الان دیگه هستم ^^ 3>

     

    ممه نان ممه نااان ^^

    عاشق دعای خیرت شدم اصن >.<

    (ناموسا فیکارو پنجاه شصت نفر میخونن فقط سه نفر کامنت میدن. ولی تعداد دانلودا بالاس ^^)

     

    حیحی حیح >.<

     

    بعلههه سد در صگ U-U 

    تشکر کمهههه. باید زانو بزنه فرمانروایی رو سند بزنه به نامت U-U 

     

    اففف منم یکی خوندم امگاوس ازدواج اجباری با انگست شدیدددد. خیلی حرفه ای نبود(فکر کنم چون دوتا نویسنده داشت) ولی خوشم اومد ازش باحال بود.

     

    برو تو همون فاززززز که منم دارم جفت پا میام توششش.

     

    وای آرههههه همش کلمات مغایر دین اسلامیم رو با کلمات متناسب با زندگی تو ایران عوض موکونههههه.

     

     باید برم چند از فحش مهمارو تو دیکشنریش بزنم U-U...

     

    آهههههههه خیلی گوهه گوه! 

    من نه تنها از مدرسه و فضاش متنفرم، بلکه از آدمای توشم متنفرم. دانش‌آموزا و معلما و مدیرا و آه... همشون فقط بلندن حرص بدن. کل هدف مدرسه وارد کردن فشار روانی و عصبی به بچه‌هاست.

    تازه هرچقدر هم شبا زود بخوابیم (که نمیخوابیم) بازم وقتی پنج و نیم صبح از خواب پاشی اونم یه هفته ی تماااام، بدنت کم نمیاره خدایی؟ 

     

    ولی وضع من بدتره هاااا جواب دانشگاه فقط استرسه من کنار استرس، فشار درس خوندن و سر و کله زدن با کلی آدم رو هم در پیش دارم... 

    اگه میل شدید به دوری از بودن تو جمع داشته باشم درونگرا میکنه منو؟ باشه پس من یه درونگرایی واقعیم!

     

    تازگیا بودن تو اجتماع رو اعصابمه *خنده

    ولی واقعا حس میکنم دارم درون‌گرا میشم...

     

    همینو بگووووو. من با مذهبی جماعت ازدواج نمیکنم.

    تازه این مذهبی‌اش بلد نیستن قبل رابطه گرم کنن دخترو خشک بفاکم میدن ترس از رابطه ی فاکیم شدید تر میشه!

     

    فقط نمیدونم منکه بهم تجاوز یا یه همچین چیزی نشده... این ترس از مردا و ترس از رابطه از کجا میاد؟ 

     

    خیلی از مردا میترسم یعنی به حدی که تنها سوار اسنپ نمیشم یا چمدونم تو خیابون زیاد نمیرم... اکثرا تو خونه ام تا برخورد نکنم با پسری...

     

    پیرزن های فضول رو اعصاب... بره به نوه بدبخت خودش گیر بده خو /:

     

    منم که میدونی چقدر رو مامان بزرگم کراشم^^

    بگه حجابتو رعایت کن نه نمیگم... گرچه انجامشم نمیدم *خنده

     

    وایییییییی *خنده

    (آی نو بیب)

     

    موفق شدم با بالاترین نمره نسبت به کل جماعتتتتتتتت. 

    فقط میمونه عملی و تاماااااام... بلاخره مدرکمو می‌گیرم.

     

    من واقعا انگار صورت ندارم. چه حس گندیه آههههه.

    (یاد ناله ی موقع سخس تو فیکا افتادم شت)

     

    جررررررر.

    خندم نمی‌نمیایه روز اول پریودمه دارم جون میدم. از صبح که بیدار شدم زیر دلم جهنمه، کمرم چوب خشکه، فقط مونده صورتم که به حق خدا اونم داره شبیه زامبی های مزدور شیطان میشه قشنگ جهنم تو من بازسازی شه.

     

    خیلی درد موکونه دلمممممممممممممم. حس میکنم دیشب کارما از جلو بفاکم داده واسه درد زیر دل، و عزرائیل از پشت واسه درد کمر... نامردا نکنید اینجوری باهامممم خدایا پسرممم کننننن...

     

    ولی دقت کردی پریود تو ایران گناه کبیره اس؟ U-U 

     

    بابات و داداشت بفهمن بی حیایی. به یه دختر دیگه بگی بی حیایی..‌. من نمیدونم واقعا چیش بی حیاییه؟ 

     

    چطور واسه بریدن دیک پسر جشن میگیرین... بعد این درد مسخره که تغصیر خودمونم نیست و خواست خداست رو اگه به کسی بگیم گناه کردیم و بی حیاییم؟

     

    نه گاز درد داره. میخوام یه راهی پیدا کنم لپامو آب کنم راهی سراغ داری؟

     

    اصن این خاطره های بچگی همشون خوبن ^^ 

     

    همینطوره... کون من به معنای واقعی سوخته ^ایموجی فاکینگ خنده^

     

    وای خدا تصورش هم اسیده... مانتو سوخته... اونم ک//نش... وای عررر....

     

    وای چسب تو گوش؟ خیلی درد دارهههه.

    تا حالا گوش پاک کن تا آخر رفته تو گوشت؟ عفونتش خیلیییی دردناکه..

     

    آره خیلی شیرین و سوییتن^^

     

    والدینشون باشیم جرشون دادیم منکه میدونم

     

    شاید باورت نشه شایدم بشه... مادر پدر من اینجورین که از بچگی همو میشناختن...

     

    مثلا یه بار که خانواده ی مامانم رفته بودن خونه ی خانواده بابام، (دوره ی اوایل انقلاب... ده بیست سال بعدش انگار) اون زمانا روستایی بودن اکثرا دیگه... بابای منم خانوادش روستا بودن..

     

    بعد مامانم میگه بابابزرگم بچه رو از چهار سالگی می‌گفته روسری سرت کن/: 

     

    هیچی دیگه این چهار سالش بوده با بابام اینا و خواهر برادراشون رفته بودن جای مزرعه، باد میزنه روسری مامانمو میبره... بابامم میدوه تا روسری رو نگیره نمیاد :)

     

    در واقع والدین من دختر عمو پسر عمو ان!!!

     

    کلا حس میکنم از بچگی اینا سرنوشتشون به هم وصل بود ^^

     

    ....

     

    خودم تا آخرش رای ام پای توعه U-U 

    اصن باهم مزدوج شید منم بچتون حق مهاجرت هم بهم بدین دیگه عالی میشه ^^

     

    وای قد بلند ما مین‌هیه... بقیه خانواده نرمالن ^^

     

    تفاهم بسیار عالی!

     

  • Q. Moon
    9 September 23، 10:58
    Q. Moon
    بسیار هم عالی ^^
    من خودم این چند روز درگیری مریضی و درست کردن سایت بودم
    امروز هم تا الان دهنم با سایت آپلودر جدیدم سرویس شد الان تازه اوکی شد که دیگه خدا بخواد امدم اطلاعیه جدید بزنم و کارهای هفته پیش رو یه جا آپ کنم :)

    م/مه + نان U-U
    آره تعداد دانلودا خیلی خوبه
    بخدا انقدر فشار میخورم که باید آپلودر عوض میکردم الان همه تعداد دانلودا میپره #هیق :)
    ببین حالا من خودم کمتر از بعضی نویسنده ها درگیر آمارم
    ولییییییی
    کلا وقتی بیای ببینی کامنت گرفتی (حالا چه نکته خوب گفته باشن چه ایراد گرفته باشن)
    یا اینکه ببینی تعداد دنبال کردنا و بازدیدا و... بالاست
    آدم یه جور انرژی خاصی میگیره :)

    دیگه شوما هم که خودت نویسنده ای میفهمی من چی میگم مادر! U-U

    بخدا اگه تو جهنم یه سمت درست حسابی بهم ندنا... خودم یه تنه اونجا رو خاموش میکنم U-U #آبادانی_نیستوم

    وای انگست.. دلم یه انگست میخواد که چشمام باهاش کور شه انقدر گریه میکنم :)
    وای دو نویسنده ای نوشتن سخته
    من چند تا کار شخصی داشتم که با سولمیتم مینوشتم :)
    دوتایی با هم
    یه پارت من یه پارت اون
    خیلیییی خوب بودن ولی از این نظر که باید ریتم داستانی رو با هم حفظ میکردیم سخت میشد

    نههههههه.. فعلا بجای ازبباج اجباری میخوام برگردم تو فاز هیبرید ببینم میتونم بعد از مدتها یه چیز کیوت براتون پست کنم یا نه U-U

    ببین واقعا نمیشه انکار کرد که فضای آموزشی ما نقاط ضعف زیادی داره
    ولی صادقانه.. من واقعا دلم برای دوران دبیرستانم تنگ میشه!

    هیییییییم.. ببین بستگی به خودت داره. مثلا من خودم از اون ادمام که وقتی صبح زودتر بیدار شده باشم، انرژی بیشتری دارم :)
    ولی اگه تو از این آدمای اهل شب باشی، مسلما خیلی با سحرخیز بودن انرژی نمیگیری T^T

    خب.. نه لزوما درونگرا.. درواقع تمایل به انزوا با درونگرایی فرق میکنه

    من با تعصب حال نمیکنم. تعصب روی هر چیزی که میخواد باشه!

    هر ترسی یه منشا داره!
    شاید خودت یادت نیاد ولی ممکنه قبلا کسی حرفی چیزی بهت زده باشه که ترسوندتت یا چیزی مثل اون
    امیدوارم هیچ وقت اتفاق بد اینطوری برات نیفته اصلا :) 3>

    گفتی پیرزن فضول... راجب دوربین امنیتی کوچمون گفته بودم بت؟ :)
    یه پیرمردی تو ساختمون جفتی زندگی میکنه که از صبح تا آخرای شب روی یه صندلی میشینه جلوی در!
    و حواسش به همه رفت و آمدا هست :)
    قشنگ حکم دوربین امنیتی داره T^T

    باه باه!! بانی مدرک بگیر داریم اینجااااا!!! T^T
    موفق باشی گوگولی :) 3>
    دعای خیر من و ریدرهات پشت سر توست T^T
    (جر یاد وقتی افتادم که مامانم پشت تلفن میگه "سیا هم سلام میرسونه بهتون")

    تو منو بگوگ که هم این ویروسه رو گرفته بودم و هم همزمان پریود شدم!
    قشنگگگگگگ!! مردم و زنده شدم :)
    ولی خب رفتم بیمارستان سرم زدم یه روز بعدش کلا خواب بودم و روز بعد دیگه اوکی شدم :)
    ولی خیلی ترکیب دردناکی بود.. بدن دردش واقعا پدر از روزگار آدم در میاره!

    وای دقیقا مود همه دخترا تو این دوره (برم تغییر جنسیت بدم... چرا من پسر نیستم؟)

    واقعا هنوزم هستن کسایی که اینطوری فکر کنن؟ 0_0
    خدایا منو بکش.... لعنتی این یه چیز کاملا طبیعیه که اتفاقا نشونه سالم بودن بدن و درست عمل کردنشه :)))
    کی میخوان بفهمن اینو؟

    یه راه سراغ دارم که پیشنهاد نمیکنم! راه خوبی نیست!
    لپاتو نگه دار بچه :)
    لپ خوبه U-U
    لپ نرمه! U-U
    لپ گاز گرفتنیه!! U-U

    اوهوع! نخند بم سرت میادا! U-U
    مجبور میشی مثل من با مانتوی ک/ون سوخته بری مدرسه...

    تا آخر رفته ولی عفونت نکرده... من کلا بچه بودم با گوشام خیلی ماجرا داشتم
    نصف خاطرات بچگیم تو مطب دکتر درحال چک کردن گوشامه :)

    وایییییی لعنتی چقدر مامان بابات سوییتن! چقدرررررر قشنگتر از همه این عاشقانه های توی فیکشنا و رمانان!! :)
    خدا حفظشون کنه برای هم و برای تو! 3> ^^

    آه! ازبباج با لوسیفر! میقام U-U
    دسته گل عروسی هم فقططططططط  لیکوریس قبول میکنم و دیگر هیچ U-U

    محشر!
  • Baby Bunny
    26 August 23، 21:49
    Baby Bunny
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    وای سیا برگشتی؟

    دارم خواب میبینم دیگه آره؟ وای دیشب به سرم زده بود بیام کامنت بدم ولی خب گفتم مزاحم نشم..

     

    سیا گوشی خریدمممم. مدلش پایینه ولی جدیده. به قول مامانم مدلش مهم نیست کارکرد مهمه U-U. 

     

    وای جدی؟ بیخیال! بزارید تو شکلاتا و آب نباتام غرق شممممممممم. 3>

     

    وای خودا عرر کاری که ازش بدم میومد خوب بوده؟ 

    *جابه‌جایی خون در بدنم با اکلیل* عررر.

     

    شیطان پابوسه شماست ستون U-U 

     

    وای آره مثل منه معتاد :)

     

    آره من یکی خوندم خیلی قشنگ بود با همین ازدواج اجباری. اگه با یه ژانر درست ترکیب شه که عالی میشه خودم طرفدار ده آتیشه اش میشم‌‌.

     

    *پووووف. سیا کیبورد این گوشی جدیده با لغات من آشنایی نداره چرا :(*

     

     

    چقد بده لو رفتن....

     

    واییییییییییی مامان من نباید بفهمه مینویسم. حداقل نه الان! U-U 

     

    سکته رو رد میکنن احتمالا. وای منی که اصلا درس نمیخوندم. سیا ماه بعد رفتم نهم.چه پایه ی حساسیییی. لعنت تو زنده گی!

     

    آره دقیقا منم میخونم ولی خودمو نمیفاکم سرش U-U 

     

    آره هرچیم باشه خانواده خودش مارو میفاکه.

     

    وای بچه ی منم جزو آزاد ترینا و به قول پیرزنا بی حیا (از لحاظ حجاب و آزادی)میشه.

     

    من روزش بیرون بودم. پیرزنه یه نگاه به حجم مو‌هایی که بیرون ریخته بودم انداخت و گفت: حجابتو رعایت کن جوون، دختر واسه حجاب و حیا بوجود ا مده/:

     

    چقد دلم میخواست اون لحظه انگشت میانیمو بکنم تو چشاش یا پشمای پایین تنه مو نشون بدم بگم به اینامم نیستی! ولی چون وی آر توی ایران، فقط یه آه کشیدم و آروم گفتم سرت تو کو**ن خودت باشه. نشنید ولی یکم... فقط ی‌کم دلم خنک شد.

     

    من میزارم بچم آزاد باشه لذت ببره از زندگیش. چون بعدش قراره زیر فشار زندگی خاکستر شه! 

    همم اینکه چون بقول تو مامانش ازین غلطا زیاد کرده *ایموجی خنده که یکم کجه*

     

    #موافقم شدید!

    آره باید همین کارو کنم U-U 

     

    منم با موفقیت در اولین امتحان ICDL یکم امیدواری جذبیدم. ولی هنوز فنی‌حرفه‌ایش مونده عر :"(

     

    وای سر سوسک تو دشوری هم نباید همچین بلایی بیاد. اصن سوسکا هم مث ماها هنرمندن؟ حالا هر چی... U-U 

     

    مامان بزرگمو خیلی دوسش دارم. سخت گیره ولی خیلی مهربونه. نه اینکه شبیه تو داستانا قصه‌های چرت بخونه نه! سوادم نداره بنده خدا.. ولی خیلی دوسش دارم همیشه دورادور حمایتم کرده. 

     

    اوهوم همچین بچه‌ای کمه :)

    جدنی خوبه؟ وای بازهم عرررر.

     

    البته که آره T^T♡

     

    آره استادم خیلی خوب بوده. ولی خودمم با استعدادمااا. یونو؟ *همون ایموجی + اون ایموجی دسته که گنگ نشون داده*  

    چرا بی‌ایموجی اینگده سخته :((

     

     

    #صد_درصگ! U-U *اموجیه خنده*

     

    وای یعنی اونجام مثل گنبدو گرگان بوده؟ به جون جدت در معنای واقعی کلمه هلاک شدیم. بستنی خریدیم روزش... حالا دقیقا هیفده ثانیه بعد داشت می‌چکید پایین/:

    دستوپای هوای مشهدو میبوسم اصن.

     

    شمال شرجیم که هست... لامصب جهندم پیش هواش احساس کمبود میکنه.

     

    مشهد آب و هواش خشک، سرد و معتدله و میفهمم چی میگی. کلا پریود همه جا و هر زمان بده.

     

    همینو بگو... 

     

    **** *** ********* ** ** **** *** ** ****** ****** **** *** *** ***** **** ***** **** ****** **** ****** ***** ***** *** ** *** ***** ** *** ***** *** ** **** *** *** **** ***** ***** *** *** ** ******** ****** * ***** *** ******

    ****** *********

     

    خدایا میشنوی؟ خودت پاشو ظهور کن!!

    قربون دستت یه شلنگم بنداز تو پایین تنه ی ما.

     

    منی که جنوفوبیا دارم و از رابطه میترسم:)

    بعضی شبا بهش فکر میکنم بدنم یخ میکنه تاصبح از ترس درداش خوابم نمی‌بره.

     

    گاز؟ نهههه درد دارههه. 

     

    **** **** ****** ** ******** *** ***** ******** ** *** * **** ****** * **** **** ** **** ****** **** ******** ***** **** ** *** ** **** ****** ******* ** ** ****** * ****** ***** **** ****** *** 

    **** ****** *** **** ***** ***** **** **** * ********

     

    نعمت بهشتی؟ اینکه دو کیلو چربی رو صورتت چسبیده باشه چیش خوبه؟ زده ریده تو نیم‌رخم/:

    واسه بچه خیلی دوست دارم ولی لپای خودمو اصن دوست ندارم:)

     

    آره خیلی گرما زدهگی بده. یعنی آدمو میندازه بغل عزرائیل و کارما باهم تریسامِ بی‌دی‌اس‌ام طور بریم U-U 

     

    خیلی خیلی خطرناکه! متشکرانم T^T

     

     

    نه من تحمل درد ندارم. مامانم تعریف میکنه که بچگیم میرفتیم بیمارستان با کلی چش و ابرو و التماس و زجه، با چشاشون به دکتره میفهموندن اسم آمپولو نیاره یهو ببرنم تو عمل انجام شده قرار بگیرم.

     

    یه بارم مث که بد زده بودم به سیم آخر

    مامانم میگه بیمارستانو رو سرت گذاشته بودی فحشای پدرومادر دار میدادی به دکتره. 

    _ ولم کن عوضیییی. 

    _ تو یه هیولاییییی.

    و چیزایی مثل این‌. میگه موقع برگشت نگاه همه رومون بود/:

    من بچگی خیلی سم بودم.. مثلا یه بار بابام خونه نبوده... مامانم منو برده حموم. 

    بعد حوله دورم گرفته گفته برو جای بخاری بشین خودمو یه آب بکشم.

     

    منم رفتم جای بخاری،هر دو لپ با**سن تبارکمو چسبوندم بهش. میگه دوتا گردالی قرمز شده بود اومدم بیرون سکته کردم/:

     

    یا مثلا یه بار نزدیک بوده دستمو بکنم تو چاه دستشویی فقط واسه اینکه ببینم اون تو چیه/:

     

    یا یه بارم شیش سالگی مجسمه ی مورد علاقه ی مامانمو از پنجره پرت کردم بیرون چون فقط ازش خوشم نمیومد.

     

    یا یه مدت که خونه مون طبقه دوم بود، لب پنجره میرفتم و با یه میله ی تو خالی از پنجره ی خونه ی بغلی قرص نعناع میگرفتم به هوای قرص واقعی با آب میخوردم.

     

    یه بارم گلدونو رو خودم چپه کردم با خاک دوش گرفتم/:

     

    بخوام بگم تا آخر سال طول میکشه *ایموجی خنده*

     

    حیحی ^^

    مرسی گیلی‌گیلی ^^ 3>

     

    آره خودمم دلم براش میسوخت..

     

    نمد به خدااا

    به جاهای تنگ حیح .

     

    ایشالا همیشه باهم خوب باشید ^^

     

    وای آرههههه. 

     

    مث تو فیکا. دشمنیای خانوادگی خیلی بده.

     

     

    آره مورچه مذکر ^^

     

    وای اسبهههه آخرشم شب که شد مامانم اینا اومدن. 

    مامیم سوار شد با بابام عکسای کاپلی گرفتن :")

     

    باجمجون میفرسم واست‌ U-U 

     

    فرمانروایی جهندم حق قانونی شماس سرورم U-U 

     

    مین‌هی؟ ازین تایپ هاییه که گیجت میکنه میدونی؟ درونگراس و تایپ اش فک کنم istp  

     

    استایل اش شبیه تامبویاس و قدش مث چیز بلنده. نقطه مخالف منه یونو؟ 

    تفاهممون تو کوکمین شیپر بودنه ^^

     

     

  • Q. Moon
    27 August 23، 22:35
    Q. Moon
    مهم اینه که الان تو برگشتی خرگوشکم!!!
    کجا بودی تو بان بان؟ T^T
    میصت شدم شدیییید!! 3>

    عه عه! مزاحم چیه شما عشقای منین مگه میشه مزاحمم باشین؟؟؟!!

    به بههههه مبارکت باشه بیبیییی!! به خوشی استفاده کنی!!
    فیکای خوب باهاش بنویسی U-U
    (ریدرای بیبی بانی بلندتر بگین آمین صداش به بهشت ملکوت برسه U-U)
    دقیقا همینطوره!

    تو خودت شکلاتی! آبنباتیییییی!! ^^

    چرا بدت بیاد؟؟!! خیلی گوگولی و کیوت بود مثل خودت :))

    باید جوری دستمو ببوسه انگار ملکشم U-U
    بهرحال همه زحماتم برای از راه به در کردن بچه های مردم با فیک نباید یه تشکر خوب بشه ازش؟ U-U

    ای خدا دقیقا همچین چیزی میخوام و یکی دارم میخونم میشه گفت کمابیش ازدواج اجباریه با چاشنی مافیا و دارک
    چیز خوبیه :)) دارم میرم به اون فاز ولی نباید برم *گریههههههه*

    وای حالا حالا باید باش کار کنی!
    منم گوشیم وقتی نو بود فحشام رو با کلمات محترمانه عوض میکرد خیلی حرص خوردم باش :/
    نکبت من دارم به چه دلیلی فحش رکیک میدم پس؟ :////

    یه ماه دیگه باید بری مدرسه یوهاهاها *نیشخند پفیوزی*
    منم یه ماه دیگه باید استرس جواب دانشگاه رو بکشم آه آه آه (یکم ناجور شد تهش...)

    من جایی نباشم که بچم بتونه لباسای موردعلاقشو بپوشه اصلا غلط بکنم بچه دار بشم :/
    مثل خودم عقده ای میشه *اموجی خنده*
    وای خدایا بعضی پیرزنا چقدر رو مخن!!
    خداروشکر مامانبزرگ من این مدلی نیست.
    یعنی به لباس پوشیدنم گیر میده و اینا... ولی خب در این حد نیست
    کلا یه لول مخصوص خودش :)
    ولی خیلی دوستش میدارم ^^ 3>

    من وقتی میشینم یه جایی باید زنگ بزنم از همه فامیل بابت صاف شدن صورتشون عذر خواهی کنم U-U
    (ایف یو نو، یو نو...)

    باشد که در فنی حرفه ای هم موفق باشییی بیبییییی!!!

    وای اصلا اموجی نیست احساس میکنم صورت ندارم :///

    هیاهستیمترسخیهامسنیت بحث نامناسب شد که :))))
    وای خدایا بسه مردم از خنده!!
    *الان دقیقا بدون اموجی خیلی مضحکه به نظر میرسه... اینجا باید اموجی خنده باشه تا حق مطلب ادا شه T^T*

    نههههه! گاز خوبه!
    گاز نشانه عشقه! U-U

    تنها تریسامی که هرگز ازش لذت نبردم U-U

    جررررر
    کلا همه بچه ها از آمپول زدن خاطرات خوبی دارن :))
    واقعا کم ندیدم بچه ای که با این موضوع جریان نداشته باشه
    خودم که آبروریزی ها راه انداختم
    بچه ها فامیلمون از من بدتر!!!
    یکی از جذابترین خاطراتیه که میتونی بشینی مال هر کسو گوش کنی و ریسه بری باش :))

    وای جر منم یکیو میشناسم
    به پرستارا میگفت "ولممم کنین حرو.مزاده هاااا!پدرسگااا ولم کنین!"
    اون بدبختام غش کرده بودن از خنده

    هولیییی شتتتتتت!!
    جر الان تو میتونی بدون اغراق بگی "کونم سوخته" و واقعا همینطور باشه :)))
    منم یه بار با این حرکت مانتو مدرسمو سوزوندم
    فکر کن صبح رفتم چسبونمش به بخاری.. بعد با مانتویی که جا کو/نش سوخته بود رفتم مدرسه :)))

    شت این بده!!
    من یکی از خرابکاریام این بود که چسب کردم تو گوشم گیر کرد :)
    بعد خودم همینجوریش داشتم گریه میکردم
    رفتیم دکتر اونم یه داد سرم زد بیشتر گریه کردم :>>>>>

    وای اگه جا مامانت بودم همون موقع میذاشتمش دم دررررر!!!!!
    :))))))

    وای ولی خاطرات خرابکاریای بچگی>>>>>>>
    واقعا شیرین و خوبن
    البته به شرطی که والدین اون بچه نباشیم :)))

    درواقع دشمنیا خانوادگی از تو فیکا مافیاییم وحشتناک تره :/
    قشنگ یه لِوِل هایی داره که تو فنفیکن قفله :<

    دغدغه قبل خواب امشبم جور شد:
    اگه بعد از ازدواج و دو تا بچه بزرگ باهام عکس کاپلی رو اسب نگیره چی؟! :)

    پس به من رای بدین ببینم میتونم با لوسیفر جان یه معامله ای داشته باشم یا نه U-U

    مثل چیزو خوب اومدی! دخترخاله ها منم خیلی قد بلندن
    باشون میرم بیرون انگار بادیگارد دارم :))

    به به عجب تفاهمیییییی!!
  • Baby Bunny
    2 August 23، 12:14
    Baby Bunny

    وای سن قانونی برسم اولین کارم زدن این شوید هاس/:

     

    واقیعاا؟ خیلی ساده بود چیز خاصی نیداشت:( 

    کلا سراسر فلاف بود. می‌خوام چند وقت دیگه یه ژانر خاص مثل امگاورس یا هیبرید یا فانتزی دوباره بنویسم کارام یکنواخته.

    فعلا که خسته ی سفرم. لب دریا سیاه شدم :)

     

    آفرین منم نمی‌دونستم امگاورس چیه‌ یهویی خوندم/: این اون موقع نمی‌دونستم ژانر چیه فیک چیه؟ تو اوج جهالت خوندم اونم یه پسره برام فرستاد /: 

    آره ازدواج اجباری خوفه... البته تو فیکا!!! /:

     

    وای عررررر من تا حالا ⁹⁰ هام فقط لو نرفته و فیک خوندن و نوشتن.

    هردوشم لو بره چال شودم چون به سن قانونی نرسیدم. بابا بزرگم خیلی مذهبیه مامانمم تا حدودی مثلا میگه به موهات کار ندارم، بدنتو حق نداری نشون بدی.

    درکل تو خانواده فقط پدر بزرگم مذهبیه و گیر میده بهم. ولی خبببب اگههه مامانم بفهمه قضیه فیک و ۹۰ هاموووو بفاک میرم بی وازلین! 


    فقط مادرت قطع امید کرده؟ O-O

    من یه نقاشی کشیده بودم از نیم‌رخ جیمین، سایه نزده بودم و خیلیییییی ساده بود ولی دوسش داشتم. گوشاشو شبیه الف‌ها کشیده بودم :)

    بعد گذاشتم رو‌ کانتر که از قضا خیسم بود/:

    یعنی یه ساعت زل زده بودم به سقف خونه التماس میکردم صاف خشک شه(بین یه برگه آچار تا شده گذاشته بودم اش، بعد اونم گذاشته بودم تو پوشه بین یه هجم زیاد برگه، اونارم گذاشته بودم لای کتاب که جاش صاف باشه. اتو کشیده بشه:/) آره دیگه التماس میکردم و مامانم از رو تاسف سر تکون میداد، دختر خالم هر هر میخندید، مامان بزرگم نگران نقاشی بود. (نقاشیامو دوست داره:) خالم به دخترش ملحق شده بود و می‌خندید. منم خیره به سقف عر میزدم.

    بعد یه لحظه صدای مامانم اومد: بابا چرا اینشکلی نگاه میکنی؟

    یه نگاه انداختم به بابا بزرگم و دیدم نگاه اش رو منه. 

    - منو دیده از نوه‌ش قطع امید کرده چیزی نیست. 

    دقیقا همینو گفتم و تایید هم شد.

     پس اینکه فقط والدین ازت قطع امید کردن زیاد مهم نیست. از من کل خانواده قطع امید کردن:///

     

     

    آخه کارم خیلیییی ساده بود. از سر بیکاری نوشتم اش و کلا هیچ ژانری جوز فیلاف نیداش:(

     

    آره و من همین الانشم گوشیم تو شارژه/: 

    کلا ماها موتخصص ریدن یا شلیکیدنیم. کلا باید گوشیه باطریش بفاک بیره:/

     

    #سینگل_بگوری_را_باما_درک_کونید! O-O

     

    وای خدا من جرات نداشتم باهاشون همون کافه رو برم. فقط تو خونه زیر اسپیلت. یعنی یخچال بیچاره اینجوری بود که آب بده، یخ بده. آب بده، یخ بده. حس میکنم اینقدر آب و یخ گرفتیم لمس اش خراب شده/:

     

    خدا جهنم واقعی رو امروز نازل کرده. تو اخبار گوفتن امروز گرما بی سابقه اس. و منی که پریودم و هنگامی که از درد به خودم میپبچم دارم اینو می‌نویسم /: 

    خیلی درد دارم دارم میمیرم. خدا رحم نداره؟ /: 

     

    وای گفتی لپ خپل. منم لپام تپلیه *خنده*

    رسما یه تیکه گوشته. خودم چاق نمیشن ولی لپام پره *هه‌هه

     

    آره من یه بار تو مدرسه گرما زده شدم، معلم‌هامون نگران شده بودن دیگه داشتن میگفتن لباساتو در بیار برو نماز خونه دراز بکش برات بستنی بیاریم. 

    ( پ.ن: جررررر یادم میاد هم گریم میگیره هم خنده )

    من کلا خیلی ضعیفم سریع مریض میشم. بد درد هم هستم *خنده

     

    چون منم با ریتم تو سرم بود O-O

    من فدات بشم الهی ^^ 

     

    وای سیا دریا خیلی خوش گذشت. به همه توصیه میکنم برن مخصوصا بهار و تابستون:)

     

    رفتیم اونجا ویلا گرفتیم و یکم استراحت کردیم. خانواده ی ما بود و دایی بزرگه و خالم اینا.

    سه تا خانواده بودیم همه هم چهار نفره. 

    فقط داییم مرخصی نداشت نیومد زن و بچه‌هاشو بوردیم با خودمون هه هه.

    خانواده‌ها دوتا بچه داشتن. اونا نفری یه دختر یه پسر. مادر من دوتا دختر زایی‍-... به دنیا آورده /: 

    دختر داییم همسن خودمه اسم مستعارشم مین‌هی گذاشته. طرف عشق بی‌تی‌اسه منم اون آرمی کرد.

    یه دختر خاله هم دارم دو-سه سالی کوچیک تره ولی همه چیو می‌دونه منحرف کوثافت. خوشملم هست.

    کلا دوست ندارم با کوچیک از از خودم باشم. ولی خب به قول مامانم سه تا دختریم یک باید جوری باشیم همه بمون حسودی کنن/:

     

    سیا لب دریا پر بود از مورچه‌های مذکر که لخت پریده بودن تو آب/: 

    مامان بابا ها موندن خونه، ما سه تام با فاصله از اونا(مورچگان) رفتیم یه جا پیدا کرده و اتراق نمودیم. 

     

    ذاتا خودمون بودیم و گوشیا و دمپایی‌هامون/:

    آخرم روی یه لنگه دمپایی نشستیم به دریا زل زدیم آهنگای بی‌تی‌اس رو با صدای بلند پخش نمودیم همخوانی هم کردیم:/ 

    رو ساحل هم شروع کردیم نوشتن دیالوگ فیک و اسم اعضا. 

    من آهنگم نوشتم O-O

     

    یه پسره اسب داشت پرسید سوار میشین؟ گفتیم نه بعد داشت میرفت مین‌هی گفت کارتخوان داری؟ نداری هم بیا لای کو/ن اسبت میکشیم/:

     

    حالا پسر زیاد میومد سمتمون همه هم لخت. ماهم به پشمای اونجامون میگرفتیمشون نگاهشونم نمی‌کردیم. داف و خوش هیکلم بینشون زیاد بود ولی خب... ماها خیلی با حیا بودیم(آره جون خودمون)

     

    کو/ن سینگلایی که کسی سراغشونو نمیگیره بسوزه که کو/ن مین‌هی سر پا ندادن داشت می‌سوخت. *خنده

     

    وای یه جا هم با مین‌هی تانگو رقصیدیم، همه ی مورچه‌ها داشتن نیگامون میکردن مام اونارو به کف دمپایی‌هامون گرفتیم همه نیششون باز بود انگار منتظر زاییدن نوه هاشون بودن:/ 

     

    خلاصه که خیلی خوبه لب دریا با دوستای پایه برید. امتحان کنین مسخره بازی هم در بیارید حیا و عفت و آبرو هم به کو/نتونم نباشه مگه آدم چند بار می‌ره دریا؟ *خنده

     

  • Q. Moon
    20 August 23، 12:56
    Q. Moon
    تنها تفاوتی که سن قانونی برای ما بدبختای ایر/ن زده داره :)))

    ولی عالیییییی بود!!!
    اصلا وقتی خوندمش روجم جلا یافت بس که شیرین و قشنگ بود و کلا وایبشو دوست داشتم :)
    سفر با دوستا! تو ساحل! مسابقه رقص!!! وای خودایا من موردم T^T
    خیلی قشنگ بود واقعا باید دستتو بوسید هزار بار برای نوشتنش :)) 3>

    سیاهه نارگیله! *با ریتم خوندن و قر مکزیکی دادن*
    منی که الان خودم دارم فیک قاچاقی میدم به پسرا مردم اونم کاپلی اعضا نه استریت U-U
    شیطان باید به من سر تعظیم فرود بیاره دارم این همه بنده رو از راه به در میکنم u-u
    دقیقا همه همینطورن که نمیدونن چه خبره بعد میرن میخونن و بوم!! معتاد میشن :))

    وای بعد میدونی! ازدواج اجباری از اون چیزاییه که چون خیلی تکرار میشه، فقط بعضیا میتونن خوب درش بیارن که برات یه حس خوبی داشته باشه و ترغیبت کنه که ادامه بدی به خوندنش!
    ولی خب اگه با چیز دیگه ای ترکیب شه به نظرم خیلی خفن میشه :)))

    منی که همه اینام لو رفته T-T
    البته خانواده فکر میکنن چند ساله نوشتنو گذاشتم کنار... نمیدونم این چند ماه گذشته تازه به طور جدی تر دارم مینویسم و کارهام رو آپ میکنم :)
    فکر کنم سکته کنن اگه بفهمن بیشتر امسال به جای تست زدن و درس خوندن درحال فیک نوشتن بودم! ^^
    البته نه که درس هیچی نخوندما.. مثلا اونقدری که اونا دوست داشتن خودمو جر ندادم با تستا :/
    دقیقا... یعنی اصلا تو هر جور خانواده ای باشی اینا لو بره به فاک عظما میری!
    فقط بچه من آزاد خواهد بود چون مادرش چون مادرش همه این شیرینیا رو خورده *اموجی خنده*
    #نه_به_نداشتن_اموجی #هیق
    سعی کن خودت از قبل وازلین زده اماده باشی U-U

    والا فعلا که نتایج کنکور اومده همه دوباره بم امیدوار شدن :)
    ولی خب به اندازه کافی هم غر خوردم فعلا
    تا این دفعه انتخاب رشته کنم ببینم چی میشه T^T

    وای وای از این بلاها زیاد سرم اومده کاملا درک میکنم
    خیلی بده
    برات تعریف کرده بودم که یه بار اشتباهی نف کردم رو نقاشیم :))
    یعنی خدا سر گرگ بیابون نیاره خیلی درد بدیه T-T
    مامانبزرگت>>>>
    جرررر
    .لا فکر کنم تهش همیشه قطع امید باشن.. چون زیاد ندیدم بچه ها واقعا همونی بشن که والدین میخوان :)

    همونطور که گفتم محشر بودددددد بچه! :)
    اوه راستی.. از اونجایی که من خودم هنوز نرسیدم درستش کنم و تو درستش کردی
    منم همون فایل خودت رو بذارم رو این سایت؟
    راستی خیلی قشنگ درستش کردیا جوجه :))
    بسیار خوشگل شده معلومه درسای خانم معلم سیا رو با دقت فرا گرفته ای *اموجی عینک دودی*

    منی که سخت دارم تلاش میکنم این یکی گوشیه رو هم به فاک اعلا ندم :)

    #عقابا_منو_رو_بازوشون_تاتو_کردن 0-0

    جر منم اهواز که بودم هلااااااااک شدم!
    فکر کن یه روز صبح عین منگلا با دو تا از دوستام رفتیم بیرون
    گرما، شرجی سگ، همه جا هم تعطیل! :)
    عین سه تا روان پریش تو خیابونا چرخیدیم تا بالاخره یه کافه پیدا کردیم رفتیم سه تا شیک مشتی گرفتیم زدیم بالا خنک شدیم
    بعدم دست از پا درازتر برگشتیم خونه :)

    حالا که دیگه اون شرایطت تموم شده
    ولی ببین باز خداروشکر کن تو گرمایی
    پریود تو سرما و سردسیر خیلی بدتره؛ یا دست کم برا من!
    یعنی رسما هر ماه با عزرائیل تانگو میرقصم انقدر حالم بد میشه!

    مثل اینکه نداره هق! خداییش نمیشد راه سالم موندن رحم یا اصلا بچه دار شدن یه چیز دیگه باشه؟
    چرا ما مثل اسب دریایی نیستیم که مذکر بچه میاره؟ :)))
    اصلا من میخوام پسر شممممممم!!!

    ای جان پس باید گازت گرفت T^T
    من کلا لپ دوست دارم. بچه خپلم که عشقه عشق!! :)
    وای تو از بندگان برگزیده خدایی :)))
    واقعا این که خودت چاق نشی ولی لپ داشته باشی نعمت بهشتیه!

    هر چی از بدیای گرمازدگی بگم کم گفتم
    بعد خیلی هم خطرناکه خو! انشالا که دیگه پیش نمیاد برات جوجه T^T
    من برعکس تو تحمل درد فیزیکیم بالاست :) ولی خب جدیدا واقعا پریودمو برنمیتابم T^T

    بله دیگه همون بهت خوش گذشت که اون وانشات به اون قشنگیو نوشتی :)
    امیدوارم هر جا میری بهت خوش بگذره بان بان کیوتم ^^ 3>

    وای دلم برا اون داییت سوخت. فکر کن سر کاری بعد همه رفتن گل و گشت :)) #قلب_شیکسته
    وای چرا سن فهمیدن چیزای خاک بر سری انقدر اومده پایین؟ :/
    بچه های الان به کجا دارن میرن چنین شتابان؟
    من و دخترخاله هامم سه سال سه سال اختلاف سنی داریم
    و قبلا من و کوچکه اصلا با هم نمیساختیم ولی الان انقدر خوبیم با هم که پشما همه ریخته :)
    و جدا واقعا از این مدلاییم که بهمون حسودی میکنن ^^
    ولی جدی بچه فامیل که سنش نزدیک به خودت باشه و بتونی باهاش دوست بشی از هزارتا دوست که تو اجتماع باهاش آشنا شده باشی بهتره
    چون اینطوری که رشد کردنت رو دیده. اینکه شخصیتت چطوری به وجود اومده و از همه ماجراها و سختیای خونوادت خبر داره و کلا میتونه بهترین باشه برات :)
    ولی خب همینا اگه با هم خوب نباشین واقعا از صد تا دشمن بدتر میشن!!!

    مورچه مذکر شت!!
    وای خدایا دلم خواستتتتت!

    وای از این کارا دوست :))

    عبارخستیمسهابارخهستیمن وای جر اسب بیچاره رو چیکار دارین آخه *جر خوردن از خنده*

    با حیاها میرن بهشت.. برا من از اونجا موز بفرستین U-U
    چون من قراره تو جهنم جنگ راه بندازم که سلطنت شیطانو ازش بگیرم
    اون تخت حق و سهم منه!

    نیبتاردکشبدرسنمیئرسئ وای این مین هی بچه باحالی به نظر میاد اینطور که میگی آدم کنجکاو میشه :))

    دقیقاااااا! کلا هر چی بیشتر به پشم بگیری بیشتر زندگی کیف میده!
  • Baby Bunny
    29 July 23، 19:57
    Baby Bunny

    منم مامانم نمیزاره چهار تا شوید سیبیلمو بردارم T^T

     

    ممناااان. در آینده ی زود. فعلا وقت نکردم غلط تایپی‌هامو بگیرم هر موقع قشنگ اوکی شد می‌فرستم O-O

     

    آفرین عشق اول منم امگاورسه. سومین فیکی که خوندم هم امگاورس بود Ò-Ó... اگه درست یادم باشه جفت و حقیقی بودن و اجباری ازدواجیدن.

     

    لعنتی معلوم نیست چش بوده اومده سر گوشی من. می‌خواسته مچمو حین سک‍//س چت بگیره آیا؟ 

    وای ننهههه. مادرت اوپن ماینده که نگفته چون گی ان دیگه نباید بی‌تی‌اس رو دنبال کنیییییی.

     

    حیحی آره خودومم خوشوم میومد ازششش قرار بود استریتم باشههه.

    منم هنوز دارم فشار میخورمممم و خیلی حس گوزیه.. باور کون!

     

    چشم چشمممم می‌فرستم برایت ولی خودم زیاد ازش خوشوم نمیایهههه.

     

    آره دارم سعیمو میکنم ایشالا که یاد بگیرم. :)

     

     

    واوووو جا داره بگم: #گوه تو این شانس! 

     

    آره لامصب جادو کرد تو این سفر. حالا از وقتی رسیدیم، نمی‌دونم داره جبران می‌کنه یا چی... ولی زود به زود تموم میشه :/

    آفرین باتری رو که میخری، به یه سال نکشیده ریده میشه توش ولی بازم تحمل می‌کنی و با همون باتری خراب و گوشی ای که تو شارژه کار می‌کنی :/ 

     

     

    اگه دیده هم نفهمیدم. خدا کنه ندیده باشننننن °^°

    منم همینطوریم ولی خیلی گرم بود گوزمصب!

    اوف، بیبی توام همیشه در حال دادن من به خجالتی U-U *قلب*

     

     

    نه خداروشوکر زینده ایم.

    هعی... ماها موجرد به گیوریم:) 

     

     

    از هر دریچه و سوراخ سوخنی! *خنده*

    زنده زدیم بیرون :))))3>>>

    وای روز عاشورا مامانم منو به زور با لباسهای سیاه دنبال خودش میکشوند که چی؟ که عاشوراست بریم هیعت هارو ببینیم :/ 

     

    یعنی جهنم بودددد جهنتمممم 

    اینقدر گرم بود که یه ماشینه آتیش گرفت منفجر شد. چند تا ماشین کناریشم سوختن آتش نشانی اومده بود.

     

    از اینا بگذریم... همسن و سال من زیاد اومده بودن و میگفتن میخندیدن ولی من خیلی گرمم بود. لپ‌هام قرمزززز یعنی گرما زده شده بودم به معنی واقعی کلمه! 

    وای خدا فاک توش خیلی فاک اندر فاکه وقتی تو تابستونِ فاکی و گرمای زیادددد، با فاکینگ لباس‌های مشکی پاشی بری زیر نور فاکی خورشید! 

     

    وقتی اومدم خونه دیگه فقط خودمو انداختم تو حموم و شیر آب یخو باز کردم...

    حالا با این سی متر دم اسب خیس و کولرِ روشن و بدنی که از جهنم پریده تو بخبندون، واسه این معجزه که من هنوز سرما نخوردم صلواااات! 

    *صلوات فرستادن اجنه ی حاضر در خانه ی مادربزرگم*

    *الااااا هومَ سله اَلا محمد و عاااالِ محمد!*

     

  • Q. Moon
    1 August 23، 16:46
    Q. Moon
    دقیقا منم داستان داشتم باشون سر سیبیلای چنگیزیم :///

    خوندمششششش T^T چقدر قشنگ و سوییت نوشته بودی مادر :)
    لتس بی سیلی ^^ 3>

    وای من اول نمیدونستم امگاورس چیه و طبق روال دوونه طور همیشگیم در برابرش مقاومت میکردم
    ولی بعد تسلیم و دیوونش شدم *اموجی که آب دهنش آویزونه*
    وای ازدواج اجباری هم بعضی چیزاش خیلی خوبن :)

    وای وای از این "مثلا مچ گیریا" البته من یه بار 90هام گرفته شد U-U
    خدا اون روز رو برات نخواد u-u
    خانواده منم حس میکنم کلا دیگه ازم قطع امید کردم هیچی بم نمیگن :)
    #بازوی_گودرتمند :))

    چرا خوشت نیومدهههههه!! خیلی سوییت بود که.. اصلا.. وای نمیتونم هیچی بگم اسپویل میشه U-U

    دقیقا کار کردن با گوشی تو شارژ یکی از عوامل ریدن تو باتری گوشیه :))
    فکر کن قشنگ اینطوره که... تیر خورده باشی.. بعد خودت اسلحه رو بگیری بیشتر به خودت شلیک کنی T^T

    #سینگل_بگوری_سبک_زندگیست U-U

    جر :))
    وای بابا هوا گرمهههههه
    ما اینجا خوزستان.. از گرما حتی اونقدر هم هیئت نبود که بخوایم بریم ببینیم.. البته من کلا ترجیح میدم تو این بدبختی بیرون نرم
    تا الان کلا دو بار با دوستام رفتم کافه اونم دقیقا زیر باد کولر نشستیم که هلاک نشیم :/

    وای اینجا هم یه ماشینی آتیش گرفت.. خیلی وحشتناکه.. اگه این جهنم نیست پس چیه؟ :/

    وای وای.. این فسقلی که من پرستارشم و الان تا خوابیده بدو اومدم در خدمتتون T^T
    هم اینطوره که تا گرمش شه قرمز میشه لپای خپلش :))
    مراقب خودت باش خرگوشکم گرمازدگی خیلی خطرناکه دور از جون چیزیت نشه!! 3>

    وای چرا اون خط آخرو مثل سر صف مدرسه با ریتم خوندم؟ U-U
    ایشالا که همیشه سلامت باشی عشخ ^^
  • Baby Bunny
    27 July 23، 19:38
    Baby Bunny
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    من کلا بی پشمم. یعنی تو این سن یعنی پونزده سالگی، هفته ی پیش واسه اولین بار زدم موهامو. بازم مامانم گفت نباید می‌زدی تو که مو نداشتی:/ 

    کلا پرپشم ترین جاهای بدنم: موهام، زیر بگل، دستگاه تولید مثل از طریق روزنه‌های برگ درختان یا بهتر بگم سوراخ ورودی که قراره در آینده ی دور فاکیده بشه. O-O

     

    آممم‌... گزینه ی سه هم داریم؟! O-O

     

    سیاااا بلاخره بعد از سه بار بفاک رفتنِ کارام(میگم قضیه دردناکشو)

    که تا حالا هم بهت نگفته بودم ۲ بار کارام بفاک رفته ولی به هر حال.... بلاخره یه چیز کوتاه نوشتممممممم! 

     

    قضیه به فاک رفتن کارام: 

     

    **** ****** ** *** ****** ******* *

     

    ** *** ****** ***** * ** ******** **** **** * ****** ** *** ****** *** ******* ***** ******** ****** ******* ***** ***** 

    **** **** ********* *** *** ***** **** * ** **** ** ** ** *** ****** * **** *** **** ** *** **** ** ** ***** **** ****** **** ********** ******* ****** ** *** ****** ** ****** ***** * ** *** ***** ****** ****** *** *********

     

    *** ** **** *** ***** ***** **** ** *** ***** ** **** ** ***** ****** 

    ** **** **** ***** ****** ****** ***** **** * *** ******* ** ** *** ******** *** **** ***** ***** **** *** * *** *** *** *****

    ***** **** ****** ** ***** ***** ******* **** ***** *** ** *** ****** * ******** * *** *** ****** *** ***** ****** *** ***** ****** ** ****** **** ****** *** ******** * **** **** ** ***** **** ** ****** **** **** ***** *** * ** ** *** **** *** **** * ** **** * ******** **** *******

     

    ***** **** ***** ***** *****

     

    **** ****** ***** **** *** ****** *** ***** * ** *** ***** ****

     

    **** *** **** ******* **** **** *** *** ***** * **** ** *** ***** **** *** ***** * ** **** ***** ***** * ****** ** ** **** ***** ** **** **** * ******* ****** *

    *** **** **** ***** ** ********* ***** * ***** ** ** ***** 

    *** *** ** **** ***** ** *** ** ** ****** **** **** ** * ***** **** *** * **** ** * *** ****** **** ****

    **** ***** * ***** ** ****** *** *****

    *** ***** ***** ***** ***** *** *** **** ***** **** ** ***** * *** *** **** * *** **** **** *******

     

    **** ***** **** ****** ***** ***** ****** *** ** *** ***** * ********** ** *** ***** ** **** * ***** ******* 

     

    ******** ****** **********

     

    خیلی ساده و بی هیچ چیز خاصیه ولی برات می‌فرستم تا عیب و ایراداشو بگی و اوکیش کنم و تموم شه اینم. 

     

    راستی دارم کار با متن نگارم یاد میگیرم ولی گوه تو شورت اش، چرا اینقدر سخته؟ :(

     

    و باز هم کلی پر حرفی کردم. من دیگه میرم. نه هنوزم زر و پر دارمممممم.

     

    راستش الان نزدیک شمالیم. و منی که ماشین برام مثل گهواره اس، برای اولین بار در تاریخ کل سفر نخوابیدم -در واقع عین جغد بیدار بودم و فیک میخوندم:/- 

     

    و معجزه اس که گوشیم که از صبحه سخت مشغول نشون دادن پی‌دی‌اف و سایت به من بوده و صد البته نت اش هم کلا روشن بوده با وی‌پی‌ان روشن و نور زیاد، الان تازه شده ۸۶ درصد؛ نه؟

     

    ولی تو راه گرمم شده بود بعد بابام یه جایی که اسمش یادم نیست وایساد. (بابا مامان؟ بابا آب داد؟ بابا امان؟ فکر کنم آخری)

    *** **** ***** ****** * ** *** ** ***** ****** ** *** **** ** ** ***** ******* **** **** **** * *** *** ***

    *** *** **** ******* **** * ******** ** ** **** * *** ** ***** ***** *** * ** *** ** ***** **** **********

     

    **** ** ***** * *** **** *** *** ** ***** **** ** ** ** *** **** * *** * ***** * ******* **** ***** ***** ***** ***** *** * **** ***** ******* *** **** ****

     

    *** **** * ******* ** ******** ** ***** ** ** **** *** ** ** *** *** *** *** *********

     

    وای سیا حین تایپ این متن پر چرت و پرت که اگه تا اینجا خوندیش صمیمانه عذر میخواهم، ما جنگل گلستانیم و من مث سگگگگ میترسم چون شب شده و دور مارو هم درخت و کوه گرفته و فاکککک! من میترسممممم.

     

    بارونم میاد وایییی الان عملاً می‌خوام مثل تو فیکا یه شوهر جاذابی چیزی باشه که برم بغل اش یکم آروم بگیرم :((((

     

    راستی بین آهنگای فلش جدیده ی بابام یه هایده دیدم:/ خیلی سم بود:/ 

     

    این کره خر هم گرفته خوابیده نمیشه روش کرم ریخت. 

    دلم میخواد صد تا دست اضافه با انگشت میانی اضافه داشته باشم تا همه رو با عشق تقدیم کارما کنم که الان باید از جنگل صدای حیوون بلند شه.

     

    من برم هندزفری بزارم تا نشاشیدم از ترس. بازم بابت چرت و پرتام عذر خواهم*تعظیم نود درجه* و باییییییی!

     

     

  • Q. Moon
    28 July 23، 04:36
    Q. Moon
    منم با یست سال سن و مثلا بالای سن قانونی بودن هر بار اسم ابرو برداشتن میارم اعضای خونه رنگ و روشون سرخ و سفید میشه T^T
    (البته خیلی هم ابروهام چیزی برای برداشتن نداره... ولی خب...)

    تبریییییککککک!! حالا کی قراره بخونیم این کار گشنگو؟ :)

    ای جان من میمیرم برا امگاورس U-U
    شتتتتتتت.. آخه سر گوشی تو چیکار داشت واقعا؟؟؟ @-@
    شت اینو گفتی یادم افتاد یه قسمتی که داشتم کیس نامجون و جیمین رو توصیف میکردم مامانم بالا سرم بود و من یادم رفت صفحه رو ببندم...
    و خب مادر من اعضا رو میشناسه سو... احتمالا الان فکر میکنه ناممین واقعا دوست پسرن ^^

    واو.. انگست از تو انتظار نداشتم باید چیز خاصی باشه :))
    وای این سیستم هنگ کردن تا حالا دست کم چهار بار سر من اومده.. به خاطر همین هم فعلا با اون کارها قهرم قصد ندارم برم سراغشون خیلی فشار خوردم :)))

    به بههههه.. به روی چشم ستون شما بفرست من بخونم عشخ کنم U-U

    اولش اینطور به نظر میاد.. یه چند بار که با متن نگار کار کنی عادت میکنی ^^

    وای تو منو بگو که تموم راه اصلا با گوشیم کار نکردم و واقعا جای تعجب داشت...
    یعنی برنامم این بود که آهنگ گوش کنم و رمان یکی از دوستام رو بخونم..
    ولی خب.. تو ماشین گوشی دستم بگیرم حالم بد میشه و از همون یه ساعت اول شارژ هدفونم تموم و هندزفریمم زرتی خراب شد :))

    عجب باتری خفنی داره گوشیت :///
    مال منم صرفا چون نوعه هنوز وقت نکردم برینم تو باتریش ^^

    وای شت... کسی ندیدت؟ :))
    حقیقتا من اصلا تو این جاهای بین راهی پیاده نمیشم...
    اوف، بیبی تو همیشه در حال درخشیدنی 3> U-U


    وای وای.. از این لحظه ها که من دوست دارم :)
    البته امیدوارم گرگ حمله نکرده باشه بهتون ://
    اونا فیکه و ما شووَر نداریم متیاسیفانه U-U

    ولی این کامنتت خیلی خوب بود :)
    قشنگ از هر در سخنی
    دوست میدارم از اینا U-U #لایک

    امیدوارم زنده از جنگل زده باشین بیرون :))))) 3>
  • Baby Bunny
    24 July 23، 22:12
    Baby Bunny

    واهای حس متقابل O-O

     

    وای نووووود. خاک به لینگم. واییی ویرایشم نمیشههه Ò-Ó

     

    چرخ‌خیاطی جر دوز بیارم؟ U-U 

    آره... همون جای اولیه انگاری :)))

     

    از دورم ترسناکه. واهاییی پرزای تنم سیخیده شود.

     

    ای جان الهی بگردم T^T

     

    ایشالا.. وای اینجوری میگی خجالت میکشمممم. خجالت داره منو میکنههههه.

  • Q. Moon
    26 July 23، 13:19
    Q. Moon
    حیحی :)

    ن دیگه فقط تا نیم ساعت میتونی ویرایش کنی کامنتو
    تازه اگه من ندیده باشمش :)

    پرزای تن؟ چقد شما ملیحین.. من عین گوریل پشم دارم U-U

    یا تو داری به خجالت میدی؟ U-U
  • Baby Bunny
    22 July 23، 21:04
    Baby Bunny

     

    این دیدگاه اونقدری عاقلانه بود که بهت بگم چندین برابر از من عاقل تری:)

     

    - دقیقاً همینه.

    - پاشو نود تومن بزن به حساب که دارم میام 😔😂

    - بلاخره یکی داره از چرت و‌ پرتام خوشش میاد :)3>

    - من امسال واسه یونگی، واسه جیمین و واسه کوکی بچه آوردم سوووو. آره بهشت لای پاه-- یعنی چیزه... زیر پاهامه O-O

    - مثلا کرکس و کوسه ها حین غذا خوردن یا شتر. از سگ های درشت جثه هم میترسم 😂

    - خیلی مخ درگیر کنه لامصب T^T

    ---- 

     

    - هعی آره.. ولی خوبه همین اینترنت و گوشی و لپ‌تاپ هست :)))

    - # بازم ویژگی مشترک! 

    - آره T^T

    - تشکور! 

    - آره. وی آر باحجاب. وی آر مسلمان! O-O

    ....

     

     

    - روشن نیستم.. خیلی تیره ام نیستم. یچیزی بین این دوتام، یونو؟ 😂

     

     نصفه .. می‌دونی شاید تا قبل سفر فول بشه. کی میدونه؟ U^U  

    ولی یه جاش گیرم. تو کامنت بعدی بهت میگم..

  • Q. Moon
    24 July 23، 12:32
    Q. Moon
    ای بابا دقت کردی این چند وقت چقد منو حجالت میدی؟ U_U

    عه عه.. مدیونی فکر کنی اونو نوووووود خوندم U_U

    وای جر.. ولی اینطوری ک اینا جر دادن... مثل اینکه بهشت همون جای اولیه ک گفتی :)))

    وای کوسه خیلی خوشگله :)) ولی قطعا نمیخوام از نزدیک ببینم....

    نگو که دلم خونه.. فردا قراره ۱۰ ساعت تو ماشین تو راه باشم و عزا دارم ک نمیتونم چیزی بنویسم T^T

    انشالا که میشه.. زندگیم مزخرف میگذره دلم یچیزی میخواد که بهم بگه اوضاع میتونهگل و بلبل شه که ینی دقیقا به یکی از کارای قشنگ تو نیاز دارمممممممم TT
  • Baby Bunny
    21 July 23، 14:29
    Baby Bunny

    درسته... آره به خصوص تو یسری تایپ خاص که کلا بروز نمیدن. 

    ترجیح میدم شوهرم برونگرا باشه Ò-Ó

     

    به قول دوستم "نه" گفتن بزرگترین مهارته و از همه چیز هم بهتره چون باعث میشه کمتر اذیت شی. بهش حسودی میکنم چوصافت تو این سن راجب خیلی از مسائل عاقلانه تصمیم میگیره O-O

     

    - آفرین تصورشم عجیبه. البته اینا سیاستمداریه و خب... یه بخشیش هم مربوط به والدینه می‌دونی... بچگی زیاد میگفتن مودب باشیم 👈👉 😂

    آره خب... اگه آدمش باشه... شیطانم درس میدم :))) 😂

     

    - نه بیبی.. من خوشحالم که یکی هست که به حرفای عجیب غریبم گوش بده و واسه جواب دادن بهشون وقت بزاره :)) 3>

     

    - بله بیا ایمان بیاریم. #we are from paradise :)) 

     

    - عالیه... عالیییییی T^T

     

    - به شدت! O-O

    *بازی کردن با گوشه ی لباسم*

    فوبیاست دیگه... می‌دونی اکثر ترسام بخاطر اطرافیانم و اتفاقایی که میوفته است 😂💔

     

    - حیحی.. :))) 💕

    عملا از هرچی که چندش نباشه خوشم میاد دقت کردی؟ O-O

     

    - *ذوق*... البته فقط درونم کیوته هاا.. ظاهری عملا نه کیوتم نه جذاب. نرمالم نیستم نمی‌دونم چیم:/ 😂💔

     

    - تشکور چرا آخه T^T

     

    ----

     

    فایت O-O!

     

    - خراسان رضوی. مشهد.

    - کارام بی جنسیته. مثلاً به نقاشی و طراحی علاقه دارم و خب... جنسیت نداره دیگه. O-O

    - ‌نرمالم. ۱۶۳ سانت اینا.

    - لاغر. خودمو به آب و آتیش میزنم ولی همون وزن میمونم:/

    - استایل خاصی ندارم. اکثرا کراپ ساده و شلوار بگ، روشم مانتو خفاشی. بعضی اوقات هم هودی و شلوار جین.

    - رنگارنگ. رنگ مشخصی نداره ولی رنگ های نیمه روشن مثل صورتی و آبی پاستیلی و شیری رو بینشون دارم.

    ولی میشه گفت بیشتر مشکی پایه ثابت لباسامه!

    - چون مشهد یه شهر مذهبیه، رو حجاب گیر دارن و خونه ی ماهم نزدیک بسیجه سوووو برای زنده موندن به یه نیمچه حجاب دارم. قبلنم گفتم همچین حجاب نیست چون موهامو هم از جلو میریزم بیرون همم از پشت ولی خب... اسمش روشه که شال سرمه. O-O

     

     

    ( همونطور که گفتم.... قبلاً جواب دادم سوالا رو واسه همین نخواستم تغییر بدم. ولی من ازت دوسه سانت بلند ترم کههه.. یعنی من الان قد بلند به حساب میام؟! T^T )

    .........

     

    - رنگ پوستت تیره اس یا روشن؟! .

     

    سوال دیگه ای ندارم. تو داری بپرس 😂💔

     

  • Q. Moon
    21 July 23، 15:45
    Q. Moon
    ترجیح میدم شوهرم وجود داشته باشه T^T

    بخدا من بعضی وقتا با یه سری آدمای کوچکتر از خودم روبرو میشم که باعث میشن فکر کنم خدا سهم عقل منو هم داده بهشون :))
    البته که خب نمیتونیم اینطوری بگیم چون درواقع اونها صرفا یه سری کارها رو بیشتر از من انجام دادن و تجربه های بیشتری دارن که نتیجه تلاش هاشون و کنار گذاشتن یع سری ترس و چارچوباشونه که باعث شده تو اون سن دید وسیع تر و عاقلانه تری داشته باشن ^^

    - وای مودب بودن رسما معنی خودم نبودن میده بعضی جاها :))
    - جان جان U-U میشه بیای به منم درسای شیطانی بدی؟ u-u
    - منم خوشحالم که یه نفر اینا رو بهم میگه :))
    - بهشت زیر پای ماست u-u چون کوکی با اون ام ویش همه ما رو مادر کرد U-U
    - بحث اینه که چیرو چندش به حساب میاری :))
    - وای این از اون فکراییه که من هر از گاهی با خودم میکنم TT-TT

    ---

    - ای خدا باز یادم اومد چقدر دوریم U-U
    - واقعا خیلی از کارا جنسیت نداره.. اگه نه همه ش! ولی منم دقیقا همینارو خیلی میدوستم :)
    - بلندتری ازم T^T
    - آه استایل زمستونیت خیلی عشقه ^-^
    - جر منم دقیقا اینطورم که.. یه چیزی پس سرمو پوشونده.. پس حسابه :)

    ....

    - روشن

    والا سوال که.... اون کاری که قرار بود بنویسی رو تا کجا پیش رفتی شیطون بلا؟ :)))
  • Baby Bunny
    21 July 23، 11:15
    Baby Bunny

    سلبریتی نیستی... نویسنده که هستی O-O

     

     

    آره گذشته... متشکرانمممم :) 3>

     ولی من تاریخ تلودتو زودتر و با روزش فهمیدم. یوهاهاها! 

     

    نو نو بین ما خجالت ایز جایی نداره T^T

     

    می‌دونی درونگرا ها برام جالبن. به نظرم اونا قوی ترن و عاقل تر ولی ما برون گرا ها سریع بروز می‌دیم. خوشحالی، غم، اعصبانیت... این جلوی بعضی افراد نباید بروز داده شه اما میشه! T^T

     

    وای خدا نکنه T^T

    می‌دونم گاهی گریه ام هم میگیره ولی دست خودم نیست. این مورد بیشتر در مورد والدین و افراد نزدیک بهم صدق می‌کنه واسه همینم زیاد دنبال آدمای جدید نمی‌رم. یعنی دوست میشم ولی حد دوستی رو بالا نمی‌برم. یه حد مشخص داره و هرچی آدمای اون حد کمتر، زجر کشیدنم کمتر. اصلا نمیتونم به کسایی که دوسشون دارم نه بگم. 

    دارم سعی میکنم رو این "نه" گفتنه و بقیه موارد کار کنم چون حس میکنم به مرور زمان داره بدتر میشه T^T

    و اینکه این چند ماهه اخیر تقریبا بهتر شده :)

    ......

     

    (می‌دونی من موقع تایپ سوالا، همونجا خودم جواب میدم که اگه جوابا شبیه هم شد کاملاً اتفاقی باشه سوووو ویژگی‌های مشترک مون هم مشخص میشه فکر کنم 😂)

     

     

    - بسته به طرف روبه روم شخصیتم عوض میشه و امکان داره جلوی یسری ها خیلی مظلوم یه گوشه بشینم. مثلا جلوی افراد فامیل. ولی جلوی دوستان گرام روی شیطونم میزنه بالا!

     

     

    - ذاتا پرحرف ولی جلوی آدمایی که ازشون خوشم نمیاد یا افراد خاص، شده از دیوار صدا در میاد از من در نمیاد T^T

     

     

    - نو به هیچ وجه. کشته بشم هم به اینکه کسی عاشقم بشه ایمان نمیارم و تا الان هرکس بهم اعتراف کرده یه نه درست حسابی شنیده 😔😂👈👉

     

    - هوای ابریو بارون نم‌نم صبحگاهی، چون بوی خاک بارون خورده همه جا میپیچه. 

     

    - همه ی فصلا. همه ی ماه‌ها T^T

     

    - دارم اونم زیاددد. آتوفوبیا (ترس از رها شدن). جنوفوبیا (از رابطه ی اهم اهم). آندرو فوبیا( از همه ی مردای غریبه میترسم مثل سگ:/)

    از تنهایی هم میترسم. فکر کنم همون اولی باشه...

     

    - شی‌کاکایو T^T

     

    - شاید گرگ؟ و خرگوش و جوجه و گربه و خرس و کوآلا.... اسبم میدوست :))

     

    - ذاتا درون کیوتی دارم. کیوت T^T

     

    - بیست نهمِ اردیبهشت :)

     

    ----

     

    - اهل کدوم شهر و استانی؟

    - بیشتر سمت کارای دخترونه جذب میشی یا پسرونه؟

    - قدت بلنده یا کوتاه؟

    - لاغری یا تپلی مپلی؟ 

    - معمولا چجور استایلی میزنی؟

    - پایه ثابت لباس هات چه رنگیه؟

    - باحجابی یا بی حجاب O-O

     

    سوالای آخر صرفا واسه این بود که یه تصویری ازت تو ذهنم داشته باشم :)

  • Q. Moon
    21 July 23، 13:40
    Q. Moon
    حییییح.. من ذوق ^^ 3>

    همونطور که گفتم.. هر کدوم نقاط قوت و آسیب خودشون رو دارن.. مثلا این که احساساتت رو بروز ندی شاید بتونه دربرابر بقیه ازت محافظت کنه (اونم به ظاهر تو بعضی موارد)
    ولی احتمال آسیب از طرف خودت رو بیشتر میکنه از سمتی :)

    وای وای دقیقا خود من با 21 سال سن هنوز با این موضوع "نه" گفتنه مشکل دارم T^T
    البته جدیدا بیشتر دارم روش کار میکنم و بهت تبریک میگم که تو سن کم داری براش وقت میذاری خیلی قدم بزرگ و مفیدی برای خودته :)) 3>
    تبریک میگم برای این پیشرفتت ^^

    - حیییح این که اصلا قانونشه T^T
    حقیقتا حتی نمیتونم تصور کنم اون روی شیطانی که جلوی دوستام دارمو جلو فامیل رو کنم O-o
    به به، پس بان بانمون شیطانهه ها؟ U-U

    - آه پس خیلیییییی بیشتر از قبل خوشحال شدم که انقدر باهام حرف میزنی خرگوشک ^^ 3>

    - عه عه... بیا دو تامون ایمان بیاریم... بهشت در انتظار ایمان آورندگان است U-U

    - وای که چقدر این بو عشقههههههههههه TToTT

    - واو... فوبیاهای بدین.. قربونت برم من آخه کی دلش میاد تو رو ول کنه؟ T^T

    - خرگوشی که خرگوش دوست داره :)))

    - بله کاملا در جریانم کیوتچه من T^T

    - مرسی که گفتی :))



    ***راوند 3، فایت! O-o***

    - شاهین شهر اصفهان
    - حقیقتا نمیدونم معیار دخترونه-پسرونه بودن چیه :))
    به شخصه خیلی کاری رو اینطوری دسته بندی نمیکنم
    ولی اگه بخوام جوابی به سوال بدم، باید بگم بیشتر از همه به چیزهایی که به هنر و خلق کردن ربط داشته باشه جذب میشم
    و بنظرم جنسیتی نداره هیچ کدومشون T^T
    - 160 کوتاه به حساب میاد آره؟ :)
    - لاغر T^T هرکاری میکنم وزن اضافه نمیکنم T-T
    - همه جور استایلی!
    ولی خب میشه گفت بیشتر شلوارهای بلند و گشاد با کراپ چسبون :)
    و فکر کنم مهمترین بخش استایلم اکسسوری استیل فراوان و مخصوصا چوکر باشه T^T
    - رنگ های روشن و معمولا سفید یا شیری عضو ثابته ^^
    - اکثرا کلاه دارم... البته خب همیشه شال همراهم هست :)
  • Baby Bunny
    19 July 23، 20:08
    Baby Bunny

    یجورایی دارم باهات مصاحبه میکنم :))) 😂

     

    - رنگ‌های روشن و پاستیلی. مثل بنفش و سبز و آبی پاستیلی و صد البته مشکی و سفید هم میدوست T^T

    - آره... 

    بنده به دلیل سر کردن در دوره بلوغ هی تغییر میکنم و فعلا تایپ مشخصی ندارم 😂

    همه تایپ هارو هم دوست دارم چون نشون دهنده ی شخصیت آدم‌هاست T^T

    - نه خیلی بچه میزنم نه خیلی بزرگ. عادیم یونو؟

    - اردیبهشت!

    - یه آدم با باطن قشنگ‌ و جذاب که حرف زدن باهاش مثل حس وزیدن یه نسیم خنک تابستونی اونم لب ساحل میمونه. لذت بخش و آروم کننده. T^T

    - برون‌گرای محض :)))

    تقریبا راجب همه چیز برونگرام.

    ولی خب علاوه بر این ناراحت شدنم رو کم بروز میدم و اکثرا مشکلات مهمم رو‌ تو خودم میریزم. دلمم نازکه بعضی اوقات اصلا نمی‌خوام کسیو ناراحت کنم حتی به قیمت ناراحتی خودم T^T

     

     

    سوالات بی‌ربط بعدی:

     

    - شیطونی یا مظلوم؟

    - پرحرف یا کم حرف؟

    - به عشق اعتقاد داری؟

    - آب و هوای مورد علاقه؟

    - فصل و ماه مورد علاقه؟

    - فوبیا داری؟ اگه داری چند تاشو بگو.

    - شیرکاکائو یا قهوه؟

    - حیوون مورد علاقه؟

    - بیشتر چیزای کیوت دوست داری یا جذاب؟ 

    - روز تولدتم بگو‌ دست از سرت بردارم T^T

     

  • Q. Moon
    21 July 23، 08:21
    Q. Moon
    ای بابا.. نگو اینطوری حس سلبریتی بودن بهم دست میده U-U

    - وای وای.. پاستلی خیلی قشنگ و سوییته TT0TT
    - چه حرف زیبایی! :) 3>
    - ایف یو نو، یو نو U-U
    - عهههههه گذشته که!! پساپس مبارک :) 3>
    - ای بابا نگو اینطوری خجالت میکشم خو T^T #گوجه
    - درمورد برون گرا بودنت، تبریک میگم این یعنی تو این جامعه بهتر از درونگراها دووم میاری :)
    البته خب هر کدومش دردسرای خودش رو هم داره...
    و برای اون مورد آخر: من قربون اون دل نازکت برم T^T
    ولی این کارو نکن با خودت بان بانم، اینکه نمیخوای دل کسی بشکنه دوست داشتنیه و پاکی دلت رو نشون میده
    اما بهاش نباید شکستن دل خودت باشه :)
    این که بخوای همیشه دیگران رو خوشحال کنی که خیلی درست نیست به نظرم..
    اما حتی اگه بخوای این کار رو بکنی هم، اولین قدمش اینه که خودت رو خوشحال کنی :)
    کسی که نتونه به خودش کمک کنه، به دیگران هم نمیتونه ^^

    راوند 2، فایت!!!! T^T

    - میدونی.. هر دو! درواقع بستگی به طرف مقابلم داره
    کلا هر آدمی، یه آدم متفاوت از من بیرون میکشه T^T
    سوووو.. برای بعضیا مظلومم و برای بعضیا شیطون
    و برای بعضیا هم هر دو! :)

    - اینم مثل قبلیه. بستگی داره بحث چی باشه و این که آدم مقابلم بهم گوش میکنه یا فقط داره میشنوه!

    - متسفانه به لطف بعضی آدمای دورم دارم اعتقادمو از دست میدم...

    - ابری :))

    - فصل مورد علاقه م زمستونه
    ماه موردعلاقه ولی.. فکر نمیکنم داشته باشم ^^

    - مطمئن نیستم فوبیا به حساب میان یا صرفا ترسن.. ولی خب اینا چند تا از شدیدترین ترسامه:
    1) آینه
    2) حیوون داشتن :)

    - من تو مدرسه به "دختر شیرکاکائوی" معروف بودم T^T

    - پیشی :))
    البته گرگم دوست T^T

    - میخوام بگم جذاب.. اما وسایل توی اتاقم دارن بم چشم غره میرن T^T
    کیوت ^^

    - 25 اسفند :)

    منتظر جواب های خودتم هستم جوجه 3> T^T
  • Baby Bunny
    18 July 23، 21:34
    Baby Bunny

    (ووییی جدی؟! وای چه سوییت t^t)

    امیدوارم خوشگل شه منو به قتل نرسونی ^^

     

    چند تا سوال بی ربط دیگه. 

    رنگ مورد علاقه ات چیه؟! 

    تایپ مورد علاقه ات ؟

    بیشتر بیبی فیسی یا بزرگونه؟

    تولدت تو چه ماهیه؟

    نظرت راجب من چیه ؟! 😂😂

    درونگرایی یا برون گرا؟! 

     

    اگه دوست نداری میتونی جواب ندی ^^

    اونایی که جواب بدی رو من خودم تو کامنت بعدی بهشون جواب میدم T^T

  • Q. Moon
    19 July 23، 09:49
    Q. Moon
    مجبوره خوشگل شه من نمیدونم😂

    به به از این سوالا دوست :)
    - سفید و آبی
    - تایپ؟ مث تایپ mbti ینی؟
    اگه اره infp که خودممو خیلی دوست دارم.. و entpها هم بنظر باحال میان :)
    - بیبی فیس هر جا میرم هی باید قسم بخورم ۲۰ سالمه نه ۱۴😪
    - اسفند
    - تو یه خرگوش کوچولوی گوگولی‌ای که یه مغز آبنباتی شیرین و یه قلب شیرین‌تر داره و میخوام بخورمش T^T
    - درونگرا :)

    حتما جواب بده منم بیشتر بشناسم خرگوشکمو T^T
  • Baby Bunny
    18 July 23، 20:28
    Baby Bunny

    یاااا مننن بچه نیستمممم °^°

    *آویزون کردن لبام*

    ( پ.ن: منی که همین الآنم موهامو مثل نینی ها خرگوشی بستم و روی لباسم پره از گربه های کوچولو.... )

     

    یکی از دوستای منم موهاش مثل موهای توعه بعد جلوهاشو رنگ کرده خیلی بانمک شده چوصافت T^T

     

    مامانا افکارشون برعکس هم در اومد. O-O

    #گودرت ازان ماست ! 

     

     

  • Q. Moon
    18 July 23، 21:04
    Q. Moon
    بله بله میدونم بان بانم T^T
    (اگه نمیکشیم من خودمم تا وقتی میتونستم موهامو ببندم همیشه دو گوشی بود T^T)

    ولی من الان دقیقا داره به عملی کردن تصورت فکر میکنم شاید جالب شد ^^
  • Baby Bunny
    18 July 23، 09:32
    Baby Bunny

    وای م.هات دقیقا همونطوریه که تصوریده بودمممم T^T

    البته تو تصوراتم جلوهاش قرمز بود O-O 

    اگه پوستت سفیده میتونی جلوهاشو هر رنگی میخوای بزنی با نمک میشه.

     

    موهای من تا زیر کو/نمه:/ 

    مامانم هی میگه کوتاه کن من دلم نمیاد :) 

     

     

  • Q. Moon
    18 July 23، 10:12
    Q. Moon
    حیحی ^^
    شت من نباید یاد کارکتر هـ*تای هون میفتادم :))))))))


    وایییی.. منم بچه بودم موهام خیلی بلند بود T^T
    ولی الان خیلی وقته موهام به زور به پایین شونه م رسیده
    مامانمینا هی میگن کوتاه نکن ولی من کوتاه دوست U-U #گودرت
  • Baby Bunny
    17 July 23، 21:21
    Baby Bunny

    گااااایز آی اَم کراش رو لت می بی یور مدل T^T

    میتونم تا ابد این جمله رو داد بزنم Ò-Ó

     

    *پاک کردن رنگین کمون های سرازیر شده از چشات*

     

    یه سوال بی ربط...

    موهات تا کجاته؟؛ 

    تا حالا رنگ کردی موهاتو ؟ T^T

  • Q. Moon
    18 July 23، 06:45
    Q. Moon
    بلند بگو برسه آمریکا u-u

    تا یکم بالاتر از شونه.. البته پشت موهام کوتاه تره :)
    نههههه.. خیلی دوست دارم رنگ کنم ولی نمیتونم تصمیم بگیرم چطوری و چه رنگی TToTT
  • Baby Bunny
    17 July 23، 13:58
    Baby Bunny

    یاااا خودتو دست کم گرفتیاااا. من رو کارِ لت می بی یور مادل و لول آپ و لِفت الون و آتلانتیس(با اینکه تراژدی بود ولی خیلی به دلم نشست T^T)

    داشتم میگفتم... کجا بودیم؟ آها رو این چند تا کارت کراشم شدیییید! 

     

     

    زیر پشمک های نارنجی، بزار مدلت باشم، تنها رها شده...‌ این سه تارم دوبار خوندم T^T 

     

    تازه بزار مدلت باشم کراش اصلیمه روشم غیرتیم جرات دارین چپ نگا کنین بهش Ò-Ó

     

     

    بزار بزار O-O

     

  • Q. Moon
    17 July 23، 14:28
    Q. Moon
    راستشو بخوام بگم... خودمم لی می بی یور مدل و لول آپو بعد از فول کردن دوباره از اول خوندم :)
    لول آپو مخصوصا از همون اول خیلی دوستش داشتم T^T
    تنها رها شده رو هم همینطور.. مخصوصا چون از اون کارهاییم بود که از زمان شروع کردن تا وقنی فول شه یه بند نوشتم و ولش نکردم یه جور حس افتخار داره برام U-U

    آه من ذوق***
    *گریه رنگین کمونی*

    چشم چشم U-U
  • Baby Bunny
    16 July 23، 21:48
    Baby Bunny

    وای امروز بیکار بودم واسه دفعه ی دوم خوندم اش.

    می‌خوام با این فیک ات ازدواج کنم اینقدر که قشنگه T^T

     

    اصن میام با خودت ازدواج میکنم اینقدر قلمت خوبه T^T

     

    واییی خدا انگشتاتو باید طلا گرفت اینقدر هنرمندن ⁦⁦>.<⁩

  • Q. Moon
    17 July 23، 11:38
    Q. Moon
    وای... صادقانه فکر نمیکردم هیچ کدوم از کارهام از اونایی باشه که کسی دلش بخواد برای بار دوم بره سراغش :) 3>

    ای بابا، انگشت چهارممو برات خالی بذارم؟ U-U


    *خجالت سگی و قایم شدن پشت موهام* >-<
  • Baby Bunny
    30 May 23، 22:27
    Baby Bunny

    لعنتی این خیلی خوب بود.. اینو قبل امتحانا خوندم الان یادم اومد کامنت بدم..

    تو راه شمال بودیم و من موقع خواندنش میترسیدم هی یه زامبی خودشو بکوبه به شیشه ماشین حمله کنه..

     

    یعنی داشتم دچار وهم زدگی و روانی شدن مزمن میشدم.. خیلی جوگیر شده بودم:/

  • Q. Moon
    31 May 23، 06:03
    Q. Moon
    من خودم موقع نوشتنش، بیرون که میرفتم منتظر بودم یهو یکی تبدیل شه بیفته دنبالم ://
    در این حد جوگیر :)

    ولی خودم خیلی اینو دوست داشتم T^T
  • Nothing
    13 May 23، 21:14
    Nothing

    هیج وقت نمیفهمیدم معلم بودن انقد سخته اگه نمیگفتی برای افتر استوری چند تا سوال برای مصاحبه بدین...

    این معلمای مادر سه نقطه چجوری هر جلسه امتحان میگیرن در حالیکه من بخاطر چندتا سوال دارم اوردوززززز میکنم؟

    من ارومم.... 

    میگم نمیشه از این زامبیا سوال پرسید؟

    مثلا یچیزی شبیه اینکه چه حسی داره زامبی باشی؟

    ولی احساس میکنم نمیشه از طرفی واقعا میخام بدونم 

    (میدونم دارم چرت و پرت میگم *لبخند دندونما)

    با اینکه تو دنیای واقعی واقعا برای یونگی احترام قاعلم ولی احساس میکنم اینجا باید عین این دیسپچ سه نقطه شده عمل کرد 

    (نحوه عمل کردن دیسپچ:سولاخ کردن ایدلا)

    اره همین دیگه .. خیلی حرف زدم *وقتی نمیدونی چطوری یچیزی رو تموم کنی..... *احساس میکنم سر تموم کردن این قراره جون بدم 

    ...

    (الان تمومش کردم)(مثلا)

     

  • Q. Moon
    13 May 23، 22:23
    Q. Moon
    اونها که.. شغل انبیا قطعا سخته 😔😔
    خیلی سخته انقدر بری رو مخ 30 نفر که 24/7 فحشت بدن😂😂
    نه ولی جدی.. خداییش شغل سختیه.. خسته نباشن حالا کاری به اخلاقای گندی که بعضیاشون دارن هم ندارم :)
    چرا اونم میشه پرسید :)) هرررر چیزی که شوما عشقت بکشه میپرسیم تو مصاحبه افتراستوری (حیحی :))
    (نه نه، اصلا هم چرت و پرت نیست.. اصلا اینو که گفتی یه ایده‌ای به سرم زد که یه تیکه افتراستوری رو چطور بنویسم 😉😉)
    وای اره😂😂 کلا فقط تو خاطرات سول آه بود بعدش که واقعا اومد اینطوری رید تو حالشون😔😔 
    با تشکر از سوالات و ایده‌ای که دادی لاولی :3>
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    25 April 23، 19:04
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    تهشم اصلا کار گیرت نمیاد که بخوای حقوق‌ش رو خرج کنی:/😂

  • Q. Moon
    26 April 23، 06:21
    Q. Moon
    بخدا تهمشم همین میشه😂😂😂
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    24 April 23، 19:32
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    منم اینقدر ول خرجم ذاتا دیگه برام نمیخرن:/😂

    #حق_به_توان_صد

  • Q. Moon
    24 April 23، 22:08
    Q. Moon
    لامصب خرجام یجوریه که وقتی برم سر کار.. حقوقم نیومده تموم میشه😂😂💔
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    23 April 23، 22:57
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    من دائم الخرجم. خیلی خرج میذارم رو دست خانواده‌ام. بعد اصلا هم بیشترشون هم خرید نیست، ضرر های مالی بنده‌اس‌.

    من برعکسم، همیشه تنگ میگیرن. مثلا همیشه دلم میخواد گشاد بپوشم‌. بعد مثلا من خیلی زود گرمم میشه و این لباس های گرامی بدترش میکنن.

    #قبول_کنید_من_مظلومم

  • Q. Moon
    24 April 23، 01:10
    Q. Moon
    شتت.. منم خرجم زیاده و معروف ب اینکه «این باز یه چیزی خرید که استفاده نکنه»
    من بیشتر پولم خرج خرت و پرتای کیوت تحریری میشه :)
    #هیچ_کس_از_دردش_راضی_نیست
    #همه_درد_یکی_دیگه_رو_میخوان
    #قبول_داریم
  • Arina Army
    23 April 23، 22:32
    Arina Army

    هرجور که دوست داری صدام بزن میلی

  • Q. Moon
    24 April 23، 01:06
    Q. Moon
    سوییت :)
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    23 April 23، 20:54
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    حالا منم رفته بودم مجتمع کاسپین انزلی، از هزاران مرکز خرید یه پاستیل و کیت کت و یه مانستر خریدم برگشتم، بعد چون یه جا یه بافت زمستونی رو دوتا بخر سه تا ببر میداد مادربزرگ گرامی‌م رفت خرید:/

  • Q. Moon
    23 April 23، 20:58
    Q. Moon
    ببین حقیقتا من یه ادم دائم الگشنه م و بیشتر به قصد خوردن رفته بودم تا خرید کردن :))
    وای احیانا دو سایز بزرگتر از خودت نخرید؟
    مامانبزرگ من همیشه لباس بزرگتر برام میخره..
    یادمه یه کاپشنو مهد کودک بودم برام خرید... کلاس پنجم اندازم شد :))
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    23 April 23، 18:51
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    گرفتار زندگی و مسافرت، گرفتار دیگر.

  • Q. Moon
    23 April 23، 19:12
    Q. Moon
    گرفتاری ها زیادن.. یادته گفته بودم میخوام برم سیتی سانتر اصفهان
    از کلللللللللللللل ساختمون به اون بزرگی.. یه خودکار خریدم برگشتم :))
  • Arina Army
    23 April 23، 17:27
    Arina Army

    واووو خیلی خفن بود بیبی

    خسته نباشی واقعا عالی بود💖

  • Q. Moon
    23 April 23، 18:19
    Q. Moon
    مرسی لاولی 💙✨
    من اجازه دارم شما رو آرینا-شی صدا کنم؟ :)
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    22 April 23، 18:27
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    خسته نباشی مای کویین:)

  • Q. Moon
    22 April 23، 18:38
    Q. Moon
    مرسی لاولی :)
    پ.ن: خوبی؟ این چند روزه خیلی کم پیدایی نمیگی دلم تنگت میشه؟ :))
  • زن نامجون
    20 April 23، 11:36
    زن نامجون

    و بالاخره فول 

    اولش میخواستم فول بشه بخونمش ولی خب دیگه چه میشه کرد صبر و تحمل ندارم دیگه خوندمش ( ریز خندیدن) 

    و این که کارای فیک که درخواست دادم تا کجا پیش رفت؟ 

    امیدوارم بیوفته برا بعد امتحانا .

     

     

  • Q. Moon
    20 April 23، 11:47
    Q. Moon
    اره دیگه تمام سعیمو کردم زود زود آپش کنم که فول شه :)
    یوهاها‌.. امیدوارم خوشت بیاد 3>
    والا اونا که.. اگه ریکوست باکس رو چک کرده باشی.. یه لیست بهش اضافه کردم
    چیزایی که خواسته بودی همون مورد ۳ و ۴ میشن
    سومی تقریبا تمومه... فقط همین الان فهمیدم ک یجاش ی سوتی دادم و باید ده صفحه پاک کنم دوباره بنویسم :)) ولی رو به اتمامه ا
    تا قبل از پنجشنبه آینده رو سایته
    اما چهارمیییییی.. داستانش کم و بیش تو ذهنم کامل شده فقط یکم باید جزئیات بهش اضافه کنم
    شروعشم کردم فقط اون بارم گفتم
    چون امتحان دارم و اونم یه مقدار طولانی از آب در میاد، احتمالا دیگه میفته برا تابستون بعد از کنکور اون (T^T)
  • زن نامجون
    18 April 23، 10:54
    زن نامجون

    عزت نلنلمقپقمرپر. پارت چهارررررر 

    منی که منتظرم پایانش سد اند باشه .... 

  • Q. Moon
    18 April 23، 13:19
    Q. Moon
    شعخستیرنسبدرمن اره فقط دو روز دیگه میتونم پارت فولو آپ کنم :))
    نمیدونم چرا ولی این میزان سد اند دوست بودنت برام کیوته (T^T)
  • ناشناس
    15 April 23، 13:28
    ناشناس

    سلام

    میشه بگی کی فول میذاریش؟

  • Q. Moon
    15 April 23، 13:30
    Q. Moon
    سلام به روی ماهت :)
    کلا 5 پارته بیبی.. یعنی همین پنجشنبه ای که تو راهه تمومه
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    14 April 23، 21:15
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    متقابلا کویینم.

     

    پ.ن: زود زود اپ کن پلیزز

  • Q. Moon
    14 April 23، 21:41
    Q. Moon
    ⁦(◍•ᴗ•◍)❤⁩
    پ.ن: خداییش سه روز در هفته زود زوده دیگه⁦>.<⁩
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    14 April 23، 15:16
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    تا قیامت حق

     

    از الان برای محکم کاری چسبه‌رو کردم تو قلبم، لازمم  شد به طور اتوماتیک چسب بریزه تو قلبم

  • Q. Moon
    14 April 23، 15:25
    Q. Moon
    امیدوارم هیچ وقت قلبت زخمی نشه بیبی♥️
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    14 April 23، 13:59
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    مثلا من علاقه قلبی‌م هوافضاست و حتی میخوام برای محکم کاری، کلاس طراحی ثبت نام کنم‌. ولی خانواده گرامی هی میگن آی‌تی آی‌تی. درحالی که من دوست ندارم اصلا. یا مثلا دکتری. درسته بچگی دوست داشتم دکتر شم، ولی الان که میبینم، فقط بهم تحمیل کردن علایق خودشون رو.

     

    نه اصلا زر نمیزنی، حرفت خیلی هم منطقی و درست و مرتبطه. تمام اینا به خاطر اون حس جنگ و مقابله‌ایه که به صورت غریزی در ما وجود داره.

     

    ولی خب، خانواده درک نمیکنه چقدر درد داره:)

     

    کردن در قلبم-

    حیحی

  • Q. Moon
    14 April 23، 14:15
    Q. Moon
    هعی، چی بگم.. هر کی یه جور از خونواده ش دلخوره

    هیچ کس هیچ وقت دردایی که به بقیه میده رو نمیفهمه :)

    چی کردی اونجا؟
  • مامانم روم اسم نذاشته :)
    13 April 23، 20:26
    مامانم روم اسم نذاشته :)

    هووووووووولللیییییی شتتتتتتتت!!!!!!!

    لنتی لعنتی لنتی لنتی لنتی لنتی لنتی لنتی لنتی (این تا ابد ادامه داره)

    این چی بووودددد من دیدممم؟؟؟!!!!

    اون تیزر فاخخخخخخخیی

    پایان دنیایی زامبی اصن... فاکک.. جاست فاک

    لنتی دو تاشون تو گندی که خودشون زدن گیر افتادن پشمام :)))

    من تا یکشنبه که پارت سه بیاد میمیرم... توروخودا یکشنبه زود آپش کن میشه؟

    میشه صب آپ کنی لفطااااااااا؟؟؟؟!!

    چشمای گربه چکمه پوشی!!

  • Q. Moon
    13 April 23، 21:11
    Q. Moon
    لنتی × ابدیت بتوان ۹۹۹۹۹۹
    :)))
    ذوقت خود منو هم کور کرد بیبی♥️
    اره دیگه :) جزای خودکرده که میگن ینی همین :)
    هر کی خربزه میخوره باید پا لرزشم بشینه 😞
    نه میخوام شب.. *دیدن چشمای گربه چکمه پوشیت* اوه البته بیبیییییی
    ولی ن جدی.. قول نمیدم صبح بشه ولی در سریع‌ترین زمانی که بتون میذارم :)
    مرسی که داری کارمو میخونی لاولی ❤️✨
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    11 April 23، 20:05
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    اشکال نداره سادیسم شتریه که در خونه همه می‌خوابه.

     

    امروز تو کلاس زیاد گریه کردم، کلا یجوریم. الان پخم کنی میشینم ۲ ساعت گریه میکنم.

    عه عه، خدا نکنه. 

  • Q. Moon
    11 April 23، 20:28
    Q. Moon
    شتر ما اومده تو خونه الان دارم براش چای دم میکنم
    وگرنه جور دیگه ای نمیشه این میزان سادیسممو توضیح داد :)

    من خیلی وقته گریه نکردم و با شناختی که از خودم دارم
    الان رسما یه بمب ساعتیم..
    یعنی کافیه یه اتفاق کوچیک بیفته تا همه رو بدم به سیل :))

    یو نو؟ من خودم اگه یکی بم بگه گریه نکن میزنم تو دهنش ://
    چون اگه واقعا به اندازه ای که دلم سبک شه گریه کنم، آروم میگیرم
    واسه همین به تو نمیگم گریه نکن.. اما فقط یه یادآوری کوچک.. گریه تو رو سبک میکنه ولی مشکلت رو حل نمیکنه
    بعد از اینکه یه دل سیر گریه کردی.. پا شو یه آب به صورتت بزن.. و خودت درستش کن :)
    و اگه کمکی از دستم بر میاد، بگو تا برات انجام بدم بیبی 3>
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    11 April 23، 18:31
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    فیک جدید؟ نگه‌ش می‌دارم چون الان بیکارم اما نمی‌توانم بخوانم.

     

    نکته: وی دارد مثل دیوانه ها گریه می‌کند در نتیجه ساعت ۳ شب بشینم بخونم تاثیرگذاری‌ش بیشتره😀

  • Q. Moon
    11 April 23، 19:05
    Q. Moon
    فیک جدید که زود هم قراره تموم شه :)) پنج پارتش فول فوله..
    فقط بعلت سادیسم میخوام یکم تو خماری بمونین برا همین پارتی میذارم :)

    بچمممممممم!! گریه برا چی سیا قربونت بره :((
  • Jim Jim
    11 April 23، 18:25
    Jim Jim

    نظر منم همینه! منم دقیقا همین فکر رو دارم!!!

    اره اره

    میفهمم..

    منم مثلا اینجوریم که انقد شاد و شنگولم بقیه نمیفهمن خیلی وقتا که ته دلم چقدر میتونه اشوب باشه یا مثلا ناراحت باشم! یا اگه ساکت باشم فکر میکنن ناراحتم در حالی تو مغزم دارم خیال پردازی میکنم! و ابدا ناراحت که هیچ تازه خوشحالم هستم که تو رویاهامم!:)

    من از اونا بودم که یه عالمه دوست داشتم ولی با هیچ کدوم صمیمی نبودم(از خاصیت های میانگرا ها!) و تو اکیپی که بودم باهاشون رسمااا روانی بودم! دیوانه بازی هایی و شیطنت هایی نیکردم که بنی بشری تو زندگیش ندیده😂 از اونا بودم که میزدم رو میز قر میدادن بقیهههه یا مثلا بقیه اهنگ میخوندن من وسط کلاس برای دوستام عربی میرقصدممم😂😂 از دفتر معلما جند بار که سرماخورده بودم دستمال کاغذی کش رفتم😂😂 اخه اوضاع داغون بود! معاونمون بعد ها اومد دعوام کرد که چرا دستمال کاغذی ها رو هی تموم میکنی😂😂

  • Q. Moon
    11 April 23، 19:17
    Q. Moon
    وای دقیقا رویاپردازی یکی از چیزاییه که همیشههههههه ت میما تایپ من میبینی :)
    و من واقعا عاشقشم
    البته بعضی وقتا هم واسم دردسر میشه چون مرز بین واقعیتو و رویاهامو گم میکنم
    ولی واقعا ازش لذت میبرم :)
    ببین دیدی مدرسه‌ها همیشه ی اکیپ پر سروصدا دارن ک 24/7 دفترن؟ من عضو اون اکیپ مدرسمون بودم با این تفاوت که من عضو نامرئی بودم :)
    بچه آرومی که هیچ کس متوجهش نمیشد.. نقشم تو دیوونه بازیا هم فقد تشویق بقیه ی انجام بود خودم ی گوشه میایستادم از بقیه فیلم میگرفتم فقط😅😅
    وای ولی ت پیداس از اون کراشا بودیا😂😂
  • Jim Jim
    11 April 23، 18:09
    Jim Jim

    من هی تایپ عوض میکنم😂 قبلا xsfp بودم! میم های اون خیلی میخورد بهم گاهی مواقع! ولی میگم که قابل پیشبینی نیسم! الانم ک تایپم عوض شده میم هامو نخوندم راجع ب خودم...

    کاملا موافقممم! و ب نظرم ادما تو چهار تا حرف فقط نمیتونن خلاصه بشن یونو؟؟

    #همزاد پندارییی!

    واو شت 😂😐 من حتی اگه بهم بخوره سنم هم انقد خجالت میکشم کاری رو انجام بدم تو اینجور جاهای مهم که میرینم ب خودم!:\

    الهی بگردمم😂😂

    اخخخییی بیبی گرلللل ناز نازییییT_T💕

    من از اونا بودم تو مدرسه که انگار مواد زده بودن 😂😂😂😐

     

  • Q. Moon
    11 April 23، 18:14
    Q. Moon
    کاملااااا صحییییح.. بهرحال درسته که این تایپ شخصیتی هم میتونه از ی جنبه‌هایی درک درستی از ی نفر بده.. ولی واقعا درست نیست ک میان همه چیزو بهش ربط میدن
    نثلا فلان تایپ بیشتر از اون یکی میخنده و چیزای مثل اون
    من تو اینجور جاها ظاهرم همیشه خشکه واسه همین معلوم نیست دارم از استرس میمیرم ولی از درون قشنگ تو مغزم دیوونه خونه راه افتاده (همون عکسه که که نشون میده ت مغز باز اسفنجی چ خبره :))
    جرررر دلم خواست ببینم ت مدرسه چطور بودی😂😂
  • Jim Jim
    11 April 23، 17:54
    Jim Jim

    نظر خوبیه! منم یاس میکارم زیر پام!😁

     

    ارههه ولی میدونی؟ من حتی به هم تایپامم شبیه. نیستم خیلی جاها!! انقد غیر قابل پیشیبینی ام! بشدت هیجان دارم و عاشق خندوندن بقیم! بیشتر وقتا ادم مثبت نگری ام:) و اینا باعث میشه رو مخ باشم کاهی...

    منم خیلی دوس داشتم یکم کمتر بچه میبودم و با بیست سال سن یکم جنتلوومن و قوی و بد بچ به نظر میومدم ولی متاسفانه یه قورباغه از من بد بچ تره =/

    دقیقا!منم همینم! 

    حقققققق به توان 1257932749786

  • Q. Moon
    11 April 23، 17:58
    Q. Moon
    والا من با این memeهایی که از تایپم میبینم.. واقعا شبیشونم.. ولی خب به هر حال همه چیز آدمو که تایپش مشخص نمیکنه
    هر کس چیزایی برای خودش داره که اونو تبدیل به کسی که هست میکنه.. اینا خاص توئه :)
    وای لعنتی به منم میگن خیلی بچم از همه نظر :// مثلا این چند وقته یه سری جاها رفتم که براشون باید بالای سن قانونی میبودم.. و هرکدوم از مسئولا که منو میدید میگفت برو 18 سالت شد بیا ://
    و من باید اونجا دست رو قرآن میذاشتم که بابا بخدا من اصن 20 سالمو هم تموم کردم ://
    اخلاقمم که.. بماند :) تو دبیرستان من توسط دوستام بیبی گرل خطاب میشدم :))
  • Jim Jim
    11 April 23، 17:38
    Jim Jim

    عیب نداره علافا به منظره و فضای سبز سایتت کمک میکنه اینجا قشنگ میشه خودمم برات گل میکارم پارک درست میکنیم اینجا اصلا 😂😎

    مرسیییی>_<

     ای واییی چرا قلب منو ذوب میکنی اخهههه😭😭💙

    چشم چشم :)

    من Xnfp ام! میانگرام😁

  • Q. Moon
    11 April 23، 17:42
    Q. Moon
    جررر ایده خوبیه خودمم بیام بذر گل شببو بپاشم زیر پام

    :))

    وااااا رسما همه چیزمون شبیه همه پس.. من خیلی دوست داشتم از اون درونگرا مرموزا باشم..
    ولی متاسفانه آدم وراجیم #قلب_شکسته
    کاش انقدر که رازا بقیه پیشم میمونه رازا خودم پیش خودم میموند هق :))
  • Jim Jim
    11 April 23، 17:20
    Jim Jim

    مشتاق سونامی هایی که در انتظار است میباشم! 😎

    هوممم منم باید بدممم...موفق باشیییی^o^💞

    عیب ندارههه...چند ماه برو تلاشت رو بکن بعدش با خیال راحت بیا و برامون بنویس و ما هم برات صبر میکنیم تا اونموقع :)💜

    واقعنییی؟؟؟ باشعععع باشهههه^0^🧡

    مراقب خودت باش خب؟؟😉

    راستی! تایپ  ام بی تی آیت چیه؟؟🙂

  • Q. Moon
    11 April 23، 17:24
    Q. Moon
    امیدوارم علف زیر پاتون سبز نشه خخخ
    تو هم موفق باشی لاووو (^-^)
    تو عشقی میدونستی اینو؟ :)) 3>

    چشم بیبیم تو هم باش :)
    infp... تو چی؟ (T^T)
  • Jim Jim
    11 April 23، 17:02
    Jim Jim

    مغز شما رو باید بوسیددد!! تک تک شیاراشووو!!!

    یا امام زمانننننن قراره سیل بیاد تو سایتتتتتتتتO.O وای حق! منم درکت میکنمممم! منم همش منتظرم کنکورمو که دادم بشینم فقططط بنویسممم کلی ایده دارممم کلیییی! اول از همه هم میخوام استارت یه کار کمدی باحال بزنم با یه یده ک هیچ کس ننوشته تا حالا^o^

    جوووون به شماااا:):)

    اوووو درسته درستههه... خوب کردییییی;P

    اره ددی کم پیداست جدیدا

    خدااااروشکررررر هوفففف

  • Q. Moon
    11 April 23، 17:14
    Q. Moon
    والا سیلو که.. منم دوست دارم سونامی راه بندازم اینجا :))
    ولی فعلا باید درس بخونم چون امتحان نهاییم باید بدم.. امروز تازه میخوام برنامه ریزی کنم برا درسا ولی بعدش احتمالا منم مثل ددی کم پیدا شم :(
    امااااااا تو هربار که خواستی پیام بده که من با دیدنشون انرژی بگیرم خب بیبیم؟ :) 3>

  • Jim Jim
    11 April 23، 16:46
    Jim Jim

    لعنتیییی چطور همچین ایده هایی به سرت میزنهههه؟؟؟ واوووو....این فقط بیش از حد خفنه! یونو؟؟!

    واقعا نابه!!

    حس ششمم میگه فیکشن خیلی موفقی میشه! از اونایی که ریدراش واسش جون که هیچ ک*ون هم میدن!!!

    فقط بهم بگو سد اند نیست....تیریخیداااا سد اند نباشععع:[

  • Q. Moon
    11 April 23، 16:51
    Q. Moon
    یوهاهاها 😈😈 مغز منو دست کم نگیر جیم جیم
    ایده‌هااا دارم (اگه کنکور بذاره همه‌شو رو میکنم ولی نمیذاره که😢)
    جوووون ب حس ششمت :))
    والا یه هفته‌ست اماده پسته.. منتظر بودم ددی جوابمو بده که همزمان ت سایت اونم بذارم.. ولی دیدم خبری ازش نیست بیچاره سرش شلوغه.. گفتم دیگه خودم شذوع کنم🙃
    ن بیبی سد اند نیست.. دونت ووری :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan