بخشهایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
وای سیا برگشتی؟
دارم خواب میبینم دیگه آره؟ وای دیشب به سرم زده بود بیام کامنت بدم ولی خب گفتم مزاحم نشم..
سیا گوشی خریدمممم. مدلش پایینه ولی جدیده. به قول مامانم مدلش مهم نیست کارکرد مهمه U-U.
وای جدی؟ بیخیال! بزارید تو شکلاتا و آب نباتام غرق شممممممممم. 3>
وای خودا عرر کاری که ازش بدم میومد خوب بوده؟
*جابهجایی خون در بدنم با اکلیل* عررر.
شیطان پابوسه شماست ستون U-U
وای آره مثل منه معتاد :)
آره من یکی خوندم خیلی قشنگ بود با همین ازدواج اجباری. اگه با یه ژانر درست ترکیب شه که عالی میشه خودم طرفدار ده آتیشه اش میشم.
*پووووف. سیا کیبورد این گوشی جدیده با لغات من آشنایی نداره چرا :(*
چقد بده لو رفتن....
واییییییییییی مامان من نباید بفهمه مینویسم. حداقل نه الان! U-U
سکته رو رد میکنن احتمالا. وای منی که اصلا درس نمیخوندم. سیا ماه بعد رفتم نهم.چه پایه ی حساسیییی. لعنت تو زنده گی!
آره دقیقا منم میخونم ولی خودمو نمیفاکم سرش U-U
آره هرچیم باشه خانواده خودش مارو میفاکه.
وای بچه ی منم جزو آزاد ترینا و به قول پیرزنا بی حیا (از لحاظ حجاب و آزادی)میشه.
من روزش بیرون بودم. پیرزنه یه نگاه به حجم موهایی که بیرون ریخته بودم انداخت و گفت: حجابتو رعایت کن جوون، دختر واسه حجاب و حیا بوجود ا مده/:
چقد دلم میخواست اون لحظه انگشت میانیمو بکنم تو چشاش یا پشمای پایین تنه مو نشون بدم بگم به اینامم نیستی! ولی چون وی آر توی ایران، فقط یه آه کشیدم و آروم گفتم سرت تو کو**ن خودت باشه. نشنید ولی یکم... فقط یکم دلم خنک شد.
من میزارم بچم آزاد باشه لذت ببره از زندگیش. چون بعدش قراره زیر فشار زندگی خاکستر شه!
همم اینکه چون بقول تو مامانش ازین غلطا زیاد کرده *ایموجی خنده که یکم کجه*
#موافقم شدید!
آره باید همین کارو کنم U-U
منم با موفقیت در اولین امتحان ICDL یکم امیدواری جذبیدم. ولی هنوز فنیحرفهایش مونده عر :"(
وای سر سوسک تو دشوری هم نباید همچین بلایی بیاد. اصن سوسکا هم مث ماها هنرمندن؟ حالا هر چی... U-U
مامان بزرگمو خیلی دوسش دارم. سخت گیره ولی خیلی مهربونه. نه اینکه شبیه تو داستانا قصههای چرت بخونه نه! سوادم نداره بنده خدا.. ولی خیلی دوسش دارم همیشه دورادور حمایتم کرده.
اوهوم همچین بچهای کمه :)
جدنی خوبه؟ وای بازهم عرررر.
البته که آره T^T♡
آره استادم خیلی خوب بوده. ولی خودمم با استعدادمااا. یونو؟ *همون ایموجی + اون ایموجی دسته که گنگ نشون داده*
چرا بیایموجی اینگده سخته :((
#صد_درصگ! U-U *اموجیه خنده*
وای یعنی اونجام مثل گنبدو گرگان بوده؟ به جون جدت در معنای واقعی کلمه هلاک شدیم. بستنی خریدیم روزش... حالا دقیقا هیفده ثانیه بعد داشت میچکید پایین/:
دستوپای هوای مشهدو میبوسم اصن.
شمال شرجیم که هست... لامصب جهندم پیش هواش احساس کمبود میکنه.
مشهد آب و هواش خشک، سرد و معتدله و میفهمم چی میگی. کلا پریود همه جا و هر زمان بده.
همینو بگو...
**** *** ********* ** ** **** *** ** ****** ****** **** *** *** ***** **** ***** **** ****** **** ****** ***** ***** *** ** *** ***** ** *** ***** *** ** **** *** *** **** ***** ***** *** *** ** ******** ****** * ***** *** ******
****** *********
خدایا میشنوی؟ خودت پاشو ظهور کن!!
قربون دستت یه شلنگم بنداز تو پایین تنه ی ما.
منی که جنوفوبیا دارم و از رابطه میترسم:)
بعضی شبا بهش فکر میکنم بدنم یخ میکنه تاصبح از ترس درداش خوابم نمیبره.
گاز؟ نهههه درد دارههه.
**** **** ****** ** ******** *** ***** ******** ** *** * **** ****** * **** **** ** **** ****** **** ******** ***** **** ** *** ** **** ****** ******* ** ** ****** * ****** ***** **** ****** ***
**** ****** *** **** ***** ***** **** **** * ********
نعمت بهشتی؟ اینکه دو کیلو چربی رو صورتت چسبیده باشه چیش خوبه؟ زده ریده تو نیمرخم/:
واسه بچه خیلی دوست دارم ولی لپای خودمو اصن دوست ندارم:)
آره خیلی گرما زدهگی بده. یعنی آدمو میندازه بغل عزرائیل و کارما باهم تریسامِ بیدیاسام طور بریم U-U
خیلی خیلی خطرناکه! متشکرانم T^T
نه من تحمل درد ندارم. مامانم تعریف میکنه که بچگیم میرفتیم بیمارستان با کلی چش و ابرو و التماس و زجه، با چشاشون به دکتره میفهموندن اسم آمپولو نیاره یهو ببرنم تو عمل انجام شده قرار بگیرم.
یه بارم مث که بد زده بودم به سیم آخر
مامانم میگه بیمارستانو رو سرت گذاشته بودی فحشای پدرومادر دار میدادی به دکتره.
_ ولم کن عوضیییی.
_ تو یه هیولاییییی.
و چیزایی مثل این. میگه موقع برگشت نگاه همه رومون بود/:
من بچگی خیلی سم بودم.. مثلا یه بار بابام خونه نبوده... مامانم منو برده حموم.
بعد حوله دورم گرفته گفته برو جای بخاری بشین خودمو یه آب بکشم.
منم رفتم جای بخاری،هر دو لپ با**سن تبارکمو چسبوندم بهش. میگه دوتا گردالی قرمز شده بود اومدم بیرون سکته کردم/:
یا مثلا یه بار نزدیک بوده دستمو بکنم تو چاه دستشویی فقط واسه اینکه ببینم اون تو چیه/:
یا یه بارم شیش سالگی مجسمه ی مورد علاقه ی مامانمو از پنجره پرت کردم بیرون چون فقط ازش خوشم نمیومد.
یا یه مدت که خونه مون طبقه دوم بود، لب پنجره میرفتم و با یه میله ی تو خالی از پنجره ی خونه ی بغلی قرص نعناع میگرفتم به هوای قرص واقعی با آب میخوردم.
یه بارم گلدونو رو خودم چپه کردم با خاک دوش گرفتم/:
بخوام بگم تا آخر سال طول میکشه *ایموجی خنده*
حیحی ^^
مرسی گیلیگیلی ^^ 3>
آره خودمم دلم براش میسوخت..
نمد به خدااا
به جاهای تنگ حیح .
ایشالا همیشه باهم خوب باشید ^^
وای آرههههه.
مث تو فیکا. دشمنیای خانوادگی خیلی بده.
آره مورچه مذکر ^^
وای اسبهههه آخرشم شب که شد مامانم اینا اومدن.
مامیم سوار شد با بابام عکسای کاپلی گرفتن :")
باجمجون میفرسم واست U-U
فرمانروایی جهندم حق قانونی شماس سرورم U-U
مینهی؟ ازین تایپ هاییه که گیجت میکنه میدونی؟ درونگراس و تایپ اش فک کنم istp
استایل اش شبیه تامبویاس و قدش مث چیز بلنده. نقطه مخالف منه یونو؟
تفاهممون تو کوکمین شیپر بودنه ^^