KINGCARD

نه بابا خیلی آرامش داشتیم همینطوری حالا اینم روش. کنچانا دینگ دینگ دینگ

(۲ تا کامنت بلند بالا دو جای دیگه دادم اومده برات یا بشینم گریه کنم؟)

بعد از انبوه مشکلات و خرابی گوشی موبایل، بریم که اینو بخونیم

هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی من دارم چی میبینم....فول؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خاک به سرم من کلیش رو نخوندم:////
ناموصن زندگیییییییییییییی................عررررررررررر
اهم اهم....خب سیا جونی چخبر؟...خوبی ؟ میگما....بعد از استراحتی که بعد از کینگ کارد میری ایا قصد داری چیز جدیدی رو شروع کنیییی؟هوم؟هوم؟
من الان تو سایه ها ام...ولی همیشه تو سایه ها ازت جمایت میکنممممممممم
فایتینگگگگگگگ

ودففففففف اینا چیه زیر کامنت بدبختممممممم؟!؟!

احتمالا مشکل از این مرورگره‌ست که ریختم

خدای منننننننننن🤦🤦🤦🤦🤦🤦

کویینی جونم

لینک دانلودو آپدیت کن

میزنه فایل موجود نیست

پ‌ن:با گوشی خودم اومدم :`))))))

دوتا خواهر بودن به اسم جیسو و میسو که اینا جدا از هم بزرگ شدن و میسو از بی تی اس بدش میومده ولی با کوک میره تو رابطه

 در مورد قدرت جوکر شاید حذف تنبیه یا برگشتش به فردی که داره بهش آسیب میزنه

و البته یه چیز دیگه ام هست توی پاسور واقعی هر کارتی که گم بشه جوکر جایگزینش میشه سوو

و در مورد نظرات من فکر میکنم بیشتر بخاطر جاییه که آپ میکردی  سایت فضایی ها خیلی خوبه ولی کاربرهاش کمن و هم اینکه فرایند نظر دادن توی سایت یکم سخته  و فکر میکنم اگه در طول این حدودا هشت نه ماهی که آپ میکردی توی واتپد هم انجامش میدادی خیلی بیشتر بازخورد میگرفتی 

در هر صورت برای فصل جدید حمایت ما همراهان همیشگی رو داری 

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 

سلاامممممممم خوبییییی؟؟میگم من خیلی دنبال فیک جسارت بودم گفتن تو نویسنده شی میشه لطفا لینکشو بهم بدییییی؟؟فیک مورد علاقم بوددد

الان که کینگ کارد فصل اولش تموم شده حس میکنم یه بخش قلبم نیست 

چون خیلی وقتا( تقریبا همیشه )باعث حال خوبم بوده و غم و ناراحتی هامو شسته برده

من واقعا خیلی زیاد از خوندنش لذت بردم

ایده ی کینگ گارد یه چیز خاص بود و نویسنده ی کینگ کارد هم یه قلم خیلی قشنگ و دلپذیر داشت 

من فراموش نمیکنم که توی تایم امتحاناتم چقدر استرسمو کم میکرد

و فراموش نمیکنم که چقدر برای آپش انتظار میکشیدم و هیجان زده میشدم 

امیدوار بودم که بعد از یکی دو ماه دوباره آپ پارتی اش رو شروع کنی حتی اگه دو هفته یکبار یا ماهی یک بار باشه چون خیلی دوسش دارم 

ولی خب انگار برنامه ی دیگه ای داری و خب تصمیم نهایی قطعا با توئه و ما حمایتت میکنیم 

امیدوارم عشق و اتحاد توی داستانمون بیشتر جریان پیدا کنه 

و البته توی زندگی خودمون هم همینطور 

روزگار خوبی رو برات آرزو میکنم سیا همونطور که تو اوقات خوبی رو برای ما رقم زدی 

دوست دارم و برات آرزوی موفقیت میکنم 

شاد باشی 

این پارت هم مثل همیشه قشنگ و عالی بود 

پارت قبل فکر کردم جونگ‌کوک با اطلاع تهیونگ رفته پیش دو‌که بی چون به دوکه بی در مورد خواب کردن تهیونگ دروغ گفت ولی انگار داره پشت سر دوقلو ها یه کاری انجام میدا و هیچ خوش نمیاد

احساس میکنم یونجون داستانی که در مورد تموم کردن بازی با دوستاش بود رو تحریف کرد و برای بقیه تعریفش کرد با توجه به حرفی که به بکیون زد !

برام سواله که قدرت های خاص جوکر دقیقا چیه 

و ...

بی صبرانه منتطر پارت ۳۴ و آخر هستیم و اینکه خیلی قشنگ مینویسی 

خواهش میکنم

خیلی بهم لطف داری

پس من اینطوری در نظر بگیرم که بازی انجام شده و دوباره تهیونگ شاه خال شده یا چون بازی به دستور خودش انجام شده پس جایگاهش محفوظ میمونه؟

حقیقتا همش گوشه ذهنم بود و منتظر بودم بهش اشاره بشه ولی نشد  و یه جورایی یه باگ توی داستان به حساب میاد پس گفتم بهش اشاره بکنم که تدابیر لازمو انجام بدی

آم سیا یه سوال برام پیش اومد

بعد از بازی دوباره پیک ها 

باید بازی برای تعیین دوباره شاه خال انجام میشد براساس چیزی که اون اوایل خوندیم 

برنامه ی خاصی براش داری یا ...

سلام سیا

میخواستم بگم که کینگ کارد فوق العاده است 

قلم توهم فوق العاده هست و ما واقعا دوسش داریم

این مدت که منتظر آپ پارت ۲۹ بودم هر روز امیدا داشتم که بلند شم و کینگ کارد آپ شده باشه 

من میدونم که روند آپ کردن یه فیکشن خصوصا وقتی که  دانشجویی چقدر میتونه برات سخت و طاقت فرسا باشه خصوصا که علاوه بر اون همه درگیری های خودشونو دارن و اگه که فکر میکنی آپ کینگ کارد برات سخت شده شاید بد نباشه یه استراحت چند هفته ای یا چند ماهه به خودت بدی و آپ کینگ کارد رو بعدا دوباره شروع کنی و تا همینجا رو به عنوان فصل یک کینگ گارد در نظر بگیری تا زمانی که کمی ذهنت آزاد بشه و برای نوشتن راحت تر باشی 

ما همچنان حمایتت میکنیم

چون واقعا دوست ندارم همچین شاهکاری زود سر و تهش هم بیاد فقط برای اینکه تموم شده باشه 

میتونم مدت های طولانی برای آپش صبر کنم

در کنار همه ی اینا یه ایراد کوچولو که میتونم از فیکت بگیرم اینه که حس میکنم به ژانر عاشقانه که به عنوان اولین ژانر نوشته شده بود کمی بی توجهی شده(شاید فقط احساس من باشه)

کینگ کارد عالیه تا الان روند خیلی قشنگ و درستی داشته نه خیلی سریع پیش رفته و نه خیلی کند و من واقعا امیدوارم یه همچین روندی تا آخر فیک وجود داشته باشه 

در کنار همه ی اینها بدون که دوستت داریم و برای خودت و نوشته های قشنگت ارزش قائلیم 

مراقب خودت باش خودتو اذیت نکن و ما رو بی خبر از خودت نزار 

موفق و خوشحال باشی عزیزم

من از صمیم قلب معذرت میخوام که بیشتر از دوماه شده که موفق نشدم اینجا کامنت بذارم و پارتا رو خط به خط تحلیل کنم..

ولی بدون که کینگکارد یکی از معدود دلخوشیامه که حالمو جا میاره و همیشه دنبالش میکنم

چندهفتس هی درتلاشم یه کامنت عین بچه آدم بذارم ولی از وقتی مدرسه باز شده انقد سرم شلوغ شده که به هیچی نمیرسم و عملا همه ی کارامو فقط یجوری جمع میکنم.. شرمنده سیا

الان اومدم پارت ۲۶ رو بخونم، (تو این مدت، اتفاق های پشم ریزون خیلی خیلی زیادی داشتیم که آمارش از دستم دررفته لعنتیییی) سعی میکنم بعدشم یه کامنت بذارم(خدایا توروخدا بذار بعدشم کامنت بذارم..) 

امروز ۳۰ امه هورااااااا

راستی کامنت قبلیم نیومده بود یا هنوز تاییدش نکردی؟

این ارت هم مثل همیشه عالی و خفن بود

حالا معلوم شد ایده ی ماسک ها و خال ها و جوکر ها و تتوی بد بوی ها و زور گویی از کجا اومده 

دلم برای یونجون و دوستاش سوخت 

خسته نباشی و ممنون بابت آپ به موقع 

مراقب خودت باش و دوستت دارم

Sunset Shimmer

(مادر پیامت خصوصی شده بود مجبور شدم اینطوری بفرستم و جواب بدم بش T^T)

خواهش میکنم

 

 

این پارت هم خیلی قشنگ بود

خوشحالم که تهیونگ به کوکی اعتراف کرد

و والنتین هم گناه داشت بچم 

انگار کوکی با فهمیدن اینکه خواهرش قراره به اونجا بیاد میخواست پیشنهاد که بوم رو قبول کنه ولی با اعتراف تهیونگ و کاری که میخواست براش انجام بده پشیمون شد این حس منه دیگه نمیدونم

جونگکوک جان لطفا گند نزن 

گیم مسر چوی یونجون 🤨

 

مثل همیشه عالی و فوق العاده بود

و اینکه خیلی مراقب خودت باش و دوست دارم 

آممم

سیا داشتم به این فکر میکردم که شاید بدنباشه که آپ ها رو بکنی ۱۰ روز یه بار که بابت آپ به موقع اذیت نشی 

سلاااام سیای عزیزمم..ببین کی اینجاستتتت...حیحی 
چطور مطوری؟
خب اومدم دوباره از اون کامنت قشنگا برای 24 بزارم

واقعااااا بدجوریییی بوی خطر به مشامم میرسهههههههه...خطر خطر خطر
وای اصن خشت ها ://////
هعیییییییییییییییییییییییییییییییییی

ولییییییی رابطه ی بومگیو و سوبین>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>

کای و دی او هم خیلی گناه دارن....هعییییییییییییییییییییییییی
ولی خوشم میاد دوتاشون خوب قراره زررنگ باشن...کلا بچه هایی ان که میتونن گلیم خودشون رو از اب بکشن بیرون

معاملهههه لغو شدددد
*عروسیییییییی
هانای خررررررر....هر بلایی سر تو بیاد حقته جنده خانم...دلم میخواد برم تو کینگ کارد خفش کنم
ولی تهیونگ نمیتونه از کوکی دست بکشه...اخی اخی

جئون جی کی...به نفعته احمق بازی در نیاری
لیلیلیلیلللللللللللللللللللللللللیییییییییییییییییییییییییییلیلیلیلیللی
ماااا پیر میشیمممممممممممممم تا به ته داستان پی ببریممممممممم...زندگییییییههههههه مننننننن لای لای

موهای سرم  دارن سفید میشن...ولی همه ی کارگاه بازی هامو قبلا انجام دادم واقعا منتظرم بفهمم چی ها رو درست حدس زدم چی هارو غلط
هعی
بهمون استرسسسسسسسسسسس وارد کن سیاااااا میخوام استرس بکشممممم

اره خوشم اومده

اختیار داری 

ما دوستت داریم

میدونم شرایط آدمایی که درس میخونن چقدر سخته 

این پارت هم بسی بسیار عالی و قشنگ بود

خمیدوارم کوکی خر نشه و نرینه

تاتا داره کثافت بازیاس خوب درمیاره

هانل خیلی خره

موفق و شاد و خوشحال باشی 

و مشتاقانه منتظر پارت بعد هستم

زندگیت راحت 

ای بابا من که گفتم چهار ماه اصلا هم به عنوان کسی که کنکور داره جمع و تفریقم بد نیست

یاه یاه

موعسلی نیستم اخه ای خداا🥲این تحلیلت تا ابد یادم میمونه🙈💙

سلااااااااام سیای مننن
چطوری؟
ببخشید اینقدر کم پیدا شدمه
این روزا خیلی درس میخونم برای همین کلا کم پیدا شدمه
چخبر؟
این دو پارت اخر رو هنوز نخوندمه امروز ولی وقتم ازاده چون ازمون دادمه و خب میتونم بقیه روزم رو برای خودم داشته باشم و هر کاری میخوام انجام بدم:)))

بد جایی تمومش کردی هایییش

الان دوباره باید یه هفته ‌ی فاکی صبر کنم تا ببینم جواب قطعی جونگ‌کوک چی میشه میرینه یا نمیرینه

کوکی فرزندم چرا سوال درستو از آدم درست نمیپرسی که جواب مثبتتو بگیری جوجه‌رنگی زشت کیوت خر ؛دوکه‌بی میخواد گولت بزنه ها گول نخوری

تاتا خیلی قنده 

آه این فیک حداقل جای ۳۰ پارت دیگه رو داره خدایی تا الان اینهمه قشنگ پیش بردیش زود سر و تهشو هم نیار حیف میشه باشه تروووخداااااا

و اینکه مثل همیشه عالی و قشنگ نوشته بودیش 

موفق و شاد باشی

مراقب خودت باش و دوست دارم 

(برام دعا کنید با موفقیت بتونم تو دانشگاه ثبت نام کنم  )

یعنی حدود یک ماه دیگه واو یییهههههههههههه

متشکرم شدیداا

من بخام این 1300 صفحه رو بخونم کفاف دو روزمه 28 روز باقی مونده رو چیکار کنم😂

درواقع رندوم ترین اسمیه که به ذهنم رسیده برای اینکه کامنتم بی نام و نشون نمونه و خب معنی ای هم برام نداره (فعلا !)

سیا شی این عزیزمون کی فول میشه؟

چشم خشک شد انقد منتظرم بزنی FULL🥲🥲🥲

وای حققققق پس منتظر میمونم

دلم میخواد بخونم ولی لامصب درسام زیاده تازه خوبه هنر هستم

وگرنه میخواستم بخونم ولی خب پارت هاش زیاد باشه کمتر تو خماری میمونم😅😅

سوال درست از آدم اشتباه امیدوارم کوکی متوجه منظور وی بشه

سوبینی خودش حواسش جمعه 

ببینم اگه دوباره بازی بشه دوباره سر شاه خال بازی نمیکنن چون وقتی تهیونگ و والنتین اومدن اینطور شد

اصلا از فکر که بوم و ریپر خوشم نیومد امیدوارم کوکی قبول نکنه چون به همه چیز ریده میشه

والنتین بچم خود درگیری داره خودشو عذاب میده حالا همش یاد این بوسه بیوفت و گریه کن هایش البته حقم داره نمی‌خواد به برادرش خیانت کنه 

عجب وضعیت قمر در عقربی

و البته که مثل همیشه عالی و فوق العاده نوشتی

فایتینگ و دوست داریم

مشکلات کم 

مراقب خودت باش 

فردا چهارشنبه است هورااااااا

خدا بد نده اونی،ایشالا زود خوب شی،به خودتت سخت نگیر هر وقت اوکی بودی پارتا بعدی رو بنویس،امیدوارم زود خوب شی ،دوست دارم🎀💫✨🫂(بغل روحی همراه با اسانس حال خوب زیاد )

و بابت پارت بعدی هم همچنین خسته نباشیییی✨

اوکی من دارم هی سعی میکنم نخونم کامنتای نظرات رو راجب پارتا تا اسپویل نشم،ولی یه شیطان به چشمم خورد،،،این الان لقب کسیه که بازی رو اداره میکنه؟یا جدی جدی شیطانه🙂💀؟؟؟

....

پ.ن:در رفتن رشته داستان از دست ادم خیلی حسه چرتیه،....(به خاطر مدرسه ها و یه وقفه بین نوشتنم ،یادم رفت ادامه عمه هوسوک قرار بود چی بشه😂😭....)

وای قلبم تولدمو بهم تبریک گفتیییی 😍🥰😘❤️

مرسی که یادت بود 

خیلی خوشحال شدم

لاب یو تو بهترینی فین 

فقط میتونم بگم خیلی عالی بود

و خیلی خوشحال شدم که باهم آشتی کردن

امیدوارم بومگیو سوبینی رو نجات بده 

و اینکه خوشحالم که باز گشتی

و امیدوارم که حالت خوب باشه

و بهترینا رو برات آرزو میکنم

مراقب خودت باش 

خوشحال و شاد باشید 

واو ببین کی اینجاست و پارت جدید داده 👏👏👏👏👏

بغل روحی بده که خیلی نیازش دارم :`)))))))

هق تو این مدت احساسم دقیقا مثل اون موقع نامجون بود که میکروفونو وسط مراسم از دست یونگی کشید.همون‌قدر مزخرف و عذاب وجدان آور :`)))))))

خیلی لاو یو کویینی :`))))))))))))

سیا ولی با خیال راحت کارای دانشکاهتو بکن و هروقت وقتت واقعا خالی شد پارت بعدی رو آپ کن ما منتظر می مونیم خدای نکرده با حس بد و اظطراب پارت ننویسی ها نوشتن رو برای خودت حالا چه تو چه بقیه نویسنده ها تبدیل به یه شغل شبانه روزی نکنین و با فراغ اسوده بنویسین

( شبیه مامان بزرگا شدم)

کویینی جونم

ازم ناراحت نباش.خب؟

آخه من از وقتی جمعه کامنت گذاشتم،روزی چند بار میومدم نگاه میکردم جواب دادی یا نه

بعدم مریض شدم،روز بعدش دقیقا هفت صبح پریود شدم

هم تاغتم کم شده بود،هم داشتم پاره میشدم،هم منتظر جواب تو بودم

خلاصه که،ببخشید

میفهمم چی میگی،ولی واقعا اون لحظه نمیدونم چی تو سرم میگذشت که اون کامنت دادم

ببخش منو پلیززززززززز😭😭😭😭😭

شرمنده که اونجوری حرف زدم.ترکیب پریودی و مریضی خیلی سمه :`)))))))

خب ببین اون پارته کلا با صحنه شروع میشد.که تهیونگ حس میکرد از جونگ‌کوک و والنتین عقب افتاده و میخواد خودشو بکشه جلو.فقط تا همین حد یادمه ://///

میدونم.خودت تو کامینگ سونا دارکو هارش داری ولی من گفتم واسه راحتی وجدانم بگم نگی نگفتی :`)))))

هه هه :> مشخصه فیکشن خوبی بوده پس که داری اینطوری میکنی U_U

خوب؟لعنت بهش.پیشنهاد میکنم اصلا سراغش نری.خیلی دارکو هارش بود.جدی میگم.یعنی تو فصل اولش شکنجه بارون بود.ولی لعنتی سرویسم کرد

الان شنبه‌ست.کامنت قبلیه (که زیر همین پست بود :/) رو جمعه داده بودم.ببینم میتونی زودتر از چهارشنبه تایید بزنی یا نه :`))))))))

وای سیا دلم می خواد کله ی جونگ کوک و تهیونگ و والنتین رو بکوبم به هم ! حرصم می گیره خدایی

ولی سر اتفاقی که واسه هانا افتاد مطمعنم همه ذوق کردن دلشون خنک شد.

 پس بابای بکهیون در مورد بازی می دونه ولی نمی دونم چرا به هوسوک و یونگی هم مشکوکم ( وقتی انقدر رو همه تارگت زدی که خل شدی)

قلمت هم که مثل همیشه آدم رو می کشه تو دل داستان و گذر زمان رو برات سریع می کنه ولی برگام سر هیونجین ریخت کی می دونه که چه اتفاقاتی تو گوشه و کنار کاست هون در حال رخ دادنه؟

کی می تونه تا چهارشنبه ی بعدی صبر کنه؟ من که طاقت ندارم.

کویینی

سه روزه مریضم

تو نوروزی که گشت،هیچی نخوندم

امروز جوگیر شدم زدم پارتای کینگکاردو پارک کردم

الان به غلط کردن افتادم

بدبختی اینه یادم نیست پارت پونزده بودم یا شونزده

سر به کدوم بیابون بزارم؟😭😭😭😭😭😭😭😭😭

یه چیزی که در مورد کینگ کارد دوست دارم اینه‌که بلافاصله با رسیدن به جواب یه معما یکی دیگه درست میشه این خیلی باحاله 

دلم برای هیونجین سوخت

سوبینی و بومگیو کشف کردند چی به چیه

وی دنبال چی میگشت

مثل همیشه عالی بود دختر 

فایتینگ 

امیدوارم توی دانشگاه زیاد بهت سخت نگذره و موفق باشی

این چند روزه من باید برای امتحان های تغییر رشته ام درس بخونم و همش فیکشن های مورد علاقه ام آپ میشن یا فیک های خفن پیدا میکن

فیکشن شورش حدود شش ماه بود آپ نشده بود و دیروز پنج پارتش آپ شد

منم عین یه آدم احمق خر میخونمشون 

هوراااا پارت بیست 

موچ به خودت

جدا خوب بود ؟ همینطوری به ذهنم رسید

عذاب وجدان چرا  راحت باش

من یه متن معذرت خواهی برای سه تاشون آماده کردم 

کوک در حالی که جلوی پاهای تهیونگ نشسته بود ؛ به آرومی دست هاشو روی پاهای ته گذاشت و در حالی که نگاهشو بهش میدوخت گفت 

من بابتش متاسفم ته ؛ متاسفم که پشت سر تو و والنتین و بدون اینکه بهتون اطلاع بدم با جیمین معامله کردم؛ متاسفم که بخاطر ترس خودم وی رو هم قاطی ماجرا کردم و به رابطه‌اتون ضربه زدم ؛ من هیچ وقت نمی‌خواستم تو و وی آسیب ببینید ؛ منو ببخش که اون کارو انجام دادم؛ نمیشه توجیهش کرد اما من اونموقع فقط به انتقام خودم فکر میکردم ، اونموقع اصلا به رابطه ای که بینمونه اهمیت نمیدادم ، ولی توی این مدت نظر من تغییر پیدا کرده ته ، من نمی‌خوام اعتماد بینمون و رابطمون خرابتر از چیزی که هست بشه ، خواهش میکنم ته منو ببخش و بیا درستش کنیم؛ قسم میخورم که هیچوقت نخواستم و دوست نداشتم که آسیب ببینی.

فعلا اینو میفرستم 

بقیشو بعدا مینویسم الان دیگه لالا دالم 

شب بخیل

نامی لو رفت

دوست ندارم جیمینی بدجنس بشه

واو چه قوانینی

هانا رو خوب تنبیه کرد خوشم اومد 

سوبینی کمک کرد که کوکی به کشف احساساتش نزدیک شه

و تاتا داره گند میزنه خیلی زیاد 

البته وی و کوکم خیلی پشیمون به نظر نمی‌رسن 

و این ها همه به شرایط بد بینشون دامن میزنه 

امیدوارم رابطه اشون بهتر بشه

هر چند اونطور که تو گفتی برای پارت بیست آش پختم چشم آب نمیخوره

ممکنه کوک و ته سر مقام شاه باهم در بیفتن ؟

حسم میکنم ته برای ارتقای سطح کوکی این در‌خواستو داد چون مطمئنه خودش به کمک برادرش دوباره میتونه شاه خال بشه؟

کینگ کارد هر روز داره جالب تر میشه خیلی دوسش دارم

پارت قشنگ و طولانی ای بود 

و خیلی خیلی از ممنونم که درخواستمو برای آپ کردن توی روز یکشنبه قبول کردی (البته اگه بخاطر اون بوده )

و ببخشید که دیر دیدم که آپ کردی دوست داشتم خیلی زودتر متوجه اش بشم و بخونمش 

ولی امروز یکم درگیر بودم و حواسم نبود اینجا رو چک کنم 

ولی خوندن این خیلی حالمو خوب کرد و خوشحال شدم

خیلی خیلی مشتاق پارت بعد هستم 

خیلی خیلی دوست دارم و خیلی خیلی مراقب خودت باش

وای قلبم آه 

الان از خوشحالی سکته میکنم 

وااااااای 

عاااااااشقتم سیا

راستی شت

من همین الان پارت دوازدهو تموم کردمو پارت نوزده اومد

البته باید بهم مدال داد

من فقط از ساعت ده تا حداکثر یکو نیم تو آرایشگاه گوشی دست‌مه.همشم مشتری میاد.فردام میکاپ شینیون داریم.فکر کنم یه پارتو به زور بتونم بخونم.نوشتن پیشکش :`)))))))))

دارم درست میبینم؟
نه توهمه
من مردمممم 
من زنده نیستم
داشتم به دختر خالم دیروز میگفتم کاش چهارشنبه بود:))))

هوم... ریدر بلاک وجود داره:

یه حالتیه که نمیتونی روی هیچ داستانی تمرکز کنی و بخونیش.. انگار نمیتونی با فضاش ارتباط بگیری مثلا T^T

اوه.خب نه.من فقط واسه ارور اینجوریم

یاخدا... خفن تموم شد پشماتون ریخت؟ :>

خفن؟لعنتیییییییی خفننننننننن؟!قشنگ من جون دادمممممممممم.لعنت بهشششششش تلغناینتیتتزغنذژترعمذبهتربتترلتتلتنذیحپیعت

از این تریبون اعلام میدارم که:

سورن داری با خودت چیکار میکنی؟😔😂😭😂😭😂

کارای بد بد😔

هم ارور هم برت بانی هم کینگارد...؟

آرهههههه😭😭😭😭

آریو اوکی عزیزم؟

نهههههههه من مردمممممم😭😭😭😭

وای گفتی ارور من هنوز فصل دو اون اولاشم ...

آخ آخ.پس دیدی سر ساشا بچم چی اومد😔

از این تریبون اعلام میدارم که:

سورن داری با خودت چیکار میکنی؟😔😂😭😂😭😂

هم ارور هم برت بانی هم کینگارد...؟

آریو اوکی عزیزم؟

وای گفتی ارور من هنوز فصل دو اون اولاشم ...

خب خب،من گذاشتم این فول شه بخونمش،ولی دلیل نمیهش هی نیام ابنجا یه مگاهی بندازم،وای میفهممت اونی...منم یه هو راجب اخرای داستانم یه هو بعضی وقتا تخیل میکنم بعد اینجوریم که خب استار عزیز به خودت زحمت بده لطفا اون اولاشم تصور کن برو بنویس...یا مثلا الان این عمه هوسوک،من میدونم پارتای بعدی چیا اتفاق میوفته،ولی همین پارت سیزده رو نمیدونم باید چیکار کنم باهاش😐😂

اووو چه اشی پختی یعنی؟خب امیدوارم به همه ریدرای درحال خوندن خدا صبر خیلی زیادی عنایت بده تا این فول شه ،منم از همینجا براتون ابقند اگر کسی خواست میارم😂😔🤌🏻

داستانش خیلی عر داره و خیلیییییییییی قشنگه.اما نمیدونم چرا سرش اینجوری میشم

احیانا چیزی به اسم ریدر بلاک هم وجود داره؟

داشتم کامنت قبلیو میدادم واسش پیام گذاشتم

لعنتی من تا یه ساعت اینجوری بودم که:نباید اینجوری تموم میشد

کویینی از تو چه پنهون،قبلا تا وسطای فصل دو خونده بودمش

ولی ارور یه جوریه.یعنی میدونی،فصل اولش چهارصد صفحس و من در حالت عادی سه ساعته تمومش میکنم،ولی شیش ساعث وقت گذاشتم و نتونستم تا دویست صفحه برسونم و فکر کن سه فصله و تو قصد کرده بودی بعدش برت بانی و کینگکارد رو بخونی.به خاطر همین استپ کردمش

چه عجیب

صبر کن ببینم اگه حتی آش پارت بیستو کامل نپخته باشی و درحال پختش باشی

باید آش پارت نوزده رو پخته باشی که بخوای بیستو بپزی

پس پارت نوزده آماده است 🤯🤯🤯

نظرت چیه یکشنبه برامون آپش کنی 🔪🔪🔪🪓🪓🪓⛏️⛏️⛏️🗡🗡🗡🪚🪚🪚🔨🔨🔨⚒️⚒️⚒️🛠🛠🛠⚔️⚔️⚔️🔫🔫🔫🥹🥹🥹🥹👈👉

چه آشی پختی؟

این یعنی پارت بیست آماده است ؟

حلالت نمی‌کنم اگه آماده باشه و برامون آپ نکنی 😭😭😭😭😭😭

سیاااا سیاا

باهات قهرم خب...من بقیشوووو‌میخوامممم

میخوام‌گریه کنم

ولم کنیننننن🥹🥹🥹

اشک اشکک

سیا بیا مهربون باش دوتا پارتشو باهم بده هفته ی دیگه

من دق‌میکنم🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹

جان مادرته

حالا یه چیزی راجب اسمایی گفتی که توجهی بهشون نشد و فقط اوایل در حد اسم بودن

یوجین و هیسونگ یادمن

یعنی من این شیطان لعنتی رو پیدا کنمممم

یعنی چی بازی طبق خواسته ی شیطان پیش نمیره

میشه بمیرم

کاش بمیرم

یعنی چی پس کی میتونه هرکاری کنه ولی بخاطرش تنبیه نشهههه

مگه میشههه😭هرکسی یه وظیفه ای داره خب

ای خدا

مگه بازی چقدر انعطاف پذیرههه

 گریم میاد 

ارور رو وسط فصل یک ول کردم

خب بعدنم میتونم بخونم نه؟ :))))))

الان دارم برت بانی رو میخونم بیام سراغ کینگکارد

منتظرم ببینم پارت بیست چه پشم ریزونیه TTTT

خب خب خب چرا انقدر خوبه این لعنتی؟ واقعا روند داستان یه جوری پیش می ره که تو خسته نمیشی از خوندنش و به خودت میای و می بینی چقدر زمان گذشته و تو انقدر تو داستان فرو رفتی که متوجه نشدی.  شخصیت های داستان ها رو هم انقدر جالب و پر از پیچ و خم خلق کردی که توجه آدم حتی به اون کم رنگ ترین شخصیت هم جلب میشه و دلش می خواد بدونه اون چجور آدمیه خلاصه که سیا دمت گرم کینگکارد یه چیز دیگه است اصلا

راستی گفتی که داری ویرایش می کنی تو صفحه 200 غل وزنجیر رو نوشته بودی قل زنجیر فقط این به چشمم خورد گفتم بهت بگم و این کههههه فایتینگگ پدر قدرت ادامه بده تا ببینیم چه آشی بامون پختی

تو پارت 20 آشی پختم که پشما خودم ریخته....

متاسفانه دیگه نمیتونم جلو خودمو بگیرم😔🤝

عاااااه آره.ارور که فعلا فصل اولم و دو فصل دیگه مونده.برت بانی رو هم باید باز برم از اول بخونم

نمیدونی چقد سر اومدن فصل سه‌ش دهنم سرویس شد.برت بانی خیلی خفنههههههههههههه

بعدم،تازه بیشتر از چیزی که فکرشو کنی سرم شلوغ میشه.مخصوصا که کارای خودم هنوز مونده

تصمیم گرفتم لای خوندن یه‌کم بنویسم.اول ارور رو تموم میکنم،مخصوصا که تا وسطای فصل دو خونده بودم،کامل نخونده بودم

بعد میرم سراغ برت بانی،بعد کینگکارد

قراره سرویس شم😔🤝

تا پارت ده دانلود کردم بعد ارور بخونم

امیدوارم هم ارور رو تموم کنم بعد برم سراغ این،هم وقتی تموم شدن کینگکارد فول شده باشه😔🤝

نمیشه حقو به کسی داد چون یه‌جورایی همه قربانی شدن

ته باید درکشون کنه و ویکوک بخاطر مخفی کاریشون عذرخواهی کنن 

و خب شاید تهیونگ باید عذرخواهی کنه بابت حرفایی که بهشون زد 

چشمتم بی بلا 😘

بوس به خودت (اینو تازه دیدم)

من‌عاشق بغل و بوسم

چقور بهت رشوه بدم که پارت ۱۹ رو زودتر آپ کنی ؟

این پارتم بسی باحال بود

دوست دارم ببینم دعوای ته و ویکوک به کجا میرسه.

من الان فاکینگ کجکاوم که بدونم قوانین مخفی  شاه خال چیه

چقدر انتظار سخته 

اخه چرا توی جای حساس پارتو تموم میکنی 😭😭😭😭

من الان حس اینو دارم که پارتنرم وسط کار ولم کرده 

با ما اینطوری نکن سیا جان 

با ما اینطوری نکن

خیلی خیلی خیلی منتظر پارت بعد هستم

مراقب خودت باش و برامون کینگ کارد بنویس 

لاب یو 

واقعا قیافم‌دیدن‌داره

برگشتم‌ امروز صبح‌ از پارت اول خوندن

نمیدونم‌دارم به کی بی توجهی می‌کنم واقعا

استرس گرفتم اصن😂😂😂

اون مسئول کیه

فرشته کیه

شیطان کیه

خداایااا

میدونی من یه تقلبی کوچیک کردم و پارت جدیدو از تلگرام کش رفتم

ولی خب نتونستم اینجا کامنت ندم الان صفحه ۲۵ ام تموم که شد 

سعی میکنم کامنت بدم

بسم الله

خدایاا رحم کن😂😂😂

منتظر پارت جدیدمم:))

۱۷رو الان تموم کردم:))

تهیونگ خیلی کوک رو دوست داره

خیلی خیلی

والنتین هم ازش خوشش میاد ولی به روی خودش نمیاره

و خب چرا یه جنازه باید برگردا خدااا

توی این جهنم دره چخبره

ولی سیا رتبه ی کسی که خوده بازیه و هرکاری بکنه هم بازی مجازاتی نمیکنه

سربازه

تنها کسی که نه هدف قلدریه نه اینکه حتما باید کاری رو انجام بده

تازشم میتونه از دستور شاه و‌ملکه پیروی نکنه

اینکه بخواست مثلا بدبوی باشه اینطوری می‌شد که باید قانون نقض میکرد

هرکدوم به وظیفه ی خاص داشتن غیر از سرباز

رتبش که سربازه

ولی کای؟ اون اول داستان شاه بود نه سرباز:///

خب نمی‌دونم خدداا

آه خدایا شکرت فقط ۲ ساعت و ۴۸ دقیقه مونده که چهارشنبه بشه 

اونی یه سریالی دارم میبینم،به شدت وایب کینگکاردو میده...

اصلا انگار از فیکت با یه مقدار تغییر و کلی تغییر جزیی و کلی،سریال ساختن...کل داستان فرق داره ها،ولی خب اگر ببینیش فکر کنم متوجه شی منظورم چیه از شباهت.

سریال هرم.

البته اینجا مختلط نیست،تو دبیسرتان دخترونه اتفاق میوفته،داستان راجب یه دختره که انتقالی میگیره به یه دبیرستان دخترونه خوب و اینا،ولی کلاسش کلا تویه ساختمون جداست فقطم کلاس اونا اونجاست،همه چیز عجیبه و وقتی بیتشر عجیب میشه قضیه کهمتوجه میشه یه بازی بین بچه های کلاسشونه که سازننده اون بازی و کنترل کننده اون باز یهم بین خودشونه....من دیگه اسپویل نمیکنم اگر خواستی ببینیش

خواهش میکنم اختیار دارید 

آه کاش میشد فلش فروارد بزنم به چهارشنبه 

فایتینگ

پرپل یو

سلاااام عشقم
ببخشید قرنی میام و میرم
واقعا درس دارم
کنکوره لعنتی ریده به همه ی زندگیم من که وضعیت زندگیمم بی والدین بی ثبات شده

بله بله حق با شماستت
اره همون هانا رو میگم

*خخخخخخخخ
هممون از تعادل روانی خارج شدیمه

*بغل کردنتتتت محکمه محکمممممممممم
افرین افرین
درس هم میدی؟*فضولی نمیخوام بکنم ولی کنجکاوم*خنده شیطانی**
فرانسوی هم جذابه
سووو ایتالیایی جذاب تره
بشیم وینچنزو کاسانو هه هه

خواهش میکنم خواهر نفرمایید
اره واقعا پشم ریزون میشدددددددددددددد
فکر کن یکی که اینقدر ازش خوششون میومد و فکر میکردن بی گناهه
خوشحالم که خوشت اومد ازت
منه تنبل که نمیخوام گشادیمو کنار بزارم و یه حرکتی بزنمو  ایده هامو بنویسم
بوس کن بوس کن
اره خب این خیلی نامردی میشد
*هه هه هه 
*یا ابلفضل خدا رحم کنه
اگه نمیگقتی تا اخر بازی میخواستم همش متهمش کنم 
بچم قراره به چخ بره
عزیز دلم 
پسر قشنگم
اصن من قربونش برم
بسمه دیگه اه اه اه
بابا ایدلا هی ازشون یه خبر میاد هی یا باید یه گندی زده باشن یا باید بخاطر یه چیز مزخرف عذرخواهی کنن اصن گاد ولم کنین
همش خبر میاد که فلانی فلان کرد
شوگا بدبختم صد بار عذرخواهی کرد
هعی هعی هعی
ته ایل هم که قشنگ گند زد به محاسباتم من تازه داشتم اسماشون رو یاد میگرفتم

دقیقا دقیقا
برای همینه که بنظرم همه داشتن
همشون بلا استثنا

پشمامممممممممممممممممممممممممممممممممم
اف بی ای باید منو استخدام کنه اصن
اره اره اره اره چرا نشهههههههههه معلومه میشهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
بزار ببینم
شاید شیطان اونقدر وابسته ی فرشتش میشه که تصمیم میگیره تا ابد بازی رو ادامه بده و معشوقش رو پیش خودش نگه داره...هوم؟نمیدونم 
تیری در تاریکی بود این
عه پس نزدیک همیم *لخبند...ببین این لبخند نیست این لخبنده...*دیوونه شدمه
مرسی قشنگگگگمممممم
بیا بغلت کنم فداتشم من که
اخه تو چرا اینقدر شیرینی عروسک
وای ننه قلبممممممممم
هعی
خدارحمتش کنه
اره واقعا دیوونه داشتم میشدم
اصن دیوونه شده بودمممممممم عین چییی...زنگ میزدم مامان که مامان من دیگه اینارو تحمل نمیکنممممم
مامانم جمعه میاد
بیا بغلم قشنگم
اره اره
باشه باشه
بیا بغلم عروسکم
عاشقتم سیا بخدا
 

اگه بتونی همزمان با اینجا آپش کنی خیلی بیشتر بازخورد میگیره 

خصوصا که مرتب آپ میکنی و نویسنده هایی که آپ هاشون مرتبه خیلی کمن

و کینگ کاردم نوشته‌ی فوق العاده ایه

دلم براش تنگ شده فین 

می‌دونی داشتم فکر میکردم اگه اینو توی واتپد آپ کنی اونجا رو میترکونه 

من مطمئنم 

یعنی من یه هفته سرم شلوغه نمیتونم بیام اینجا کامنت بارون میشه لعنتیییییییی

من هنوز تحیلای ۱۶ ام رو ندادمممم

ولی فقط اسم پارت جدید.. لعنتییییی😭😭😭

بذارین بخونمش توروخدا..

اصلا کاری با محتوای پارت ندارممممم

اسم پارتتتت

اسمممم‌پارتتتتتتتتتتتتت

جیغغغغ میزنممممم

برای تاکید میگم

آه چقدر این پارت قشنگ بود 

باید برم یه بار دیگه بخونمش؟🤔

😁😁😁

این پارت رو خیلی خیلی خیلی زیاد دوست داشتم کلی مومنت های قشنگ از ته‌‌وی و کوک داشتیم که خیییییلییییییی لذت بردم

تازه کم‌کم داریم به اصل ماجرا و حل معما ها نزدیک میشیم 

هیونجین داره لو میره

و لازمه بگم عاشق هوش و ذکاوت سوبین شدم 

دانش آموزای مرده (، یا شایدم تغییر ماهیت داده شده) مسئولین بازین فاک این خیلی خفن خوفه 

بازی دانش‌آموزا رو گول میزنه فاااک 

تهکوک خیلی گناه داشتن 

آه این فیکشن من رو معتاد کرده از دیشب که اون کامنت رو گذاشتم داشتم خماری میکشیدم تا این پارت آپ بشه 

واقعا و با تمام وجودم و بدون اغراق میگم این خفن ترین فیکشن دنیا است 

خیلییییی خیلیییی منتظر پارت بعد هستم 

مراقب خودت باش و دوست دالم 

براااااووووو پارت جدید

من نمیرم برای این آن‌تایم بودنت سیا بانو؟

حیحی
دقیقااااا و پاره شدیم چقدر
پشم ریزونه
سووووووووو خیلی لذت میبره بیشتر از بقیههههه البته
و خب سو خیلی بده خیلی خیلی بده
نه واقعا نامردخاننننننننننننننننن

***
اوه قاعده ی اجباررررررر
اره بچمممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

منم میرفتم دیوونه میشدم ولی به طور کلی من نرمال نیستم
دقیقا بنده خدا
زنیکه زیادی داره لذت میبرههههههههههههههههههههههه
خیلیم قدرتمند و قدرت طلبه
منم منم اصن حفظیات اقتضاححححححححححح
دوستش دارم

واقعا کی؟؟؟ هوممممممممممممممممممم
باید بیشتر فکر کنم
اره بچه پاکه الان
بیا باهم بریم یادبگیریم
الان میتونم حدس بزنم دانشگاه چی میخونی البته مشخصه دیگه
زباننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
بیا بهم فرانسوی یاد بده خواهر من هرچی تو یاد بدی دوست

یه نفر هست که خود بازیه، اون مجازات میکنه پس مجازات نمیشه ولی.. اون هرگز انتخاب نکرده؛ بهش تحمیل شده 🫠
یه بدبخت که یکی دیگه داره از سو استفاده از لذت میبره..ولی کی داره از کی سو استفاده میکنه
کی داره یجوری وانمود میکنه که میخواد از شر بازی خلاص بشه ولی فقط داره برای بقیه بدترش میکنه و سره نخ هارو قایم میکنه
یکی که داره زیاد کمک میکنه
یکی هست که بیش از حد خوبه بیش از حد داره سعی میکنه خودش رو مفید نشون بده
چیزای اطرافش رو حل کنه
صبرکن صبرکن
کیه که داره وانمود میکنه قربانیه
قربانی قربانی قربانی؟؟؟ کوک
نکنه کوکه....کمک میکنه ولی ولی داره پشت جوکر بودن قایم میشه
شاید هانا فقط به قصد اینکه کوک رو اذیت کنه اون یکی جوکر رو نکشت
شاید یه چیز قوی تری بین  اون ها هست اون ها فقط شاید دارن وانمود میکنن
اوه مغزم داره میترکه

"کسیی اینجا هست که بازی بهش آسیب نمیزنه و نمیتونه بخاطر کاراش مجازات بشه اون عاقلانه رتبش رو انتخاب کرده که اصلا گیر نیوفته "
ولی این جملت اذیتم میکنهههههههههههههههههههههههههه
بدبوی بودن
یا سرباز
نه تو چشم ان نه اونقدر مجازت میشن نه قربانی قلدری ان
برای همین به کای و بومگیو شک دارم
یکی هست که داره 
اخه اگه قراره رتبه ی عاقلانه باشه یا باید سرباز باشه یا بدبوی 
باید برگردم  از اول بخونم دوباره فکر کنم

اره خب عقل ادم حکم میکنه که بگه انسانه مجرم
همشون یه گندایی زدن که توجه ادم بده بهشون جلب شده
جیمین یه اشتباه کرده که بوم یه اسیب بزرگ دیده و هرکسی یه رازی داره
یکی همه چیز رو میدونه
یکی هست که میدونه پشت زندگیه اونا چخبره ولی سکوت کرده و داره وانمود میکنه خنگه
بچه ی شره باحالیه نمیخوام بمیره
زرنگه ازش خوشم میاد
حس میکنم خشت ها فقط واسه ی جلب توجه اینقدر عجیبن
شایدم واقعا خیلی عجیبن

*بازی با یه چیز ساده شده؛ با یه کار بد که به یه اتفاق بد منجر شده😶🙃*

صبرکن ببینم یه چیز ساده
یه کار بد
یه کار بد
یه قلدری
انتقام
چی لذت بخش تر از انتقام گرفتن از کساییه که اذیتت میکردن
شاید یه قلدری بود
فرشته واسه ی انتقامش شیطان رو فرا میخونه
اوه شت خودمم گرخیدم
 برات میگم حالا
وای اره
پیر شدمممممممممممم خواهر بقران
ریاضی تموم شد
شیمی فیزیکم موندنه
یه ماهه هم پیش هیچکدوم از اعضای خانوادم نیست
نه مامانم نه بابام نه داداشممممممممممم
هییییییییییی اینا اینا همون چیزایی ان که میخوام برات تعریف کنم
از کجا شروع کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خبببببببببببببببببببببببببببب
تابستونا ما میاییم اصفهان بعد اینجا خونه داریم کلا اینجا ایم
من و مامانم و داداشم اصفهان بودیم و اینا بعد حال پدربزرگم بد میشه مامانم میره
داداشمم یه هفته بعد با خالم میرن پیش پدربزرگم
بعد خلاصه یه دو سه هفته از رفتنشون میگذره پدربزگم فوت میکنه
منم اصفهان پیش دختر خاله هام بودن
بعد یه مدت ما دیگه نمیتونستیم هم رو یه ثانیه هم تحمل کنیم 
همش به همدیگه گیر داده بودیم
مخصوصا من و اون دختر خالم که از من کوچیکتره که اونم تابستون اومده بود اصفهان که خونه ی خالم و ما بمونه خودش تنها
پدربزرگم که فوت میکنه جو همه چیز و همه جا و اطرافم و زندگیم به فاک میره رسما
دیگه نمیدونستم چجور باید زندگیمو مدیرت کنم از یه طرفم مشکلاتم با دختر خالم بود
خلاصه که هنوزم پیش همیم و من دارم دیوونه میشم
فردا عمم گفتم بیاد دنبالم منو از این دیوونه خونه نجات بده دیگه اعصابم نمیکشه
ولی دیگه موضوع کلی نبودم و مشکلاتم این بود دیگه اینقدر مشکلات فشار اورده بود که میخوابیدم کل روزو
زنگ میزدم مامانم گریه میکردم مامان من دیگه نمیتونم باهاشون سر کنم میخوام برگردم خوزستان:/
هعیییییییییییی 
اره دیگه اعصابم رو رسما ریدن توش
همه رو اعصابمن همهههههههه اخه دیگه شروع کردن به تیکه انداختن
دختر خالم با 32 سال سن دیگه داره بهم تیکه میندازه از بس خونشون موندمه
خواهر من اصلا علاقه ندارم یک ثانیه توی هوایی که نفس میکشی نفس بکشم اگه مامانم میزاشت میرفتم تنها میموندم خونه ی خودمون
خلاصه دیوونه شدمه
5 دختر خاله کناره هم تازه اونا دو به دو هم خواهرن من فقط بی کس و کارم

با سلام

الان ساعت یک و چهل و یک دقیقه بامداد روز سه‌شنبه است 

بیست و دو ساعت و نوزده دقیقه دیگر چهارشنبه میشود

دوست دار بانو سیا سانست‌شیمر 

سلااام

من اینجام

پارت 16رو خوندم امروز صبح

و باید بگم بالاخرههه حداقل دو قلو ها به این شک کردن که این بازی فاکی زیر سر یه آدم نیستتت بالاخرهههه

و باید بگم خدایا من منتظرم منتظررر بشدت منتظرررم ولی تهیونگ حسودی کرد خدااا حسود کوشولووو

و اون هانا ی جندهههه خیلی ببخشید ولی واقعا فشاریممم میکنههه

زنیکه عوضی اگه بازی زیر سر خود باشه اصلا تعجب نمیکنم عن خانمممممممم جیغغغغغغغغغغغغ

میتونم دست بزارم روی گلوش و از زمین محوش کنم قشنگکگ

نفسسس عمیقققق هوففففف

ولی دیگه تحلیلات دیگه این ندارم خدایی حس می‌کنم به ته خط تحلیل رسیدم

ولی رابطه ی کایسو عجیبه کای داره یه کارایی میکنه دی او ولی ناروش بد بود

هعی هعی

*****

من عشقتممم؟؟؟هه هه*-*

میام یه جاییبرات کامنت میزارممم برات میگم:)))

 صبوریتتتت صبوریتتتت

اره واقعا ولی دوست دارم دلیلش رو بدونم واقعا

که بوم زخم دیده ی بدیه ولی چرا و چطوریش رو نمی‌دونم امااا

جیمین خیلی گناه داشت اخههه اصن تجاوز واقعا نابخشودنی 

اگه تا حد مرگ کتکش میزد باز یه حرفی

واقعاااا

متجاوزت اینقدر بهت نزدیک باشه خیلی بدهه

دیوانه وار دیوانه وار

هیونجینم شانس ما اختلال شخصیتی داره

هیچکس اینجا نرمال نیست

😭😂خودت اینطوری فکر میکنه ولا من گرخیدم

دقیقا

شیطانن شیطان چون فقط از شیطان یه همچین چیزی بر میاد

و یکی دو نفرم‌نیستننن

هانا هم باهاشونه

جنده خانم

بغللللل🫂🫂🫂🫂🫂🫂🫂ارههه اصن من نا عدالتی و نا برابری خیلی بهم فشار میاره من باید میرفتم سراغ شغل های حقوقی نمی‌دونم چرا اومدم رفتم تجربی. نه خدایی با دروس انسانی کنارم نمیاممم ولی شغل های حقوقی خیلی تایپمن😂

پلیس وکیل دادستان قاضی فعال حقوق بشر به به به به کاراگاههه وای خاک بر سرم هعی

خیلی خیلیی

ولی حس می‌کنم قراره از کسی که اصلا انتظارشو ندارم نارو بخورم

شاید بومگیو یکی که خیلی میدونه ولی خوبم نقش بلده بازی کنه

اههه مغزم هنگه وقتی بهش فکر می‌کنم اصن

هرکسی رو میتونم بگم ممکنه باشه

ولی کوک و ته و والنتین برام پاکن

که بومم پاکه

ایشالا که سوپرایز میشممم

دقیقا همینه جمله‌ی قشنگی بود نایس نایس🦋

میگم سیا ایتالیایی بلدی؟خیلی زبان هاتیه

فکر نمیکنم شایدم چرا یه پاداش هست هست بنظرم

اره خودت داشتی میگفتی کاری ترین ضربه رو اونهایی بهت میزنن که انتظار نداشتی چاقو سمت بگیرن

خب ببین واقعا منطقیه اخه ولی رئیس اینا واقعا خیلی قدرتمنده

این لامصب‌ خوده شیطان

یا شایدم یکی از اساطیر یونانی...نه دارم چرت میگم

هومممم

واقعا بنظرم اونایی که اینقدر بد جلوه داده شدنه گرگ های واقعی داستان نیستن

کسیی اینجا هست که بازی بهش آسیب نمیزنه و نمیتونه بخاطر کاراش مجازات بشه اون عاقلانه رتبش رو انتخاب کرده که اصلا گیر نیوفته 

پس شخصیت های که اینجا ظلم و زورگو بودن احتمالشون کمتره ولی احتمال دست داشتن دارن

ولی ولی ولی

کای و بومگیو

هیچ قانونی این دوتا رو اذیت نمیکنه

پس واقعا بهشون مشکوک

خیلی مشکوکممم

کای میدونه بدون تنبیه علیه شاه و ملکه بشه

و بومگیو بد بوی عه و واقعا هیچکس قرار نیست اذیتش کنه

منتظر فلش بک ها ام واقعااا

هزار صفحه تا الان شده و ماجرایی که هنوز ما یه نقطشم دقیق نمیدونیم

بچه های که تازه فهمیدن صاحب بازی آدم نیست 

اخه خنگااا مشخص بود چرا اینقدر خودتون رو پاره کردین

شاید اگه از همون شخص و اطرافیانش زخم خورده باشی چرا

هیچ چیز شیرین تر از انتقال نیست ولی آسیب رسوندن به بقیه بخاطر زخم های خودت کار اشتباهیه

ولی که بوم یه پسر کوچولوی آسیب دیده است

هومم من الان به بابام اعتماد ندارم😂😂😂😂

که بوم با عرضه است بنظرم قراره بدردبخوره البته برادر ثبات روانی نداره

اره مشخصههه

خب خوبه بازم

ولی دلیل این بازی رو بفهمماااا بفهمماااا

شکر خدااا 

عه وا چرا؟خوبی الان؟

هه قلب به تو

این مدت اتفاقای جورواجوری برام افتاده و خب یکم هندل کردن همشون برام سختهه میام برات تعریف میکنممم

اره کلاسم هستن سلام میرسونن😂😂😂

بنده فقط اومدم بگم که همون روز اول پارت ۱۶ رو خوندم و به زودی با تحلیل فراوان دوباره کامنت میذارمممم

(انصافا پارت خفن و پرمحتوایی بود لعنتییییی)

(و حسم بهم میگه پارت بعدی پرمحتواتره..)

البته که دقت کردم پارت ۱۴ ، ۱۰۹صفحه بود

عزیزم بغض نکنیا من گریم میگره 

اصلا بیا بغلم بوست کنم حالت خوب شه 

میگم اونیکی کامنتم نیومده یا هنوز تاییدش نکردی؟

خواب دیدم که دوقلو ها و کوک توی زیرزمین مدرسه میگشتن دنبال مسئول بازی بعد به یه جایی رسیدن که نمی‌دونستن چطور بیان بیرون و همون لحظه یکی از دوقلو ها بعد از پخش شدن یه صدای ناقوس مانند و صدایی که مبگفت شیطان بازی ظاهر میشود به شیطان تبدیل شد و کوک و قل دیگه رو به زانو دآورد تا یه بلایی سرشون بیاره سر و صورتشون خونی شده بود و با یه نگاه ترسیده به هم نگاه میکردن که از خواب پریدم 

من لعنتی چطور تا چهارشنبه هفته دیگه منتظر بمونم

همش دارم خواب کینگ کارد رو میبینم 

😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

پارت ۱۴ و ۱۵ رو خوندم هر چمد ناقص و سرسرکی چون تمرکز و حوصله نداشتم ولی بازم میخواستم روند داستان از دستم در نره هر چند مطمئنم اونا هم مثل همیشه عالی و فوق‌العاده بودن

ولی پارت ۱۶ رو کامل خوندم بریم برای تحلیل

فکر کنم جونگ‌کوکی دچار مشکلات روانی شده که البته طبیعیم هست

همونطور که قبلا هم گفته بودم بازی یه چیز ماوراییه که این پارت هم ثابت شد

حدس میزنم که احتمالا مسئولین بازی به صورت وراثتی تعیین میشن یا یه همچین چیزی یه سری افراد یا موجودات که قدرت های خاص دارن ممکنه هر چیزی باسه هر چند که من شکم رو جنه البته ممکنه گروه های دیگه ای هم باشن مثلا افرادی که قدرت دستکاری خاطرات رو دارن 

هانا خیلی بیشتر از چیزی که باید میدونه یعنی ممکنه مچ یکی از مسئولین رو گرفته باشه و در ازای لو ندادنش باهاش معامله کرده باشه، بازی یه همچین امکانی رو میده ؟

ته‌وی دارن عاشق میشن ته سعی در انکار و عقب روندن احساساتش با خشم رو داره و والنتین باهاش کنار میاد و حتی میتونم بگم داره رشدش میده ؟

آخر این بازی قراره به کجا برسیم 

میدونم که تا آخر این فیک من چند تا سکته ریز میزنم 

هایش کاش میشد هفته ای دوبار پارت بدی ولی میدونم که چقدر سخت و زمانبره

موفق باشی 

فایتینگ 

دوست داریم دختر

من این چند پارتای اخرو هنوز نخوندم فرصتش پیش نیومده،

به به پارت شونزده،خسته نباشی اونی،🪄💕🪄💕🪄💕🪄💕🪄💕🪄💕🪄💕🪄💕🪄💕🪄💕

من همین الانشم زورم میاد واسه بقیه جزوه و تدریس دبیرا رو بفرستم وقتی خودشون سرکلاس دارن هرغلطی میکنن جز گوش دادن به درس.. همچنین کسایی که یه روز من نمیرم صددفعه باید بهشون پیام بدم تا شاید دو صفحه جزوه رو بفرستن برام..

شیش تا شیش تا به به

🩵🩵

مرسییییی (برم خونه، تکلیف زبانمو تموم کنم آن بشم سین بزنم.. بنده از درد استاد زبانم چندروز یبار آنلاین میشم که هی پیاماشو نبینم که تکلیف بفرست..)

یه نفر برای دادن آزادی به خلافکارا و بدبویا اینکارو کرده.. نیاز دارم از اول پارتا رو به دنبال نکته های مخفی بخونم..

عه پس دنبال دختره نگردم

مشکل فایلا که پارت دو تا شیش رو میری اونجایی که لینک رو میده دانلود کنی لینک باز نمیشه اصلا

چند روزه میزنم هیچجوره نمیره(نمیدونم بقیشونم اینطورن یا نه، یسری پارتا رو سیو داشتم ولی یسری رو ندارم بعد الان نمیتونم دانلود کنم😭💔) 

سلام سیا

https://t.me/aqoplen

این لینک چنل دوستمه یکی از پیام های قبلی من رو توش فور کرد تا بتونی پیویمو پیدا کنی(بی زحمت سانسورش کن، فکر کنم دیلیه، پیامی که فرستاده یه 'تنکیو' هست

ریپر عاشق که بومه نه هیونجین.. یعنی کسی که به که بوم محبت میکنه و کارایی که میخواد رو انجام میده ریپرههه؟.. بعدش هیونجین یهو ظهور میکنه و میفهمه ریپر باز اومده..

وای.. مای گادددد

دقیقا سوال همینه که چجوری اومدن بیرون.. چیکار کردن که اومدن بیرون.. یه ربطی به تاسیس کلبه ها داره..

یکی که میدونه طرف مسئول کلبست.. باید برم دختره رو پیدا کنم ولی فایلا دانلود نمیشنننن

مومنت داشتیم ولی من بازم میخوام-🥲

تنکیوووو🩵

سیا نمیتونم جایی که لینک آپلودر رو فرستاده بودی رو پیدا کنم🥲💔

وایسا ببینم واسه تل میتونم یچیزی رو با دوستم هماهنگ کنم..

راستی پارت ۱۵ رو هم خوندم.. بومگیو رسما ثابت کرد وای.. انصافا شخصیت بومگیو رو دوست.. 

جیمین تو دوراهیه که بهشون اعتماد کنه یا نه..

تو گفتی هیون عاشق که بوم نیست.. ما اینجا عملا درگیری دوتا شخصیت هیونجین با هم رو دیدیم.. و میبینیم هیونجین اصلی از شخصیت دومش متنفره.. ولی نمیتونم بهش برسم که یعنی چی عاشق که بوم نیست یعنی اینم مربوط به اختلال روانیش میشه؟.. یجورایی واسه مقابله باهاش یا همچین چیزی؟.. یه تئوری دارم احتمالا غلط باشه ولی بازم میگم.. میدونیم پدرش شخصیت چندان جالبی نداشته و احتمالا یه عوضی به تمام معنا بوده.. و این باعث به وجود اومدن ریپر شده

ولی هیون نمیخواد ریپر باشه؛ یجورایی، اگه برای اینکه جلوی ریپر رو بگیره سعی کنه به یکی که مثل ‌پدرشه نزدیک شه و بفهمتش؟ یجورایی بخواد خودشو قانع کنه یه همچین چیزی(نمیدونم تا چه حد تونستم منظورمو برسونم..)

تئوری پرتی به حساب میاد ولی خب

همچنین که بوم هم یجورایی وابسته هیونجین شده

چون پارت ۱۵ رو ننوشتم الان نصفه نیمه یادمه خدا.. وایسا ادامشو بگم..

خب جیمین با قوانین شاه خال(صفحه اول، که میخواد روی آتیش بگیره) امنیت خودش و نامجون رو تضمین کنه

اون صفحه میتونه اونارو به خشت بعدی تبدیل کنه.. قدرتی دراختیارشون بذاره که خیلی زیاده.. و شاید دلیل اینکه بکهیون و چان انقد در اسایشن هم به این مربوطه؟ حتی اگرم این باشه بازم کمه.. باید چیزای دیگه ای هم کنارش باشه..

گفتیم مسئول بازی جاودانس و همیشه تو بازی هست(با تشکر از کمک کابی) و ما گفتیم مسئولین بازی همیشه تو بازی میمونن یعنی بقیشونم جاودانه ان مگه نه؟ مسئول اصلی با دقت بقیشونو انتخاب میکنه و به نحوی همشون داخل بازی میمونن

دیدیم حدود دو دهه هست که آس و دو توی هرم نیستن، دقیقا همون زمان که کلیه ها ساخته شد؛ همون زمان که هوسوک و یونگی دانش اموز کاست هون بودن

یجورایی خلافکارا و بدبویا خودشون رو از هرم بیرون کشیدن، و باعث شدن وضعیت امکانات و.. این چیزاشون بهتر بشه

واسه همین پرطرفدار بود؟ نمیدونم

لعنتی من نمیخوام بین دوقلو ها بهم بخوره 😭💔

یه لحظه.. جوهان یکی از سربازای پیکه ولی پسره خب.. 

والناین و کوک.. شچیپکیحقدسجبت من مومنت میخواممممممممم

خب فعلا همینا دستمه.. بذار یبارم برگردم جوابتو بخونم.. 

دختر بودنشون مهمه ولی پسرا هم مسئول کلبه میشن.. یجوری گیجم کردی.. واقعا دلم میخواد بدونم چی تو سرت میگذره لعنتییییی

بین شخصیتا دیدمش.. باید برم پارتا رو زیر و رو کنم

طرف فقط پیام رو رسونده.. یعنی یکی دیگه ازش خواسته.. ولی چرا؟ کی ازش کمک میخواد؟ شایدم بیشتر از یه نفر..

شاید حتی دانش آموزایی که مسئول بازی شدن و مجبور به موندن تو کاست هون شدن هم ازش راضی نیستن؟ یا شاید حداقل یسریشون اینطور باشن.. نمیدونم..

طرف چجوری فهمیده که باید از والنتین کمک بخواد؟ وای خدا..

بذار برم اون دختره رو پیدا کنم برمیگردممم

مغزم سوت کشید

خسته نباشیییییییی🩵

خبب.. من دوباره اومدم تحلیل چهارده رو بدم بعد برم ۱۵ رو بخونم🤦‍♀️💔

البته بذار اول جوابتو بدم بعد

عکسایی که فرستادم یکیشون موهای آبی آسمونی داشت و یکیشم موهای سفید که پس زمینه عکس خاکستری بود

پرونده روانی هیونجین مربوط به نامادریشه نه؟..

عه به به دختر بودنشون مهمهههه

کی از والنتین کمک خواسته.. یعنی ما دیدیمش بین شخصیتا؟!

تلگرام دارم ولی تلگرامم آیدی نداره..

امیدوارم..

خب بریم سراغ پارت چهارده:

هیچوقت موقع بازیا نگهبانا اون اطراف نیستن

صفحه ۷۲۸ زمین های کاست هون فکر کنم زمینه ای افتاده..(فقط گفتم بدونی)

خشت ها فقط به ظاهر سرشون‌ به کار خودشونه وگرنه..

لازمه عر بزنم سر کیونگسو و کای؟ لعنتیییییییییییی

انصافا.. پشم ریزون بود

جیمین واسه ی اینکه لیست قوانین رو بگیره زیر شعله آتش لیست قوانین شاه پیک رو میخواد

خشت ها کارت هارو بین خودشون تقسیم میکنن.. قبل رفتن داخل کلاس و اینجوری میشه که خودشون رتبه هاشون رو تعیین میکنن

و یجورایی پایه سوم دو کلاس دیگه رو کنترل میکنه

ولی لعنتی سوهو چیکارسسسسس

بومگیو دنبال چی بود... به بخش سوپرنچرال ربط داره؟.. مطمئنم یچیزی از سوهو دیده.. همچنین به فکر معاملش با دوقلو ها هم بود...

چان و بک.. نکنین.. به عنوان بادیگارد شخصی.. اینکه این همه اطلاعات از بازی دارن.. اخه.. ذهنم سوت کشید وای 

یعنی چی بیشتر از دخالت کردن توی بازی باید نگران دوقلو ها باشن.. هو آر یووووووو

یچیزی.. نامجون حتی اگر بازی کنه و بتونه کارت شاه رو گیر بیاره بازم خود خشتا رتبه هارو تعیین میکنن.. یعنی یجورایی بازم معلوم نیست شاه بشه یا نه مگه نه؟

صفحه ۸۰۴، جلوی خودش رو بگیره رو ببینه نوشتی(فقط جهت دونستنت..)

و البته، یه سناریو جدید دارم

دانش آموزان مسئول که شروع بازی رو اعلام میکنن و رتبه ها رو به شکل تتو رتبه بندی روی دست هرکسی میزنن خب دانش آموزن

ولی نه تهیونگ و نه والنتین نتونستن اونارو توی خال خودشون پیدا کنن

اگه بیشتر از سه تا از این دانش اموزا باشه و اینا به شکل گروه های سه نفره از هر خال باشن؟ اینجوری خال های مختلف بازی خال های دیگه رو مدیریت میکنن و احتمال لو رفتن عوامل بازی کمتر میشه

خب فعلا همینا تا برم و برگردممم(عکسا رو سعی میکنم دوباره بفرستم)

ببینید کی برگشتههه

اره من من من من من

این مدت واقعا توی شرایط خوبی نبودم

اصلا توی شرایط خوبی نبودم

پارتا رو میخوندما ولی خب کامنت رو نمیتونستم بدم

اصن انگیزش نمیومد

خب اومدم چیزایی رو در واقع که این دو پارت آخر سرشون فشاری شدم و اون چیز هایب که به طور کلی یه هفته ی پیش تقریبا خوندم داران و یادم مونده رو بگم

خب اول اینکه

واقعا منتظرم ببینم جیمین می‌خواد با که بوم چیکار کنه

اینقدر منتظر انتقام سفت و سختشم که نگوووو

واقعا هیونجین برام غیر قابل درکه عشق تا چه حد جدی

اشغال...البته مشخص شد که مشکل داره ولی اینو هست که عوامل بازی زیادی حواسشون هست به همه چیز

واقعا حالم از کسی که این بازی رو راه انداخته بهم میخوره

ولی پارتی و توانایی و قدرت خشت ها غیر قابل مقایسه با بقیه است

قبلا حدس زده بودم که بکهیون شاهه و احتمالا چانیول داره کاورش میکنه

دی او رسما به اعتمادم خیانت کرد

قضیه یکمی بو دار بود ولی دیگه اینقدرش رو انتظار نداشتم

من منتظر بودم پسرا یه چیزی از اینا بفهمن ولی هیچی رسما

ولی خب مشخص شد بازی خشت ها ناعادلانه تر از بقیه است چون رسما تو حتی توانایی تلاش برای رتبت هم نداری و هرچی بهت دادن باید قبول کنی

بکهیون خیلی قدرتمنده

ولی کسی که بهش قدرت میده قطعا خودش رو توی لباس بره قایم کرده

نمیخوام به جیمین شک کنم ولی از همه مظلوم تره و این بدجور اذیتم میکنه

من هنوز منتظر شوکم 

و هوسوک و یونگی

این دوتا بدبخت رو مقصر میدونستم ولی خب اون صاحب بازیه از خدا بی خبر قشنگ فکر همه چیزو کرده

یه چیزی که هست اینه که اون یه جاودانه است

این مشخصه

چون دانش آموزا هیچ دلیلی برای ادامه ی بازی ندارن مگر اینکه همونی که بازی رو بوجود آورده همش توی بازی بوده باشش و در حال لذت بردن ازش بوده باشه

‌و اینکه توانایی پاک کردن حافظه هم داره...چون نباید کسی یادش بیاد اون رو

اینجا یه مشکلی هست

ا‌ونم مسئول های بازی ان حالا چرا مشکلن؟چون ما هنوز نمی‌دونیم اونا بر اساس چه معیاری انتخاب میشن

ولی حدس من اینه که اونا هم آدم نیستن

بلکه عوامل بازی و صاحب بازی همه باهم یک گروهن و این بازی یجورایی روح های مریضشون رو ارضا میکنه

 اینکه هنوز دارن ادامش میان و دلیل چیه رو نمیدونم

ولی شاید از روح آدما تقضیه میکنن شاید از گوشتشون و شایدم خونشون

و باید حواسمون به بره ها باشه انگار اونا گول زنک تر از گرگ های داستانن

ولی یه چیزی که هست اینه که

که بوم هرچقدر بد باشه بنظرم یه زخم بزرگ داره اونقدر بزرگ که وسعتش همه ی احساسات و رفتارش رو به دست گرفته و بنظرم اونم به قصد هدفی به کاست هون اومده و برنامه ای داره

نامجون زیادی برام مشکوک شده...کلا شخصیت خوبا همه برام مشکوک شدنه واقعا نمی‌دونم باید به کی اعتماد کنم

ولی بنظرم که بوم امکان نداره به جایی وصل باشه

پارتی بکهیون زیادی قویه ولی بازم بعید میدونم اون و چانیولم کاره ای باشن

ولی دی ‌او هم رو اعصابمه

کلا میخوام به شخصیت خوبا شک کنم

ولی یه چیزی هست

دلم می‌خواد وقتی حقیقت رو میفهمم اینجوری شده باشم که انگار آب ریختن سرم

خب دیگه تموم

خودت چطوری سیا؟؟؟

سلام سیا

من بعد مدت نسباتا طولانی اومدم تحلیلای پارت سیزدهم رو بفرستم برات

درواقع این پارت بیشتر اطلاعات داشت تا تحلیل

قبلش میخواستم بگم در مورد پترون کارت، من واست دوتا عکس فرستاده بودم ولی نگاهش کردنی الماس گذاشته بودی برام

البته اول جواب کامنتت:

ناموسا ساعت چیه.. شاه وای

سوبین.. سوبین خیلییی کراشههه

اشاره به هیونجین.. خب تو پارت سیزده گفتین پرونده روانیش سنگین بوده.. ولی بچه ارومیه.. دوستی نداره.. تنها می‌گرده.. وای چرا مغزم کار نمیکنه.. ریو هیونجین.. ببینم ریو فامیل ژاپنیه؟

بین خشتا.. نامجون خب.. نامجون نامجون چخبره وای...

خب.. پارت سیزده، این کوتاه میشه یکم. بعد برم چهارده رو بخونم

یونگی و هوسوک بخشی از حافظشون(بخش مهمی ازش) پاک شده

بیشتر خودکشی ها و این جریانا از بچه های هم دوره کوکه

مشکلات و دردسر ها از طرف آدمای غیرمنتظره به وجود میان(از نظر عوامل)

و اما، یکی دیگه از مسئولین کلبه سرباز پیکه پس نظریه من درمورد خشتا و خادما نقض شد؛ ولی فهمیدیم که اون سرباز و خادم دیگه کلا رتبشون همینه و عوض نمیشه 

و جفتشون دختر بودن

از والنتین کمک خواسته، ولی خیلی مبهمه لعنتییییییی

بعد یسری اطلاعات هم راجب بازی خشت ها داشتیم

حرف زدن کوک با والنتین میتونه در مورد معاملش با جیمین باشه، جیمین گفت تهیونگ ندونه ولی اشاره ای به والنتین نکرد

ماجرای مشترک.. نمیدونم چرا دارم انقد به این بخشش توجه میکنم..

افراد مسئول هرگز زمین های کاست هون رو ترک نمیکنن، شامل مسئول کلبه ها و.. هم میشه؟ همچنین اگه اینجوری باشه، بکهیونم مسئول به نظر میاد؛ یعنی اونم همیشه میمونه و این یعنی دو که بوم فرصت بیشتری داره؟

خب فعلا همین قدر، تا برم پارت بعد رو بخونم بیام

یچیز دیگه میخواستم بپرسم، سیا احیانا راه ارتباطی دیگه ای هم داری؟

و اینکه، اگه استار اند مون رو میشناسی ازش خبر نداری؟ بلاگش داره خاک میخوره دلتنگشیم

پ.ن: من هفته پیش اومدم تو چت روم کلی فیک معرفی کردم تو یه پیام بلند بالا، دکمه سند رو زدم نیومد و همش پرید😭💔

سلام سیا

من برگشتم.. این یه هفته سرم شلوغ بود واقعا(هنوزم هست.. درتلاشم زنده بمونم لعنتییی) الان تونستم بیام کامنت بنویسم ساری

خب اول پارت دوازده رو میگم حرفامو، بعد برم سیزده رو بخونم

هیونجین هیونجین هیونجیننننن من چقد بهتون گفتم وااای

دیدین هیونجینهههه

حتی اگه جیمین ازش بپرسه هم میتونه دروغ بگه چون رتبش آسه و تو هرم رتبه بندی نیسسسسسس

چرا که بوم در مورد هیونجین میگه چند سال اخیر وقتی هیونجین تو کاست هون شناختتش و نهایت دو ساله با همن؟

هیونجین ازش نمیترسه، مارک ها کار هیونجین بوده(شجنیشکجصدسکقن هیونجینههه) و همچنین حس میکنم هیونجین ترسناک تر از که بومه

بومگیو قبلا توسط بازی مجازات شده اونم نه یبار، برق جنون امیزی که تو نگاه که بوم نسبت بهش بود یعنی قراره یکاری بکنه(این نگاه جنون امیز رو بین جیمین و که بوم هم دیده بودیم)

سوبین به عنوان بدبوی پیک مشخصه خیلی خوب میدونه که هرکسی چه کارایی میتونه بکنه و چه محدودیتایی داره

بازی خشت ها ساعت ۰۲:۰۲؛ ساعتش معنی خاصی داره؟

و یچیزی، اگه خشت ها خودشونم ندونن که ساعتشون در اصل چان نیست چی؟

یونگی و هوسوک؛ اینا حرف زیاد دارن

یونگی تمایلی نداشت با بقیه ‌دمخور بشه(چقد من بوده)؛ هوسوک اولش بچه حرف گوش کن بوده بعدش تو جنگل میچرخیده اواسط سال دوم، احتمالا اون زمان بدبوی یا خلافکار بوده

اینکه گفتن سال دوم همه برای اینکه خودشون رو خلافکار و بدبوی نشون بدن سرودست میشکوندن احتمالا بخاطر اینه که اون موقع کلبه ها تاسیس شدن

و یه حدسی که دارم احتمالا هوسوک تو ساخت کلبه نقش داشته

همچنین اگه کارهایی کردن که نمیخوان لو برن بازم احتمالا همین مربوط به ساخت کلبه هاست

و یچیزی، ناموسا دوقلو ها ازشون نپرسیدن که تو کدوم خوابگاه بودننننن؟!!

یچیز دیگه راجب هیونجین دارم، چرا بعد چندروز از خواب بیدار شد؟.. یعنی هیون آدم نیست؟.. یچیزایی هم درمورد قلبش اینا گفت الان یادم افتاد ننوشتم تو دفترم وااای.. یچیزی داره اینجاش

یچیز نامربوط.. گفتی چیزایی که جیمین میدونه غیرمستقیم بخاطر چان و خشتاس.. یعنی.. با توجه به تعیین زمان بازی هم.. خشتا تو بازی دخالت میکنن و دست دارن؟

اگه یونگی و هوسوک خشت بوده باشن چی؟!

خب.. فعلا تا همینجا.. پارت سیزده رو خوندم تحلیل نوشتم برمیگردممممم

خسته نباشی سیاا

ایول الان میتونم پارت دوازده و سیزدهرو باهم بخونم.

سیزده مقدسسسس✨🤝🏻🥲

من اینجوری فکر مبکنم یا تو نظم پستا هم یه کارایی کردی 

چون فکر کنم اگر اشتباه نکنم اول اسم فیک بود بعد پایینش پوستر و اون ژانرا و اینا هم نبودن

این حدس رو هم زده بودم که ممکنه بازی حافظه دانش آموز ها رو پاک کنه ولی خب چطور ممکنه؟

موقع بازی نگهبان ها کجا میرن که بچه های خشت میتونن اسلحه به دست اینور اونور بگردن ؟

واه آخرش مغزم میپوکه

پارت بعد خیلی خفنه

دست مریزاد سیا بانو مشتاقانه منتظر پارت بعد هستیم

او یه چیز دیگه چانیول احتمالا از مسئولین بازیه  

پیام قبلیم نیومده......

گفته بودم فدای سرت بابا منم روزا رو یادم میره اون چهارشنبه رو هم منم یادم نلود چهارشنبه بوده.

بهب ه پارت دوزاده بالاخرهه...

میرم بخونمش بعد میام میگم

بازم عالی و خفن مثل همیشه خسته نباشی

جونگ کوک بخاطر معامله ای که با جیمین کرده باید یه معامله هم با تهیونگ بکنه وگرنه به فنا میره اگه همینجوری کتابچه رو برداره ببره 

هوسوک و یونگی پنهان کاری می کنن چون بازی تا ابد دانش آموز هاشو دنبال میکنه 

پس هیونجین کوکی رو هل داده و چون بدبویه جیمین نتونسته ازش سوال بپرسه 

اوضاع کوکی خیلی فاکدآپه دینگ دونگ 

فایتینگ سیا مشتاقانه منتظر پارت بعدی هستم 

خدا قوت قهرمان خسته نباشی دلاور

فدا سرت منم یادم نبود امروز چهارشنبست....

واخجونننن پارت دوازدههه

اره معلومه کهمیدونم کیه😂😭😔🤝🏻

فقط گفتم مستقیم نگم اسپویل نشه،وگرنه که معلومه دابلیو دابلیو اچ عزیز بابای والنتین و تهیونگه....

یه سوال پرت و پلا اونی،

میشه دوباره فایل معرفی شخصیتها رو بذاری؟

این که بابای تهیونگ ووالنتین پلیسه و اینا برای سر در اوردن از یه چیزی اینجان،،،مگه اینطور نبود که هیچ‌کسی بیرون از اون مدرسه از اتفاقاتش خبر نداره ،پس پای پلیس چرا به اینجا باز شده......

خشت ها از نظر بازی برابر نیستن.. بازی با خشت ها پارتی بازی دارههه

واسه همین بکهیون میگفت زمان بازی بعدی رو مشخص کنم.. 

ولی چرا خشت..

بکهیون و چان.. اگه همسن نیستن پس وقتی چان بره تکلیف بکهیون چی میشه..

در مورد هانا و دو که بوم.. واقعیتش هانا ازش می‌ترسید و دیدیم که یجورایی خوش شانس بود که تونست ازش فرار کنه اونجا.. رفتار دو که بوم با هانا هم اونجوری نبود.. حتی اگر هم هانا معشوقش باشه این یچیز یه طرفست و من همچنان میگم هیونجین😂💔

همچنین.. احتمالا دو که بوم از علاقه هیونجین به خودش خبرداره، اون اچ میتونه فقط یجور قراردادم باشه بینشون؟.. یا چمیدونم..

والا درد من با در حال اپ نوشتن اینه که باید منظم اپ کنی، و من ممکنه یچیزی رو الان بنویسم تموم کنم ولی کارای ادیت و تایپ و این چیزاش بکشه سه ماه بعد.. شاید چند سال بعد وقت آزادم بیشتر شد اوضاع اوکی تر شد

چان و دو که بوم و گذشتشون.. خب اره

چان که دقیقا انقد ریلکسه.. ولی خب گذشته دو که بی هرچقدر هم دارک باشه، بازم دلیل نمیشه واسه خیلی کاراش 

ولی خب، شدت مرموز بودنشون وای

خودمم نمیدونم چرا از یه جایی میپرم اون یکی.. وای

شت فکر کنم قراره ازتون پارانوید بسازم😂😂😂💔.

هه هه هه😂😂😂😂😂😔💔عب نداره عب نداره،اره والا با این وضعیت دار یهمینکارو میکنی اونی عزیزم.

*خنده من از گریه غم انگیز تر است*

اسپویل‌طور میخواین، میتونین پیام زیر رو بخونین👇

***** * ***** *** ****** ********* ***** **** ******** *****

حالا نظرت چیه که بصورت اسپویل‌وار اینو هم بگم که ****** ** ***** ****** ** ********* ***** ****** * ****** **********

ناموصا کیف میکنید چقدر قشنگ اسپویل میگیرم از اونی....😔😂🥲🤝🏻

پ.ن:برای اینکار ابتدا شما لازمه که دور از جونتون دور از جونتون بلا نسبت یه خورده اسکل تشریف داشنه باشید مثل من،بعد شما هر چی فهمیدید رو از داستان میگید،یه جوری که خود نویسنده هم پشماش میریزه از جاده خاکی های شما،پس دلش میسوزه و میگه بزار یه اسپویلی کنم بفهمه ماجرا چیه و ناکهان چی؟درسته اون اسپویل واقعا مهم میشه و تاحالا نشنیدینش تو فیک...یوهاهاهااز قصد اینکارو‌نکردم ولی خب ...

الان اونی از ابن به بعد ,زیر کامنتای من:یعنی چی میشه؟؟در قسمت های بعد با ما همراه باشید(اسپویل هم دبگه عمرا بهتون بدم)

از اونجایی که چان حتی اطلاعاتش بیشتر از ده برابر جیمینه، بخدا خشتا یه کاره این

اون سبز آبیه اسمش شد سالواسیانو

خوب که چی بگم.. الان باید به جز این دوتا واسه سه تا اژدهای دیگه هم اسم پیدا کنم که دوتاش بچه اژدهان😂💔

تا تمومش نکنم جایی منتشر نمیکنم))

وقت نمیکنم زیاد بنویسم.. کار زیاد طولانی ای هم نیست ولی خب بعد نوشتن یکمش دیدم چقد زیاد میشه دست نویسش👀

‌آرومم میکنه

دوستان عزیز بگید کی گفتم،یه جایی میبیند دوکه بی اصلا تقصیری نداره و احتمالا یه گذشته وحشتناک تر از خود کاست هون داشته(چان هم همینطور...جوری که کاست هون براش جوکه....💀)

اره دیگه،شاید بدتونبیاد ازش ولی احتمالا قراره یه جایی روش حتی کراش بزنید🤡💀😂😔🤝🏻به خدا برای هر اتفاقی امادم،

پ.ن:من میرم تا کم تر چیزای گیج کننده بگم

حس شیشمم خیلی قوی میگه جیمین خیلی چیزا راجب بازی بیتشر از بقیه میدونه،ولی چانیول از جیمینم بیشتر چیز راجب بازی میدونه...

و ..دوکه بی ...اشنایی قدیمی با چان داره؟

احساس میکنم یه جور شرط بندی بینشونه،یا یه حسه رقابت زیاد.

هی بیشتر به خشتا مشکوک میشم،خشتا تا اینجا طی توضیفاتت اینا هستن:

*آفرین، خشتا رو خیلی خوب توصیف کردی: قدرتمند و مرموز... و البته باهوش و با اطلاعات بالا😃😃😃🔥*

*هوم، حالا نظرت چیه در حرکتی کرم‌وار بگم که بازی لزوما به خانواده همه دانش‌آموزا کاری نداره؟!😌😌 *

*خشتا خیلی باهوشن😁 و البته پشتوانه خوبی تو بازی داشتن😔*

من به هینتای تو هم حساب میکنما،،،...

شایدم داری رد گم کنی میدی🤦🏻‍♀️😂🚶🏻‍♀️(تا وقتی داریم کینگکارد رو میخونیم قراره به همه کس و همه چیز شک کنیم...😂)

و راجب حدسام راجب ناممین،،،نگفتم عاشقن...اونم از همنی اول،تازه هنوز کاپلای اصلی اتفاقی بینشون به جز چیزای خیلی ریز رخ نداده...

از نظر حسی میگم..

منطورم این بود که مطمئنم نامجون اون جعبه هه رو برای جیمین فرستاده،و این رفتارا اینو میگن که قرار نیست عاشق شدنو از نام مین ببینیم..قراره قاشقی کردن نامجونو ببینیم.انگار این مال قدیم تراست،واقعا داستان این دوتا رو نیاز دارم بدونم ،هعی خدا.

من یادمه تایید کردی کسی یا کسایی که بازی رو ساختن ادم نیستن و اون ماورایی ژانر برمیگرده به این......

هیونجینم یکی از احتمالاته

خب.. بسم الله🤝

از اونجایی که من توی تئوری و نظریه و اینا نوب سگم، فعلا تنها چیزی که به ذهنم رسیده رو خدمتتون عرض میکنم😔

این موضوع که که‌بوم یه پارتنر رمانتیک پارتنر رمانتیک داره مطرحه، درسته؟

و یک مارک به شکل H روی بدنش دیده شده (شکل اون مارک احتمالا نباید ربطی به اسم پارتنرش داشته باشه ولی من دارم ربطش میدم😂😭😂😭) که حرف اول اسم مین هاناست.

ممکنه پارتنرش هانا باشه.

البته نظریه دوم که احتمال میدم همین درست باشه، اینه.

وقتی قبلا توی صفحه کامینگ سون ها فاید معرفی شخصیت های کینگکاردو دیدم، علاوه بر که‌بوم به نظرم یه اوسی پسر دیگه هم بود؛ و خب ما توی اطلاعات فیکشن یک دونه کاپل اوریجینال هم میبینیم که اسمشون گفته نشده.

هیچی از اون اوسی‌ئه یادم نمیاد، ولی اینم ممکنه که اول اسمش اچ داشته باشه و پارتنر که‌بوم باشه.

یه حدس یه هویی،ممکنه هوسوک و یونگی بر اساس اسپویلی که بهم دادی،،،ممکنه خشت بوده باشن؟

اونی من اون نامجون ممکنه عاشق جیمین باشه رو خودم تحلیل کردم🥲الان دقت کردم کاپلا رو که ببینم ناممین داره یا چرت و پرت گفتم برای خودم ذوق کردم...

پس اره خلاصه لژفا در نظر بگیر که کاپلای فرعی رو نگاه کرده بودم دقیق

پارت یازده رو الان تموم کردم و خب ،،اطلالات جدیدد...

یونگی و هوسوک بیست الی سی سال گذشته تو اون مدرسا بودن که این دقیقا بازه زمانی ساخته شدن کلبه اای داخل جنگله،ممکنه بیشتر به حدسام برای مضنون بودن سپ اضافه کنه این موضوع...

و از اونجای یکه مطمئنم ادم و یا ادم های یباعث ساخت این بازی نییتن،پسسس،یلنی که دبیر ادبیات و دبیر ریاضی عزیز دبیرستان کاست اون اونطور که عادی جلوه میکنن و حتی یه دیالوگ هم به درستی ازشون تا اینجا نداستیم،شاید اونا ادم نیستن...شاید ربطی دارن...مطمئنم یونگی و هوسوک،چه خواسته،و یا چه ناخواستا وارد این بازی شدن و یا سری نقش های یداشتن تو این موضاعات که اگر تو پارتای بادی حضور اونا رو هم ببینیم،یا چیزای یدستگیرمون بشه،

رتبه های آس کسایین که میتونن برن به کلبه ها و خب،،یه سوال،شاه ها ام جزو رتبه های یهطتن که اگر چیزی از اونجا بخوان نادیده گرفته میشن؟

ولی والنتزن از اونجا سیگار گرفت،ولی خب شاید با پول دادن این قانونو دور زده باشن ،و اونجا رتبه تشت بود،وای خشتای این بازی خیلی دیوونه کنندن،لامصبب..

و حدس بزنید چیی،درطته اطلاعات جدید و مهم تر اینه که اصلا چانیول شاه خال خشت نیست...🤡

بکهیون _احتمالا دوستپسر_چانیوله،و خب میشه قشنگ حدس زد این بازی خشتا و ادا ها چرا ازنجور یمیکردن،واقعا به لنوان یه شاه خال،کسی که بهش ممکنه بیشتر التماد داشته باش یتا نقش خودتو برای دیگران پیش همگروهیهات باز یکنه تا وقتی دوستپسر داری کسه دیگه ای هم رو میز هست به عنوان گزینه؟معدومه که نه،پس اون فرضیه که چان شاه خال خشت نیست درست از اب دراومد،در مورد هانا و دوکه (واقعا به طرز عجیبی هی یادم میره بومه یا بی....واقلا ببخشید بابت این)

در مورد این دوتا مارمولک هیچی ندارم بگم،واقعا منتطر پارت بعدم،و الان نیاز دارم که تو پارت بعد چیزای یراجب دبیر جانگ و دبیر مین بفهمن...

خشتا از امه عجیب ترن،،،،یه جسه بدی دارم نسبت بهشون

وادفاخ چقدر هانا گوه میخوره اه اه اهههه چندشششش(با همون لحن بخونیدش)

نتایججج جدیددیدیدید..ینیوخیویحیکزح.

خب مطمین نییتم ولی،ای کسی که کلی گفتی اره هیونجین منظوره،البته که کل کامنت رو نخندم که برام اسپویل نشه زیاد،ولی خب،به نظر من اصلا اون نیست،هانا هم اول اسمش H عه😶😬

به خدا پشما یخودمم ریخت بابات چیزی که به ذهنم رسید ولی ممکنه اون هیکی ای که جیمین ددیه و Hبوده اول اسم هانا بوده باشه...

من باید برم ادامه پارت یازده رو بخونم ببینم چی میشه

خببب من الان فهمیدم که یه دقه داشتم اشتباه میکردم و چان یه شخص دیگه نیست،فقط مخفف چانیوله...تف ،،داشاتم برای خودم تئوری میچیدم خیر سرم..

و خ بتا اینجا که پارت ۱۰ رو هم تموم کردم،باید بگم که .

اول از همه الهی بگردم جیمینو،بچه عزیزم،دوکه بی خیلی اشغاله ولی یه حسی بهم میگه حتی اونم فقط ادمی بوده که مثل بقیه با بازی اخت گرفته و داره اینجوری میکنه،نمیدونم چه جوری بگم ولی از توصیفاتت و حرفات و جوری که به تصویر کشیدیش،احساس میکنم دلت براش میسوزه،پس حقایقی ازش وجود داره که فقط تو میدونی اونی،و وقتی نویینوه دلش برای نقش منفی بسوزه یعنی اونم داره یه سری رازا های یرو درون خودش جا میده،

تا اینجا،دیدید گفتم جیمین چیزای بیشتری میدونه،چیزای مهم،و همچنین تاریک،مثل اینکه بازی حتی به خانواده دانش اموزا هم مرتبط میشه و جون اونا هم در خطره اگر چیزی بفهمن،این خیلی وضعیت ناجوریه....

دوکه نمیدونه جیمین چه جوری ملکه شده،و طبق حرفی که جیمین گفت (چیزی که نداره رو چه جوری بده به کسه دیگه ای)"که منظور اطلاعاته"خببب،پس جیمینم نمیدونه کی باعث ملکه شدنشه،ولی من اینجا یه حدسی دارم،نامجون.

نامجون کلی حدس درموردش دارم یکیش اینه که احتمالا عاشق جیمینه،یا خیلی دوسش داره یا یه امچین ارتباطی،ولی به خاطر جوکر بودنش نمیتونه تو ساعات زنگ تبریح بره جطمینو ببینه،تا جایی که اطلاع داریم نامجون به والنتین و تهیونگ کمک کرد کارت شاه رو بدست بیارن،احتمالا به جیمینم کمک کرده ملکه شه و احتمالا خولسته ازش محافظت کنه در برابر خطراتی که بقیه رتبه های پایین تر رو تهدید میکنه.

اگر کسی که باعث سقوط کوک شده،از خشت ها نباشه،و از پیک و گشنیزم نباشه،پس دله دیگه...

یا که من دارم اشتباه میگم کلا اینا نبود،،ولی من این وسط میگم نکنه اینا یه جور پوششه روی همه کارایی که خشتا میکنن و نمیخوان کسی بفهمه پس اینجوری بین بقیه جا انداختن که واقعا نمیخوان با گروه ها و خال های گروه های دیگه در گیر شن؛ول یدرواقع نصف اتیشا از خودشونه..

خبرچین....اون احتمالا خیلی چیزا رو بتونه پنهون کنه با اطلاعاتی که داره و مدام درحال رد و بدل اطلاعاتیه که احتمالا خیلیا خبرندادن ازش و فکر کنم اونم از قابلیت معامله ها و انعطاف پذیری و دوپهلو ممکن یودن طرف معامله هو باشه،شاید نتونه کار مهمی بکنه،ول یدرواقع اون بی طرف تدین ادمه،چون فکر کنم بین همه گروه اا از گروهی دیگه اطلاعات جابه جاکرده باشه،شاید کار مهمی نباشه ولی اینم یه جور میشه سرچشمه بعصی دشمنیا و اتفاقای دیگه در نظرش گرفت،شایدم واقعا لازم نباشه اونو تحلیل کنم.

در مورد هانا،شاید اون همدست دوکه باشه ولی ممکنه هانا یا حتی دوکه اون یکی رو گول زده باشه و یا حتی شاید ما اشتباه میکنیم و اونا ربطی بهم ندارن...

فقط احسای میکنم که به چیزا یبی ربط دادم توجه میکنم،اون H....

واقعا نمیدونم ولی یکی این پایین کلی اصرار داشت کا هیونجینه طرف،ولی ...چیزی از هیونجین یادم نمطاد،یا شایدم بود من یادم ربته(اثرات اینکه واقعا اسمای بقیه گروه هارو بلد نیستم پارتnام)

ولی چرا بادی به هوسوک هم فکر کنم،نمیدونم .

هنوز حرفی از هوسوک و یونگط نشده ولی تا الان یه چیز فهمیده باشم اینه که یونگی و هوسوک اگر فارغ التحصیل کاست هون بوده باشن،یعنی امه اون بازی مزخرف رو تموم کردن؟(وقتی راجب قطعیاتمم شک دارم)

ولی خب،،،چرا نرفتن از این جهنم؟؟

می دونی به چی فکر میکنم؟شاید اونا به خواست تودشون اونجا نیستن و مجبور شدن بمونن،یا ،،،این خیلی دور از ذهن ممکنه باشه لطفا اگر اشتباه میکنم بگو سردرد شدم از بس بکر رکدم،میدونی چی میگم،شاید سپ بازی رو دارن اصلا میگردونن و درستش کردن....(یوهاهاها)

من واقعا حرفی ندارم میرم پارت یازده رو بخونم 

شتتتتتتتتتتت،بالاخره هوسوک و یونگیی،،،تیوینیوینیتیحتییجحبخبایت دبیر ادبیات دبیر ریاضی؟؟؟......پشمام فارغالتحصیل کاست هون...پشمام کلی حدس دارم...بزار بخونم کامل ازن پادت های اخر رو بعد میام صحبت میکنم،فعلا میرم وکیل گیر بیارم به جز در حضور وکیلم حرفی ندارم😂😭

چرا انقدر این مدرسه مزخرفه و هیچ کس یه جز نامجون مخالفش نیست،چرا تا به الان کسی پیدا نشده که بگرده ببینه کی بازی رو ساخته واداره میکنه،و اگر معلما هم تو این بازی هستن چرا هیچ واکنشی ندارن،حتی نسبت به اونجاهای یکه تو زمین بیرون از محوطهبود،

و اگر برای پادشاها همه مدارک ممکن که ممکنه تو دردسر بندازتشون حظف میخش از سیستم های مدرسه،لابد کسی به همه اون دوربینا دسترسی داره،سوال اینه که تو اون مدرسه ست یا بیرونش،و از اونجایی که کسی هم نمیتونه اطلاعی از بازی رو از مدرسه خارج کنه،دوتا فرضیه پیش میاد یکی اونی که منطقیه و به ذهن تهیونگ رسیده بود ،:گوشیاشون چک میشه و رسد میهش تا چیزی در این باره به بیرون درز نکنه،یا به یه تظریه دیگه که این یه اتفاق جادویی هم ممکنهباشه،شاید یه ادم غیر عادی داره اینکارارو میکنه،یه چیزی مثل یه جادوگر مثل امپتی مانهوا،

شاید اگر کسی تابه حال نبوده که اعتراضی بکنه به خاطر این باشه که سازنده بازی اونو کشته و نزاشته هیچ جا درز کنه خبرش،به خاطر همین کسی به یاد نداره کسی مخالفتی کرده باشه یا چنین چیزی،شایدم فقط میترسن به زبون بیارن و بعد یه مدت براشون عادی شده و کسی به چنین چیزی اهمتی نداده،.

بهنظر هانا و کای از همه بیشتر چیز میز میدونن،یا حتی احتمال داره اگر کسی که اون بازی رو ساخته دوکه بی  باشه...

یه حسه دیگه هم بهممیگهممکنه جیمین حتی خیلی بیشتر از همه شون چیز میز بدونه ،شاید برای همین به بقیه کمک میکنه،چون چیزای تاریک و زیادی میدونه؟؟

من باید برم بقیشم بخونم تا یه نتیجه درس برسم...

ولی باصلا حس خوبی به خشتا ندارم،خیلی مرموزن،یا شایدم فقط میخوان که فقط با همتیمی های خودشون پیش برن،پس یعنی از همه قدرتمند ترن که اینطور به هم و به قوانینشون پایبندن،دل ها هم...هنوز چیز زیاید هخوندم،همونطور که گفتم میرم بقیه پارتا رو بخونم ببینم چی قراره پی شباید

کی دیشب تا پارت هفت رفته؟درسته منن.

خب اهم اهم بزارید بگم که.

اول از همه به شدت دلم برای جوکر ها سوخت ،،،،این خیلی بی رحمانست و معلومه کلا کسی که این بازی رو ساخته،ادم خیلی بی رحمی بوده(شایدم ادمهایی؟!)

هانا و دوکه بوم خیلی تنفر برانگیزن حقیقتا،جیکوک بچههام،

و اینکه نامجون>>>

شخصا تا اینجای داستان عاشق نامجون شدم،شخصیتش و اینکه تنها دانش اموزیه که ترجیح میده بازی نکنه ولی اگر بخواد بازی کنه معلومه که شاه خال میشه،و اونجایی که هیچ کس انتظار چنین کار یازش نداشت ولی به خاطر جیمین رفت اون عوضی رو تا خورد کتکش زد،بهش افتخار کردم با اینکه کاره ای نیستم😂😔🤝🏻

جیمین،،،من هنوز منتظر چیزای بیشتری ازش بفهمم و بعد این کامنتم قراره برم بقیه پارت هارو بخونم...

والنتین،،خب به نظرم با اینکه دوقولوی تهیونگه ولی یه سری چیزا به وضوح تو شخصیتشون فرق داره ،و به جز این ،من جدی یه حس ریزی بهم میگه یه کراش کوچولو روی جونگکوک داره،

و یه چیز دیگه که تا اینجاها فهمیدم.به جز قوانینی که به وضوح اخر هر پارت گفته بودیشون،هر کدوم از افراد هر گروه فقط باید فرمان گذار شاه خودشون باشن.و میتونن حتی بر علیه پادشاه دبگه ای شورش هم بکنن.

شاه خشت هویتش مشخص نیست ،ولی حدس میزنن که چانیول باشه..

کای به نظر من تا اینجا خیلی شخصیت باهوشیه،اینکه اطلاعاتی که میخوان رو بهشون یمده ولی کم کم تا همیشه بهش احتاج داشته باشن...این مثل شخصیت کوک تویه امپتی مانهواعه.🤝🏻

خب خب من اومدم با تحلیل پارت ته و یازده

پارت های خیلی پرمحتوایی بودن واقعا

یچیزی برام سوال شد، مگه والنتین شاه گشنیز نبود پس چرا صفحه ۵۱۷ تو ملاقاتش با بومگیو نوشته شاه پیک..

تو حدسیات قبلیم گفته بودم با اومدن دو قلوها یکی از قبل مرده، و اون یکی بعد از اومدنشون حفظ آمار شد و درست دراومددددد

حرف H سمت چپ سینه دو که بوم هک شده، هیونجین. تاکید میکنم هیونجین هیونجین هیونجین 

گفته بودم کار دوکه بومهههه و همکاریش با هانا، اینکه چطور فردی که مسئول کرده(احتمالا هیونجین) چطور وارد خوابگاه ‌یک شده

نوشته بودی تهیونگ و والنتین موقع گوش دادن به حرفای کوک حتی نفس هم نمیکشیدن، نمیدونم همینجوری یچیزی گذاشتی یا نکته داشت و دوقلوها خون‌آشامی چیزین

اخر پارت ده نوشتی رتبه های پایین تر از ملکه حق دروغ گفتن بهش رو ندارن، ولی تکلیف رتبه های آس و دو چی هست؟

اینکه لیست قوانین باید تو اتاق ها بمونه.. چرا واقعا..

کای خیلی مشکوکه..

کای میخواد از دی او جواب بگیره، و زمانش محدوده واسه این کار ولی چرا؟ چه جوابی.. این جواب و زمان و ایناش یه ربطی به خشت ها داره

یچیزی میگم، روش حساب کنین، کای واسه رسیدن به خواسته اش از اعتماد والنتین استفاده میکنه

چه اتفاقی باعث رقابت بین که بوم و چان و خشت ها هست؟ اگه که بوم بدونه چان شاه نیست رقیبش عوض میشه و میره سراغ بکهیون؟ همچنین فکر کنم چان یه سال از که بوم بزرگتره

چان رتبه اش آسه، اولین باریه که رتبه اش آس شده و مربوط به آخرین بازی کلاسشونه که بومگیو هم بود. پس چان واقعا کارت شاه رو داده یکی دیگه که یا بکهیونه یا سوهو

یه تئوری که دارم اینه که بکهیون شاه یه کلاس دیگست، ‌و چان آس خشت سه هست و کارت شاه خشت سه دست سوهوعه

بکهیون دنبال اطلاعات تازه وارد هاست، و یجورایی همه کارای بکهیون رو چان انجام میده

بکهیون شاه خال خشته، میتونه زمان بازی رو مشخص کنه ولی چجوری.. ناموساااااا

خشت ها اطلاعات بیشتری درمورد بازی دارن

ساخت کلبه ها برمیگرده به بیشتر از بیست سال پیش، میشه کفت بازه زمانی ای که هوسوک و یونگی دانش آموز کاست هون بودن

دانش آموزای غیرمسئول نمیتونن برن داخل کلبه ها و مسئولاشم کسی نمیشناسه، و احتمال نود درصد همشون خشتن و خادمن(حالا شایدم خادم نبودن ولی خشت بودنش بالای نود درصدههه)، یعنی توسط شاه مامور شدن

یجورایی بازی با خشت ها ارتباط داره(ارتباطش با بقیه خال ها فرق داره خیلییییی)

خب اره فعلا همینا بودن.. بذار جوابتم بدم بعد برم

اره اسمشو انتخاب کردم، ولی ذهنم بهم خیانت کرد و شدن سه تا اژدها😭😭 و یه اژدهای دیگه که قراره وارد داستان بشه بشن چهارتا😭💔

خیلی دلم میخواد بدم بخونی ولی نمیدونم چجوری.. و از اونجایی که فعلا دست نویسه

و این اژدهاییه یه بخشی از کلشه.. وای خدا

اگه اولیه رو بدم بخونی کلا میفهمی قضیه چیه کی به کیه

بنده بشدت منتظر پارت بعد هستم، یچیزی که هست، تو پارت صفر واسه بیست تا پارت به شکل علامت سوال جا گذاشته بودی.. یعنی پارت بیست دیگه تمومه؟.. اخه من دلم تنگ میشه..

من دیشب سه پارتو دان کردم بشینم بخونم و کامنت بزارم همزمان ولی خب یه اتفاقی افتاد یادم رفت متاسفم ،ایاشلا امروز اگر کاری پیش نیومد وسط خوندنم حتما شاهد کامنتای منم خواهی بود

خب ،اهم اهم،همین الان میخوام پارت صفر رو بخونم،همزمان واکنشامم اینجا مینویسم،

خب خب بریم ببینم که چه اشی پختی.

همین اول یه چیزی بگم،چقدر والنتین به اسم قل تهیونگ میاد،،،،

وای سیا بخدا عاشقتم ╥﹏╥ 

دوتا پارت تازه هفته بعد بازم داریم؟ اه این اتکه بخدا 😭 

من که گفتم نمیتونستم بیام سایت، بعد الان اومدم سریع دوتا پارت خوندم تا هفت، ایشالا همشو که خوندم میام نظرا اینارو میگم ایندفعه، قول میدم 😭🤣

من بازم حواسم نبود چهارشنبه شد..

ولی پارت ده یازده با همممممم واای.. امروز نمیتونم بخونم ببخشید.. ولی فردا میخونمش نظر میدم

سیا یه سوال.. کامنتای قبلی من نیومدن برات؟.. هم زیر این پست هم زیر پستی که واسه پترون کارت اطلاعات میخواستی..

یا ابلفضللللل این چه اتکیههه

۱۰ و ۱۱.....

عرررررر

نکنه هفته ی بعد قرار نیست پارت داشته باشیمم؟

خب خب ،وقتشه اینو شروع کنم و منم به جمع کاراگاه های کینگکارت بپیوندم🌚🤌🏻

پ.ن:خیلی عجیب که نیست اینجا وسط حدسای بقیه راجب اخرین پارت یه هو از پارت یک شروع میکنم؟؟؟😂😭😔🤝🏻

من رفتمو برگشتمممم...و همچنان منتظرممممممممممممممممم
لیلیلیلیلییللییلی

سر صبحی بیدارشدم‌‌ حاضری بزنم برا کینگ کارد و بعدش برم کلاس😂😭

واااای باشه ولی من ذوق کردممممم

اره به دلم نشست

درمورد دومی اره از رو ظاهرش سخته اسم گذاشتن.. ولی فکر نکنم بشه اسمشو با اسم اربابشم هماهنگ کرد

شاید از روی اتفاقات گذشته؟ یا جوری که اربابش پیداش کرده؟

نه تو اگه بخونیش میفهمی چقد اسپویل مهمی بود.. درسته خب قرار نبود زیاد کش بدم که بگم این اژدها در اژدهای وحشی نیست ولی به جز اسمش قرار نبود چیز‌دیگه ای از اربابش مشخص باشه؛ الان حتی بخش اولشم که خیلی وقته امادست رو بدم بخونی میفهمی کی به کیه ولی خب، راضیم از این اسپویل و خوشبختانه، مشکلی تو کرم ریختنم واسه دوستام پیش نمیاد😂😂

پ.ن: فکر کنم اسممو حل کردم

امیدوارم یچیز خوب دربیاد

نه نمیدونستمممم واای.. خیلی خوب شدددد مرسییی

اوهوم اره خوبه مرسییی

باشه ولی اسمایی که گفتی خیلی خفنن اطلاعات عمومیتو میخواممممم

سیلورنو رو در نظر بگیرم اسم اصلیش باشه.. بعد اگه این اسم مخفف بشه چی؟ مثلا واسه راحت صدا زدنش بشه ورنو؟ هممممم ایده هات واسه اسم خیلی خوبن

در مورد اژدهای دوم، ببین رنگش فیروزه ای نیست.. یه صفحه شطرنجی درنظر بگیر یک درمیان سبز و آبی رنگ شده اونجوری که من گفتم.. بعد فکر کن این پولکای اژدها باشه و یجورایی این رنگا به شکل سایه روشن و ترکیب شده دیده بشن

درمورد چیزای بیشتر از اژدها دومه.. یسری چیزای دیگم هستن ولی درگیر اینم اسپویل کنم یا نه..

اژدهای دوم به نظر یه اژدهای وحشی میاد ولی در اصل چون اربابش رو گم کرده نمیذاره هیچکس نزدیکش بشه

ارباب این اژدها دومیه، یجورایی نیمه گمشده ی شخصیت اصلی داستانه(این دوتا نیمه گمشده شخصیتای اصلین)

اسمشو انگار قبلا اربابش گذاشته

بعد اوممم بخوام بیشتر فکر کنم شاید چشمای قهوه ای روشن با رگه های سبز و آبی داشته باشه

در مورد آتیشش فعلا تو ذهنم جا نیفتاده

(ناموسا.. احساس شکست میکنم کلی اسپویل شد لعنتیییییی{حالا انگار قراره کی بخونتش})

نه لازم نیست معنی اژدها بده. تو سناریو وانشاتم، دوتا اژدها دارم(فعلا دوتاعه امیدوارم ذهنم بهم خیانت نکنه و بیشتر نشه😂💔) و واسشون اسم لازم دارم یجورایی دوست دارم با معنی باشه و وایبشونو بده

اژدهای اولی رنگ یخی-نقره ای هست و شاید چشماشم رنگ خودش باشه شاید چشماشو سیاه بذارم هنوز نتونستم تصمیم بگیرم. خب با توجه به رنگش فکر کنم مشخصه که میخوام وایب یخ و برف اینا داشته باشه، و همچنین وقتی میخواد آتیش درست کنه برخلاف بقیه اژدها ها شعله اش به رنگ آبی یخیه و اربابش میتونه کنترل کنه که مثل آتیش اثر کنه یا منجمد کننده باشه(فکر کنم یکم زیادی جزئیات دادم..)

اژدهای دومی رنگش ترکیبی از سبز و آبیه، آبی تیره با سبز تیره ی خوشگل نگا این رنگی:💙💚 تقریبا ولی سبزش تیره تر مایل به نوک این🥬 (توصیفام فقط) (اطلاعات بیشتر از این اژدها هنوز تو ذهنم تکمیل نشده تکمیل شد اطلاع داده میشه)

دوباره خطاب به کابی:

من الان پیامت تو کامنت رو دیدمممم، بیشتر مواظب گوشیت باش وای

مواظب خودتم باش

نمیذارم بکشتمون خیالت تخت نمیتونه😂😂(الان دیدی سیا یهو از صفحه روزگار محومون کرد 😂💔)

سیا من خیلی منتظر پارت بعدیمممم

سلام سیا

من چندروزه سرم شلوغه اصلا حواسم نبود کی چهارشنبه شد گذشت یا ساری

خب خب پارت نه، راستش اطلاعات بیشتری میخواستم لعنتییی چیز زیادی دستگیرم نشد

دوباره خوندمش شاید به چیزای بیشتری پی ببرم

کای خیلی مشکوکه، چرا داره به خشتا نزدیک میشه، همکاریش با دوقلوها ولی اینکه همه چیزو نمیگه، خلاصه یه خبراییه

خب مین یونگی و جانگ‌ هوسوک دبیر ادبیات و ریاضی.. فارغ التحصیل مدرسه هستن و احتمالا باید بدونن چخبره.. ولی سکوت چرا؟ نکنه همدستن؟ نمیدونم اطلاعات کافی وجود ندارههههه

اینکه چانیول انقد راحت کارت شاه رو نشون داد عادی نیست، یا قوانین خشت هم واسه شاه فرق داره؛ یا طبق حدسای قبلی شاه اصلی چان نیست و رد گم کنی بوده و کارت رو داده به یکی دیگه. که واسم سوال شده وقت بازی هم معامله ها سر جاشونن؟ یعنی چان اگه کارت رو داده به یکی دیگه چجوری و چرا از خیر شاه بودن گذشته؟ 

سوهو هم یه کاره ایه.. سوهو شاه باشه چان آس؟ فکرنکنم درست باشه احتمالا‌ یکی دیگه هم هست این وسط.. 

هنوز ذهنم درگیر اون شخص پیش چانه.. بکهیون بود یا کی بود.. 

نامجون و جیمین محو بودن این پارت

ولی والنتین خیلی خوبه لعنتی.. 

سوال خطاب به کابی: ما نمیدونیم که کوک هیونجین رو می‌شناسه یا نه، میدونیم؟

من هنوزم به دو که بوم مشکوکم بدجور.. بخدا کار خودشهههههه

خب سیا، اگه تحلیلام پیشرفت کرد برمی‌گردم خسته نباشیییی

پ.ن: بنده دنبال اسم برای یه اژدها هستم، گفتم شاید واسه اسم پیدا کردن روشی چیزی داشته باشی چون من خودم همیشه گیرم سرش.. اسم شخصیت باز یچیزی الان اسم اژدها.. وای خدا

هرچی بیشتر میگذره بیشتر از والنتین خوشم میاد 

چقدر تو خوبی پسر

حس خوبی به کای ندارم احساس میکنم قراره یه بلایی سر والنتین بیاره 

هانا هم بدجور رومخمه و حس میکنم اونم قراره یه گندی برای تهیونگ بالا بیاره 

مین یونگی و جانگ هوسوک 🤯🤯🤯

هرچی بیشتر میخونم بیشتر میفهمم سر این فیک قراره مغزم به فاک بره 

ولی ارزششو داره چون خیلی خفنه 

دستت طلا سیا بانو 

موفق باشی مشتاقانه منتظر پارت بعد هستیم

*ولی برای درخواستیت خودم فرصت شدم یوهاهاهاها :>>>>

چرا مادر؟ نخ و سوزن بیارم خدمتت؟ U_U*

آره😭😂 اونموقع که پستشو گذاشتی تا حدود نیم ساعت پیش بیرون بودم و نتمم تموم شده بود، باید میومدم خونه به وای فایی مامانم تاکید کرده واسه کارای متفرقه ازش استفاده نکنین وصل میشدم😔🤝🏻

آره لطفا😂

*من خیلی کیف میکنم با کامنتاشون :>*

آره منم! فقط مغزم نمیتونه تئوری تولید کنه T^T

*والا منم وقتی خودم کتابای اینطوری میخونم یه دفتر فسقلی دارم تحلیلاتم رو تو طول داستان مینویسم (همیشه هم اشتباهن *اموجی راه رونده به سوی افق*)

ولی حال میده به نظرم یه حدسایی بزنی که چه خبره :>*

🤣🤣 آره میفهمم، شم کاراگاهی آدم به کار میفته

*آره توروخدا بیا نظر بده T^T*

چشمممممم

شاید باورت نشه ولی هنوز پارت جدیدو نخوندم😔

*چون داستانش طولانی و یکم پیچیدست، نظراتتون خیلی به اینکه مطمئن شم روند داستان خوب داره جلو میره کمک میکنه :>*

اوهوم.. نظرات ریدرا خیلی واسه نویسنده ها از همه لحاظ مهمه

*بیا که من فدای فنگرلی هات میشم جیگر U^U*

منم به فدای دستان شاهکار خلق کننده ی شما میشم😌

غصه نخور اونی ،هیچی برای من اسپویل نشده و به هر حال چیز خاصی نفهمیدم فقط هی فهمیدم دوقولو ها یه جوری قراره ظاهر شن که به انسان بودنشون شک کنیم،و یه چیزای یدرباره شاه و ملکه؟ای دونت نو،

و اینکه جیمین اینجا هم مظلومه،فقط همین حتی نمیدونم چی به سرش اومده پس خیالت راحت،

سلاممم بر سیای نازنینممممم
حالت چطوره؟خوبی؟تابستونت چطوریا میگذره؟
به چیزی فقط....عاممممممم بابتش ببخشید
 میخوام فقط اول کامنتم یه پیغام برای دوستم بزارم چون فکر کنم تنها جاییه که چک کنه
بعدش میپردازیم به  تحلیلات پارت 9

***اهم....عشقم،گوشیم به فنا رفته...یادته بهت گفتم از دستم افتاد؟ از همون موقع عجیب کار میکرد اگر جوابت رو ندادم بخاطر اونه ببشخید واقعا *-* و البته تنها جایی که میدونستم سر میزنی فقط اینجاست،سعی میکنم یجوری باهات ارتباط بگیرم می بوسمت...الان سیا دوتامونو میکشه... ****
خبببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب
بریم سراغ پارت نهم
 هانا بازگشت و دوباره کارهای رو اعصابش..هعیییییییییی
ولی ما اینجا حضور رسمی چوی فاکینگ سوبین رو بعد از 400 صفحه ی لعنت شده داشتیم...مرد من الان 2 ماهه منتظرتم
*خیلی بعضی اتفاقات عجیبن...همین دیروز داشتم یه ویدیو ازش میدیدم که موآ ها ازش پرسیدن دوست داری زندپی بعدیت دختر به دنیا بیای یا پسر بعد جواب نداده بود و نظر موآ ها رو پرسیده بود و دخترا به پریود و درد ها و مشکلاتش اشاره کرده بودن و اونم خندش گرفته بود و گفته بود حالا چرا اینقدر وارد جزئیات میشید.....وضعیت پریود سخته واقعا،ولی خب میگن خدا هیچکس رو بیشتر از توانش سختی نمیده...فقط بعضی ها چون فکر میکنن از پسش بر نمیان دست به کارهای احمقانه میزنن....قطعا از پس مشکلات زیادی که دارم بر میومدم که خدا منو دختر افرید*
 یوجین بیا رو گمشو بمیر فقط...به خون توهم تشنه ام
به به...به به سپ؟ناموصن...وای چرا اینقدر ادمای نامرد عجیب پاشون به داستان باز میشه
شما دوتا لعنتی چرا به این خراب شده برگشتینه...به نفعتونه یه توضیح خوب داشته باشین وگرنه همین الانشم بدجور توی لیست مضنونینم بهم چشمک میزنین
عه وا خاک به سرم...مومنت والنتین و بومگیو...صبر کن براشون اسم بسازیم والگیو....بهتر از این نمیدونم..جر
سوبینی کجایی که دوست پسرت رو بردننننننننننننن
بومیگو عشقم خیلی به درد بخور تر از اونی هستی که فکر میکردم
عه شوهرم که اینجاست... .سوهویااا سلاممممممممممممم....کیم جون پنبه مون...اشک  اشک اشک
پس اس خشت یافت شد...بنگ
معامله ی خوبی بود چوی بومگیو 

کایسو....چرا من این دوتا رو اینقدر دوست دارم
اشککککککک
ته ته...دورت بگردم اخه
برادرت  اونو دوست دارههههههههههه...بفهم فرزندم 
کسی که یه نفر رو دوست داره دوست داره با رضایت کامل اون شخص و حس علاقش به خودش انجامش بده:/

من امید داشتم این پارت یه کوچولو به قضیه ماوراطبیعی پی ببریم ولی هنوز داریم با زیر ساخت سازی داستان پیش میریم...درسته تحمل سخته اما این باعث میشه همه چیز قشنگ تر باشه و خب اوکییییییی صبر میکنیممممم 500 صفحه شده...و ماهنوز هیچی چیز درستی نفهمیدیم
و بیون بکهیون هم در خواب خوش خودشه...
مرد بیا دیگه...خسته شدم اخه
گمونم کینگ کارد تا 2000 صفحه میره
ولی خوشحالم که کوک با دوقلو ها معامله کردددددددددد


***************************************************
زنده ام بخداااااا
هیم....قلب به تو 
همین...اشک بریزیم
.........زیادی ژذابه،اصن اوف...هات هات هات
ارههههه؟پشمام پشمام پشمام....حدسم درست بود لعنتی حدسم درست بود
اره...والگیو معامله کردن...والگیو یجوریه...ویگیو شاید بهتر باشه
  کاش این بزودی بیاد دیگه
اطلاعات اخر این پارت که راجب فضا بوذ...ولی ناموصن امکاناتووو>>>>>

موافقم...موافقم*-*


دقیقا....چه جهنمی میشد
میمیریم بخدا سیا...تا اخرش من یکی سکته میکنم
پریده....احتمالا توی همون کامنتم بود که پرید و مرد
اوهوم

حیحی حیحی...این همه شباهت والا عجیب است
*-*

اره...منم دقیقا
درسته یادم رفته بود کاپلو ولی یادم بود یه همچین چیزی داشتتتتتتت....اصن اوف از حافظم ممنونم واقعا فقط ممنون میشم در رابطه با درس ها همینطوری باشی

هوم
مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

اره...امروز یه ایده ی جدیدم به ذهنم رسید وقتی داشتم کلاس های شیمی انلاینی که داشتم و ندیده بودمشون رو میدیدم...واقعا اونم جالب اومد...
میشه این تیکه رو اهم ستاره ای کنی...

*
**** **** ****** ******* ** **** ** **** *****
* ***** **** **** **** ** * **** ****** ** ***** ** ******* *** ****** ******** *** ********** *** *** ****** *** ** ** ******** **** **  *** ****** * **** ** ** ******* ** ************* ***** ** ***** ***** ****
**** **** * **** *** ***** **** ** ***** ** *** ** *** ** ** ***** **** ***** ********
میخوام همه ی ایده هام رو بکنم توی پاچت
*
***
دقیقا برای همینه که کای شک برانگیزه

اره دقیقا وفادار شدنش....چی میتونی برای یه نقش منفی بهتر از قایم کردن خودش اینشکلی باشه...اونم اینی که بشدتت موقعیتش خوبه
ببین واقعا دیگه نمیدونم...ولی شاید که بوم زیادی بدونه
بنظرم که بوم و چان زیاد تر از بقیه میدونن


یعنی چی...همه دنبال منفعت خودشونن چطور سود نداشتن قضیه میتونه کسی رو مجاب به انجامش کنه
موضوع سود نباشه توی کاست هون یا موضوع سوده یا معامله که باز اونم سوده و یا شایدم اجبار....چیز دیگه ای نیست

بخدا همین...

*************
معلومه نمیتونم صبر کنم....ما توی این پارت تقریبا دوتا معامله ی خفن داشتم
قراره کلی اطلاعات بیاد دستمون ولی خب گادددددد من میمیرم دیگهههههههههههههههههههههههه
 

واکنش من هر بار که میام ببینم این فیک تا کجا رفته و کامنتای دور و دراز حدسا و کاراگاه بازی بقیه مخصوصا کابی شی رو میبینم:

😂😂😂😔🤝🏻توروخدا یکی بهم بگه نخونم اینا رو خب من الان اسپویل شده برام هم نشده پشمام ریخته چوننه خبر دارم چی شده ولی مثلا خبر دارم که اون وسطا چیا شده ولی هیچ ربطی نمیتونم بین چیزایی که فهمیدم برای خودم بسازم ،پسسس،میرم از این پست که دیگه نخونم این اسپویلا رو،فقط اومدم یه سلام یعرض کنم و برم,خسته نباشید مرسی از اسپویل های خوبتون😂😭😂😔🤝🏻

عه من اینجا فرست شده بودم🤣🤝🏻

اونی کمک! من دارم کینگکاردو میخونما، ولی توی کامنت گذاشتن خیلی گشادیم میاد

صادقانه بگم وقتی میبینم بقیه انقدر خفن تحلیل میکنن و تئوری میدن، منی که مغزم تو این چیزا یکم صوبر سگه احساس غریبی میکنم🥲

ولی از این به بعد وقتی خوندم حداقل میام میگم کجاهاشو دوست داشتم، راجع به چی کنجکاوم یا اصلا میام واست فنگرلی میکنم🤝🏻

سلااااااااممم
کابی اینجاست...مسئله اینه که من همون روز چهارشنبه پارت هشت رو خوندم براش کامنت هم نوشتم بعددد چیشد؟...نتم قطع شد زحماتمم پرید...
ولی به طور خلاصه یادمه چی نوشتم
اول اینکه به جون دو قلو ها دعا کرددددددددددددددددددددددددددددددددددددممم بابت نجات جیمین....
بعد اینکه یکمی قبل ورود دو قلو ها به دوکه بی ریده بودم
خیلی نامرد و ظالمه ولی جذابه:»...نههههه نباید عاشق یه سایکو بشم

اونی که پیش چان بود بکهیون بود؟...خسته شدم از بس منتظررررررششش موندممممممممم
گریم میایه.....
و اخرش...هعی حداقل خشن انجامش ندادن...پوئن مثبت قضیه بود
ولی من هنوز نمیفهمم کی پشت قضیه است که
هعیییییییییییییییییییییییی
*********************************
ولی میبینم پشت سر من بین شماها داره یه اتفاقایی میوفته...هومممممممممممم
حواسم به شما ها هست...
********************************
*-*
عهه....
دقیقا لذتش به خماریشه...اگر تو خماری نمونی که فایده ندارهههههههه
ولی جدا خیلی نامردیا...نامرد ولی دوست داشتنی
منم منم....اونوقت مقایسه ها بدتر میشد
همین الانم که هیچکس کامل نیست به اندازه ی کافی داریم مقایسه میشیم
مرسیییییییییییییی
دقیقا...دیوونه ی دیوونه ان

عالیه عالیه....یوهوووو
ذهنم اخر کینگارد به فنا میره....
نقش اصلی ها که معلومه زیادن...ولی اینو هست که باید بگم....واقعا برام جذابه
سیا من راجب کای یه چیزی گفتم...ولی کجا گفتم؟
چرا پیداش نمیکنممم

همین:)))
دقیقا...اگه همه ی ادما مثل هم بودن زندگی مزه نمیداد که ولی خب ادم بدای دنیا هم خیلی زیادن:))


داداش من با اکسو کی پاپر شدمه *-*
خوندمش....
*ویژگی های جالب داری
و بعدش میفهمن که دختره چون عاشق چان بود یه سری عمل ها و اینا انجام داده و خلاصه غیره دیگه...
یادم نیست زیاد ولی یادمه
....جز اولین چیزایی بود که خوندمش


همون دوستم که منو اکسوال کرد دقیقا سیلور رو بهم معرفی کرد
...اینم جز اولین چیزایی بود که خوندمش
همش یادمه استرس داشتم برای ریکشن چان وقتی بفهمه بک پلیسه... :/
داستان یکی از کاپل های فرعیش؟تعریف کن ببینم داری میگی با چیش مشکل داشت...
یادم نمیاد خوب
صبرکن...من الزایمر گرفتم ولی حس میکنم یه قضیه تجاوز داشت...همون؟

ایتو هیده رو هم میشناسم
استهکلم رو نخوندم ولی روی  سایت دیدمشه
کمپ وی رو هم خوندم

این اسمش چه اشناسسسسسستتتت...باید  برم ببینم چیه.....
پشمامممممممممممممم چه خفنهههههههههههههههههههههههه...

مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسیییییییییییییییییییییییییییییی
اولویتم تو کل زندگیم جناییه...
بعد از اون با روانشناختی ها حیلی حال میکنم
بعدم دیگه فانتزی...
با مافیایی قشنگگگگگگگ نه اینکه داستان ابکی بشه....
از اینا که مشکلات عجیب داشته باشه یکی از شخصیت ها هم حال میکنم...حالا مثلا یکیشون لال باشه مثلا دوست دارم بدونم مشکلات رابطشون و اینارو:))))
*************************************************
میخوام یکم درمورد کامنت های دوستمم اینجا بگم...ببینم اون چی گفتهههههه

سومین بازی...اصلا به این دقت نکردم:///
واقعا کنجکاوم و بی صبرانه منتظرم بریم سراغ نقش کوک قبل از شاه شدن
صدا نااشنا بود
پس امکان ندراه دوکه بی و هیونجین باشن جالا که به نا اشنا توجه شده...
چون کوک هردو میشناسه و صداشونم میشناسه
بیایین به بکهیون رای بدیم...نمیخوام به دی او رای بدم
یه لحظه صبر کنین...تو پارت اخر،دی او صدا زده شد
نهههههههههه میخواین بگین کیونگسو شاه خشته؟
پرام
چون به قولی منطقیه که چان شاه اصلی رو داره کاور میکنه
ولی همه فکر میکنن شاه چانه....و فقط خوده شاه  و چان هویت اصلی شاه رو میدونن
مضنونینم فقط بکهیون و دی اون چون کوک بقیه رو حداقل یه بار دیده و میشناسه
مگر اینکه اون شخص یه شخصیت جدید باشه
میخوام اونی که به دیوار تیکه داده بود رو بکهیون بزارم حالا که بهش فکر میکنم

ولی دی او خیلی خوب بنظر  میاد...میترسم
دوست دارم بیشتر کای رو مقصر بدونم چون سربازه...
سرباز میتونست علیه شاه و ملکه  و پشت سرشون شورش کنه
و خب اگه نمیتونست شاه باشه چی بهتر بود از سرباز شدن...تازه دیگه توی چشم هم نبود

موافقم...کینه ی هانا بیشتر از چیز دیگه ای نشاط میگیره...بابا حالا یه رابطه ی نیمه تمام بودن زن...تو همه رو انداختی بجونش
***********************
دقیقا همون سایه هه شاه اصلی خشته...شکم خیلی به بکهیون میره
ولی حس میکنم دی او هم سر جای خودش نیست
یه چیزایی راجبش غلطن....
و اینکه کای هویت اصلیش رو میدونه
اههههههههههه
ولی هنوز نمیخوام به کای اعتماد کنم
خیلی سریع خوب و وفادار شد به والنتین...
دوکه بی و چان قطعاااااااااا رد گم کنی ان...هیچکاری رو اینا نکردنه
چان که قطعا داره شاه رو کاور میکنه
ولی بازم الان بنظرم ما مثلا قراره شاه خشت رو مقصر بدونیم ولی اینو هست که بنظرم مقصر خیلی حرفی ایی تر از ایناست و بهتر خودشو قایم کرده
یعنی من بفهمم کی پشت قضایاست....خودم  خفش میکنم
سیا پیر شدیم مارو به سوپرنچرال فیک برسون
اینم بگم که دو قلو ها بنظرم انسانن
و بلکه این شغل جینه که اونارو به مسائل ماوراطبیعی ربط میده
ولی من نمیخوام باور کنم که بوم کوک رو از سر راه برداشته....اصن چه سودی بهش میرسهههه...هیچی رسماااا مرتیکه ی مریضه جذاب....من نمیخوام اینو باور کنم هنوز دنبال مقصر میگردم
چون که بوم به قول خودش اگر بخواد کاری هم بکنه میتونست کوک رو اخراج کنه ....الان هیچ منفعتی برای بوم نداره واقعا....نمیخوام باور کنم چون اونوقت یعنی خیلی راحت به جواب رسیدیمه
بومیگو زیادی خوب و معصوم جلوه میکنه...حواسم بهش هست
کابی خواب بود:)))
****************************************
سیا تا چهارشنبه قراره دق کنممممممممممممممممممم...ولم کنین بزارین گریه کنم خب
 

به به پس منتظر پارت بعدممممم

اسمم خب همونجوری که نوشته شده، معمولا از اسم مونلایت استفاده میکنم ولی چون دیدم مشابهش زیاد هست گفتم بزنم ترنسلیت خوانش یه زبون دیگشو بذارم😂💔 (Wolgwang, وُلگْوانگ خونده میشه)

کابی که والا باهاش در ارتباطم حرف میزنیم وایسا میگم بهش سر بزنه اینجا

اتفاقا دیروز پریروز داشتیم درمورد کینگکارد حرف می‌زدیم

یچیزی خیلی یهویی به ذهنم رسید، اگه چانیول شاه باشه ولی شاه خال نباشه چی؟ یعنی شاه خال یکی دیگه باشه که به چان دستور میده

لعنتیییی من نمیتونم صبر کنمممم

خب این پارت فاکینگ جذاب بود واو مخم پوکید

احتمالا نامی کارتو برای جیم گیر آورده

قدرت زیادی باید پشت بازی باشه که بیرون از مدرسه هم دانش آموز ها رو دنبال میکنه و  تهدیدشون میکنه یک چیز دقیقا فرا طبیعی اولین چیزی که به ذهنم میرسه یه گروه اجنه است (میدونم به احتمال نود درصد خیلی بی ربط)

و حسم در مورد اینکه دوقلو ها انسان نیستن همش قوی‌تر میشه وگرنه چرا وقتی فرشته ای که مدت هاست چشمم دنباله و اون توی بغلمه نباید بخوام لباس هامو دربیارم و با تمام وجودم حسش کنم؟

خب باز هم تشکر میکنم بابت پارت دهی به موقع و خفنی که داشتید بانو سیا 

واقعا مرسی که داری یه همچین فیکشن محشری مینویسی به جرئت میتونم بگم خفن ترین فیکشنیه که خوندم 

موفق باشی 

لاب یو 

خب خببب بریم سراغ پارت هشت

قبلش بگم که قلمت رو واقعا دوست دارم و سبکش دقیقا سبک مورد علاقمه

خب ما میدونیم خشت ۷ تو کلبه بود، و رتبه ۷ یعنی خادم؛ کسی که دستور شاه رو انجام میده. پس ممکنه شاه خشت مامورش کرده باشه تو اون کلبه. و همچنین دی او با این دختر که ۷ خشته هم رتبس همچنین اینکه گفته بیشتر رتبه های آس و ۲ اونجان اینو بیشتر ممکن میکنه

شاه اصلی خشت، ممکنه همونی باشه که سایه سیاه داشت و چانیول گفت آرامشش آرامش قبل طوفانه؛ ولی یچیزی باهاش جور درنمیاد اونم اینه که چانیول دستور اذیت کردن جوکر هارو میده، و این وظیفه شاهه. البته ممکنه مثل هیونجین نوچه ی شاه باشه و همه کاراشو انجام بده

ملکه شدن جیمین یه ربطی به تابستونش و چیزایی که از بازی فهمیده داره؛ انگار یچیزی فهمیده که چجوری این رتبه رو بدون دردسر بدست بیاره یاعم بازی خودش یجوری باهاش معامله کرده(میشه با خود بازی معامله کرد؟!)

جیمین میدونه بازی در اصل چی هست

اینکه بازی همه جا دنبالت میکنه و این اتفاقای عجیب و غیرمنطقی ای که هست مثل نشان هرگروه که با مهر ایجاد میشه ‌و پاک نمیشه؛ نشون میده که هویت بازی مربوط به  بخش سوپرنچرال فیک هست

سوالی که وجود داره اینه که مسئول بازی و کسی که راهش انداخته چه سودی از به پا کردن این بساط داره و چرا این همه به خودش زحمت داده

یکی از قانون های خشت اینه که با هیچکس از خال های دیگه درگیر نشن، مخصوصا آدم های مهم

قانون دیگه که میدونستیم اینه که رتبه هاشونو مخفی میکنن

و انگار کسی که رتبش لو بره تبدیل میشه به جوکر خشت

همچنین بیشتر مطمئن شدم که سقوط جونگکوک کار که بومه، چون گفت من کامل از سر راه برمیدارم طرف رو، و دقیقا میخواست همین کار رو با کوک بکنه که کار هانا نقشه هاشو بهم ریخت

خب فعلا همینا رو تو چنته دارم از این پارت

خسته نباشی و واقعا نمیدونم چجوری تا پارت بعدی زنده میمونم😂😂

خب قبل خوندن پارت هشت جواب کامنتت رو میدم تا ببینم چیا داری برامون

اون دوستم همون kabi هست😂😂

خب منتظرم هروقت وکیلت اومد حرف بزنی😂

عه اره اشتباه آماری بود..

اجازه ما که دست شماست میتونه بیاد

خب بریم سراغ پارت هشت

الان ساعت ۱۲و ۲۳ دقیقه بامداد چهارشنبه است 😁😁😁😁😘😘😘😘

دوباره سلام کوئرنسیا

اومدم قبل خواب یچیزایی بگم برم..

خب ببین، قبل بازی افراد ماسک دار گفتن که سومین بازی کلاس پیکه، یعنی یا جونگکوک شاه دومه تو اون سال، یا تو هر دوبازی تونسته شاه بشه؛ اگه اولی باشه پس شاه اول امسال کی بود؟

چرا سومین بازی این کلاس بود؟ یبار تازه وارد داشتن دفعه پیش قضیه چی بود..

کوک وقتی بیهوش میشد تو ذهنش گفت صدای ناآشنا، یعنی کوک اونی که بیهوشش کرده رو نمیشناسه. مسئول سقوط کوک احتمالا یه شاخه، و کوک بدترین کسی بود که اون زمان میتونست براش دردسر درست کنه. کسی که دم در کلاس به حرفای بومگیو گوش میداد هم احتمالا همون کسی که کوک رو بیهوش کرده و نوچه همین شاه بوده. 

یه شکی که دارم به دوکه بی و هیونجینه؛ دو که بی واسه اثبات اینکه کارش نیست به کوک فیلم رو نشون داد، ولی ممکنه هیونجین کسی باشه که به دستور دو که بی این کار رو کرده، و از اونجایی که به دو که بی علاقه منده احتمالش هست

ولی چیزی که برام سواله اینه که هیونجین میتونه وارد خوابگاه پیک بشه و کوک رو بذاره اونجا؟ همچنین میدونیم کسی که میخواست کوک سقوط کنه میخواست کوک کلا از صفحه روزگار محو بشه و بمیره

اول داستان، وقتی والنتین رفت خوابگاهش نوشته بودی بیشتر از صد جفت چشم بهش نگاه می‌کردن، درحالی که تو هر خوابگاه ۹۹ تا دانش آموز هست پس با خود والنتین نهایت میشه صد جفت چشم

از طرفی چون بعد بازی فقط تو خوابگاه پیک یه نفر مرد، پس قبل از اومدن دوقلو ها یکی از کلاس گشنیز مرده بود(احتمالا همونی که اتاقشو به والنتین دادن) که بازی برای حفظ آمار کسی از گشنیز هارو نکشت

پس درواقع نهایت ۹۸ جفت چشم نگاهش می‌کردن؛ ولی از اونجایی که نوشتی بیشتر از صد جفت؛ یعنی کسای دیگه ای هم بینشون بودن که خودشون خبر نداشتن؟!

یچیز دیگه که برام سواله، خانه فقط بخاطر اون رابطه نصفه نیمه انقد از کوک کینه داره و دست از سرش برنمیداره، یا چیز دیگه ای هم پشتشه؟

یه سوال دیگه، چجوری وقت بازی هیچکس از عوامل مدرسه تو محیط بازی آفتابی نمیشن؟ این‌ برمیگرده به دبیرایی که به بازی مربوطن فکر کنم

و همچنین فکر کنم اون دبیری که برگه ای که هانا بین بچه ها رد و بدل می‌کرد تا به کوک تجاوز کنن رو گرفت و خوند هم به بازی مربوطه چون هیچ ریکشنی نشون نداد بهش(صفحه ۸۹)

نامجون به دوقلو ها مشکوکه

یه سوال دیگه؛ جیمین چرا نشان روی دستش رو میپوشونه؟

بعد از اینکه مچ کوک رو شب تو محوطه گرفتن چرا اون مسئوله به کوک میگه دوتا دوست از دست دادین؟ یکی همونه که هانا بهش کفت خودشو بکشه، فرد دوم کی هست؟ کسی که بخاطر تازه وارد قبلی مرد؟

ممکنه مسئول سرشماری از بازی با خبر باشه چون اگه شاه نباشه باید بفهمه که اون دانش آموز نیست و ما میدونیم که بازی به اصطلاح از شاه محافظت میکنه دربرابر اینجور چیزا

چانیول که شاه خشته احتمالا یه ارتباط خاصی با نامجون داره چون نامجون چانیول رو چان صدا میکنه و اسمش رو مخفف میکنه

یه تئوری دیگه هم دارم، ما گفتیم بازی فرد متخلف رو مجازات میکنه، و میدونیم کسی که کوک رو مجازات کرده یا خشته یا پیک

همچتین میدونیم بدبوی ها و خلافکار ها یسری وظایف و قوانین خاص خودشون رو دارن که بازی بهشون میگه

اگه بازی یکی از این دو دسته، یا هردوتا دسته رو موظف کنه که دانش آموزای متخلف رو مجازات کنن؟ اینجوری خیلی راحت میشه فرد متخلف رو تو هر خوابگاهی مجازات کرد بدون اینکه کسی بفهمه چیشد

اینکه حتی وقتی نامجون و دو که بی دعوا کردن و عوامل مدرسه دخالت کردن نامجون رو تنبیه کردن ولی دو که بی هیچیش نشد هم نشون میده که حتی اگه مدرسه خبردارم بشه بازی بازم از شاه محافظت میکنه، و صد درصد یسری عوامل دست دارن

خب، فعلا همینا بودن یه تومار خیلی طولانی شد.. بعد از پارت بعدی باز میامممم

ببخشید از اولش یهو اینقد زیاد شد..

قلببببببببببببب بزرگ برای تو
توی کامنت اظهار ناراحتیم گمونم نوشتم پارت 8 منظورم 7 بوده
****
زندگی کارش بی رحم کردننننننننننننننننننننن ماست
همه ی ما توی هرکاری جای پیشرفت کردن داریم.چون هیچکس کامل نیست
اره...فیکشن چی در چنته داری؟
 اوهوممممممممممم
چشم روشننننننن...اره ترسناکه:/
درسته:)
#بازوی_گودرتمند2

دیوونه ان دیوونه...از مغز لعنتیشون استفاده نمیکنن
اره نزدیک چاییت رو اماده کن دارم میام

من رز رو از هر گلی بیشتر دوست دارم
شتتتتتتتتتت چقدر مگه معما پشت قضیه خوابیده...خدایا رحم کن
خوبه که حالا حالاها هستش
اره که بوم
موافقم با حرفت...ولی اسیب رسوندن به بقیه هم کار درستی نیست...اونم بخاطر کاری که یه نفر دیگه مقصرشه
اره درسته...دیگه روی ما اصلا جواب نمیده
هعی....دنیا پر از ادمای متفاوته و فکر نکنم تا قرن ها این قضیه تغییر کنه
 
:>>

سلام کوئرنسیا

خببب، من کینگ کارد رو با معرفی یکی از دوستام شروع کردم به خوندن، و واقعا محوش شدممممم

اینجوریه که بشدت کنجکاوم بدونم ادامش چی میشه یا شخصیت جدید پیداش میشه یا نه

خیلی خفنه کارت.. و بی صبرانه منتظر پارت هشتم

پ.ن: واسه پارت هشت نظر دادنی زیاد حرف میزنم، فایتینگگگگ

الان دیگه یقین دارم کامنت پارت هشتم نیومده...

اشککککک

خیلی چیزا گفته بودممممم

عیب نداره🥹😭

منممم بخدا

دارم جون می‌کنم برای سال دیگه…بین گرگ ها درس خوندن میطلبه که اگر بره ای هم لباس گرگ بپوشی

🥹😂😭قلبببب به تووو

اوهومم^-^…ایشالا یکم میگذره اونارو‌هم درست می‌کنم

*وقتی نویسنده خوشحاله که فریبم‌داده*

اتفاقات خوب؟مطمئنی خوبه؟

💕🥹

حیحی حیحی…عه

شتتتت مواظب خودت باش…الان‌خوب‌شده

اوهوممم😭وقتی سیا بی‌رحم‌‌ میشه

وقتی حس میکنی کارت اونجوری که باید خوب‌نیست:///

ارههههه دقیقااا،اگر دید همه درست بود الان دنیاهم جای بهتری بود

اوهوم درسته

چیزای قشنگی در چنته داری‌معرفی کن🥹

ارههههه

اره دقیقاا

برای همینم کلا کتابا رو به فیلما ترجیح میدم

روشن قشنگم:>>

****

هعی…میخوام متوقفشم بعضی وقتا*سنمو‌ میگم

🥹چرا با قلبه من همچین‌میکنییی‌خببب

🤣😭

بشین ببینمممم…تو فوق العاده ای

به خودت یه کوچولو هم شک نکن

درستههه دقیقااااا…یه روز تغییرش میدیم💪🏻💪🏻💪🏻

دقیقا…قشنگ  یه سری‌ها انگار سرشون تو ک*ون بقیه است

(ببخشید برای بد دهنی ولی این بهترین چیزی بود که میتونستم‌ در وصفشون بگم)

لعنتی…سرت تو کار خودت باشههه

بدنههه خودمههه‌ خب به شما ها چههه

همین،میدونی معتقدم چون اونا نمی‌تونن برای انجام اونکار خودشونو متقاعد کنم بنظرشون بقیه هم نباید انجامش بدن.

در نهایت ما هرکاری‌که بخوایم رو می‌کنیم دیگه

سنگینه‌خوبببب

هومم:)))

ارههههه

دقیقا دقیقااا

من و سیا بزودی به کوه میزنیمم؛/

اره متاسفانه

واقعا باحال و دوست داشتنی‌اننن

انگار تو تاپ تر از منی…بیا خواستگاریم🦋🩵🫐

ناناحت کننده است که اینقدر زود داره میره جلو و اصلا دلم نمیخوام تموم بشه با وجود اینکه خیلی راجبش کنجکاوم

وحشتناک خطرناکن

من هیچ متجاوزی رو دوست ندارممم ولی قلبش انگار‌ بدجور زخمیه:))

اره درسته

عیب نداره*-*

من همیشه ترسام بجاست:))

حیحی حیحی

دقیقا مسئله اینه که منم نمی‌تونم توهین شنیدن و بی احترامی به اعتقادات خودمو قبول کنم و اگر اون شخص بخواد یجورایی اعتقاداتش رو بهم بقبولونه قشنگ میرینم بهش

بکهیون واقعا عشقمه:)))

🥹🫐💕

اکلیللللللللللللل💕🦋

فدای سرت،بوس بوس

کامنتم نیومده؟...یا اومده؟
ناناحت میشم اگه نیومده چون وقتی داشتم میفرستادمشم نتم بد بودددددددد
ولی داخلش خیلی حرف زدم...بگو اومده و فقط چون طولانی بودئ جوابشو ندادی....چون الان زجه میزنم قشنگ اگه رفته باشه

بچه ها اتفاقا به نظر من نظریه ی ومپایر بودن دوقلو ها منطقیه، منظورم اینه که، رنگ پوست شونو تو کاور ببینید اخه 😂 

وای سیا، من از اون دسته ادماییم که هیچی نمیخونم هیچی نمیخونم یهو میذارم سیصد پارتو باهم میخونم راجع به همشم نظر میدم، الانم سه پارت اضافه شده هااا، ولی من صبر میکنم یه دو پارت دیگه هم بیاد 🏌‍♀️

خیلی قشنگ بود 

واقعا شوکه شدم که جین پدرشونه اصلا انتظارشو نداشتم 

حدس میزنم ملکه مذکر خشت بکیون باشه و شاه خال گشنیزم مونث 

معامله جدید هانا و ته ته رو دوست دارم 😈😈

خلاصه که دستت درد نکنه و خسته نباشی و موفق باشی 

مشتاقانه منتظر پارت های بعدی هستم 

ولی انتظار واقعا سخته دوشنبه ها و سه شنبه ها مثل معتادی میشم که مواد بهش نرسیده 

نشسته ام به در نگاه میکنم 

پنجره آه میکشد 

کینگ کارد از در داخل نمی‌آید 

ما مردیم از کنجکاوی 

آه سیا جان مادر کجاییی؟

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

سلاممممممممممممم
ببین کی برگشته
درس خوندن رو دوباره سفت و سخت شروع کردمه و خب زندگیم امانم رو بریده
این مدت که نبودم در عوض کلی از کارات رو هم خوندمممممم....به نوبت زیر همشون کامنت میزارررررم
ولی خب اول اینکه یه خسته نباشید بگم بابت پارت 6..... و خب توی این پارت مشخص شد که خیلی از حدسیاتم درست بودننننننننننننن و بشدت منتظر پارت بعدیم.
فایتینگ سیایه قشنگم*-*
*************************************
خب خب...چقدر جوابای خوشگل برام نوشتیهههههههههههه
سر قضیه پام،باید بگم از تو چه پنهون که کبود شده بود:///...اره دیگه زخم هم خوردیم سر کینگ کارد...زخم راستکییییییییییی
ارههههه...جیمینی خوشگلم..اشکککککک
به به به به به
اره...اسمشم ادمو وسوسه میکنه:)))
اره متاسفانه...
یاااااااااا به لول آپ ایراد نزار ببینمممممممم....خیلی موردعلاقمه*-*

صحیح صحیح....قشنگه ولی نه اونقدری که ازش تعریف میکنن
بنظرم حتی از فیکشن خوندن هم میشه چیزای زیادی یادگرفت...بازم بستگی به دید ادما داره....باید ببینی ادما چطوری بهش نگاه میکنن:)

منمممممممممممممممممممممممممممممممممممم....
half bad رو خوندی؟...توصیه ی من اینه سریالشو نبینی چون تصوراتت خراب میشه همون کتاب خیلی بهتره اگه خواستی بخونیش.
اسمشو شنیدم:>
*****************************************************
وای....بشدت باید بهش علاقمند باشیییییییییییییییییییی....
کیوتتتتتتتت
اره داداش...این روزا دارم سعی میکنم نمیرم چون اگه بمیرم بد میشه برام....
اره،کینگ کارد خطریه کلا.
درس خوتدن سخته،ولی خب اگه این راهمون باشه مجبوریم ادامش بدیم:))
اره خب...مخصوصا اگه توی ایران باشی و مخصوصا اگه دختر باشی....هعی 
ولی میدونی من نمیخوام کار های عجیب غریب بکنم،فقط یک سری کارا که دوست ندارم الان انجامشون بدم و خب دوست دارم بزرگتر بشم برای انجامشون چون بنظرم اینجوری درست تره....مثلا دوست دارم گوشم سوراخ های بیشتری داشته باشه  و مثلا غضروفشو سوراخ کنم  و گوشواره بندازم....
کارای عجیب قرار نیست انجام بدم،یه سری چیز کوچولو برای دله خودمن فقط*-*

حرفای سنگیننننننننننننننننننن میزنی.....بعضی وقتا باید یه جمله رو دوبار بخونم تا بفهمم:>

اوهومممممممممم....زندگیه بعدیم یا میرم عضو FBI میشم یا میرم قاضی جنایی میشم
ایشالا این زندگی خدا اجازه بده میخوام با روانی ها سر و کله بزنم...مخصوصا وقتی فهمیدم سایکو ها چقدر خفنن *مخم تاب برداشته چیزی نیست
ولی واقعا کار توی بیمارستان های روانی رو دوست دارم در مقابل اینه که ادمی با روحیه ی بشدتتتتتتتتتت بالا میخواد:/
دختر خالم یه مدت که میرفت واسه ی کاراموزیش افسرده شده بود.
میگفت خیلی وضعیت یه سری هاشون بده و یا اصن یهویی یه اتفاق بد ممکنه بیوفته و یکی از بیمارا بزنه به سرش
واقعا کار توی پزشکی قانونی هم خیلی روحیه میخواد:)
کلا پزشکی شغلیه که ادم باید داخلش قوی باشه و احساساتش رو کنترل کنه.
:))
....حالا که سن یه عدده،پس وقتی مستقل شدم میام خواستگاریت....
*وقتی دارم خودمو به هر دری میزنم:>
******************************************************
هعیییییییییی....هعییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چی بگم والا سر در نمیارم دیگه از کینگ کارد مغزم داره بخاطرش از کار میوفته
دقیقااااااااااا  دقیقاااااااااا دقیقاااااااااااااااااا
از یه لحاظایی خوبه از یه لحاظایی بده...مثلا اگه اون بیچاره دوستش رو بغل کنه و حسودی پارتنرش گل بکنه،دیگه خدا بدادش برسه...البته اون دوسته هم باید اشهد خودشو بخونه
دقیقااااااااااااااااااااااا دقیقاااااااااااااا...یکی بیاد اشهد بخونه براشون من بلد نیستم یادم رفته

لیلیلیللیلیلیللیلیلیلیلیلیلیلیلی.....عیب نداره منم صبر میکنم صبر میکنم
بالاخره که میفهمم داره توی این خراب شده دقیقا چه اتفاقایی میوفته
واقعا موجود رو اعصابیه هانا@-@
اشششششششششکککککککک میریزم برای بچممممم....پسره قشنگم
هعیی هعی....نامجونا مادر برات بمیرههه...اون که بوم خر رو خودم می*کنم با چیزه نداشتم
پسره ی عنتر....جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
همه ی کاسه کوزه ها سر نامجون شکست ولی دلم خنک شد باز یکمی....تا میخورد زدش،
حقش بود بکشتششششششششششش
خب باید یه شاه دختر داشته باشیم،من عدالت میخوامممم...ولی جدا من منتظرم یه شخصیت دخترم که خوب باشه  و خفنم باشه ام
ولی که بوم خیلی با جیمینی ظالمانه رفتار کرد...تجاوز نابخشودنیه
نمیدونم کی پشت پره است،ولی قطعا کسیه که اصلا قرار نیست انتظارشو داشته باشم برای همینم یه مقداری میترسونم
اینهمه بد جلوه دادن که بوم در واقع بنظرم یه رد گم کنیه.
شتتتتتتت:)...ریاضی همیشه نامرده
من دوست دارم دید و اعتقاد افراد مختلف رو بشناسم...چون بنظرم جذابه و خب شاید منم یه چیز دیگه ای یادگرفتم
دوست ندارم بد باشه....ولی اینجا کینگ کاردههههه پس سوبینی هم میتونه بد باشه
سوبینی هم پیک در اومده که ولی:)
سووو ولی بکهیون خشته،شک ندارم دیگه اینو....*حالا یهویی یه چیز دیگه در میاد
زیادییییییی بومگیو رو دوست دارم
حیحی....دارم سعی میکنم قضیه رو یجوری حل کنم
اوهوم اوهوم
از نظره من همیشه اطلاعات کمن....^-^
قلببببببببب بزرگگگگگگگگگ از کابی به سیای خوشملم
*باز ببخشید نبودم این مدتوووو

سلام😁😁😁

ما داریم سکته می‌کنیم از بس این فیکشن قشنگه 

نمیشه حداقل هفته ای دو بار برامون پارت بدییییی 👈👉 لطفاااااا 

تلوخداااااا🥺🥺🥺🥺

جون من 

سیااااجوووون 

من الان موندم تو خماریییی 

کینگ کارد داره کم کم نفسم میگیره برگرد

داره عطرت از تو خونه میره برگرد

توکه چشمات مهتابو دیوونه میکرد  

تا ستاره هاتو گم نکردی برگرد 

کینگ کارد کینگ کارد تروخدا برگرد

از این پارت آخرم بسی خوشمان آمد 

کاش یه چند تا عکس از کارکتر های برجسته برامون میزاشتی که تصورشون قشنگتر بیاد تو ذهنمون بیشتر برای حالت چهره و تیپ و قیافه میگم

میدونم خیلی پررو ام

لاب یو رگباری پارت بده 😘😘😘

من برای این کامنت نذاشتم کلا..

(رفتم فضایی‌ها یهو دیدم عه، ۳ پارت اومدهههه)

ولی درکل، خسته نباشی مای‌کویین:>>>

حس میکنم این فیکشن قراره حداقل ۲۰۰۰ صفحه بشه 

داره از والنتین خوشم میاد بچه باهوش به نظر میاد و من عاشق آدمای باهوشم 

حسم به طرز عجیبی میگه دوقلو ها با توجه به ژانر ماوراطبیعی ومپایران

حس دیگم میگه والنتین برخلاف تهیونگ گیه (هر چند کوکی ته ته رم گی میکنه) ولی خب چشمای والنتینو گرفته 

حس بعدیم اینه که تو فاکینگ خوب مینویسی و من قراره عاشق این فیک بشم و دست بوس شما 

جی جینگ وای به حالت پارت بعدیو زودتر از پنجشبه بزاری چون من پنجشنبه امتحان کوفتی گسسته دارم و نباید بمونم تو کف کینگ‌کارد 😡🫣😁

خیلییییی خوبه نمی‌دونی وقتی دیدم سه پارت اضافه شده چقدر کف کردم دستت طلا خدا وکیلی آخرای این ریدمان امتحانات خیلی بهمون چسپید

موفق و شادمان باشی

لاب یو ❤️💜💙

پشم 

بجون خودم اگه تریسام نشه ناراحت میشم

والنتین گوناه داره

این وسط جونگین حس میکنم نقشه مقشه داره عادی نیس اینقدر راحت داره همکاری میکنه 

دارم از کنجکاوییی میمیرم پارتتت بعدی پیلیزززز 

اگه یهو تریسام نشه چی؟ T_T 

 الان حس کسیو دارم که میخواد خودشو از پشت بوم یه ساختمون 100 طبقه بندازه پایین...

من زنده ام؟ نه زنده نیستم

پارت  پنجم؟وای وای

مه تیام نفس بکش...نفس عمیققققق

میدونی الان دارم موبایلم رو فرومیکنم تو حلقم🙂

به خاطر فشار ، فشاررررر

آخه من احمق پارت 0 رو 1 حساب کردم در نتیجه وقتی پارت 2 رو دانلود کردم فک کردم پارت 3هست و وقتی هم که دیدم "پارت دوم تا چهارم اضافه شد" زارت رفتم 4 رو دانلود کردم و خوندم 

حالا می فهمم پارت 2 و 4 رو خوندم و 3 رو جا انداختم🙂💔

لعنت پارت 2 دقیقا جایی تموم شدکه معامله ی تهیونگ بود و وقتی پارت 4 رو خوندم و سکسشون رو ندیدم فک کردم سانسور کردی بهم برخورد😭😂

اونجایی هم که جونگکوک به والنتین گفت "دیک داداشت رو ساک زدم" والنتین نه شوکه شد نه واکنشی نشون داد سر همین گیج شدم و بعد خوندن کامنت kabi شی فهمیدم کلا یه پارت رو جا انداختم😭😂

تف توشششش حس مردی رو دارم که بعد سکس می فهمه کاندومش سوراخ بوده..

حس بدیه😔

حالا جدا از اینا یه قانونی هست که میگه هرچی آدم بدها bitch تر ، فیک حذاب تر

و خب هانا خیلی bitchعه🙂

اینقدر گیجم که یه سری چیزارو کلا یادم رفت جواب بودم
گقتی متفاوت تر یعنی چطور/
خب میدونی توی توصیف فضا و زمان مناسب باری توصیفش واقعا خوبی از اینکه سعی میکنی احساسات رو  بیشتر مطابق احساسات واقعی بنویسی هم باعث گرمی داستان میشه و خب اینجوری که ادم باهاش خو میگیره
مثل وضعیت من با کینگ کارده....میتونم قشنگ تصور کنم...زمینه ی تصور رو خیلی خوب ایجاد کردی...میتونم قشنگ بفهمم داره چی میشه و با پوست و استخونم احساسش کنم.

معذب میشم وقتی میبینم این همه کامنت از خودم پشت سر هم هست...
قطغا انتقام خیلی لذت بخشهههههههههههههههههههههه
انیمیشنه اسمش چیه؟*-*
اندلس واقعا دوست داشتنیه...
میدونی من اگه بمیرم چه بلایی سرم میاد؟
یا وارد کینگ کارد میشم و به یه نحوی بدبخت میشم
یا وسط جنگ لرد چشم باز میکنم
یا میبینم وسط عروسی ام که پر از موجودات عجیب غریبه(داخل اندلس)
یا اینکه خوشبینانه یه امگا توی امگاسیتی ام....ایشالا مورد اخر....زندگی زیادی ترسناک میشه توی مورد های قبلی،من فقط یه زندگی بی دردسر میخوام:/
اره فقط 2 تااااااااااااااااا
بعد گفتن قراره زبان از 40 نمره باشه:/ چخبرههههههه چهل نمره واقعا
نوجوونی کلا سن عجیبیه...همین مانگاش رو اعصابه
حیحی من کلا میخوام از هرکسی که گند میکشه به احساساتم انتقام بگیرم.

بغل محکممممممممممممممممم
همیشه اینطوریم که اگر یه نفر پیداشد که تونست اعتماد کاملم رو جلب کنه میتونم براش دیوونه ترین ادم دنیا بشم ولی خب به نفعشه حالا حالا ها پیداش نشه چون با یه سیلی توی صورتش روبه رو میشه
یه چیز دیگه هم بگم...من از اون دسته ای ام که اخرین لحظه اگر حس کنم که نمیخوام ازدواج کنم همون یه ساعت قبل ازدواج فرار میکنم.
*******
چرا اینقدرررررررررررررر ترسناک حرف میزنی...
ریدم تو اون بازیشون و حفظ امارشون
جئون فاکینگ جونگکوک چرا فقط بقیه رو نمیکشی؟...فرزندم من تا اخر این داستان پشت تو ام.
اره...الزایمرم کلا یادم رفته بود به اشاره ای که بهش شده بود
بازی سال هاست که ادامه داره...بچه ها میگن از سال سومی ها وفهمیدن و اونا هم میگن که اونها هم از ارشدهای خودشون فهمیده بودن....و چرا بازی ایی که خیلی ها اصلا موافقش نیستن باید ادامه داشته باشه بعد از اینکه صاحب بازی کلا از اون مدرسه میره...این یعنی همونی که فکر بازی رو کرده و اون رو ایجاد کرده هنوز توی اون خراب شده است و یه بچه دبیرستانیه.
معلومه ظلمههه
سیا من اخرش سکته میکنمممممممممممممممممممممم
اوکییییییییییییییییییی قلب قلب

اها یک چیز دیگر....سر وفاداری
اره واقعا بده که وفادار به ادم غلطش باشی...همه اون ته چاه افتاده هم داره خودشو باهات به ته چاه میکشه
گفتی هرکسی اونجوری که نشون میده نیست
یه سری ها کلا بدن و این مشخصه...در اینده بیان التماس کننم یوجین و هانا رو نمیبخشم...کیم فاکینگ تهیونگ توی دسته ی اینا قرار میگیره *حالا انگار من کیم*
ولی کسایی که نشون میدن خوبن ولی خوب نیستن....زندگی چرا اینقدر همه چیز عجیب غریبه
بی صبرانه منتظرم فردا بشهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
و قشنگ حس میکنم قراره برم تو دل سکته@_@

وای همش یادم میره اینو بگم...

سر کست هون....خدا شاهده کل پارت رو خوندم بعد اینطور بودم چرا من نمیفهمم اینجا چی نوشته قشنگ آ میخوندمش بعدش اصن هون رو بهجای(heaven)  به شکل(hoon) میخوندم...بعد که دقت کردم فهمیدم که Caste heaven عه://... 

سلاااممم...برای بار هزارم باز من اومدم...میدونم خیلی سمجم...میدونم میدونم*-*
ولی پس از بررسی های مجددم کلی چیز دستگیرم شد.
...چیزایی که باید بگم خب:
دبیرستان خصوصی...کدوم دیوونه ی به اینجا پول میدهههههه...چرا نمیشه از این خراب شده فرار کرد،دانش اموزا کلی کار عجیب غریب میکنن،یه فرار کردن اینقدر سخته.
بعد واردش شدنم سخته:/

و اون مدیر و معلمای لعنتی اون وسط چی میگنننننننننننننننننننننننننننننننننن...یه تکونی به خودتون بدین،یکم انسانیت...اونا فقط یه مشت نوجوون سرکشن که باید ادب شن.
یه چیز دیگه...بنظرم اینکه توی دوتا کلاس متفاوت افتادن هم یه نقشه است.
پوشه ناگهانی ظاهر شد... :/اینجا چه جهنمیه واقعا.
دوقلو ها برای یه کاری اومدن...و این باعث میشه به انسان بودنشون شک کنم.
یوجین bitch رو اصلا یادم نبود...اون عوضی رو نصف میکنم...برو اونور مرتیکه...
جیمین داشت به حرفاشون گوش میداد...نامجون برای همین به دوقلوها کمک نکرد...جیمین یه برده ی وفاداره....جیمینه...توی ازمایشگاه...جملات دردسر یکسان با وقتی یکی به دیوار تکیه داده بود...جیمین سرباز وفاداره دله و شیطان داستان همون دوکه بیه.....اصلا حواسم به اشاره ای که قبلا بهش شده بود نبود.
میخوای مطمئن شی شیطان دیگه به تخت نمیشیه...این حرف جیمین باعث اذیتم میشههههه...شیطان دوکبیه ولی اونی که اینقدر بهش وفاداره؟؟؟...تف به وفاداریش اصن.
بچه های کلاس گشنیز-2...یه پادشاه بد داشتن با توجه به افکار کای...چون امیدوار بود که والنتین شیطان نباشه.
برگه های آس و 2...توی رتبه بندی هرمی نیستشون و بالاتر از 10 و پایین تر از سربازن طبق خوابگاه ها.
کای خیلی چیزا میدونه.
*داستان اینطوریه که همه یا از کوک خوششون میاد یا ازش متنفرن.
*ولی یه نفر توی بازیه که سال هاست دبیرستانیه وگرنه این بازی باید جمع میشد.
ایدز گرفتن...باعث شد به یه چیزی فکر کنم....داش مگه چندساله داری چیز میکنی که پدرت نگران ایدز گرفتنت بوده...خدایا...ولی این قضیه ایدز باعث میشه نظرم راجب انسان نبودنشون برگرده و بگم انسانن...مگر اینکه هیولا ها هم بتونن ایدز بگیرن.
کوکی که میخواد با دل ها و خشت ها درگیر نشه....کوکی که دشمنش بین اوناست.
واقعا ظلمه که جوکر نمیتونه اتاق داشته باشه...
باید سوبین و بکهیون رو بشن دیگه....خیلی منتظرم گذاشتنه
میخواستم برای نوچه وفادار دوکه بی سوبینو بگم ولی زیادی برای نوچه ی اون بودن بچم خوبه....بد بودنش ترسناک میشه....بکهیون نمیتونه بنظرم نوچش باشه...باید احتمالا بین خشت ها پیداش کنم.
پس کسی که از شر کوک میخواسته خلاص بشه دوکه بی بود...این حل شد(البته امیدوارم)
اخه همه داشتن میگفتن فقط کوک میتونست مثل اون باشه و حتی بدتر از اون...یعنی اون چقدر بده..... 

این داستان ادامه دارد...
***
میگم سیا اگه بخوام زیر یه پست چرت و پرت بگم زیر کدوم پست بگم؟
 

خب
پس با توجه به حرفات شاید آس معادل همون 1 باشه...
خب میخوام یه حدس جدید بزنم...از اونجایی که بد بوی دل بکهیون نیست.پس اونی که به دیوار تکیه داده بود بکهیونه...دلیل منطقی ایی نیست ولی کلا چانبک بوی شومی میدن.
رئیس قشنگ داره پوستمون رو میکنه.
معلومه...من همیشه طرف کسیم که  داره برای اروم شدن قلبش انتقام میگیره...انتقام خوب نیست ولی وقتی روحت اسیب دیده باشه و غرورت جریحه داره شده باشه،از هر دارویی برای درمانت بهتره.
رو دست دوقلو ها....کینگ کارد خیلی بوی شومی میده
داش شما نویسنده ها باید یکم رحم کنین....مخصوصا خودت سیااااا....شاید تا قبلا خوندن کینگ کارد فکر میکردم شوم تر از اندلس نیست...ولی کینگ کارد وحشتناک شومه://///////////////// ولی از یه چیزیت خوشم میاد،معما هایی که پشت هم بوجود میاری...اینو یاده خودم میندازه وقتی دارم توی سرم سناریو میسازم*-*

نه تنها خودش گوگولیه...بلکه صداششششششششششششششششش....میتونم براش بمیرم
مطمئنم نامجون یه گندی زده....چرا سفت رو با اون ص نوشتم...مثلا امتحان ادبیات داشتم:/
من اسم شیطان رو اوردم...به به،به به...چشمم روشن
2قسمت بعدی...هوم،پارتای بعدی قراره خیلی جلو بیوفتیم پس.
*در جست و جوسی هویت بد بوی دل....
****
معلومه دیگه زندگی نیست....
قلب قلب|آره خب ادم هیچیم نداشته باشه به خودش شک میکنه و استرس میگیره 
والا دارن با استرس خفمون میکنن..ولی خداروشکر ادبیات خوب بود ولی غولی به نام ریاضی مونده هنوز
دوشنبه جغرافیا و بعدش چهارشنبه زبان....و شنبه...اخری ریاضیه...
...
دقیقا همینه.نوجوونی سن مهمیه و به عنوان کسی که هنوز داخلشه باید بگم،سن خیلی سختیم هست،بعضی وقتا خیلی گمراه میشم و همینطور و سعی دارم یجوری گند بزنم به همه چیز،یادم میاد من یه خانواده دارم و بخاطر اوناهم که شده نباید چیزی رو به گند بکشم...فقط میرم و مامانمو بغل میکنم و گریه میکنم...و دوباره از اول متولد میشم*
***
راستش داشتم دنبال یه ارتباط بین اسم مدرسه و حل معما میگشتم...برای همین پرسیدممم...وگرنه همون اول که گفتی راجب مانگا سرچش کردم و خب چند چپتری هم خوندم ولی کینگ کارد بهترههههو...
راستش وقتی سایلنت ریدر بودم چندتا از کارات رو خوندم...و چیزی که همیشه توجهمو جلب میکرد متفاوتی بنای نوشته هات بود...تو سعی میکردی متفاوت تر بنویسی نسبت به خیلی های دیگه.
ولی راجب لاوسیک...نخوندمش،من از ادمی که بخاطر عشقش ضعیف میشه خوشم نمیاد...میدونی هاناهاکی...اذیتم میکنه،درسته واقعی نیست ولی اینکه یه نفر بخاطر یه عشق یک طرف مریض بشه و در حال مرگ باشه خیلی اعصابمو به میریزه...لعنتی فقط باید بلندشی و بزنی تو دهنش بخاطر اینکه ولت کرده و انتقام بگیری....اینهمه ادم بهتر توی این دنیا هست..به قولی دست بالای دست زیاد هست....پس اسیب دیدن و مریض شدن فقط وضعیتو بدتر میکنه...البته این قاعده که زود گریم میگیره هم باعث میشه خیلی در مقابل هاناهاکی و کلاعشق های نافرجام گارد بگیرم.
*من نخوندمش ولی خب قطعا خیلی قشنگه...تو  خوب  مینویسی،فقط من چون چنین دیدگاهی دارم نمیخونمش.

 

صبر کن ببینم caste به منظور همون مقام و این داستانا...پس چرا هون به معنی بهشت...لعنتی

ذهنم شده یه برگه ی سفید...فردا باید برگه بیارم از پارت 1 شروع کنم نکته برداری کردن...
من تسلیم نمیشم و معما رو حل میکنم...

ولی جدی...نوجوون های همسن و سالم چقدر میتونن ترسناک باشن...یه سری بچه دبیرستانی  اونم اینقدر ترسناک...
من بودم شاید همون روز اول ترجیح میدادم بمیرممممممممم...
نه اینکار رو نمیکردم ..اگه قراره بمیرم پس ترجیح میدم که اون شیطانم با خودم بکشم پایین...
پس منم بودن سعی میکردم قضیه رو حل کنم
ولی خانواده ها نمیگن بچه هامون چرا خبری ازشون نیست یا اینکه چرا خودکشی میکنن.ودففففففففف
اونی که پشت این داستانه باید خیلی قدرتمند باشه
 

بریم*-*
وای،ولی زندگی که بی دردسر نمیشه،میشه؟
اره
مرسیییییییییییییییییییی،منم امیدوارم خوب از پس امتحانات و همینطور همه ی پروژه هات بر بیای و بتونی چیزی که حقته رو بگیری^_^
اره دیگه،چاره چیه.... :)))
وای شت...فکر کن خودتو برای یه چیزی کلی اماده کردی بعد یهویی اینجوری میشه...واقعا استرس بدیه
اصن ادم میمونه باید چیکار کنه.
خدایاااا...واقعا نگفتن پیش خودشون داریم اذیتش میکنیم...خدایاااااااااااا چرا درک ندارننن
مسئله دقیقا همینه که امتحانا واقعا سنگین شده...حالا باز زیست خوب بود چهارشنبه،فردا ادبیاته و فاک به ادبیات واقعا که اینقدر نمرش توی نهایی مهمه.
 

"کسی که میتونه به کارت شاه برسه چرا باید به آس رضایت بده"
حقیقتا اصلا هیچی نمیفهمممممممممممممممممممممممممممممممممممم
این جمله یعنی چی،مغزم رسما هنگیده 
فاک به زندگی
خب بعدی
"باید به رئیس بگم مراقب..."
بقیشو خودت میدونی....داش این فاکینگ رئیستو من گا...استغفرالله
دردسر ساز تر،هان؟معلومه...پَتَتون رو میریزن رو آببببببببب...عوضیاااا
"تاجش رو از تهیونگ پس بگیره"
همین کار رو باید بکنی جئون فاکینگ جونگکوک...دوقلوها به فنات میدنننننننننن...فقط برگرد به موقعیتتتتت و همشون رو تیکه تیکه کن
مخصوصا اون هانای bitch رو.
و والنتینی که از کوک خوشش میاد و میخواد مخش رو بزنه...مرد حسابی توی این مدرسه داره مرگ مشکوک و تعرض و هزار...*سعی میکنم مودب باشم*اتفاق میوفته بعد توی لعنتی داری چیکار میکنی...خودت و برادرت رو دست ندارین.
وای ولی خوشم اومد اونجایی که تهیونگ به والنتین گفت اپا فکر میکنه سیگار رو کنار گذاشتی و بعد والنتین برگشت گفت و همینطور اپا فکر  میکنه نیاز نیست نگران ایدز گرفتن تو باشه*-*بسی باحال بود...
ما اینجا ورود کیونگسو رو داشتیم...دی او خودمونه دیگه؟ چون کایسو داریم پس دی او خودمونه.
ولی اینکه چجوری کای و دی او به هم نزدیکشن رو ایده ای ندارم فعلا.
نامجون...بچم
تنها فرد کاملا مظلوم این قضیه...ما چانبک داریم...پس چانی که گفت پارک فاکینگ چانیوله....مرد حسابی فقط بیخیال شو
نه یادم نبود  نمیتونه بیخیال بشه بازیز مجازاتش میکنه...البته امیدوارم گندت از یه جای دیگه در نیاد پسره عزیزم
چرا حس میکنم یه جای دیگه به چانبک اشاره شده ولی درست یادم نمیاد...*-*باید برگردم چپتر 1 و 2 رو بخونم.
تنها حق گوی اینجا نامجونه...پسر قشنگم،ولی داش یه جای کار تو هم میلنگه...حس میکنم بیشتر از بقیه میدونه و داره با یه راز بزرگ توی سینش زندگی میکنه.
اون هانای عوضی واقعا بیماره همونجوری که تهیونگ گفت...ولی تهیونگ شی...مطمئنی خودت نرمالی؟برادرت نرمال تره.
یه سوال جدیذ بوجود اومد
کسی که میخواد از شر کوک خلاص بشه...این عوضی بین دل هاست.
دوکه بی  بود؟شاه دله....یه عوضیه با توجه به حرفاشون....
از اونجایی که دوکه بی شاه دله...والنتین گشنیزه و تهیونگ پیکه...پسسسسسس چان شاه خشته
و نقش منفی ها بنظرم بین دل ها ان تا خشت ها...ولی باز چان خیلی اذیتم میکنه
و تهیونگ شی...هر هفته؟مرد حسابی...هوف نه نمیتونه بیخیال بشه  وگرنه کوک مورد تجاوز گروهی و در ملاعام قرار میگیره،توی این قضیه با یه نفر بودن خیلی بهتر از اینه که این بلا به سرت بیاد....کوکا فعلا صفت شاهه پیکو بچسب ...شاه گشنیزم داره خودشو  بهت میندازه...توی دلبری کردن خوبیاااا...نه مرد باید انتقام بگیری چرت و پرت فکری بسه.
*و جونگینی که سکوت کرده...مرد تو چی میدونی؟؟؟؟؟/عررررررر
یه شیطان پشت قضیه است...حاالا نمیدونم واقعا خوده شیطانه یا اینکه یه موجود ماوراطبیعی دیگه است که بهش لقب شیطان رو دادنه،هوممممم
یه سوال راجب شیطان ...تاحالا اسمش اومده؟
و بد بوی دل...صبر کن فکر کنم...بکهیون؟...باید یه شخصیت باشه که بعدا باهاش کار داریم پس حدسم اونه.
پ.ن: عجیب غریب بودن ترتیبش بخاطر اینه که تو برگه هم عجیب غریب نوشتمه*-*
ولی من هنوز هیچ چیز درست حسابی ایی دستگیرم نشده.

به خاطر امتحانا کلا از موبایل دور بودم و فقط میومدم اینجا رو چک می کردم ببینم پارت جدید اومده یا نه و بعد می رفتم سر درسام

حالا بعد عمری فضایی ها رو چک کردم و دیدم که...پارت جدید اومده و اینکه...من میمیرم براش⁦❤️⁩😭(با اینکه میخوام تازه خوندنش رو شروع کنم ذوق مرگممممم)

ولی چرا پارت جدید رو اینجا نذاشتی؟ اگه فضایی ها رو چک نمی کردم نمی دیدمش

خوبه بریم سر قرار....
خیلی ایده آلی لامصببببببببببب از اون ادمایی که خیلی اهل سوشال مدیا و اینجور چیزا نیستن و سرشون تو لاک خودشونه و روی خودشون و زندگیشون تمرکز میکنن
قلب
اره خوببببببببب بود...همه داشتن میگفتن میوفتیم بچه های ما داشتن میگفتن خوب بود
امتحان امروز فیزیک بود و وحشتناک سخت بوددددددددددددددددددددددددددد....ولی خب همه رو حل کردم،نمیفهمم چرا اینقدر دانش اموزارو عذاب میدن
ما تازه دهمیم داریم اینجوری استرس میکشیم.
هعی هعی هعی
سر امتحان،دو تا سوال خیلی سخت بودن گفتم هیچی دیگه میوفتممم....اینقدر ترسیده بوددد بعد رفتم برگمو چک کردم برگشتم اون دوتارم حل کردم
مشکلی نیست حداقلش اینه که میدونم نمیوفتم و مدرسه شوتم نمیکنه دوستام 3 نمره ننوشتن،اوضاع من خوبه
:)

میدونی قشنگ من تا پارت اخر سکته میکنممممممممممممممممم.....این همه ژانر از مورد علاقه ها باهممممممممممم
بچت زیادی مرموزهههههههه....اصن وایب شیطانی تری بهم میده*-*

محضر؟یکم زود نیست؟*-*
روی امتحاناتتتتتتتتت تمرکز کنننننننننننننننننن ولی من دقیقااااااااا 2 تیر پارت میخوامااااااااااا گفته باشمممم
من تا 26 ام امتحان دارم و امروز تازه دومیشههه....شیمییییییییییییییییییی
^_^