Untold Romance

چرا دستم خورده روی همون اسم قبلیم.....

😂😐

اره میتونی تو قسمت سرچ تو فضایی ها بنویسی ارور برات میاره،حتی سورن هم تو باهم دسوت باشید یا چت روم لینکشو گذاشته

اتاق فرمان صحیح میفرماین.

والا،،،بخوام هم برات بگم،هم اسپویل نکنم،ببزار برات بگم،شاید رفتی یه نگاهی به شانداختی..کسی چه میدونه.(سعی میکنم چیزای خیلی مهمشو اسپویل نکنم برات اونی)

خب ببین پسرا با کلی بدبختی از کره به خاطر جنگ رفتن یه کشوره دیگه،اونجا دچار نژادپرستی سیاه پوستا و سفید پوستای امریکایی قرار میگیرن،بهشون میگن چشم بادومی،زرد پوست...

هر هفت نفرشون یه داستانی دارن،ولی اونروز تو اون کشتی که داشتن فرار میکردن،اونا هفت تا بچه تنها بچه های اونحا بودن،خیلیا گم و گور میشن،میمرن،خیلی سخت میگذره،

این چند سال هم خیلی به هر کدومشون سخت میگذره،جین تنها شخصی از بین اون هفت نفره که یه زندگی شرافتمندانه درکنار اون زندگی خفت بار داره،یعن یکه نرفته دنبال خلاف،برعکس اون شیش نفر،هر کدومشون دستشون به یه چیزای وحشتناکی الوده شده.

تا اینکه نامجون تصمیم میگیره هفت نفرشونو جمع کنه دور هم تا باهم باشن به عنوان تنها کسای یکه به گذشته هم ربط دارن و از یه ملتن،از یه جا اومدن،یه سختیای مشترکی رو از سر گذروندن،اول یونگی و هوسوکو گیر میاره،جینم میشناخته ،جینم میگه اره هر وقت همه رو جمع کرد یمنم میام،یه سری راز ها این وسط وجود داره که اسپویل نمیکنم ولی وقتی هر خطشو بخونی پشمات میریزه،خلاصه اینا هفت نفر دور هم جمع میشن،یه اشنایی هم اون وسط بین تهیونگ و جونگک و هوسوک ،یا مثلا یونگی جمیینو مینشاسه پی شمیاد،جیمین شبا میره با یه دختره میخوابه،صبح پولشو میگیره میره،یا مثلا هوسوک کل زندگیوش روی سقفای مردم زندگی کرده یه جورایی ولگردیه که تو ارتفاعات خونه ادمای پولدارو دید میزنه،دزدی میکنه،یونگی عاشق یه کانتره ولی خب هیچی به شنمیگه،اینم نژاد پرسته،یه جورای یخودم ازش بدم اومد موقع خوندنش،اینا درگیر یه گنگ میشن،برای بیگ هیت که یه نمیدونم چی چی خلافکاره و فلان و ابنا کار میکنن،موهاشونو رنگ میکنن،بعد کلی هم وسط این گیر و دار های وحشتاناک یه سری اتفاق بامزه هم میوفته،اینا خلاصه ای بدون اسپویل مهم از فصل یکه اروره،فعلا خودم فصل دوشم...

فصل یک ارور؟ به شستن نیاز داشت؟🤔

وای نیاز دارم برم یه دره خیلی بلند،بالای یه قله خیلی بلند جیغ بکشم به خاطر ارور به خدا اونی😭😂😭😭🤌🏻

تازه هنوز فصل دو رو زیاد شروع نکردم اولاشم...

اره اینا دارکش کردن واقعا کاپل دراومدن😔😔😔

من پارسال یه دوستی داشتم،این وسط سال با یکی دیگه از دوستامون رل زدن..بعد بماند چقدر پشمای همه ریخت،اینا جلوی من مینشستن،منم ته کلاس بودم اینام جلوم،ببین هیچ کس نمیدونه من چیا دیدم😂😭😔🤝🏻اصلا نصف معصومیت چشمام رفت،اینا همش تو حلق هم بودن،نزارید بگم زنگ تفریحا چقدر باهم میس میرفتن،بعد اینجوری بودن که ،بیاید بهتون کی*س رفتن رو اموزش بدیم،باورت نمیشه من ناخواسته چه اطلاعاتی رو فهمیدم و چه چیزای چرت و پرتی یاد گرفتم،لامصب یکی از یک بلد تر پر جزییات تر چیزای خاک برسری یاد میدادن(منم به عنوان بزرگتر اونجا مینشستم نگاهشون میکردم اخرش بعضیاشون خجالت میکشیدن میرفتن،)(از سری قدرت های مادر همگان بودن.......)

بعد اینا چتشون تو شاد پی شاموزش پرورش لو رفت(خیلی اوضاع خیتی لودش)

چتشون دارای یه سری مشکلات فنی و نقض کننده شئونات اسلامی بودنش،بعد مدیر مدرسه کلی دعوا کرد و اصلا یه بساطی بود،بقیه بچه ها فکر میکردن فقط دارن میخره باز یدرمیارن این دونفر،ولی من و اون یکی دوستم که با این دوتا صمیمی تر لودیم خبر داشتیم چیا شده(پ.ن:حتی اسکرین چتاشونو ما دونفر داشتیم...)

بعد هیچی‌دیگه ،کات کردن و باز هم باهم رفیق شدن (رفیقایی که باهم کی*س میرفتن همچنان)

پ.پ.ن:واقعا زندگی این دونفر شبیه فیکا و دراما ها بود....

اره خواب عجیبی بود که اخرش غم انگیز سد.

در مورد اون تحقیقتات میدانی..😂

نمیدونم تو خوابم طرفو خیل یدوست داشتم از قرار معلوم پس اره بوسشم کردم...هر چند واقعا ایشش(نمیدونم باید چی بگم به خودم حقیقتن)

و درمورد قیافش،ببین اون یمیتونست هر ادمی باشه که من میشناسم،حتی ممکنه بهت بگم قیافش یونگی هم بود،ول یقیافش شبیه نامجونم بودبعد حتی شبیه شوهر خالمم میتونست باشه،یعنی یه چی تو مایه های همه...😂😔🤝🏻

اره اینکه خودش خبر داشت یه خورده دارک میشه قضیه،دارک تراز این اونجاش که چرا یونگی و تهیونگ و نامجون اومدن خیلی ریلکس منو از بالا سر جنازه جمم کردن و جونگکوک با اصلحه تو دستش زیر لب به بی سیم تو دستش گفت معموریت تکمیل شد،و بعدش منو بردن باخودشون،،،،😂😔🤝🏻

پ.ن:عه وا پیامی که درمورد خود داستان بود کجاست،؟تو نظرات خصوصی زدمش؟

میشه اگر اونجا بود کپیش کنی جوابشو بدی🥲

اوتی من پشمام ریخته،بزار یه چی برات تعریف کنم،

امشب که نه(بیدار بودم کلا)

پریشب خواب دیدم یه ادمی بود،من اینو نمیشناختم،اصلا حتی نمیتونم بگم مونث بود یا مذکر،ولی اینو من اندازه همه ادمای عزیز زندیگم دوسش داشتم،بعد این خیلی به من نزدیک بود(همچنان سعی بر تفکر اینکه که کی بود ولی قیافشم یادم نیماد😂😔)

بعد این به من گفت سه روز دیگه میمیمرم،و منم کل این سه روزو همش پیش این بشر ناقصالهویت بودم،(انکار میکنم که کسی رو که نمیدونم کیه رو حتی بوسیدم...عه زشته من بچه خوبیم یعنی چی تو خوابم اینجوری😐😂)

بعد این من یه روز رفتم بیرون تو جنگل(ناموصا جنگل یه هو چیکارست؟😐😔)

بعد برگشتم خونه(خونه مشترک هم داشتیم..پشمام خدا به سر شاهده)

بعد من اومدم خونه همه جا رو گشتم،اینو وسط حیاط بزگر خونه دیدم دراز به دراز مثل یه جنازه افتاده،خونین و مالین،بعد همینجوری بغلش کردم سه چهار ساعت تمام بالا سرش زار زدم(زار نه ها،قشنگگ زجه بود...😂😔😐)

بعد بیدار شدم،

یعنی اصلا پشم برام نمونده از خوابم،

لامصب هر چی فکر میکنم قیافش شبیه کی بوده،بیشتر به بن بست میخورم،انگار ترکیبی زا همه و هیچ کس بود،هر کسی که تاحالا ددیم تو زندگیم،تا به الان،و همچنان در کنار این موضوع،اون شبیه هیچ کس نبود....

پ.ن:بیخشید زیاد حرف زدم اونم چرت و پرت ولی گفتم برات تعریف کنم...:>🤝🏻

خیلی با قسمتی که گفت دوستی واقعی اونیه که بقیه فکر کنن تو رابطه این .موافقم.

به خدا انقدر منو رفیقمو شیپ کردن که بعضی وقتا خودمم شک میکردم😂😔🤝🏻

البته اینا اثتسنا بودن،واقعا کاپل بودن....

در جواب به اخر حرف مسواک کوکی،

وای اونی فکر کنم جزو اون معدود ادمایی ببوده باشم که سر برنده شدنم نگفتم یعنی نینای دیگه ای نبود؟

فقط سهس اعت گفتم پشمام:/😂😔

اهم اهم،استار داست صحبت میکنه...

ساعت چهار اینو شروعش کردم به هوای اینکه فصل یک ارور رو که همون ساعتا تموم کرده بودم رو بشوره ببره،حقیقتا بام شوک وارد شده بود و گفتم خب بزار یه چیز جالب دانلود کنم بخونم بعد عاشقانه ناگفته رو ددیم و اینجوری بودم که چرا که نه؟

اهم الان ساعتای پنجه و بنده این رو هم تموم کردمش،خیلی قشنگ بودش،با اینکه من هی دوسه بار مجبور شدم بخونم بعصی جاهارو تا اسمارو یادم بمونه که کدومشون چی کار کردن و اینا،(معایب خوندن فیکی که اصلا نمیشناسی)

ولی از سیر روند داستان خوشم اومد،ولی به نظرم خیلییی دیر به این نتیجه رسیدن،خیلی خودشونو اذیت کردن،حقیقتا من خودم خیلی تو چنین شرایطی قرار گرفتم که بقیه به زور چیزی رو از من میخوان که من عاشف اون کارم،یا بهش نیاز دارم یا حتی جزوی از منه و نمیشه عوضش کنم،پس بدون ویت تلف کردن،این نقشه پلن یکمه،اونا چنین چیزی رو ازم میخوان و تا جواب و نتیجه دلخواهشونو نبینن ،بهم قراره فشار بیارن و اذیت شم؟خب،،راستش ترجیح میدم که چیزی که میخوانو نشونشون بدم،کم کم حساسیتا کم میشه و اوکی میشه باز همه چی،.

تو این مورد واقعا همزاد پنداری کردم با شخصیتای یکه شناختی ندارم،ولی خب به نظرم در کنارش،حالا میدونم جزوی از روند داستان بوده و چیزی که تو خواستی اتفاق بیوفته،ولی به عنوان یه نظر کوچولو مدچولو،به نظرم کاپل دوستداشتنی داستان خیلی خودشونو اذیت کردن،اصلا وقتی میتونستن پیام بدن بام،اینجوری میشد چنین نقشه ای کشید و سریع تر اوکی مشد و بعدش میشد نشونشون بدی که نقششونو هملی کردن و همه چیز درست و اوکی شد.

به هر حال،خسته نباشی بابت نوشتنش.

امضا:استارداست...ساعت پنج صبح...

سیا من اینو خوندم، خیلی قشنگ و با معنی و جالب بود،

ایده ی خفنی بود دیزاینشم خفن تر 😭🛐 

و خب شخصیتا هم خیلی دوست داشتنی بودن ، میشه گفت من که بهر حال کس دیگه ای رو استن نمیکنم ولی از جیک و نیکی توی انهایپن خوشم اومد خوشگل بودن 😭🛐 

ایدش هم خیلی باحال بود و چیزی که واسم جالب بود درخواستی لونا اخر کار بود، با اینکه کمدی سخته بنظرم توی همچین اثری بعضی جاها جالب میشد میدونی 🤣🤣 

البته یه چیز خیلی جالب تر، فقط من این فکرو میکنم یا واقعا هممون موقع در اومدن اسممون یه ریکشنی مثل وای واقعا فلانی دیگه ای نبود، داریم؟ 🤣🤣🤣 

وای سیا، این کار جالب بود و کلا میشه گفت یچیز جدید ازت به حساب میومد؟ نمیدونم 🤌 

ولی در کل خیلی خوشم اومد، فایتینگ کوئینی 🫶🥹

پوستر این کار چه وایب باحالی میده 🤏✅ 

هنوز نخوندمش ولی حتی با اینکه شخصیتای اصلی رو نمیشناسم میرم بخونمش 😭

((کابی اینجا نیست، تو قلب منه😌🦋))
ببین خودت میخواییییییییییی...ببیننننننننننن من بی تقصیرم
اخرش مجبور میشی بیای منو بگیری
باید به مخ زنیت از 10 بهت 10 داد
اکیللللللللللل
اشکککک
پسرای خوشگلم....
فین فین
ببیننننننننننشششششششش لامصب سونوهم خیلی بوی فرند شدههههههههه:)))
یپ یپ
 

*راستش درواقع موضوع اینه که.. فقط یه چیز جدید قراره به سایت اضافه شه، حالا که گفتی، با درخواستی تو آنلاکش میکنیم🙃🙃💫*

اووو واقعا؟ به شدت کنجکاوم بدونم چیه :>

(فکر کنم یادم رفت بگم، ولی احتمالا هیچکدومتون به اندازه من خوشبخت نیستین که ظهر بیدارشین و ببینین که یکی از موردعلاقه ترین آهنگ هاتون، آهنگ پلی لیست نویسنده موردعلاقتون شده :)))) )

*اونی قربون کوچولو بودنت🫠🫠

آفرین از نوجوونیت لذت ببر... هرچی الان کمتر درگیر این چیزا بشی بعدا بهتر از پسش برمیای🙃💙🦋*

:))))))))

من قربون نازنین بودنت :)))))))

عاشقانه ناگفته دلمو بزنه؟ هر وقت آب سربالا رفت و قورباغه ابوعطا خوند 😔

خبببببب

اول از همه با اینکه این گروه و کاپل رو نمی شناختم اما خیلی کاپل جذابی برام بودن و از اون مکنه هم خیلی خوشمان امد<:

مکنه ها همیشه جیگرن،یونو؟

و تم کار چرا انقد خوب بود؟ کلا عاشقش شدم! 

ایندفعه هم مثل 1up to my HP اون پایین داشت تعداد صفحات پر میشددد >_<

ای کلک ایندفعه آخرش گفتی سخن پایانی کارگردان😈

راستی داشت یادم میرفت...این بیت واسه من یه یخ در بهشت بود!

چون وسط این تابستون اصلا حوصله نداشتم و با خوندن این سرحال تر شدمممم. به علاوه...خود بیت خیلی شیرین و خنک وایب بود برام

خسته نباشی کوئینییییییی

*بغل روحی

اهم اهم

کابی اینجاست...

حیحی

این خوشگله رو دیشب خوندمممم

و باید بگم قلب قلب قلب قلب قلب...اصن قلب و عشق تا ابد

پسرای قشنگم

انهایپن خیلی دوست پسرننن...ولی هیسونگ یکمی از دوست پسر بالاتره پس شوهره...جی هم همینطور...توی ام‌وی xo بیشتر شوهر بود

....

😍😉

*سیا این جواب کامنت خودته*

دیگه دیگه...ما انجین های زیر پوستی ایم...انهایپن رو مگه میشه دوست نداشت آخه...ام وی xo هم زیادی دلبر بود

قلب به تو عروسکم*-*

************************

سلام لونا خوشگله 

البته که هیسونگ شوهرمه...تا ابد شوهرمه...(شوهر کم ندارم والا...سعی میکنم به لیوای خیانت نکنم...سعی میکنم سعی میکنمم ولی نِمیشِد..توی این دنیا دلبر زیاد ریخته)

مفتخرم که اعلام کنم تاحالا پنج بار خوندمش🤝🏻

+چقدر وبلاگ قشنگ و گوگولی شدهههههههه🫠🥲✨️

لونا جان مادر بیا آبقند برات درست کردم 😂😔🤌🏻🥤(فکر کن مثلا تو این لیوان ابقنده)

چقدر پیاممم ماشالا.😂🤝🏻

اره دقیقا باهم اتفاق نظر داشتیم تو مدل ذوق کردن،اجازه صادر کنم؟نه بابا این چه حرفیه اجازه ما دست شماست.

و خطاب به اونی و لونا که گفتن بخونم و اینا،کلا اسمای دیگه بقیه گروه هارو از اونجایی که اشنایی خاصی ندارم به جز اعضای معروف گروه،

متاسفانه من میتونم از اینجا بگم که دستت درد نکنه و خسته نباشی بابت نوشتن این ولی خب مخ خودم نمیکشه داستانو هی اسمارو قاتی میکنم،تازه یه دلیل دیگه هم که هست اینه که حافظه ندارم دانلود کنم دیگه😂😔😭😭🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

آره.. لفطا جه‌یونم بشو (لحن بچه رو بهش دخول بده :>)

آره دیگه.. بقول خودت کیس پر ملاتی بود :)))

وای اونی فکر نمیکردم جدی بگیری🥲

منم که با دست پس میزنم با پا پیش میکشم پس؛

فکر میکنم ۱۰۸۰ در ۲۴۰۰ باشه 3>

کراش در اون حد که شاید نشه گفت؛ فقط یه کوچولو با بقیه برام متفاوته و دوست دارن باهاش وقت بگذرونم

من هنوز واسه اینکارا کوچیکم😅

حیحی.. خدانکنه T^T

همون میمه که دارن با یه آقایی مصاحبه میکنن بعد درجواب یکی از سوالا میگه نه نه.. چرا چرا چرا :]

آره.. خودشون میدونستن چی در انتظارشونه ولی بازم انتخابش کردن

*بیشتر از کمپانی لعنت به فنای تاکسیک و جوگیر T^T*

++++++++++

*یه سونگهون میخوام که جه یونش باشمممممممم T^T*

سونگهونت بشم جه‌یونم میشی؟ T^T

*کیس قشنگ و عاشقانهههههه *گریهههههه* T~T*

آرهههههههه

البته ریدم چون اولیش نبود ولی خیلی مرگ بود :>> چندین بار اون بخشو خوندم :>

به کابی شی:

هم فندومی عزیزمممممم! سلام!

زیر فکر میکنم کینگکارد گفته بودی که هیسونگ شوهرته🤝🏻😔

*من بیشتر که الماس خلاقم :>> 3> 3>*

الماس خلاقم.. خدایا من دیگه طاقت ندارم😭✨️

*نه والا منم اگه از مقدمه و خلاصه و اینا خوشم بیاد و ژانرا رو دوست داشته باشم زیاد کاری به کاپل ندارم :>

البته یه سری کاپلا هست که کمتر تو مخم میره و کمتر شاید سراغشون برم.. ولی خب معمولا بر اساس اون انتخاب نمیکنم T^T

تنها نیستی جانم، سیای همراه U_U*

عه؟! خب خداروشکر U^U

*اگه همینطوری که فیکشن میخونیم درس میخوندیم الان آکسفورد بودیم بقودا T^T

امتحان بگیرم ازت؟ :>*

حق پونزده پرومکس🤝🏻😔🤣

ایده‌ی بدیم نیستا! مثلا ازمون امتحان بگیری ببینی چقدر با دقت کاراتو خوندیم😔

*عه پشمام فکر نمیکردم دقت کنین =>>>

از اونجایی که بنگتن نبود، خواستم به جای اون جی-هوپ یو انجوی همیشگی یه چیزی بذارم که به خود فندومم بخوره :>

خوبه؟*

خیلییییی خوب بود :)

*بنظرت حالا که دارایی حقیقیشون رو بهشون دادم میتونم طلب حقوق کنم براش؟ U_U

صفرای حسابشون که دارایی واقعی نیست بدنش به ما خیرشو ببینن T^T*

عالیه🤣 منم پایه‌م

*وقتش نیست دست تو و استارداستو بذاریم تو دست هم؟ U_U*

نه نه.. چرا چرا چرا (همون میمه :>)

*حالا شاید بخاطر سحرخیز کردنتون یکم تقلیل حکم بهم بخوره U_U*

آره؛ نه تنها تقلیل حکم بلکه یه پاداشی هم بهت تعلق میگیره :>

*هعی امیدوارم امروز که گذاشتمش اول بری صبحونه بخوری بعد بیای T^T*

امروز خواب موندم :))) ساعت ده پاشدم😔

*چون خودم از اینکه چیز خصوصی ای برای خودم نداشته باشم واقعا وحشت میکنم.. آیدلها رسما بیشتر زندگیشون برای عمومه...*

آره.. واقعا تصورش ترسناکه...

*بکگراند اختصاصی بزنم برات؟ U^U*

با کمال میل؛ باعث افتخاره؛ خوشحال میشم 😔

*والا از شما چه پنهون که یکم بیشتر از حدی شد که اون اول برنامه داشتم :>

جعبه دستمال بذار کنارت U_U*

آره خیلی بیشتر از اونی بود فکرشو میکردم ولی مهم هپی اندینگه دیگه :>

*منظورت چیه؟ تو برای من همیشه اکلیل ساتع میکردی U^U*

این جمله رو که خوندم حسم مثل این بود که کراشم بهم اعتراف کرده باشه :))))

*سیا اونی داره با لبخند و ذوق تایید میزنه و کلی از کامنتات خرکیف شده پس شما حق معذرت خواهی نداری :>> 3>*

خیلی نازی اونی :>

*(من فقط نامجونو موقعی که با دوچرخه از کنارم رد میشه ببینم بسمه T~T)

(سازنده کاور قربان شما رفته و در دسترس نمیباشد-)*

وای😂😭😂😭 منم🤝🏻

وای😭😭😭 منم قربان شما دارم میرم😔🤝🏻

تو عمرم انقدر فاک فاک نکرده بودم :>>>>

چی بگم؟ چطور میتونم چیزی بگم؟

جوری که این عزیزدلم رو دوست داشتم و میخوام همین الان با نویسنده ش برم محضر قابل گفتن نیست واقعا U-U

اونی عزیزم، ممنونم که انقدر براش زحمت کشیدی!

خیلی زیاد دوستش داشتم و دارم و خواهم داشت :>

تک تک سکانساش به اعماق قلبم نفوذ کرد و تا ابد قراره همونجا بمونه :))

قراره بارها و بارها دوباره بخونمش و هربار مثل دفعه اول از ذوق پاهامو به زمین بکوبم :)) (مردم معمولا از ذوق پاهاشونو به زمین میکوبن؟)

آره دیگه.. همین الانم دارم‌ میرم دوباره بخونمش

مااااچ بهت سیا اونی 3>

صفحه ۵۶

فرست کیسشون تو داستان.. خدایا ✨️😭🥲

 صفحه ۵۷

تشبیه‌های این داستان خدا بودن، یو نو؟

کل این چند صفحه مثل خری که بهش باسلوق داده بودن داشتم لبخند میزدم :>>>**

صفحه ۶۵

عاشقانه ای که میخوان تا ابد برای خودشون ناگفته نگهش دارن...

راستی من یه کامنت واسه صفحه های اول تا ۱۴ گذاشته بودم. نیومده؟

صفحه ۵۱

عشقی ‌که فقط برای خودشونه و لازم نیست بابتش به کسی جواب پس بدن :)))))))

صفحه ۵۲

سونو جانم عشقی به مولا U^U

سونگهون جه‌یون مو بلوند دوست داره 😭😭😭😭😭

حرکت سونو خیلی خوب بود😂

صفحه ۵۴

معنی شون.. وای خدایا 😭😭😭😭

دم ریکی و کمکش گرم😎

صفحه ۵۵

از جوری جه‌یون انقدر به سرعت و درلحظه رفت پیش سونگهون میشه فهمید چقدررررر دلتنگه

صفحه ۲۶

- اصلا درستش همینه. میگن بهترین دوستی ها اونیه که بقیه فکر میکنن باهم تو رابطه این!

حقگوی دو عالمی سیا :>>>

صفحه ۲۸

وای اعترافشون..

عه یه تیکه از مقدمه :>

عاشقانه ای که میخواستن ناگفته نگهش دارن.. :)

صفحه ۲۹

هوووووولی شت شروع شد

ببخشیدا، ولی مدیر عزیز! 💩خوریش به شما نیومده

صفحه ۳۲

جمله‌ی ریکی خیلی قشنگ بود؛ از رابطه رادرانه شون که قرار نبود با رابطه عاشقانه جیکهون بهم بخوره حرف میزد که احتمالا بازم کیم ته‌هو ریده به اعصاب بچم

صفحه ۳۴

هه! باید از هم جدا شن؟ *پلی کردن میم برو گمشو بابااااا*

این چند صفحه تا ۴۲ نابودم کردن.. جوری که از هم جدا افتادن و دارن ازهم جداشون میکنن.. لعنت به هرچی کمپانیه

صفحه ۴۴

عهههه یجی وارد میشود

روابط خواهر برادری مردم اصلا قابل مقایسه نیست با مال من :)))

صفحه ۴۷

معلومه دخترم! معلومه که اشتباه نیست!

صفحه ۴۷ و ۴۸

وای

همونی بود که پیشنهاد داده بودم :")))))

صفحه ۵۰

ای کاش.. ای کاش منم یه همچین قدرتی داشتم T^T

صفحه ۱۴

جیکهونی که اولین بازیگریشونه ولی کارشون بی نظیره😎

صفحه ۱۶

عههههههه درست همون چیزی که میخواستم، mentioned smut :)))))))

صفحه ۱۷

مومنتای کاپلی جیکهون که انها بهشون عادت کردن :)))))))

صفحه ۲۰

نگاه سونکی و تیکه‌ی ریکی نابودم کردددد 🤣

صفحه ۲۱

عکسه چه خوب درومده 😁

صفحه ۲۲

مگه جونگوونی ام فن‌فیکشن میخونه؟ 😈 لیدر نمونه اینه :>

پاراگراف آخر این صفحه :)))))))

صفحه ۲۳

خب من ریدم دهن اون مجریایی که به هر نحوی باعث میشن آیدلا احساس ناامنی کنن!

صفحه ۲۴

لبخند ریز سونگهون :)))))

صفحه ۲۵

نیتزنا گوه خوردن با نون اضافه

وای اون حرکت سونگهون خیلی خوب بود😂

میخواستن زودتر اون مصاحبه‌ی فاکی تموم شه تا بتونن دستاشون رو توی هم گره بزنن و هم‌دیگه رو بغل کنن... خب من مردم که!

وات ده فاک چرا نوشتم engoy😭😂😭😂

اون Engoy Engene اولش...

فاک فاک فاک فاک...

گفتم چقدر این کاور و مقدمه رو دوست داشتم؟

خب پس چهل و هفت بار دیگه‌ام میگم🤝🏻

وتف، پاراگراف آخر مقدمه رو حفظ شدم!

شاید شما باور نکنین که من از حفظ دارم میگم ولی میخوام از حفظ بگمش

برای اون دو آیدل جوان با شهرت جهانی و موجودی حسابی که گاهی حوصله شمردن صفرهاش رو نداشتن، عاشقانه ناگفته شون تنها دارایی حقیقیشون بود

اونی کیف کن! درسامو اینجوری حفظ نمیکنم :")))))

اگه الان از همین چند خط امتحان بدم بدون شک بالای نوزده و نیم میگیرم :>

منی که سونگهونو با سونو شیپ میکنم:

ولی ولی ولی با اینکه هنوز نیومده ولی خسته نباشی مای کویینننننننن

نوزده ساعت و یازده دقیقه از گذاشته شدن پست میگذره🤝🏻

عذاب وجدان گرفتم از اینهمه کامنتی که دادم

میترسم آخرش سیا اونی با اردنگی از تو وبلاگش شوتم کنه بیرون :")

میترسم تا ابد طول بکشه و اونی صبر کنه من برم بیرون بعد درست همون لحظه آپلودش کنه بقیه زودتر از من ببیننش حسودیم شه T-T

منتظرم خودش بیاد که تشکر جامع و کامل تری از اونی به عمل بیارم🤝🏻

راستی، فکر کنم نگفتم پس از استارداست اونی بابت تبریکش حسابی تشکر میکنم و پیشنهادم اینه که به قول سیا اونی یه لقمه بزن، کارای اونی ارزششو داره U^U

(فقط منم که ۹۹ درصد اوقات فیکشنا رو بدون توجه به کاپلشون میخونم؟ جان ما بگین که تنها نیستم *فین فین*)

خیلی دلم میخواد کامنت بی محتوا ندم ولی مثل اینکه نمیشه😂😭😂😭🥲

چرا میگیم سُپرایز ولی نمیگیم نامجینرایز؟

#از_آثار_انتظار

اسم جدید به ذهنم رسید :>

اونی من تورو خیلی دوستت دارم :")))))

جیغغغغغفف

جیکهونننن

عررررر

پسراممممم

وای‌خداااااااااااااااا

میتونم عروسی بگیرمممممممم

راستی سیا حواست باشه اسم من داخل گردونه هستاااا...من یه ایده داشتم هنوز منتظرم اسمم در بیاد و امید دارم😂😭😩

از دیشب هروقت گوشیمو روشن میکنم و این عکسو به عنوان والپیپر میبینم، ناخودآگاه یه "وات ده فاک، این چرا انقدر خوشگله" از دهنم میپره :)))

*برای اون دو آیدل جوان، با شهرت جهانی و موجودی حسابی که گاهی حوصله شمردن صفرهاش رو نداشتن، عاشقانه ناگفته‌شون تنها دارایی حقیقیشون بود!*

تنها دارایی حقیقی 🥲

از همین مقدمه میشه میزان شاهکار بودن این اثر رو حس کرد

چه کردی با من ای کوئرنسیای اعظم T^T

*یه گنج که اون رو توی گاوصندوق امن قلب‌­هاشون نگه داشته بودن و کلیدش بین انگشت‌­هایی که همیشه توی هم قفل شده بودن، مخفی بود.*

جمله آخر این تیکه تا اعماق قلبم رفت و جاگیر شد :>>>

*یه اقیانوس عمیق که فقط خودشون میتونستن توش دریانوری کنن و زمان­‌هایی که احساس شجاعت بیشتری میکردن، توش شیرجه بزنن و بذارن به تمام تنشون نفوذ کنه.*

از لحاظ روحی به یه همچین رابطه‌ای نیاز دارم. نه لزوما رابطه عاشقانه؛ رابطه‌ای که صرف نظر از نوعش، دو طرف..

به خدا مغزم چیز پیچ شد. واقعا نمیدونم چجوری منظورمو توضیح بدم!

*یه شعله کوچک که فقط قلب خودشون رو روشن و گرم میکرد.*

یه امید ریز و کوچولو که از لبه‌ی پرتگاه نجاتشون میداد، نه؟:)

*حسی که به هم داشتن تنها چیزی بود که برای خودشون -و فقط خودشون- باقی مونده بود.*

کم کم دارم ربطش به جمله‌ی قبلی رو میفهمم! یعنی برای اون دوتا حسی که به هم داشتن آخرین چیزی بود که اختصاصی برای خودشون بود، عمومی نشده بود و فقط باهمدیگه به اشتراکش میذاشتن

دارم میفهمما!ولی نمیتونم انتقال بدم

*توی زندگی‌ای که لحظه به لحظه‌ش توسط دوربین‌ها ثبت میشد،*

اینجوری زندگی کردن احتمالا خیلی سخت و طاقت فرساست.. اینکه بدونی حتی نفس کشیدنتم زیر ذره بین قرار میگیره

چرا انقدر بی جنبه‌م که قلبم داره میاد تو دهنم؟ هر چقدرم نفس عمیق میکشم فایده نداره؟ الان سکته میکنم مادر TT

لطفا یکی قانعم کنه که با بلند شدن از پای این پست چیزی رو از دست نمیدم و برم صبحونه بخورم..

همچنین قانعم کنین با هر دو دقیقه یک بار رفرش کردن صفحه تغییری حاصل نمیشه😔🤝🏻

اسممو به خاطر رنگای کاور اینجوری کردم

(صرفا جهت اطلاع به شما دوستان)

وتف من الان فهمیدم چند بار استارداست اونی رو با اسم قبلیش صدا زدم؛ قول میدم از این به بعد یادم بمونه🤝🏻

وی حافظه ماهی داره..

راستی، اسمت واقعا زیباست🥲✨️

تا الان چندتا کامنت دادم؟ U-U

من هر روز ساعت یازده یا حتی دوازده از خواب بیدار میشم ولی امروز که قرار بود با این قربونش بشم من وصال کنم، ساعت شیش و ربع با اولین آلارم پریدم بیرون از تخت🤣

این یکیم هست

منم اسممو عوض کردم🤝🏻😂

ولی جدای از شوخی میگم، من از سه چهار ماه پیش خیلی از این کارا رو به ذهنم رسیده بود که وقتی درخواستیم آماده شد انجام بدم؛ اگه مغز من و نینا اونی به هم لوله کشی داره کاری از دستم ساخته نمیباشد :>

وات ده فاککککککک

این کاور چرا انقدر خوشگلهههههههههههههههههههههههههههههههههه

دیشب هربار بهش فکر میکردم ضربان قلبم تند میشد😂😔🤝🏻

دویست و چهل و سه بار مقدمه رو خوندم و گس وات؟ هربار سر پاراگراف اول عنان از کف میدادم🤝🏻

(باز من کلمه‌ی جدید یادگرفتم..)

وتف من چرا باید کاور یه فیکشنو از پشت گوشی بوس کنم-

(من هیز نیستم ولی کاش میشد آدمای تو عکسو بوس کنم-)

(همینطورم سازنده‌ی کاورو-)

اونی! اگه یه لحظه فکر کردی که من یادم رفته بابت بچه‌م چقدررررررر از تو قدردانم، لطفا بنویسش بذار جلو چشمات چون تو امتحان میاد😔🤝🏻

اوکی🤝🏻

همه رو سرویس کردم، میدونم

پیشاپیش از سیا اونی معذرت میخوام که بابد همه‌ی اونا رو بخونه و تایید بزنه😂😔🤝🏻

اون فقط یه کاوره! چرا گریه میکنی؟!

The کاور:

یه پست نمیتونه باعث بشه تو عنان از کف بدی و تو طول و عرض خونه عربده کشی کنی و کل وجوت پر از حسای خوب بش...

هه-

از بخش روابط خواهر برادری گوگولش یادم رفته بود و الان دارم اکلیل میرینم🤝🏻

امروز روز وصال یااااااااااارهههههههههههه~ (با یه ریتم ساختگی بخونیدش پلیز)

من بار دیگه کاورو دیدم و خلاصه رو خوندم و الان دارم اکلیل از خودم ساتع میکنم🤝🏻

دلم ورنمیداره برم..

به آی‌لین شی:

قربان شوما، باشد که همینجوری از انهایپن فیکشن بریزه تو دست و بالمون

چقدررررر کاور قشنگه

این عکسا وااایییییی

من تا ابد میتونم برای کاورای سیا اونی بمیرم

انگستش منو نکشه صلوااااات

یچیزی بگم؟ من قبل از اینکه نینا اونی سابق، استارداست فعلی😁اسمش تو گردونه دربیاد، من تو ذهنم بود که هروقت اسم خودم درومد مثل اون ریکشن بدم

یعنی هر چند صفحه بیام کامنت بذارم، درست مثل اون دیگه

حالا هم با اجازه‌ش میخوام اونکارو بکنم🤝🏻

مرسی از اونی قشنگم که واقعا نمیدونم چطور قدردانیمو بهش ابراز کنم، قراره تا اطلاع ثانوی واسه آنتولد رمنسم فنگرلی کنم😭

لازمه که اعتراف کنم میخوام به کاور بدم؟ بوس؟

من که امشب نمیتونم بخوابم که😔

*یه شعله کوچک که فقط قلب خودشون رو روشن و گرم میکرد. یه اقیانوس عمیق که فقط خودشون میتونستن توش دریانوری کنن و زمان­‌هایی که احساس شجاعت بیشتری میکردن، توش شیرجه بزنن و بذارن به تمام تنشون نفوذ کنه. یه گنج که اون رو توی گاوصندوق امن قلب‌­هاشون نگه داشته بودن و کلیدش بین انگشت‌­هایی که همیشه توی هم قفل شده بودن، مخفی بود.*

این تیکه‌ش منو کشت

انگشت هایی که همیشه توی هم قفل شده بودنننننن😭😭🥲🥲

*توی زندگی‌ای که لحظه به لحظه‌ش توسط دوربین‌ها ثبت میشد، حسی که به هم داشتن تنها چیزی بود که برای خودشون -و فقط خودشون- باقی مونده بود.*

من مردم

توی خاکسپاریم سوییت ونوم پخش کنید

بای

پوسترش..

من مردم و آلردی پوسترش بکگراند گوشیم شدههههه

وای ماماااااانننننننننن

من مامانمو میخواهاااااامممممم😭

(اوکی ولی من باید فرست میشدم😔)

سلام کوئینییییی

چطور مطوری؟<:

دلت واسم تنگ شده بود؟😔

من که دلم یذره شده بود واستتتت

بذار حالا که برگشتم اول واسه این کار جدید کامنت بذارم

اول از همه بخدا من نمیدونم جیکهون کیه ولی میخونمش

محض رضای خدا اولا که کار توعه..

دوم درخواستی لونا شیه!

و اینکه...کاورش بشدتتتتتت جیگره جیگر!💎

مقدمش هم که اصن اوففف

اونی نگران نباش از بابت هیچیش تا اینجا که من نگا میکنم پوسترش خیلی وایب خوب یمیده و همچنین مقدمش هم جالبه ،با تشکر از لونا که این درخواستو داده،البته من نمیشناسم و اشنایی ندارم با این عزیزان ولی خب نوش جون شما عزیزان🤝🏻

چقدره نازه

واو تبریک میگم لونا عزیزم

ایوای جیکهوووننننن

لونا شی دمت گرم یه تنه درخواست کل فندوم رو مطرح کردی

اولین کامنتو خودم براش میذارم چون تم پست جیگر شده و دوستش میدارم U^U

خب دیگه.. خودانگهدار T^T