Cialand

[Querencia of Diamonds]

🤍Idealand🤍

 

 

این صفحه اول به خاطر اینکه حوصلم سر رفته بود به وجود اومد، اما بعد تبدیل به نفرین شد برام :>

پس حالا میخوام یکم تغییرات بدم بش ^^

اولا که اینجا دیگه "کامینگ سون" نیست؛ ممکنه یه سری از کارهای این لیست هرگز نوشته نشن! (میبی هیچکدومشون، کی میدونه؟ U_U)

سوووووو~ از این به بعد به اینجا به عنوان یه انبار نگاه میکنم از ایده هایی که "ممکنه بنویسم یا ننویسم" :>

 

این شما و این ایده هایی که برای کارهای احتمالی آیندم دارم 3>

 

~~~ IDEA LAND ~~~

 

فن فیکشن inTOXIC ating

کاپل: ویکوک × ناممین × چانبک × سپ

ژانر: عاشقانه × مافیایی × جنایی × دارک × کمی روانشناختی × برشی از زندگی

وضعیت: متوقف شده به علت باگ تو داستان...

ورژن 2 قراره استارت بخوره!

 

 

 

 

فن فیکشن Fake Family

کاپل: نامجین × ویکوک

ژانر: عاشقانه × جنایی × فانتزی × اسمات × مدرسه ای × برشی از زندگی

به اقتباس از انیمه SPY X FAMILY

وضعیت: نامعلوم!

 

 

 

 

 

فن فیکشن Deal with the Devil

کاپل: دختر-پسری (کیم نامجون)

ژانر: فانتزی × عاشقانه × اسمات (؟؟؟) × برشی از زندگی × AU

وضعیت: "حالا ببینیم چی میشه"

 

 

 

 

فن فیکشن Don't Blame Me, Love Made Me

کاپل: دختر-پسری (جئون جانگکوک)

ژانر: عاشقانه × تراژدی × جنایی × پلیسی × اسمات (شاید؟)

درخواستی_04

وضعیت: درحال فرار...

 

 

 

 

فن فیکشن Dark Cupid

کاپل: دختر-پسری (چوی یونجون) × ویمین (احتمالا)

ژانر: زندگی پس از مرگ × فانتزی × عاشقانه × انگست × برشی از زندگی

وضعیت: رهاشده به امون خدا :/

 

 

 

 

 

 

فن فیکشن Newbie

کاپل: دختر-پسری (کیم تهیونگ)

ژانر: روانشناختی × دارک × انگست × تراژدی × لیتل اسپیس

وضعیت: باهاش قهرم درحال حاضر ://

تقریبا تا تهش نوشته بودم ولی بعد یهو سیستم قاطی کرد همه ش پرید.. منم الان حال ندارم دوباره بنویسمش :/

#قلب_شکسته

 

 

 

 

فن فیکشن Time Runners

کاپل: دختر-پسری (جئون جانگکوک)

ژانر: سفر در زمان × تاریخی × عاشقانه × فانتزی × علمی-تخیلی (نم حساب میشه یا نه..)

وضعیت: رها شده به امون خدا ://

 

 

 

 

فن فیکشن RESTART 

کاپل: دختر-پسری (یه دختر به نوبت با تک تک اعضای بی‌تی‌اس)

ژانر: عاشقانه × دارک × دنیاهای موازی × اسمات × روانشناختی × انگست × تراژدی 

هشدار: بی‌تی‌اس تو این فیکشن Yandere هستن!!!

وضعیت: 1.5 پارت از 9 پارت کامل شده :/

 

 

 

 

مولتی شات Bubble Boy 

کاپل: دختر-پسری (جانگ هوسوک) 

ژانر: فانتزی × عاشقانه × مدرسه‌ای × برشی از زندگی 

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه!

​​​​​​

 

​​

 

مولتی شات Bad Couple 

کاپل: دختر-پسری (مین یونگی)

ژانر: عاشقانه × مدرسه‌ای × Body Swap × برشی از زندگی × فانتزی

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه!

 

 

 

 

مولتی شات Kingdom Behind Bars 

کاپل: دختر-پسری (کیم نامجون) 

ژانر: جنایی × پلیسی × معمایی × عاشقانه

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه!

 

 

 

 

مولتی شات Sugar Gucci 

کاپل: دختر-پسری (کیم تهیونگ) 

ژانر: عاشقانه × انگست × برشی از زندگی

وضعیت: احتمالا هرگز ننویسم :>

 

 

 

 

فن فیکشن WINGS; A Pair & A Half 

کاپل: سپ 

ژانر: امگاورس × عاشقانه × برشی از زندگی × کمی انگست 

وضعیت: با این قهرم متاسفانه :/ 

چون کلی نوشتم ولی هنوز سیو نکرده بودم برقا رفت همه‌ش پرید :// تازه کاورشم خیلی غیرحرفه‌ای شده ولی فعلا شترشکنم وصل نمیشه درستش کنم.. فعلا نادیده‌ش بگیرین تا یه فکری بحالش بکنم

 

 

 

 

فن فیکشن 365Days; Since April 1st

کاپل: یه دختر با همه اعضای بی تی اس و دو تا از اعضای تی اکس تی (بنظرتون کم برنداشته؟ :/)

ژانر: هارم × عاشقانه × کمی مافیایی × RPF × برشی از زندگی

وضعیت: احتمالا هرگز ننویسم :>

 

 

 

 

فن فیکشن KINKY-4

کاپل: سپ × ویمین

ژانر: خیلی اسمات (دیگه از اسمش خودتون بفهمین :)) × عاشقانه × کمی جنایی × برشی از زندگی

وضعیت: گایز این از کارهای خیلی قدیمیمه.. میشه گفت وقتی تازه شروع به نوشتن کرده بودم اینو نوشتم.. الان به بازنگری و ویرایش نیاز داره ولی خیلی داستان ساده ای داره چون تازه کار بودم موقع نوشتنش.. لطفا از اشکالات فراوانش چشم پوشی کنین و دوستش داشته باشین :))

 

 

 

 

فن فیکشن We Don't Talk About Yoongi

کاپل: دختر-پسری (مین یونگی)

ژانر: فانتزی × AU × عاشقانه × ...فعلا همین

وضعیت: نامعلوم!

 

 

 

 

فن فیکشن Blinding Contract

کاپل: دختر-پسری (یه دختر با دو تا جیمین ://) × ویکوک × سپ × نامجین و دختر

ژانر: عاشقانه × تریسام × پایان دنیایی (شیاطین) × کمی اکشن × ماوراطبیعی

وضعیت: رها شده به امون خدا ://

 

 

 

 

مینی فن فیکشن Fake Dating

کاپل: دختر-پسری (چوی سوبین)

ژانر: RPF × عاشقانه × برشی از زندگی

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه!

 

 

 

 

(مینی) فن فیکشن SHARKS 

کاپل: دختر-پسری (هوسوک × دختر1) (نامجون × دختر2) (یونگی × دختر3)

ژانر: برومنس × عاشقانه × کمی کمدی × برشی از زندگی × فلاف × کمی جنایی 

وضعیت: نامعلوم!

 

 

 

 

   

فن فیکشن Moonlight Triangle

کاپل: ویکوک × دختر-پسری (جانگ هوسوک × یوری) (کیم نامجون × جین ئه) (مین یونگی × سوجین)

سایر کارکترهای اصلی: کیم سوکجین | پارک جیمین | چوی یونجون | چوی سوبین | کانگ تهیون

ژانر: امگاورس × فانتزی (خون آشامی × گرگینه × جادوگر) × هیبرید × عاشقانه × معمایی × اسمات × برشی از زندگی

وضعیت: درحال نوشتن ورژن 3 به علت باگ در داستان...

 

 

 

 

فن فیکشن Love Alert

کاپل: دختر-پسری (بنگ کریستوفر چان)

ژانر: RPF × عاشقانه × برشی از زندگی × فلاف × دارک (میبی؟)

وضعیت: نامعلوم!

 

 

 

 

(مینی) فن فیکشن Killer x Stalker

کاپل: دختر-پسری (جئون جانگکوک)

ژانر: عاشقانه × جنایی × کمی دارک × مافیایی × پلیسی

درخواستی_05

وضعیت: لیست انتظار ^^

 

 

 

 

فن فیکشن LEVEL UP; ERROR

فصل دوم فن فیکشن LEVEL UP

فصل اولش اینجاست :)

کاپل: نامگی/شوگامون × کوکمین × ویهوپ

ژانر: فانتزی × AU × عاشقانه × برشی از زندگی × کمی انگست

وضعیت: ؟؟؟

 

 

 

 

(مینی) فن فیکشن Eclipse

کاپل: ویهوپ

ژانر: امگاورس × جنایی × پلیسی × عاشقانه × انگست × برشی از زندگی

وضعیت: نامعلوم!

 

 

 

 

فن فیکشن Shatter My Heart

کاپل: کوکمین

ژانر: عاشقانه × فانتزی × کمی انگست × اسمات × BDSM × برشی از زندگی × Song Fic

#درخواستی_06

وضعیت: لیست انتظار ^^

 

 

 

 

فن فیکشن Dark Blood

کاپل: دختر-پسری (پارک سونگهون × رزالین مورگان)

کاپلی اعضا (جیک × هیسونگ) (سونو × نیکی) (جی × جونگوون)

pdf معرفی کارکترهای اصلی

ژانر: فانتزی (خون آشام × جادوگر) × عاشقانه × برشی از زندگی × کمی کلاسیک وایب × Hurt-Comfort

وضعیت: رها شده به امون خدا ://

 

 

 

 

مینی فن فیکشن Deprived of Magic

کاپل: دختر-پسری (جانگکوک × لونا)

ژانر: عاشقانه × فانتزی × برشی از زندگی × فلاف

وضعیت: در دست نوشتن...

داستان اصلی (کاپل ویمین): کلیک

 

 

 

 

فن فیکشن The Cursed Boy of Smeraldo Castle

کاپل: کوکمین × تهجین

ژانر: عاشقانه × خیلی انگست × برشی از زندگی × فانتزی × تراژدی

"بازنویسی شده افسانه اسمرالدو"

وضعیت: رها شده به امون خدا ://

 

 

 

 

مولتی شات His Stray Wolf

کاپل: نامجین

ژانر: عاشقانه × فلاف × هیبرید × برشی از زندگی

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه

 

 

 

 

مینی فیکشن Smooth Like Butter

کاپل: نامگی

ژانر: عاشقانه × برشی از زندگی × کمی مافیایی × فلاف

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه

 

 

 

 

مینی فیکشن Say Goodbye

کاپل: یونکوک

ژانر: عاشقانه × انگست × تراژدی × برشی از زندگی × Song Fic × فانتزی × دارک

آهنگ زمینه: Goodbye (by Rustage)

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه

 

 

 

 

مینی فیکشن Take Me to the Other Edge

کاپل: یونبین/سوجون

ژانر: عاشقانه × برشی از زندگی × مدرسه ای × فلاف

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه

 

 

 

 

مینی فیکشن Gangnam Chic

کاپل: دختر-پسری (کیم سوکجین × پارک مینجی)

ژانر: عاشقانه × برشی از زندگی × فلاف × کمی کمدی (سعیمو میکنم...)

پ.ن: یه چیزی تو حس و حال "بذار مدلت شم" هستش دوستان :>

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه

 

 

 

 

مینی فیکشن Feeling Blue

کاپل: دختر-پسری (نامجون × یونهی)

ژانر: عاشقانه × جنایی × انگست × برشی از زندگی × تراژدی × Song Fic

آهنگ زمینه: Something Blue (by Voila)

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه

 

 

 

 

مینی فیکشن Boy You Left Behind

کاپل: دختر-پسری (هوانگ هیونجین)

ژانر: عاشقانه × فانتزی × کمی انگست × هرت-کامفورت

پ.ن: داستان توی دنیای فیکشن "محروم از جادو" اتفاق میفته :>

جدای از اون داستانه ولی خب توی همون دنیا.. یونو؟

(میدونم توضیح دادنم بخوره تو فرق سرم.. ولی بهتر از این دیگه نمیتونم بگمش)

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه

 

 

 

 

مولتی شات Marriage without Bride

کاپل: باکوگو × میدوریا

ژانر: عاشقانه × برشی از زندگی × فلاف

وضعیت: قابل درخواست برای گردونه

 

purple ARMY Stardust✨ سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی Stardust✨ Stardust✨ Stardust✨ سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی Snowman Snowman سوی کویینی سوی کویینی Kabi سوی کویینی Kabi سوی کویینی مسواک کوکی Kabi سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی Kabi سوی کویینی Stardust✨ سوی کوئینی سوی کویینی Stardust✨ سوی کویینی سوی کوئینی Kabi Kabi Kabi Kabi Kabi Kabi w.d.t.a سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی سوی کویینی Star and Moon Star and Moon Star and Moon مسواک کوکی :) مسواک کوکی :) saliva  (Ot7) عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Baby Bunny Pante A Bunny Jeon Nothing Nothing Adrina :( Red Red Red زن نامجون زن نامجون
Last Comments :
۹۳ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
  • purple ARMY
    22 February 25، 22:13
    purple ARMY

    واییییی سیااااااااا

    من لول اپ فصل دوممم روو میخواممممممم

    کاش زود تر بنویسیش....

  • Q. Moon
    24 February 25، 09:36
    Q. Moon
    سلاااااامممم جان سیااااا :>>
    وای.. بخدا دارم روش کار میکنم :>
    فقط دو پارت دیگه مونده تا تمام شه T^T
    به اون خوبی‌ای که دوست داشتم نشده.. ولی بدم نیست...
    میدونم همین الان هم خیلی منتظرش بودین، ولی لطفا یکم بیشتر بهم وقت بدین T~T
  • Stardust✨
    22 January 25، 23:25
    Stardust✨

    یا امامزاده اسماعیلللل،،،یا حضرت رقیه....

    سورن؟سورنننننننن😭😭😭😭

    ودف...این دیگه چی بود من خوندم....

    من نیاز دارم کامل اینو بخونمممم🤌🏻🤌🏻

    تو بنویسی ایتحا بفرستی قول میدم هر وقت اومدم خوندمش نظرمو بگم،

    اوکی...ایم فاین....ولی این خیلییییییییی خفن بوددد،یونگی😭🌚🤌🏻اومای گاد ....

    (پ.ن:منظورم اتاق فراره..)

    چقدر خوب بود....

    چقدر بهتون حسودی میکنم_حسودی از نوع خوب_ 

    چقدر نوشته هات باحاله...کاملا مخاطبو جذب میکنه،حس میکنم خیلی باید تلاش کنم تا یه ذره از این قابلیتو به دست بیارم...

     

  • Q. Moon
    24 February 25، 10:11
    Q. Moon
    به به :>
    دوستان همیشه حمایتگر از نوشته های همدیگه (البته اگر من یکم زود به زود بیام این حمایتا رو تایید بزنم T^T)

    عههههههه بچه، البته که سورن خفن مینویسه، مخصوصا ژانرایی که موهاتو سیخ میکنن :>
    ولی کارهای خودت رو دست کم نگیر!! مخصوصا چیزهای فان.. راستی درام امتحان کردی؟ :>
    احساس میکنم خیلی خوب میتونی کارهای درامو از آب دربیاری
  • سوی کویینی
    26 December 24، 18:01
    سوی کویینی

    هوم.فلاف میخوای؟لازم به ذکره هنوز یونجی که زیر لول آپه رو به عنوان فلاف دارم :`)))))))))

    بلی.خیلی قراره خوف باشه.و اگه گفتی کی قراره خودشو با این دوتا فیکشن و یکی دیگه از فیکشنا سرویس کنه؟😁

    اوه راستی،کویینی سایتی سراغ داری فن‌آرت بزاره؟فعلا نید عه یه فن‌آرت از کمر و تتو ماه جیمین😭😭😭😭😭

  • Q. Moon
    26 December 24، 22:04
    Q. Moon
    کیه که فلاف نخواد؟🥲🥲🧁
    قبول نیست اونم همچین فلاف نیستتنتت😭😭😭

    جانم؟ سایت برا فن‌آرت؟ نه والا.. معمولا از پینترست میگرفتم فن‌آرتامو، سایت نمیشناسم خیلی
    ولی پیامو ک تایید میزنم اگه بچه‌ها بخونن و بشناسن به احتمال زیاد میاد میگن🫠
  • سوی کویینی
    25 December 24، 08:34
    سوی کویینی

    سسسسسسسسسسسس

    آفنرررررر😻😻
    پ.ن:دارم خودمو با این استیکر گربه‌ایا جر میدم :`))))))

    بازگشت بی گودرت #بازوی_لرزان T_T
    امکان نداره.کویینی همیشه گودرت‌منده :`))))))

    هعی، یادم نیار من هنوزم میرم پیامای ستی تو گروهو چو میکنم و با دیدن عنوان "دیلیتد اکانت" تلگرام ضجه میزنم TT_TT
    منم😭😭😭😭😭😭

    عه وا.. خودت گفتی اسپویل میدی نگفتیییی؟!!؟!
    دادم دیگه.ژانرا رو گفتم :)

    عه.. من فکر کردم اونه. کدوم بود پس؟...
    اون یکی دیگست که هنوز ندادم :))))))

    واو.. ترکیب غیرمنتظره ای شد => هم ریل لایف هم سوپرنچرال؟ و سانگ فیک هم هست؟!
    بلی.و عاشق‌شم😁😁😁😁

    عههههه خب بفرستتتتت بچههههههه :>>>>>>>>>
    چشممممم😍😍😍😍😍
    بزار ته این کامنت کامینگ سون اونو میدم

    وای یاخدا... من آمادگی دلشکستگی و سگ انگست ندارمااااااا TT^TT نمیشه اول یکم با فلاف نرممون کنی؟ یا نه، یه فلاف برا بعدش داشته باشی؟
    شرمنده کلا با انگست شروع میشه و قراره عردار باشه.تازه میخوام فصل دو وی دونت تالک انیمور رو هم شروع کنم که اون سگ انگست‌تره TTTT

    واقعا یه چیز انگست یا تراژدی بخونم به طور جدی خودمو از تراس خوابگاه میندازم پایین (طبقه چهاریم)
    نگران نباش انگست هستن اونم مثل چی،ولی تراژدی نیستن😅

    خب میریم واسه کامینگ سون :`))))))
    این شما و این مقدمه فیکشن جدید با عنوان «اتاق فرار»:

    فقط یه پس زمینه سفید با نوشته «خوش آمدید» بود و اینکه دونه دونه ال‌ای‌دی معلوم نبود،نشون میداد که یه تلوزیون بزرگه.چند ثانیه بعد یه عکس سه در چهار به همراه مشخصات کنارش معلوم شد
    نام:کیم سوکجین
    شغل:مجری دکوراسیون گل
    دلیل شرکت:توانایی برای حفاظت از یک گل خاص
    و بعد ثانیه شمار از ده تا یک رو عقب‌گرد کردو بعد اون پسر بی هیچ حرف یا اکت خاصی تو راهروی اول رفت.بعد پنج ثانیه که اون پسر تو تاریکی محو شد،نمایشگر عکسو مشخصات جدیدی رو نمایش داد
    نام:پارک جیمین
    شغل:طراح لوازم منزل
    دلیل شرکت:غلبه بر ترس‌ها
    و دوباره ثانیه شماری که به عقب رفت و پسری که بلیز پلنگی پوشیده بود با لبخند مضطربی تو تاریکی راهرو دوم محو شد.پنج ثانیه بعدو بازم عکس و مشخصات جدید
    نام:جانگ هوسوک
    شغل:دنسر
    دلیل شرکت:سرگرمی و هیجان
    پسری که یه گوشه نشسته بود صاف ایستاد.بعد از اتمام ثانیه شمار،اون پسرم تو راهرو سوم گم شد.دوبازه پنج ثانیه و بعد یه عکس و مشخصات دیگه
    نام:کیم تهیونگ
    شغل:یوتیوبر
    دلیل شرکت:تولید محتوا برای صفحه یوتیوب
    و اون یوتیوبر هم مثل بغیه بعد از صبر کردن ده ثانیه‌ای تو راهرو چهارم رفت.پنج ثانیه گذشت و بازم یه اسم و عکس تو اون مانیتور مشخص شد
    نام:کیم نامجون
    شغل:مدیرعامل کارخانه آینه سازی
    دلیل شرکت:کسب تجربه جدید و سرگرمی
    اون ثانیه‌ها گذشتو به راهرو پنجم رفت و هیچ‌وقت نتونست مشخصات نفر آخر رو بخونه.همون پسری که از موقع خوردن زنگ با چشمای باز و هوشیار رو مبل نشسته بودو با دقت به همه‌شون نگاه میکرد
    نام:مین یونگی
    شغل:آهنگساز
    دلیل شرکت:مرگ
    و اون پسر هم بعد از طی کردن اون مدت زمان از رو اون مبل کثیف و کهنه بلند شدو قدم به راهرو آخر گذاشت
    کسی چه میدونست؟شاید اون پسر از همه با خودش صادق‌تر بود...

  • Q. Moon
    25 December 24، 23:22
    Q. Moon
    استیکر گورباها خیلی کیوتن🥲🥲😭💙

    باشد که این اخر هفته به برنامه‌هام برسم بلکه بتونم گودرت رو نشونتون بدم و با هشتگ #بازوی_گودرتمند کامبک بزنم😔😔💅

    عهههههه!! اون که اسپویلر به حساب نمیاد!!! داشتن ژانرای فیک حق مسلم ماست😭😭✊️✊️👊
    والا ما هم عاشقشم جیگر🫦😔🔥
    نمیخوام، قهر می‌کنم. من فلاف می‌خوام. یالا یکی یه کاری بکنه، همینجا بست میشینم لازم باشه سایتو هم میبندم🚶🏻🚶🏻💔
    به‌به، اتاق فرار ها؟😔 بریم ک داشته باشیم🙂🔥

    تیناینثکیمیوتبنتننیویح
    وایسا، وای این خفن بود واقعا پشمام!!!😃😃😃😃
    بنظر چیز خوفی میاد!!!
  • سوی کویینی
    24 December 24، 12:24
    سوی کویینی

    اوه بلاخره اومدی

    من دیگه از اومدنت واقعا ناامید شده بودم.میترسیدم مثل ستی یهو بکشی کنار.دلم خیلی برات تنگ شده بود :`))))))))

    نه راستش قرار نیست اسپویل کنم😅

    این اون فیکشنی نبود که به خاطرش درخواست کامینگ سون دادن کردم ولی اینو خیلی دوست دارم.یه‌کم فلافه ولی قرار نیست کلا فلاف باشه.تو ترکیب ریل لایف و انگست و سانگ فیک و سوپر نچرال رو تصور کن😅

    دوتا خبر دارم.اول این که اون کامینگ سونه اوکی شده.هروقت که بخوای میدم :`)))))))

    دو اینکه یه پارت از فصل دو اوریتینگ واز عه لای رو نوشتم و بغیش گشادیم میشه😅میخوای پارت بدم که هم گشادی خودم برطرف شه هم شماها از کنجکاوی در بیاین؟ :`)))))))

  • Q. Moon
    24 December 24، 22:00
    Q. Moon
    یسسسسسسسسسسسس
    بازگشت بی گودرت #بازوی_لرزان T_T
    هعی، یادم نیار من هنوزم میرم پیامای ستی تو گروهو چو میکنم و با دیدن عنوان "دیلیتد اکانت" تلگرام ضجه میزنم TT_TT
    عه وا.. خودت گفتی اسپویل میدی نگفتیییی؟!!؟!
    عه.. من فکر کردم اونه. کدوم بود پس؟...
    واو.. ترکیب غیرمنتظره ای شد => هم ریل لایف هم سوپرنچرال؟ و سانگ فیک هم هست؟!
    عههههه خب بفرستتتتت بچههههههه :>>>>>>>>>
    وای یاخدا... من آمادگی دلشکستگی و سگ انگست ندارمااااااا TT^TT نمیشه اول یکم با فلاف نرممون کنی؟ یا نه، یه فلاف برا بعدش داشته باشی؟
    واقعا یه چیز انگست یا تراژدی بخونم به طور جدی خودمو از تراس خوابگاه میندازم پایین (طبقه چهاریم)
  • سوی کویینی
    8 November 24، 13:44
    سوی کویینی

    تمام تنش خسته بود و بالاش از اون خسته‌تر.نمیدونست چرا باید اینجا باشه.رو به آسمونی که حتی برای اون مکان وجود هم نداشت کردو آروم زمزمه کرد:خدایا،خسته شدم.فقط میخوام رو زمین باشم،همین
    فرشته،چشماشو بسته نگه داشت.حتی وقتی چند قطره آب رو صورتش ریخت هم چشماشو باز نکرد.خوب میدونست اون آب از کجاست.خونش مثل تمام فرشته‌های دیگه از ابر بودو حالا این سقف خونش بود که برای همدردی باهاش چند قطره باریده بود تا آرومش کنه.لبخند بی‌جونی زدو روی تخت ابریش دراز کشید.خواب یا حتی غذا خوردن برای فرشته‌ها معنی نداشت اما اون خسته‌تر از اونی بود که به این چیزا توجه کنه.آخرین چیزی که قبل به خواب رفتنش شنید،یه صدای محو و آروم اما خیلی زیبا بود:فرشته من،درخواستت از جانب خداوند پذیرفته شد.این هدیه در اختیار تو قرار میگیرد...
    چشماش بسته شدو هیچ‌وقت آخرین کلمات اون صدا رو نشنید...

     

     

    خب خب خب.من بلاخره با اولین کامینگ سونم اومدم :`)))))))

    چطوره؟دوسش دارین؟

    یه اسپویل کوچیک اگه بخوام بخوام بکنم اینه که ریل لایفه

  • Q. Moon
    22 December 24، 10:13
    Q. Moon
    نینینینیییئیب
    این چرا انقدر خوشگل و خوردنی به نظر میاااددددد؟!؟!🥲🥲🥲
    بااینکه میدونم بیشتر باید انتظار چیزای دردناک ازت داشت یه حس و حال فلافی ازش میگیرم (شایدم فقط دلم هوس فلاف کرده🥲🥲)

    آرهههه خیلی دوسش داریممممم خیلی خوشگلهههه😭😭
    ولی اخرش چی بش گفتتتت؟! اونو اسپویل نمیکنی؟!🥲🥲
    اوه‌لالا~~~ ریل لایف؟ انتظارشو نداشتم😭
    بعدششششششش
  • سوی کویینی
    3 October 24، 08:44
    سوی کویینی

    همین جوری که اینجا پارت میدادم،یه کامینگ سونم بدم

    خواهشششششششششششش

     

    پ.ن:خیلی از کاورا کراشن :)))))

  • Q. Moon
    5 October 24، 11:39
    Q. Moon
    عه، آره حتما🫠🫠
    پ.ن: چرا بار اول نفهمیدم؟! فکر کنم مغزم تو عالم خواب بود هنوز🫤🫤

    کراش اصلی اونایی‌ان که این فن‌آرتارو کشیدننن😭😭😭
  • سوی کویینی
    28 September 24، 10:29
    سوی کویینی

    کویینی جونمممممممممم

    مثل گربه شرک پلک زدن _

    میتونم اینجا کامینگ سون بدم؟

    یه فیکشن جدیده و من بعد تقریبا یه سال تصمیم گرفتم بنویسمش.و مث سگ روش کراشم

    خواهشششششششششششش

     

    پ.ن:طبیعیه که رو فن‌آرت کاور Eclipse کراش زدم؟ :`))))))

  • Q. Moon
    2 October 24، 19:33
    Q. Moon
    جانم بچه جان؟ U^U
    از این چیزا رو من اجرا نکنا، من طاقت ندارم. زود بگو چی شده سعی میکنم طاقتشو داشته باشم T^T
    کامینگ سون بدی؟ متوجه نمیشم منظورت دقیقا چیه...
    اوه لا لا :> یه چیزی که خودتم روش کراش شی؟! چه شوددددد!!

    پ.ن: طبیعیتر از این نداریم اصلا چون خودم از عشق بهش قصد نوشتنشو کردم U_U
  • سوی کویینی
    1 September 24، 20:18
    سوی کویینی

    هوم.حس میکنم خیلی چیزا رو جا انداختی.اون قبلیه کامل‌تر بود

    ولی به هر حال من سعی میکنم پارت اول رو با همین کامل کنم :))))))

    راستی اون فیکشنه که تو چت روم میفرستمو دیدی؟ :`)))))))

  • Q. Moon
    2 September 24، 16:58
    Q. Moon
    اره.. هر چیزی یادم میومدو گفتم دیگه.. ولی تو اون قبلیه هست🙃
    نهههه باز دوباره چت‌رومو چک نکردم و کلی چیز رو دستمه😭😭
    ولی میرم سراغش👀
  • سوی کویینی
    31 August 24، 20:23
    سوی کویینی

    خب با توجه به اینکه فصل دو رو شروع کردم،هر چیزی تا پارت آخر فهمیدی رو بفرست عمو ببینه :`)))))))

    خدایی بگم اگه واسه تو نفرستادم این فیکشن تموم نمیکردم باور میکنی؟یه پارت و نیم آخرو از وقتی واسه تو میفرستادم نوشتم

    الانم میگم بگو،چون خودت میدونی چه حسی داره نظر ریدرات رو بدونی.یه انرژی عجیبی به آدم میده :)))))

  • Q. Moon
    1 September 24، 19:20
    Q. Moon
    یاخدا دوباره؟ T~T
    خیلی زیاد بود باید دوباره همش رو تایپ کنم؟
    هوم، واسه همینه منم چیزهایی مثل کینگکاردو پارتی آپ میکنم :>
    اگه پارتی نمیذاشتم، عمرا تا الان حتی سه پارتم ازش نوشته بودم ولی الان به وسط کار رسیدیم =>
    مخصوصا اگه یه برنامه برای آپ منظم داشته باشی، حتی سریعتر و بهتر هم کار پیش میره ^^

    بله بله، البته که میدونم U^U
    خب بذار ببینن چیا یادمه...
    جیمین بهخاطر یه تصادف که جانگکوک خودشو بخاطرش مسئول میدونه پاش به خونه اونها باز میشه (یادت باشه تو خود فیک اشارهای به مددکار بودن کوکی نکردی و فقط تو کامنتا به من گفته بودی)
    از همون اول که وارد میشه، با همخونههای کوکی آشنا میشه که اینان و این ویژگیها رو دارن:
    سوکجین: مهربون و برونگرا و یه هیونگ خوب بهنظر میرسه که یه دوستپسر کارآگاه داره ولی جیمین در طول خاطراتش باهاش ملاقات نمیکنه
    هوسوک و تهیونگ: که با هم توی رابطن.. اما جیمین توی اون مدت شک میکنه که شاید ته داره با یونگی به هوبی خیانت میکنه و یه دعوای ریزی هم بینشون شکل میگیره طبق دیده ها و حدسیات جیمین
    یونگی: که آدم عصبی ای تشریف داره و انگار کلا احساساتش به صورت خشم بروز میکنه و به دلایلی که جیمین اوایل نمیدونه، از تهیونگ میترسه
    دو ماهی طول میکشه تا دست و پاش که شکسته بود خوب شه و گچاش رو باز کنه (؟؟ نمیدونم راستش زمانشو درست یادم نمیاد)
    تو اون مدت عاشق جانگکوک و باهاش وارد رابطه میشه ولی مدتی بعد، با حمله تهیونگ به یونگی (با همکاری کمی دست و پا شکسته هوسوک) کلا زندگیشون از این رو به اون رو میشه
    یونگی میره تو کما. تهیونگ جین رو میدزده و هوسوک رو هم که همدستش بوده میبره
    جیمین که باهاشون درگیر شده بود و یونگی رو تو اون وضع دیده بود حالش بد میشه و میبرنش تیمارستان
    و جانگکوک که آخر سر برای نجات دوست پسرش رسیده و با تهیونگ درگیر شده بود، بخاطر همه مدارکی که علیهش بوده و بنظر میرسیده به یونگی حمله کرده، میفته زندان
    ما همه این ماجراها رو از کجا میفهمیم؟ موقع خاطره تعریف کردنای جیمین برای یه کاراگاه که به دلایلی خیلی میخواست از ماجراشون سر دربیاره.
    چرا؟ چون اون کارآگاه همون نامجون و دوست پسر جینه که تا آخر خاطرات جیمین فکر میکرده دوست پسرش مرده و حالا تازه فهمیده که ممکنه جین هنوز زنده و پیش تهیونگ و هر کسی که داره باهاش کار میکنه باشه :>
    خب... فکر کنم همین بود.. امیدوارم چیزی رو از قلم ننداخته باشم ^^
  • سوی کویینی
    25 August 24، 22:07
    سوی کویینی

    مشکل اینه که اونایی که هنوز ننوشته بودمو دارم پیش میبرم،اما اینی که چند صفحه ازشو نوشتمو نمیتونم کاری کنم :////

    به خدا اگه تا آخر سال نتونم بنویسمش،میدم تو یا استار بنویسین -_-

  • Q. Moon
    26 August 24، 11:51
    Q. Moon
    پیش میاد بابا سخت نگیر بش... شاید فقط تو حس و حال مناسبش نیستی..🫠
    منم یه کاری از دو سال پیش مونده رو دستم الان تازه دارم قسمت یکشو تموم میکنم ولی خدا بخواد افتادم رو دورش😃😌
  • سوی کویینی
    23 August 24، 12:08
    سوی کویینی

    یکی بیاد فقط اینو بهش بدم برم.داره دیونم میکنههههههههههههه TTTTTTTT

    من واسه هیچ کدوم از کارام انقدر قفل نکرده بودم :((((((((((

  • Q. Moon
    24 August 24، 08:49
    Q. Moon
    یکی پیدا میشه دوست عزیز صبور باش😌🫂
    منم درخواستی 4 صندوق انگار نفرین شده😕 هربار میرم سراغش یچیزی میشه یا کلا نمیتونم... ولی خب الان با چالش و برنامه‌ای که سر اون پستای سایت نویسنده‌ها برای خودم چیدم، دارم کم‌کم توش پیشرفت میکنم و مینویسمش🫠🙃
    تو هم ی امتحانی بکن شاید درست شد خودت ترکوندیش😁
  • سوی کویینی
    22 August 24، 22:10
    سوی کویینی

    من میشه من اون باگ‌داره رو بدم تو بنویسی؟

    جان من.به جون خودت یه ساله یه خطم ننوشتم😭😭😭😭😭😭😭

  • Q. Moon
    23 August 24، 10:43
    Q. Moon
    خب نمیشه که اینطوری :<
    اگه قراره کاری بشه باید متقابل باشه، هوم؟
    من که برای خودم اینطور معتقدم... ولی شاید این زیر میرا یکی دیگه کامنتاتو ببینه و بخواد انجامش بدین :>
    صبوری به خرج بده U_U
  • Stardust✨
    22 August 24، 15:44
    Stardust✨

    اونی پارت هشت رنگه موعه رو گفتم دیگه..

     

  • Q. Moon
    22 August 24، 19:24
    Q. Moon
    عه خاک تو سرم گذاشته بودم بعد بخونم یادم رفتتتت😭😭😭
    ولی در عوض الان 4 پارت با هم دارم بخونم🤩🤩😈
  • Stardust✨
    22 August 24، 14:14
    Stardust✨

    چرا منم یه لحظه اون نامته رو نامته(🐯🐨)خوندم😂😔🤝🏻

     

    وسوه شیطان 😂😂😂😔

    ای بابا ای بابا.

    وای اونی دیشب نتم تموم شده بود،حوصلم سر رفت تا ساعت پنج صبح نشستم عمه هوسوکو نوشتم،نزدیک چهار پارت حداقل نوشتم،خیلی زیاد بود،اتفاقا راضی هم بودم،بعدش یه لحظه رفتم بیرون اومدم دیدم فقط اخرای پارت اخری که نوشتم هست بقیش دود شده رفته هوا یه جوری شکست عشقی خوردم بعد سه ساعت تو دلم داشتم جیغ میکشبدم چون همه خواب بودن بعد داشتم تلاش میکردم به خودم مسلط باشم ،امروز که اینترنت دارم صبح پاشدم و حدس بزن وی شد دعاهای زیادم جوا بداد و همشون به اغوش خودم بازگشتن،ایاشلا یه ویرایش کوچولو موچولوش بکنم پارت های ابنده رو به صورت طولانی تر بهتون تفدیم میکنم ،فقط لطفا بعدش اونی اگر خوندیشون بیا از همون نظرات بزار یکم انگیزه بگیرم خوب نوشتم یا چی؟لطفا هم ایرادی دیدی تو کارم بهم بگو درستش کنم🤝🏻

  • Q. Moon
    22 August 24، 19:26
    Q. Moon
    درود بر نامته پادشاه!!🐨👑🐯

    وسوسه فقط وسوسه کیوون😎 (سریال برره...)

    به بههههه ماشالاااا😃😃😀
    میبینم که یه تنه زدی همه طلسما رو شکوندی بانو به ما هم یاد بده لطفا🥲🥲🫣(صد تا فیک سر دستم داره باد میکنه!🚶🏻)
    وای شت.... قلبم درد گرفت با خوندنش فقط :>>>>>>>>
    وای خوشبحالت.. من هر بار که این اتفاق برام افتاد نوشته هام رفته بودن که لقاءالله بپیوندن😂😭
    چشم چشم.. راستش از پارت قبلی هنوز مونده😬😅
    میخونم همه رو با هم مثل اون بار نظر میدم خوبه؟🙃😄
  • Stardust✨
    21 August 24، 20:17
    Stardust✨

    اخجون دوپارت فصل دو لول اپ اوکیه،،،،(چقدر بدون هیچ حرفی یه هو اومدم وسط صحبتاتون...)

    هه هه هه هه هه ههه...😂😂🤡

    اخجون.

    موفق و پایدار باشید.😂😔🤝🏻

    با تشکر از شما.🤝🏻🤝🏻

    هاهاهاهاها...

    ایده سورن مثل رسوم داخل جنگه،مگه اسیر از سپاه دشمنه که بهم تسلیمشون کنید😂😂😔🤝🏻(شوخی میکنم..)

    ولی خب منم از ایدت خومش اومد،اینجوری در نهایت کسی که سود میکنه ماییم،چون من منتظر فیک جفتتون هستم(خودمم که درگیری پیدا کردم فعلا با عمه هوسوک و دوتا ایده دبگه دارم مینویسمشون و دارن باعث میشن حس کنم چند شخصیتی ای چیزی هستم با اینکه نیستم..چمیدونم شاید باشم)

     

  • Q. Moon
    22 August 24، 13:19
    Q. Moon
    شما که قبلا بدون حرف جفت پا پریدی وسط قلب من😔😔 کامنتا به نامته قانومی😌 (خودم ی لحظه نامِتِه رو خوندم NamTae🐨🐯)

    وای اسیر از سپاه دشمن چیه ینیاخثنرتثکزحا😭😂😭
    ایدش جالب بودا، وسوسه‌کنندس ک ادم بشینه پا کاراش🫠 ولی خب، من خودخواهم بچه‌هامو به کسی نمیدم😔😔😔

    چرا درگیری؟ رنگ مو رو چ کردی اصلا؟
    اوووووه~ دوتای دیگه؟ تبریک میگم شما تو تله شیطان افتادین😂💔
  • سوی کویینی
    21 August 24، 11:42
    سوی کویینی

    اووووووووووووو چه عجبببل

    تسلیم کنه.یعنی یه کاری رو تا یه جا نوشته و عمرا اگه بتونه حتی نسخه دیگه‌شو کامل کنه.اونو میفرسته و اون یکی ادامه میده.من خودم دارم که وسطش یهو کپ کردم.تو هم مطمعنم داری.یعنی میدیم اون یکی ادامه بده :))))

  • Q. Moon
    22 August 24، 13:19
    Q. Moon
    حالا هی منو بولی کنین🙄 تا تهش جن بگیرتم بزنم همه رو تو لول اسپای بکشم🚶🏻🚶🏻
    هوم، جالبه...👀
    ولی حس اینو بم میده که بچمو بذارم پرورشگاه، یا بذارمش جلو خونه یه نفر دیگه که اون بزرگش کنه. دلم نمیخواد با هیچکدوم از کارهام اینکارو کنم! حتی اگه بدونم که خودم هیچوقت نمینویسمش🥲
    حالا که نزدیک 30 تا رو نوشتم، توی قبرم به اندازه کافی جا هست که چندتا روح دیگه هم توش جا شن😌
  • سوی کویینی
    21 August 24، 08:06
    سوی کویینی

    میخوام به زودی شروع کنم.البته نه به زودی مثل لول آپ تو :((((((

    بیا یه شرط بزاریم.هرکی تونست زودتر فصل دوم فیکشن خودشو منتشر کنه (البته در صورتی که مثل استتیک نشه) اون یکی میتونه یکی از فیکشنای خودشو تسلیم کنه

    یعنی مثلا فکر کن یه کاری باگ داره،اگه من زودتر نوشتم،تو اونو میدی به من

    منم کار باگ دار دارم.اگه تو زودتر نوشتی،من میدمش به تو

    قبوله؟ :))))))

  • Q. Moon
    21 August 24، 09:50
    Q. Moon
    هی من میخوام چیزی نگم ولی شما نمیذارین ://
    لول آپو دارم مینویسم! دو پارتش تا الان اوکی شده ولی بین کارهای درحال آپ و گردونه‌ست برای همین تیکه‌های کوچک کوچک ازش مینویسم و به‌همین‌خاطرم طول میکشه.. خب من یه زندگی هم بیرون از این وبلاگ دارم که باید بش برسم🚶🏻🚶🏻
    ها؟ وایسا ببینم ینی چی تسلیم کنه؟!🧐🧐
  • سوی کویینی
    19 August 24، 21:13
    سوی کویینی

    نه راسیتش تا پارت آخر فقط اسپویل فصل بعد و دادن مقدمه بود وگرنه ما خیلی کار با گذشته و آینده و حتی همین اتفاقات داریم

    و اینکه،کی میدونه کاپل بعدی چیه؟شاید باز همون ویهوپ بود

    خنده شیطانی اکو شونده*

  • Q. Moon
    20 August 24، 21:49
    Q. Moon
    خب دیگه پس بزن تو کارش خانم مخترم U_U
    مسخرمون کردی؟ *اموجی فرشته با چاقو را دخول دهید*
    عه! خنده منو میدزدی؟ T^T
  • سوی کویینی
    16 August 24، 20:05
    سوی کویینی

    خب اول بزار به فکتات جواب بدم،جواب همه سوالات تو اونا هست :)

     

    چیزایی خیلی بیشتری نسبت به قبل ندارم که بگم ولی به عنوان یه نتیجه گیری کلی تا اینجا بنظرم اوضاع اینطوره:
    خیلی چیزا بیشتر از قبل داری :))))
    خب، اونی که بستری شده که میدونیم جیمینه
    صحیح✔️
    اون اوایل، نقش فرد دیگه ای که با جیمینه و بررسیش میکنه خیلی مشخص نیست (با تصورات اولیه بخوایم پیش بریم باید بگیم که دکتری روانشناسی چیزیه)
    طبیعتا اولا همین میاد تو ذهن
    و البته اگه بخوام با توجه به واکنش جیمین وقتی برای اولین بار رفت تو اتاقش حدس بزنم، میگم که هیچکدوم از ادمایی که توی خونه جانگکوک دیده بود هم نیست!
    اینم درسته✔️
    حالا از اینجا به بعد برای اینکه مشخص باشه کجا دربارش حرف میزنم با "فرد X" بهش اشاره میکنم!
    اوکی
    یه چیزی که موقع دوباره خوندن توجهمو جلب کرد این بود که X تو پارت اول با خودش فکر میکنه کاش میتونست "به همه شون" کمک کنه... یعنی ممکنه بقیه کارکترای درگیر ماجرا هم مثل جیمین کارشون به اونجا کشیده باشه؟
    کمابیش.با توجه به پارت آخر که فرستادم،اگه دقت کنی متوجه میشی که منظور از «همه‌شون» جونگ کوکیه که تو زندانه،جیمینی که تیمارستانه(با اینکه کامل با هم آشنا نیستن) و یونگی که تو کماست.شایدم ویهوپ،چون مفعود شده بودن
    تو پارت دوم تنها چیز سرنخطوری که به چشم میاد آخرین خطه
    "چرا صداشو میشناسه؟"
    اون پارت حکم مقدمه رو داشت،و اینکه آشناییش با جونگ‌کوک از اینجا رقم خورده.البته از الان میگم،دقت کن که شکستن دستو پای جیمین تقصیر جونگ‌کوک نبوده.جونگ‌کوک فقط میخواسته پیشنهاد بده که به خاطر لیز بودن زمین کمکش کنه راحت‌تر راه بره ولی خود جیمین ترسیده و یهو برگشته که اون اتفاق افتاده.اینو چون خیلی زیر پارتا میگفتی گفتم
    حدسم اینه که جیمین و X همدیگه رو غیرمستقیم میشناسن... احتمالا...
    یه فکت درست دیگه ✔️
    خب خب، پارت بعدی میفهمیم که دلیل بستری جیمین توی تیمارستان، مازوخیسم و جنونه. اما انگار X اینطور فکر نمیکنه و معتقده موضوع چیز دیگه ایه. همون چیزی که تو خاطرات جیمین دنبالشه؛ یعنی جانگکوک و دوستهاش
    درسته✔️
    معشوق X مرده.خب، اینجا اصولا باید بفهمیم که X یه مرده چون جیمین بهش میگه "جناب" بازپرس.
    میدونی که «جناب» رو به خانما هم میگن؟درسته که فکت غلط بود ولی نتیجش درست بود :)))
    و البته اینجا میفهمیم که احتمالا خیلی هم توی کارش حرفه ای نیست یا بیشتر از اون برای فهمیدن ماجرای جیمین و جانگکوک عجله داره و کنجکاوه که به نکات ریز توی رفتارش دقت کنه وگرنه جلوی جیمین لو نمیرفت.
    گذینه دوم درسته چون پای معشوقش و دوستاش در میونه
    از سری قبلی یه چیزی درمورد اونجایی که کوک جیمینو میبره خونه رو مخمه. دوستاش یهجوری رفتار میکنن انگار اینکه جانگکوک باعث شه یه نفر دست و پاش بشکنه و ببرش خونه یه چیز روتینه. شاید فقط دارم زیادی بهش فکر میکنم ولی خب.. چنین حسی میده
    زیادی داری توجه میکنی.میدونی،کوکی یه مددکاره و کمک کردنش به دیگران اصلا چیز عجیبی نیست.و الان فرضیه های این مدلی‌تو رد میکنم چون واقعا جونگ‌کوک حتی تقصیری تو شکستن دستو پای جیمین نداشته و همش فقط به خاطر شوکه شدن خودش بوده.و جیمین تنها کسیه که این مدلی پاش به خونه باز شده.البته جز ته و هوبی که بعدا میفهمی چطور
    خب، یونگی "یه مدتیه" که عجیب عصبی شده... میخوام یه لول برم جلوتر و به اینم توجه کنم که وحشی بازیش تو این قسمت بلافاصله بعداز اینکه تهیونگ هوسوکو دوست پسرش معرفی کرد شروع میشه
    درسته «یه مدته عصبیه» ولی بغیش غلط بود.از طبقه بالا چطور میخواست حرفای اینا رو بشنوه؟ ://////
    و البته یه رابطه خاصی بین تهیونگ و یونگی وجود داره. یه چیزی که پیشی عصبیمونو از بچه ببر میترسونه :>
    هققققققق :`))))))
    در ادامه، میبینیم که X معشوقه یکی از کارکترهاییه که اینجا معرفی شده.حدس خودم با توجه به چیزایی که تا اینجا فهمیدیم، اینه که اون معشوقه سوکجینه.
    درست است :>
    اینجا با توجه به حرفی که جیمین درمورد اینا میزنه، میخوام یه سری حدسیات پر ریسک بزنم :>
    خیلی ریسکین :))))
    - با توجه به فرضیم درمورد "روتین بودن تصادفای جانگکوک و آوردن آدما به خونه".. یونگی کسی بوده که قبل از جیمین این کارو باهاش کردن. یونگی فهمیده که اینا چنین کارایی میکنن و احتمالا یه بلایی سر اون افراد میارن -تهیونگ دست کم. دلیل اینکه از ته میترسه هم همینه.
    غلطه :`)))))
    در دفاع از این فرضیم هم میگم که جیمین بعد از دیدن عکس یونکوک کنترلش رو از دست داد. میتونه بخاطر این باشه که فهمیده جانگکوک سرش کلاه گذاشته و هر چیزی که بین خودشون دو تا بوده رو زمانی با یونگی هم تکرار کرده بوده~
    این فقط به خاطر اینه که یونگی رو قبل درگیری با تهیونگ تو اون حال دیده بود و جونگ‌کوک هم که عاشقش بود و با اینکه میدونست دلیل حال یونگی جونگ‌کوک نیست،اما نمیتونست کمکی بهش بکنه :))))
    - یه چیز دیگه هم اینکه جیمین میگه "اون پنج نفر کسایی نبودن که نشون میدادن" این یکم با فرضیم ناسازگاره
    اگه دقت کنی گفت «بین اون پنج نفر کسایی بودن که اونی نبودن که نشون میدادن» این به این معنی نیست که همه تضاهر میکنن.اگه خیلی گیر پنج نفری باید بگم اگه جیمین و نامجون رو حذف کنیم بغیه رو هم میشن پنج نفر.داره تعداد افراد حاظر تو خونه جز خودشو میگه
    چون با توجه به چیزایی که گفتم اون پنج نفر میشن: "سوکجین، تهیونگ، هوسوک، جانگکوک و ؟؟؟" نفر پنجم میتونه کسی باشه که هنوز توی داستان نیومده و ما نمیشناسیم.
    غلط.دلیل گفتم :))))
    یا اینکه فرضیه قبلی من کاملا اشتباهه و یونگی نفر پنجمه. ولی این احتمالش کمه چون وقتی جیمین بعدش میگه "یکیشون تهیونگ بود. یونگی اینو فهمیده بود..." یعنی احتمالا یونگی از اون پنج نفر نیست
    هعییییییییی خدااااااااا
    یا اینکه: اون پنج نفر لزوما همه اعضای اون خونه نیستن. مثلا میتونه تهیونگ و چند نفر دیگه باشن که ما هنوز باشون آشنا نشدیم!
    این یه‌کم میتونه درست باشه ولی نه بخش پنج نفرش.اگه دقت کنی تو پارت آخر تهیونگ یه نفرو آورد که هوسوکو ببره و پشت تلفن با یه نفر به اسم «چوی» حرف میزد پس میتونیم بگیم کسای دیگه‌ای هم تو این جریانات نقش دارن
    معشوقه X به قتل رسیده و X مشکوکه که کار یکی از افراد اون خونه باشه
    بلی✔️
    خب اینجا باز اطلاعات جدید. بنظر میاد جین متوجه ترس یونگی از تهیونگ و... نباشه.اینجا چندتا از فرضیههام تشدید میشه! یکی اینکه معشوقه X همون جینه
    که درسته✔️
    یکی هم آخرین مورد فرضیه قبلی. یعنی جین عضو اون پنج نفری که جیمین ازشون حرف میزد نیست.
    سر به بیابون بزارم🤦
    بعلاوه توجه یونگی به دستوپای شکسته جیمین و همون فرضیه که خودش قربانی قبلی جانگکوک بوده.
    نه.گفتم چرا😭
    خب، اینجا به کارآگاه بودن دوست پسر جین باید توجه کنیم و اینکه جیمین فقط میدونه چنین آدمی وجود داره ولی رسما ملاقاتش نکرده و نمیشناسش از نزدیک
    آیا میدانستید بازپرس همون کارآگاهیه که واسه دولت کار میکنه؟😊
    اینجا دوباره میرسیم به قضیه مشکوک یونگی و ویهوپ. صدای شکستن و... میتونه کار هوسوک باشه یا یونگی
    کار یونگی بود :`))))))))
    هرچی که هست، تهیونگ ترجیح میده پیش یونگی -که ازش میترسه- بمونه و دنبال "دوست پسرش" نمیره. بنظر میاد یونگی آروم گرفته باشه.
    آروم نگرفته بچم.حالش خیلیم بده :)))) و راجع به تهیونگ،فعلا نمیتونم چیزی بگم
    با توجه به نوشتت، انگار خودت اصرار داری این فکرو تو سر خواننده ها بندازی که یا تهیونگ داره با یونگی به هوسوک خیانت میکنه. یا اینکه این سه تا کلا باهمن.
    من اصرار ندارم.به طور منطقی اولین چیزی که به ذهن آدم میرسه همینه و این چیزیه که جیمین فکر میکرده.یعنی خب خودت فکر میکردی چی باشه جز این؟خدایی چیزی که تو ذهن من بودو عمرا اگه حدس میزدی (و میزنی :`))
    با توجه به بعدش که "هوسوک از تهیونگ فرار میکرد" شاید هوسوکم همون چیزایی رو فهمیده بود که یونگی میدونست. بازم یه فرضیه با اطلاعات گنگی که داریم
    هوسوک به دلایل دیگه‌ای فرار میکرد
    بهنظر میاد بعد از اون ماجرایی که هوسوک میزنه بیرون، رفتارهای هوسوک و یونگی کمابیش شبیه هم میشه. چشمغره به تهیونگ، یکم ترس و فرار کردن ازش، و البته غم.
    درسته.فقط یونگی بیشتر عصبی میشه و هوسوک احساساتی.و اینکه ترسی تو رفتار هوسوک نیست
    میخوام فرضیه های قبلی رو یکم تغییر بدم و اینطور بگمش. کسی که یونگیو آورده تو اون خونه، جانگکوک نبوده. تهیونگ بوده ولی احتمالا به یه شیوه شبیه جوری که جانگکوک جیمینو آورده. و میتونه همونکار رو با هوسوک هم کرده باشه و درواقع اون هم عضو قربانی ها باشه
    هعییییییییی دوباره؟ ://// یه اسپویل میخوام بکنم که بیخیال أین فکت شی.یونگی، جونگ‌کوک، جین و نامجون اول با هم اون خونه رو گرفتن و بعدا هوبی و تهیونگ اومدن
    جونگکوک جاییه که برای رفتن پیش جیمین به مجوز نیاز داره؛ زندان در نظرش میگیرم تا اینجا چون اطلاعات بیشتری نداریم. ولی میتونه هم یه تیمارستان باشه.
    زندان بوده :)))))
    هوسوک رو تخت یونگی خودشو مچاله کرده بود. جالبه دفعه قبلی به "تخت یونگی" دقت نکرده بودم.
    الان باید دقت کنی چون تو فصل بعد به این نکات راجع‌به این سه تا خیلی نیاز داریم
    نکته بعدی توی "کلیشه ولی آشنا" بودن خاطره کیس کوکمین -شاید هم جیکوک- هستش :>
    کوکمینه :))))
    این دو تا ایده بهم میده: X یکی از افراد حاضر توی اون خونه بوده که به شکلی حافظش از اون اتفاقات رو کمابیش از دست داده (این میتونه فیک رو به سمت یه ژانر خاص و شوکه کننده سوق بده که فعلا نمیگم چی!)
    غلطه.چون در اون صورت جیمین یادش میومد و رفتار دیگه‌ای نشون میداد
    یا اینکه همون معشوقه سوکجین باشه و بعدا موضوع رو از جین شنیده باشه و برای همین براش آشنا باشه..
    این درسته :)))))))✔️

     

    راجع به نامجون هم،من چندتا نکته گفتم که بهش دقت کنی و اینکه نامجون نیست هم جزشون بود.فکر کردم همون لحظه فهمیدی نامجون همونه

    و اگه دقت کنی اون آخر گفتم«کاپل‌های فصل بعد:کوکمین،نامجین،سکرت»یعنی ویهوپ از کاپلا حذف شد.اینم دقت کن :)))))

    خب دیگه.اسپویل فصل بعد بسه.تو حالا با این اطلاعاتی که داری،واسه فصل بعد فکت بده تا پارت اولو بنویسم بفرستم

  • Q. Moon
    19 August 24، 19:02
    Q. Moon
    یاخدا چه طولانی شده این... وقتی دیدمش چشمام ریخت
    خب بریم ببینیم چیا رو درست گفته بودم :>>

    آره خب.. یعنی یه سری چیزا جدید بود توی حدسام.. ولی خب بیشتر بهخاطر این بود که همه رو جمع کرده بودم تو یه پیام :>

    یوهاها! ببین تعداد درستام زیاد بود خداییش :> مدال منو رد کنین بیاد *اموجی منتظر رو به افق با عینک دودی*

    درمورد اون موضوعی که جانگکوک فقط میخواسته توی خیابون به جیمین کمک کنه:
    خب دقیقا توی خود فیک اشاره ای به اینکه فقط میخواست کمکش کنه راحتتر راه بره نکرده بودی. واسه همین یکم رد گم کنی میشه و فکر رو به اون سمت و سو میبره :>

    هوممممم آره.. اون موقع بیشتر درگیر این بودم که یه جوری خودم رو قانع کنم که حسم درمورد مرد بودن طرف درسته :>

    درمورد این هم... باز توی خود فیک اشاره ای به مددکار بودن جانگکوک نکردی :> من خواننده از کجا باید بفهمم اگه خودت نگفته باشی؟ U_U
    هوم.. منتظرم ببینم ویهوپ چطوری سروکارشون به جانگکوک و جین افتاده و اومدن تو اون خونه :>
    البته خب مشخصه که یه نفر فرستادشون اونجا یجورایی. یه کارهایی داشته، اصولا با جین. ولی خب الان حدسی نمیزنم تا ببینم جریان چیه!

    چمیدونم خب دیوار نازکه صدا میره و میاد :///

    دیگه آدم تو این کارها باید ریسک کنه U_U
    پ.ن: الکی مثلا من خیلی آدم ریسک پذیریم و اصلا هم ترسو و تا-ناموس-محتاط نیستم!

    خب این اولیه که اصلا از اون بالا و از بیخ و بن غلط بود.. ولی فرضیه فرضیس دیگه U^U
    این فقط به خاطر اینه که یونگی رو قبل درگیری با تهیونگ تو اون حال دیده بود و
    خب اون تیکه رو که هنوز نخونده بودم موقع نوشتن فرضیه هام :>
    پ.ن: اینجاها یکوچولو حالت ابهام طور داره اگه بخوام از دید یه خواننده بگم. شاید بد نباشه همینایی که داری تو کامنت به من میگی رو توی فیک هم یه اشاره ای بهش بکنی. مثل همینکه دلیل بد شدن حال جیمین این بود که یاد اون وضعیت بد یونگی قبل از درگیری افتاد و ...

    عه، وایسا ببینم، گفته "کسایی بودن"؟
    *رفتن و چک کردن پیامای قبلی*
    بلی بلی، حق با شماست! بنده جمله رو اشتباه خونده بودم و دچار کجفهمی شدم :>
    عذرخواهی به عمل میارم ^^

    سر بیابون نذار سورن جان پیش میاد T^T

    میدونی. اصولا آدم به چیزهای دیگه ای هم میتونه فکر کنه. اما جوری که خودت افکار جیمین رو توصیف کردی، انگار فرضیه "خیانت" رو تحمیل میکنه.

    خب اوکی اینی که اینجا گفتی توی پارت آخر معلوم شد ولی خداییش چرا انتظار داری آدم تا قبل از خوندن پارت آخر این چیزا رو بفهمه وقتی هیچ اشاره ای بهشون نشده و معلوم نیست؟ T~T
    ان فرضیه های غلطم فقط با توجه به چیزایی که با توجه به نوشته ها ممکن بود اتفاق افتاده باشه به ذهن میاد که تو پارت اخر غلط بودنشون معلوم شد ولی حالا اون "پنج نفری" که اصلا جمله رو اشتباه خونده بودم بیخیال شیم، بقیه با اطلاعاتی که در لحظه خواننده داره کاملا رد نمیشن.

    خب زندانم که تو پارت آخر معلوم شد درست بوده ^^

    اوکی پس اینو یادم میمونه
    یعنی میتونیم اینطور در نظر بگیریم که... تهیونگ روی کار خودشون پافشاری میکنه ولی شاید بتونیم رو یکم سپ حساب کنیم؟
    یه چنین بوهایی به مشامم میرسه :>>

    هاه؟ نمیفهمم چی میگی! تو کلا گفته بودی نامجون تو داستان نیست.
    بله واسه همون اون بالا گفتم شاید بشه رو سپ حساب کرد :>
    من دیگه هیچی نمیگم دوست عزیز تا همینجا هم مدال میخوام برای تعداد فکتای درستم وقتی رسما تا پارت آخر فقط رد گم کنی بوده :>>>>>>
  • سوی کویینی
    14 August 24، 12:54
    سوی کویینی

    کویینی کارآگاه:

    کاشکی ریدرات یاد بگیرن :`)))))

    خیلی از فکتا درست بود و خیلیا هم غلط.خودت بخون ببین کدوم به کدومه دیگه

     

    یه ماه گذشته بودو به‌زور تونسته بود جونگ‌کوکو موقتا از زندان بیرون بیاره.موقعی که همو دیدن،تو راه و حتی موقعی که به سمت تیمارستان میرفتن،هیچ حرفی بین‌شون ردو بدل نشد. وقتی به اتاق جیمین رسیدن،پشت به در غرق خواب بود.عجله‌ای نداشت.میتونست صبر کنه.پس به جونگ‌کوک اشاره کرد که میتونه جلو بره.جونگ‌کوکم انگار که دنیا رو بهش زدن یه لبخند بزرگ زد.آروم به سمت جیمین رفتو پشتش رو تخت خوابید.انگار جیمین توقع‌شو نداشت چون بلافاصله از خواب پریدو خواست خودشو آزاد کنه اما با بوسه‌ای که روی گونش نشست،تمام اون حس ترس به یکباره فرو ریخت.شوکه به دیوار روبه‌روش خیره بودو حرکتی نمیکرد.جونگ‌کوک که فکر میکرد جیمین ازش ناراحته،با لحن گرفته‌ای گفت:منو ببخش.باید بیشتر مواظبت میموندم
    جیمین انگار که فحش شنیده باشه،با صورتی سرخ از عصبانیت رو شکم جونگ‌کوک نشست:فقط خفه شو
    و لباشو محکم رو لبای جونگ‌کوک کوبید.لبخند جونگ‌کوک بین بازی لباشون معلوم نبود اما هردو میدونستن که بعد این همه مدت دوری از هم به این بوسه نیاز دارن.این بهترین نوع ابراز دلتنگی واسه اونایی بود که تقریبا چندماه از هم دور بودن.جیمین بین بوسه به گریه افتاده بودو جونگ‌کوک از ترس از دست دادن دوباره جیمین،اونو محکم به خودش میفشرد.حتی فکر دوری دوباره هردو رو به جنون میرسوند
    لبخند محوی از دیدن اون دونفر زدو با لمس کردن حلقه نقره که با زنجیر دور گردنش انداخته بود، به این فکر کرد که چی میشد الان اونم اینجا بود؟اونم مثل اون دونفر تقریبا چندماه بود که از عزیزش دور بودو راهی برای برگردوندنش نداشت.آهی کشیدو سعی کرد رو زمان حال تمرکز کنه. میدونست الان نمیتونه چیزی از این دوتا بشنوه پس راه خروجو در پیش گرفت.خیالش راحت بود. جیمین نمیتونست از اینجا بیرون بره و جونگ‌کوکم بدون جیمین جایی نمیرفت.پس میدونست که اونا اینجا میمونن...

    چند دقیقه‌ای بود که به چهارچوب در تکیه داده بودو به اون دوتا خیره بود.جوری همو بغل کرده بودن که انگار یه نفر بودن.اون دوتا دیوونه خواب خواب بودن پس باید خودش بیدارشون میکرد اما نمیتونست از شیرین بودن این صحنه بگذره.بلاخره کنجکاویش به بغیه حساش غلبه کردو جلو رفت.جیمینو نمیدونست اما بیدار کردن جونگ‌کوک خیلی سخت بود.پس با شیطنت گوش‌خراش‌ترین آهنگ راکی که تو گوشیش داشتو با بلندترین صدای ممکن پلی کرد.همون‌طور که انتظار داشت،هردوشون مثل گربه از جا پریدن.خندیدو آهنگو قطع کرد.قیافه گیج جیمینو صورت سرخ از عصبانیت جونگ‌کوک فقط باعث بلندتر شدن خندش میشد.اونقدر که خودشو رو صندلی پلاستیکی اونجا انداخت.قبلنم این کارو کرده بود اما از شانس بود یا هرچی،دوتا پایه‌های پشتی صندلی شکستنو خودشو بغیه هنوز سالم صندلی پخش زمین شدن.این‌بار صدای خنده اون دوتا بود که کل اتاقو برداشته بود.غرغرکنان بلند شدو به اون دوتا احمق چشم غره رفت.صندلی دیگه تو اتاقو سر جای صندلی شکسته گذاشتو روش نشست.خنده اون دوتا که تموم شد،گفت:خب؟
    جونگ‌کوک و جیمین به هم نگاه کردنو بعد دوباره به اون خیره شدن.اولین کسی که به حرف اومد جیمین بود...
    #flash_back
    #지민
    به ضاهر داشتم تلوزیون میدیدم اما داشتم با خودم دودوتا چهارتا میکردم.امروز سومین ماهگرد منو جونگ‌کوک بود و من میخواستم یه هدیه خاص بهش بدم.یه دستبند که مال مادرم بود.تنها چیزی که از خانوادم داشتم.میخواستم اونو به جونگ‌کوک بدم
    بلاخره خسته شدمو بی‌توجه به صدای ضربه‌ای که از سقف میومدو احتمالا بازم کار یونگی بود، راه‌مو سمت راه‌پله کج کردم.جین که تو آشپزخونه بود،با دیدن من گفت:نرو سراغش.باز زده به سرش
    سرمو تکون دادمو لبخند بزرگی زدم:نه سراغ یونگی نمیرم
    شیطون ابرو بالا انداخت:اووو.پس چی؟
    به پشت گردنم دست کشیدمو گفتم:دو ساعت دیگه جونگ‌کوک میاد.منم...یه هدیه کوچیک براش آماده کردم.میخوام بدم بهش
    بهش نگاه کردم.یه لبخند کوچیک رو لباش بود.سرشو تکون دادو گفت:خیلی دوست دارم ببینمش
    هیجان‌زده،دستامو به هم زدمو گفتم:پس بریم
    به طبقه بالا رفتیم.صداهایی که از اتاق یونگی میومد به طور غیر طبیعی‌ای زیاد بود اما اهمیت ندادیمو به اتاقم رفتیم.دستبندو بهش نشون دادم.بندای دستبند چرم اصل بودو یه پلاک طلایی به شکل دو ماهی روش داشت.جین ذوق‌زده گفت:خیلی خوشگله
    سرمو تکون دادم:میدونم
    دستبندو تو جعبه‌ای که براش گرفته بودم گذاشتمو با دقت با ربان تزئینش کردم.بعدم گذاشتمش رو پاتختی تا بعدا برش دارم.از اتاق رفتیم بیرون اما جلوی در اتاق یونگی مکث کردم.صداها قطع شده بودن آما یه صدای دیگه میومد.گریه؟به جین نگاه کردمو درو باز کردیم.با دیدن اون وضع چشام گرد شد.یونگی رو تخت بیهوش افتاده بودو یه چاقو تو پهلوش و یه سرنگ تو گردنش بود. هوسوک گوشه اتاق تو خودش مچاله شده بودو داشت گریه میکردو تهیونگ...داشت به ما پوزخند میزد؟
    انقدر از اتفاقات اطرافم شوکه شده بودم که نفهمیدم کی تهیونگ بهمون حمله کرد.سعی داشت با چاقو منو بترسونه تا از اتاق برم بیرون.هوسوک به خودش اومده بودو جینو محکم گرفته بود تا در نره و در همون حال یه چوکر فلزی بزرگو به دور گردنش میبست.هنوز صورتش از اشکاش خیس بود ولی سعی میکرد به خودش مسلط باشه.این بار که دست تهیونگ به سمتم اومد،بازوشو گرفتمو به عقب هولش دادم.سعی کردم بهش مشت بزنم تا بتونم جینی رو نجات بدم که سعی میکرد نزاره هوسوک اون زنجیرو به چوکر وصل کنه.ته اون زنجیر به دیوار وصل بودو این یعنی جین کاملا اسیر میشد،حتی با اینکه دستاش باز بود
    تمام فکرو تمرکزم نجات جین بودو  تمرکزم رو تهیونگ رو از دست داده بودم.وقتی یه سوزش ریزو تو بازوم حس کردم،حتی تمرکزم رو جین هم پودر شدو فقط اون ماده سرد که تو رگام خالی میشدو حس میکردم.آخرین چیزی هم که دیدم،سیاهی مطلق بود...
    #end_of_flash_back
    #راوی
    شخص با قیافه شوکه و جونگ‌کوک با چشای اشکی به جیمین نگاه میکردن.جیمین لبخند محوی به جونگ‌کوک زدو از کشو پاتختی کوچیکش یه جعبه آبی_سفید بیرون آوردو اونو سمت جونگ‌کوک گرفت:هیچ‌وقت نشد بهت بدم
    جونگ‌کوک با همون چشای اشکی روبان یاسی رنگ دور جعبه رو باز کرد.در آبی آسمونی اون جعبه سفیدو برداشتو به دستبند توش خیره شد.همون بود.دقیقا همون دستبند.با چشای اشکی لبخندی زدو اونو دور مچش بست.به جیمین که با نگرانی بهش نگاه میکرد گفت:این بهترین هدیه‌ای بود که تاحالا گرفتم
    خوشحالی جیمین از برق تو نگاهش معلوم بود.جلو رفتو بوسه‌ای رو لبای پفکی جیمین زد.البته این لحظه احساسی با تک سرفه شخص سریع رنگ باخت.اون که زیاد منتظر مونده بود،با نگرانی و کنجکاوی گفت:واسه این کارا وقت هست،ادامه‌شو بگین
    جونگ‌کوک اشک گوشه چشاشو پاک کردو شروع به تعریف کردن کرد...
    #flash_back
    #정국
    موقعی که وارد خونه شدم،انتظار نداشتم با همچین سکوتی روبه‌رو شم.هیچ صدایی نبود.اخم کنجکاوی کردمو به سمت طبقه بالا رفتم.صدای قدمام تو اون سکوت صد برابر بلندتر به‌نظر میرسید.اولین جایی که رفتم،اتاق خودمون بود اما جیمین تو اون اتاق نبود.اخمم غلیظ‌تر شد.یعنی چی؟کجاست؟سمت اتاق جین رفتم اما اونم خالی بود.اتاق تهیونگ و هوسوک هم همینطور.آخرین جایی که مونده بود،اتاق یونگی بود.آب دهن‌مو قورت دادمو اون سمت رفتم.نکنه یونگی بلایی سرشون آورده؟سعی کردم این افکارو از خودم دور کنمو یهویی در اتاقو باز کردم تا حداقل سریع‌تر همه چیو ببینمو تموم شه اما ای کاش درو باز نمیکردم.جین با دستا و دهنو گردن بسته به دیوار چسبیده بودو زنجیر وصل به فلز دور گردنش نمیزاشت از دیوار فاصله بگیره.دستو پا میزدو سعی داشت چیزی بگه.نمیفهمیدمو تلاشی برای فهمیدن نمیکردم.نه وقتی که یونگی و جیمینو تو اون وضعیت دیدم.یونگی با یه چاقو تو پهلوش و یه سرنگ تو گردنش رو تخت بیهوش افتاده بودو جیمین با یه سرنگ تو بازوش رو زمین بیهوش شده بود
    با ضربه‌ای به کمرم،نفسم که معلوم نبود از کی حبسش کرده بودم آزاد شدو به اون سمت برگشتم. تهیونگ ابرویی بالا انداختو سریع سمتم اومد.فقط زمانی متوجه چاقو تو دستش شدم که چند تار مومو برید و بعد تازه اتفاقات اطراف برام روشن شد.لعنتی.باهاش درگیر شدمو سعی کردم تا جای ممکن از ضربات چاقوش جاخالی بدم ولی اون نمیدونم چطور اما خیلی حرفه‌ای به‌نظر میرسید. تو این گیرو دار نگاهم به هوسوکی خورد که تو چهارچوب در وایستاده بودو نگران به ما نگاه میکرد.پوزخند زدمو دوباره به تهیونگ حمله مردم.واسه چی نگرانه؟دوست پسرش که چاقو داره
    از آخرین ظربه جاخیلی دادم اما با خوردن چیزی پشت گردنم،چشام سیاهی رفتو فقط زمین خوردن‌مو حس کردم...
    موقعی که به‌هوش اومدم،اثری از جینو تهیونگو هوسوک نبود.با تمام ضعفی که تو تنم حس میکردم،سمت یونگی و جیمین برگشتم.بدن‌مو حس نمیکردمو عاملش سرنگی بود که تو گردنم بود.اونو در آوردمو سینه‌خیز سمت جیمین رفتم.اشکام صورت‌مو خیس میکردو من کنترلی روش نداشتم.سرنگو از بازوش در آوردمو سمت دیگه اتاق انداختم.بوسه سبکی رو پیشونیش زدم تا به خودم ثابت کنم جیمین همینجاست.به سمت تخت یونگی رفتمو به سختی خودمو بالا کشیدم تا رو زانوهام بشینم.اول سرنگو از گردنش در آوردمو بعد با احتیاط تمام به چاقو نگاه کردم.اگه درش بیارمو بیشتر آسیب ببینه چی؟
    افکار منفی رو به نقطه کور مغذم فرستادمو با یه حرکت چاقو رو در آوردم.حداقل کمتر عذاب میکشیدم.دست‌مو سریع رو جای زخم فشار دادم.خون مثل فواره از زخمش بیرون میریخت.ریزش اشکام بیشتر شده بودو حتی باعث شده بود چند قطره ازشون با خون یونگی ترکیب شه
    تمام اینا کمتر از یه دقیقه طول کشیدو من دوباره با ضعفی که تمام بدن‌مو نابود میکرد،بیهوش شدم...
    #end_of_flash_back
    #راوی
    قیافه شوکه شخص،تنها چیزی بود که باعث میشد جیمین و جونگ‌کوک تو خاطره اون روز غرق نشن.البته دلیل دیگش میتونست نگاه زوم شخص رو اونا یا حتی پرستاری باشه که اومده بود وضعیت جیمینو چک کنه.بعد از رفتن پرستار،شخص سریع خودشو جلو کشیدو با عجله گفت:خب؟یعنی نفهمیدین چه اتفاقی واسه بغیه افتاد؟
    البته که منظورش از «بغیه» یه شخص خاص بود اما لازم نبود اونا بدونن.نه؟در هر صورت جیمین جواب داد:من فهمیدم.اون دارویی که بهم تزریق کرده بودن،واسه مریضای مازوخیسم بود و باعث میشد حساسیت نسبت به خطر بالا بره.واسه همین وقتی...
    یه لحظه مکث کرد تا آب دهن و احتمالا بغض‌شو قورت بده و گفت:وقتی جونگ‌کوک رو زمین افتاد،از صداش بیدار شدم.هرچند اونقدر چشامو باز نکردم که متوجه بیدار بودنم بشن،ولی همه چیو هم میدیدم هم میشنیدم
    شخص سرشو تکون داد:خب.خوبه.بگو
    #flash_back
    #지민
    لای چشامو یه‌کم باز کردمو به اون وضعیت خیره شدم.تهیونگ با سرنگ از محلولی که توی یه شیشه بود کشیدو سمت جونگ‌کوک رفت.تمام بدنم بی‌حس بودو نمیتونستم تکون بخورم پس فقط تونستم ببینم اون ماده رو به گردن زندگیم تزریق میکنه.هوسوک که تمام این مدت ساکت بود بلاخره گفت:فکر نمیکنی داری زیاده‌روی میکنی؟
    تهیونگ سرنگو تو گردن جونگ‌کوک ول کردو بلند شد:نه
    هوسوک سریع گفت:ولی هدف‌مون چیز دیگه‌ای بود
    تهیونگ پوزخند زدو گفت:هدف؟
    با اشاره به یونگی که رو تخت افتاده بود ادامه داد:پس خودت نجات‌شون بده
    هوسوک سرشو تکون دادو سمت جین رفت:تو واقعا بی‌رحمی
    تا دستش سمت پارچه‌ای که تو دهن جین بود رفت،تهیونگ خودشو بهش رسوندو با برگردوندنش سمت خودش تو صورتش داد زد:هیچ معلومه داری چه غلطی میکنی؟
    هوسوکم با داد جواب‌شو داد:داری گندکاری تورو جمع میکنم
    تهیونگ غرید:حق این کارو نداری
    هوسوک پوزخند خشکی زدو متعجب گفت:حق‌شو ندارم؟من ازت بزرگ‌ترم.از اولم نباید به ساز تو میرقصیدم
    دوباره خواست سمت جین بره اما تهیونگ سمت خودش کشوندش و با انداختنش روی زمین،رو شکمش نشست تا مشتای دردناکی رو روونه صورتش کنه.تقریبا تموم صورت هوسوک پر از کبودی و البته زخم به‌خاطر ناخنای تقریبا کوتاه تهیونگ بود که بلاخره تهیونگ رضایت داد از رو شکمش بلند شه.لگد محکمی به شکم هوسوک زد که باعث شد خون از دهن هوسوک بیرون بریزه و تهیونگ دوباره به حرف اومد:فهمیدم تو هم مثل این احمقایی.من داشتم کاری که تو باید میکردی رو میکردمو تو...
    پوزخند زدو جمله‌شو ناتموم گذاشت.با صدای ویبره گوشی‌ای،تهیونگ از تو جیب عقب شلوارش تلفن‌شو در آوردو به من پشت کرد:سلام...آره گرفتمش...
    به جین نگاه کردو با پوزخند گفت:فعلا میخوام پیش خودم باشه.باهاش کار دارم...
    نگاه‌شو به هوسوک دادو ادامه داد:اونم رامش میکنم.فقط زمان میبره...کی گفته؟...
    خنده‌ای کردو به فرد پشت خط گفت:تو واقعا احمقی نه؟به‌نظرت من اونو به تو میدم؟...میبینیم جناب چوی.میبینیم
    و گوشی رو قطع کرد.در اتاق زده شد.اصلا چه‌طوری کسی جز ما اومد داخل؟با «بیا تو» گفتن تهیونگ جواب سوال‌مو گرفتم.تهیونگ چوکر فلزی‌ای مثل اونی که دور گردن جینه به گردن هوسوک وصل کردو بعد از وصل کردن زنجیر بلندش،اونو دست پسری که تازه وارد اتاق شده بود داد:ببرش عمارت.نمیخوام فعلا دست چوی بهش برسه
    پسر خشک سرشو تکون دادو با براید استایل بلند کردن هوسوک،اونو بیرون از اتاق برد.تهیونگ هم زنجیر جینو از دیوار جدا کردو اونو پشت خودش کشید:با تو یکی خیلی کار دارم
    و هردو از اتاق خارج شدن.مدتی تو اون وضع بودمو بعد منم بیهوش شدم...
    #end_of_flash_back
    #راوی
    نفس شخص بند اومده بودو جونگ‌کوک فقط کمی تعجب کرده بود.هیچ کدوم حرفی برای گفتن نداشتن پس جیمین با نگاهش به شخص،اونا رو از اون حالت در آورد.چشای جونگ‌کوک پر اشک شده بود و شخص هنوز نمیخواست باور کنه.یعنی...
    با لحنی ناباور پرسید:یع‍...یعنی چی؟
    جونگ‌کوک که تقریبا بغض‌شو قورت داده بود بهش گفت:جین زندست
    با این حرف انگار که شخص به خودش اومده باشه،چندتا نفس عمیق کشید تا خودشو کنترل کنه. سرشو بالا گرفتو با همون صدای گرفته از اون دوتا پرسید:خب؟چه اتفاقی واسه شماها افتاد؟چرا اینجایین؟
    جیمین جواب داد:فکر کنم گفته بودم بهم دارویی که برای مریضای روانیه تزریق کرده بودن
    شخص با درک چیزی که جیمین گفت سرشو تکون دادو رو به جونگ‌کوک کرد.اونم که نگاه خیره شخصو دید شونه بالا انداخت:تهیونگو هوسوک دستکش داشتن.فقط اثر انگشت من بود که رو سرنگا و چاقو مونده بود
    شخص دوباره سرشو تکون داد.ولی با سوال جیمین اخم ریزی رو پیشونیش نشست:یونگی چی؟چه اتفاقی واسه اون افتاده؟
    شخص نگاه‌شو از اون دو نفر دزدید و فقط یه کلمه رو زمزمه کرد:کما
    چشای جونگ‌کوک و جیمین گرد شد.شخص ادامه داد:دوز مخدری که بهش تزریق کرده بودن خیلی بالا بود وخون زیادی هم از دست داده بود.فقط شانس آوردیم که زندست
    هردو سرشونو تکون دادن.بعد چند لحظه که تو سکوت سنگینی گذشت،جیمین آرنج‌شو به زانوهاش تکیه دادو به شخص گفت:خب جناب بازپرس.ما همه‌چیو گفتیم.حالا تو بگو کی هستی
    شخص که هنوزم این اتفاقا براش غیر قابل باور بودن،با خوشی‌ای که از زنده بودن جین و بی‌گناه بودن دوست قدیمیش زیر پوستش خزیده بود سرشو بلند کردو به جیمین نگاه کرد.صداش فقط در حد زمزمه بود،اما واضح به گوش اون دو نفر رسید:کیم نامجون،دوست پسر جین...
     

    ویت فور سیزن تو :`)))))

     

    حال کردی؟نه خدایی حال کردی؟دیدی چه اتکی زدم؟😂😂

    کاپلای فصل بعد:کوکمین،نامجین،سکرت (وی ول‌کن سکرت نیست😂)

    از الان واسه فصل بعد نکته جمع کن.کلی واسش اسپویل دادم :)))))

  • Q. Moon
    15 August 24، 18:56
    Q. Moon
    اولا که، اهم اهم *صاف کردن گلو*
    یوهاهاهاهااااااااا~😈😈😈 *خنده شیطانی اکوشونده + سایه‌م رو دیوار که دستامو باز کردم*
    حال کردین؟! نه، جدی حال کردین؟!😎😎 چقدر درست حدس زده بودم؟!😎🍺
    هم زندان بودن کوکویو درست گفتم! هم اینکه ته داره یه غلطی میکنه و بازپرس معشوق جینه! ولی من شکایت دارم سو!! تو گفته بودی نامجون تو فیک نیست🫵🫵
    وگرنه من همون اول میگفتم بازپرس نامجونه😔 این همه هی نمیگفتم فرد X، فرد X 😂😂
    البته کل اون تئوریم درمورد اینکه اینا به نوبت یکیو میارن تو خونه بدبخت میکنن غلط بود، ولی بازم ی چیزای درستی از تو دل همون دراومد
    ولی یه چیزی، این وسط، "اون پنج نفری" که جیمین گفته بود چی میشن؟! الان ما فقط هوسوک و ته رو داشتیم که اونی نبودن که وانمود میکردن. اونطور که جیمین گفت، انگار خودش همه اون پنج نفرو میشناسه. چه خبره؟!

    و راستی، قرار شد نیکینی اینو فایل کنه اره؟!
  • سوی کویینی
    3 August 24، 21:07
    سوی کویینی

    اگه از ویهوپ و یونگی تو این فیکشن فکت بگی یا یه‌کم راجع به کل داستان کارآگاه شی،پارت بعدو تموم میکنم میدم :`)))))

  • Q. Moon
    14 August 24، 10:35
    Q. Moon
    خب ببین
    کلا رفتم از اول همه پارتارو تا اینجا خوندم
    چیزایی خیلی بیشتری نسبت به قبل ندارم که بگم ولی به عنوان یه نتیجه گیری کلی تا اینجا بنظرم اوضاع اینطوره:
    خب، اونی که بستری شده که میدونیم جیمینه
    اون اوایل، نقش فرد دیگه ای که با جیمینه و بررسیش میکنه خیلی مشخص نیست (با تصورات اولیه بخوایم پیش بریم باید بگیم که دکتری روانشناسی چیزیه)
    و البته اگه بخوام با توجه به واکنش جیمین وقتی برای اولین بار رفت تو اتاقش حدس بزنم، میگم که هیچکدوم از ادمایی که توی خونه جانگکوک دیده بود هم نیست!
    حالا از اینجا به بعد برای اینکه مشخص باشه کجا دربارش حرف میزنم با "فرد X" بهش اشاره میکنم!
    یه چیزی که موقع دوباره خوندن توجهمو جلب کرد این بود که X تو پارت اول با خودش فکر میکنه کاش میتونست "به همه شون" کمک کنه... یعنی ممکنه بقیه کارکترای درگیر ماجرا هم مثل جیمین کارشون به اونجا کشیده باشه؟

    تو پارت دوم تنها چیز سرنخطوری که به چشم میاد آخرین خطه
    "چرا صداشو میشناسه؟"
    حدسم اینه که جیمین و X همدیگه رو غیرمستقیم میشناسن... احتمالا...

    خب خب، پارت بعدی میفهمیم که دلیل بستری جیمین توی تیمارستان، مازوخیسم و جنونه. اما انگار X اینطور فکر نمیکنه و معتقده موضوع چیز دیگه ایه. همون چیزی که تو خاطرات جیمین دنبالشه؛ یعنی جانگکوک و دوستهاش
    معشوق X مرده.خب، اینجا اصولا باید بفهمیم که X یه مرده چون جیمین بهش میگه "جناب" بازپرس.
    و البته اینجا میفهمیم که احتمالا خیلی هم توی کارش حرفه ای نیست یا بیشتر از اون برای فهمیدن ماجرای جیمین و جانگکوک عجله داره و کنجکاوه که به نکات ریز توی رفتارش دقت کنه وگرنه جلوی جیمین لو نمیرفت.
    از سری قبلی یه چیزی درمورد اونجایی که کوک جیمینو میبره خونه رو مخمه. دوستاش یهجوری رفتار میکنن انگار اینکه جانگکوک باعث شه یه نفر دست و پاش بشکنه و ببرش خونه یه چیز روتینه. شاید فقط دارم زیادی بهش فکر میکنم ولی خب.. چنین حسی میده
    خب، یونگی "یه مدتیه" که عجیب عصبی شده... میخوام یه لول برم جلوتر و به اینم توجه کنم که وحشی بازیش تو این قسمت بلافاصله بعداز اینکه تهیونگ هوسوکو دوست پسرش معرفی کرد شروع میشه
    و البته یه رابطه خاصی بین تهیونگ و یونگی وجود داره. یه چیزی که پیشی عصبیمونو از بچه ببر میترسونه :>
    در ادامه، میبینیم که X معشوقه یکی از کارکترهاییه که اینجا معرفی شده.
    حدس خودم با توجه به چیزایی که تا اینجا فهمیدیم، اینه که اون معشوقه سوکجینه.
    اینجا با توجه به حرفی که جیمین درمورد اینا میزنه، میخوام یه سری حدسیات پر ریسک بزنم :>
    - با توجه به فرضیم درمورد "روتین بودن تصادفای جانگکوک و آوردن آدما به خونه".. یونگی کسی بوده که قبل از جیمین این کارو باهاش کردن. یونگی فهمیده که اینا چنین کارایی میکنن و احتمالا یه بلایی سر اون افراد میارن -تهیونگ دست کم. دلیل اینکه از ته میترسه هم همینه.
    در دفاع از این فرضیم هم میگم که جیمین بعد از دیدن عکس یونکوک کنترلش رو از دست داد. میتونه بخاطر این باشه که فهمیده جانگکوک سرش کلاه گذاشته و هر چیزی که بین خودشون دو تا بوده رو زمانی با یونگی هم تکرار کرده بوده~
    - یه چیز دیگه هم اینکه جیمین میگه "اون پنج نفر کسایی نبودن که نشون میدادن" این یکم با فرضیم ناسازگاره
    چون با توجه به چیزایی که گفتم اون پنج نفر میشن: "سوکجین، تهیونگ، هوسوک، جانگکوک و ؟؟؟" نفر پنجم میتونه کسی باشه که هنوز توی داستان نیومده و ما نمیشناسیم.
    یا اینکه فرضیه قبلی من کاملا اشتباهه و یونگی نفر پنجمه. ولی این احتمالش کمه چون وقتی جیمین بعدش میگه "یکیشون تهیونگ بود. یونگی اینو فهمیده بود..." یعنی احتمالا یونگی از اون پنج نفر نیست
    یا اینکه: اون پنج نفر لزوما همه اعضای اون خونه نیستن. مثلا میتونه تهیونگ و چند نفر دیگه باشن که ما هنوز باشون آشنا نشدیم!
    معشوقه X به قتل رسیده و X مشکوکه که کار یکی از افراد اون خونه باشه
    خب اینجا باز اطلاعات جدید. بنظر میاد جین متوجه ترس یونگی از تهیونگ و... نباشه
    اینجا چندتا از فرضیههام تشدید میشه! یکی اینکه معشوقه X همون جینه
    یکی هم آخرین مورد فرضیه قبلی. یعنی جین عضو اون پنج نفری که جیمین ازشون حرف میزد نیست.
    بعلاوه توجه یونگی به دستوپای شکسته جیمین و همون فرضیه که خودش قربانی قبلی جانگکوک بوده.

    خب، اینجا به کارآگاه بودن دوست پسر جین باید توجه کنیم و اینکه جیمین فقط میدونه چنین آدمی وجود داره ولی رسما ملاقاتش نکرده و نمیشناسش از نزدیک
    اینجا دوباره میرسیم به قضیه مشکوک یونگی و ویهوپ. صدای شکستن و... میتونه کار هوسوک باشه یا یونگی. هرچی که هست، تهیونگ ترجیح میده پیش یونگی -که ازش میترسه- بمونه و دنبال "دوست پسرش" نمیره. بنظر میاد یونگی آروم گرفته باشه.
    با توجه به نوشتت، انگار خودت اصرار داری این فکرو تو سر خواننده ها بندازی که یا تهیونگ داره با یونگی به هوسوک خیانت میکنه. یا اینکه این سه تا کلا باهمن.
    با توجه به بعدش که "هوسوک از تهیونگ فرار میکرد" شاید هوسوکم همون چیزایی رو فهمیده بود که یونگی میدونست. بازم یه فرضیه با اطلاعات گنگی که داریم
    بهنظر میاد بعد از اون ماجرایی که هوسوک میزنه بیرون، رفتارهای هوسوک و یونگی کمابیش شبیه هم میشه. چشمغره به تهیونگ، یکم ترس و فرار کردن ازش، و البته غم.
    میخوام فرضیه های قبلی رو یکم تغییر بدم و اینطور بگمش. کسی که یونگیو آورده تو اون خونه، جانگکوک نبوده. تهیونگ بوده ولی احتمالا به یه شیوه شبیه جوری که جانگکوک جیمینو آورده. و میتونه همونکار رو با هوسوک هم کرده باشه و درواقع اون هم عضو قربانی ها باشه
    جونگکوک جاییه که برای رفتن پیش جیمین به مجوز نیاز داره؛ زندان در نظرش میگیرم تا اینجا چون اطلاعات بیشتری نداریم. ولی میتونه هم یه تیمارستان باشه.
    هوسوک رو تخت یونگی خودشو مچاله کرده بود. جالبه دفعه قبلی به "تخت یونگی" دقت نکرده بودم.
    نکته بعدی توی "کلیشه ولی آشنا" بودن خاطره کیس کوکمین -شاید هم جیکوک- هستش :>
    این دو تا ایده بهم میده: X یکی از افراد حاضر توی اون خونه بوده که به شکلی حافظش از اون اتفاقات رو کمابیش از دست داده (این میتونه فیک رو به سمت یه ژانر خاص و شوکه کننده سوق بده که فعلا نمیگم چی!)
    یا اینکه همون معشوقه سوکجین باشه و بعدا موضوع رو از جین شنیده باشه و برای همین براش آشنا باشه...

    و همین!
    حدسیاتم درمورد اون سه نفری که گفتی هم توی این پیام هست پس فکر کنم نوبت تو باشه که دیگه تمومش کنی :>
  • سوی کویینی
    2 August 24، 15:40
    سوی کویینی

    شاید دوست پسر جین باشه،شایدم نه.گفتم که.کلا به دختر یا پسر بودن اون آدم اشاره نشده

    عه چی بد.چون من دوست داشتم بدونم اگه غضیه بزرگ‌تر باشه،چه فکری راجع‌بهش داری.یعنی فکر میکنی چی باشه؟

    خیلی دوست دارم بگم پارت آخرو زیر پست فصل دوم لول آپ میدم ولی چون دختر خوبی بودی نمیگم😔

    فعلا که دارم با دوتا مومنتی که تو چت روم گفتم خودکشی میکنم :`))))))))

    آی نید عه نامگی و تهگی ریل لایف😭😭😭😭😭😭😭

  • Q. Moon
    3 August 24، 11:58
    Q. Moon
    وای چرا انقدر سختش میکنی اصلا من قهرم😭😭
    من مخم نمیکشه بخدا🥲🥲
    ای بابا، بازم ک فصل دو لول آپ😔 آفرین دختر خوبی باش نگو🤫
    وای اون مومنتا خیلی گودو بودنننننن😭😭😭😭🦋
    پروانه شد ت دلم🫠
  • سوی کویینی
    1 August 24، 10:04
    سوی کویینی

    دوست پسر جین نه.اون آدمه که اولش فکر کردی تهیونگه

    کسی چه میدونه؟شاید تریسام باشن،شاید یکی داره خیانت میکنه،شایدم غضیه بزرگ‌تر از این حرفا باشه...

    میشه عزیزم.میشه.بگو :))))))

    آفرین صبر کن فرزندم :`)))))

  • Q. Moon
    2 August 24، 15:09
    Q. Moon
    خب همون دیگه، همونو گفتم... ینی اونی که الان میره پیش جیمین، دوست‌پسر جین نیست؟
    یاخدا دیگه مغزم ب گنده‌ترش نمیکشه😢😢
    کاری جز صبرم برمیاد ازمون مگه؟😔😔
  • سوی کویینی
    31 July 24، 23:24
    سوی کویینی

    کویینی غلط گیر:

    خب الان فقط باید حدس بزنی.فقط چند تا نکته دیگه میمونه

    اگه اون شخص تهیونگ،کوکی یا یونگی بود جیمین قطعا یادش میومد

    تو داستان یه سری اسپویلا راجع‌به یونگی و هوبی و تهیونگ شد اما خیلی کمرنگ بودنو باید پیدا کنی

    این داستان چهارچوب خاصی نداره و حتی قراره از گروه‌های دیگه هم شخصیت تو داستان بیاد.پس باید انتظار همه‌چی رو داشته باشی

    و نکته آخر اینکه هنوز پارت آخرو کامل ننوشتم.باید صبر کنی :`))))))

  • Q. Moon
    1 August 24، 08:21
    Q. Moon
    چیزی درمورد دوست‌پسر جین نگفتی... نکته در نظرش بگیرم؟!🫠
    این سه تا با همن، ینی تریسام؟!
    خب اینطوری ک نمیشهههه😭😭😭
    اوکی پس صبر میکنیم🥲🥲
  • سوی کویینی
    27 July 24، 10:19
    سوی کویینی

    فکر کنم فهمیدی تهیونگ نبوده :)))))))

    بچم هرکی هست خیلی مظلوم واقع شده.هرچند تا آخر داستان قرار نیست بفهمی چی به چیه پس به گیج زدن ادامه بده :)))))

     

    지민
    خسته چشمامو باز کردمو به ساعت نگاه کردم.تو این دوهفته به اینکه همش یونگی بزنه به سرش و صدای مشتاش به کیسه بکس تا تو حیاطم بیاد عادت کرده بودم،ولی اینکه ساعت پنجو نیم صبح با یه همچین صدایی بیدار شم،برام غیرقابل‌قبول بود.پوف کلافه‌ای کشیدمو بلند شدم.چشای نیمه بازمو با دست سالمم مالیدمو عصامو از کنار تختم برداشتم.تو سرویس رفتمو بعد شستن دستو صورتم،به طبقه پایین رفتم.جین که تو آشپزخونه بود،با دیدنم گفت:بیدار شدی؟سلام
    لبخند زدمو رو صندلی میز نهارخوری نشستم:سلام.صبح بخیر
    با چشو ابرو به گچ دستو پام اشاره کرد:امروز از شرشون خلاص میشی
    نیشم تا بناگوش باز شد:اوهوم.دیگه راحت میشم
    خندیدو برام رامیون ریخت:ولی فکر نکن اونا رو باز کنی ما میزاریم بریا.فعلا مهمون ما هستی
    ظرفو گذاشت جلومو بهم چشمک زد:فکر کردی ولت میکنیم؟
    خندیدم.صدای داد یونگیو بعدم صدای شدید شکستن چندتا چیز،باعث شد هردو برای یه‌لحظه‌ به سقف نگاه کنیم.رو به جین گفتم:باز چش شده؟
    شونه انداخت بالا:طبق معمول.کسی نمیدونه
    پوکر باز به سقف نگاه کردم.صدای ویبره گوشی اومد.من گوشیم رو سایلنت نبود،پس کنجکاو به گوشی جین که رو میز بود نگاه کردم.جین با نگاه به اسکرین گوشیش،لبخند بزرگی زدو همون‌طور که میرفت تو حیاط جواب داد:الو؟سلام...مرسی تو خوبی؟...
    سرمو تکون دادمو مشغول رامیونم شدم.تو این مدت فهمیده بودم که جینم دوست‌پسر داره،ولی چون دوست‌پسرش یه کاراگاهه،همش تو ماموریته و کمتر مواقعی هست که خونه باشه.بی‌حرف مشغول صبحونم شدم.غذام که تموم شد،به صندلیم تکیه دادمو به ظرف خالی خیره شدم،با این امید که خودبه‌خود پر شه.طبیعتا با دست تو گچ نمیتونستم برای خودم غذا بریزم.اما عجیبه که جین هنوز نیومده و یونگی هم ساکت شده.اخم کمرنگی رو صوتم نشوندمو به در نگاه کردم.تا خواستم عصامو بردارم،صدای قدم‌هایی اومد.تشخیص صدای پای جونگ‌کوک با وجود تپشی که حتی با فکر کردن بهش به قلبم چنگ میزنه عجیب نیست.لبخند زدمو برگشتم سمتش:سلام.صبح بخیر
    اونم لبخند زد:صبح بخیر
    واسه خودش غذا ریختو بعدم با یه چشمک ریز،ظرف منو دوباره پر کرد.نیشم تا بناگوش باز شدو انکار نه انگار دومین ظرف‌مه،مثل قحطی‌زده‌ها حمله کردم به غذا.تمام توجهم به غذا بود اما با صدای جونگ‌کوک باز به خودم اومدم:هی؟چی شده؟
    به اون سمتی که جونگ‌کوک نگاه میکرد نگاه کردمو فقط تونستم هوسوک عصبانیو تشخیص بدم که سریع از در رفت بیرون.گیج به جونگ‌کوک نگاه کردم.شونه بالا انداختو برگخت سر غذاش اما اشتهای من کور شده بود.عصامو برداشتمو به سمت طبقه بالا رفتم.تو اتاق یونگی سرک کشیدم. خودش رو تخت تاق باز ولو شده بودو تهیونگم ریلکس داشت اتاقو مرتب میکرد.اخم کردم.تهیونگ الان نباید بره دنبال هوسوک؟نکنه غضیه به یونگی مربوطه؟گیج سرمو کج کردم.چی بین این سه‌تاست؟برگشتم پایینو با همون اخم محو کنار جونگ‌کوک نشستم.ساکت بودو منتظر بود من چیزی بگم اما من حرفی واسه گفتن نداشتم.نمیدونستم چه خبره.ظرف غذام که سرد شده بودو سمت خودم کشیدمو بی‌میل یه‌کم خوردم.واقعا چی بین این سه‌تا میگذره؟نکنه یکی داره خیانت میکنه؟ولی آخه با یونگی که نمیشه سمتش رفت؟شایدم خود یونگی داشته شیطنت میکرده و وقتی نتونسته عصبی شده؟اما پس چرا اونجوری خوابیده بود؟دوباره چشام از فکر تو ذهنم گرد شد.رفتن عصبی هوسوک،خواب بودن یونگی،ریلکس بودن تهیونگ...
    نکنه تهیونگ و یونگی...
    آه ولش کن جیمین.به تو چه؟اونا باید بین خودشون حلش کنن.آره.نگاه‌مو به ظرفم دادم.دلیل دیگه‌ای واسه عصبانیت هوسوک نبود.مخصوصا که تهیونگ اونقدر خونسرد بودو فقط هوسوک ناراحت بود.آه دیوونه شدم
    موقتا این افکارو تو ذهنم قفل کردمو بیخیالش شدم تا بعدا بهتر بهش فکر کنم.غذامو تموم کردمو به جونگ‌کوک نگاه کردم.اونم غذاشو تموم کرده بودو منتظر من بود.بهم لبخند زد:بریم؟
    لبخند بزرگی زدم.برای خلاص شدن از شر این گچا بیش‌ازحد مشتاق بودم.با کمک جونگ‌کوک و عصا ایستادمو به سمت مطب رفتیم...
    #end_of_flash_back
    #راوی
    به چشمای جیمین نگاه کردو منتظر ادامه حرفاش شد اما جیمین سکوت کرده بود.پس خودش پیش‌قدم شد:خب؟ادامش؟
    جیمین با آه آرومی که کشید ادامه داد:تو اون مدت اتفاق خاصی نیوفتاد.فقط رابطه هوسوک و تهیونگ به‌هم ریخته بودو هوسوک از تهیونگ فرار میکرد.وقتیم که باهاش چشم‌تو چشم میشد بهش چشم‌غره میرفت اما بعدش که از تهیونگ فاصله میگرفت غم تموم چشاشو میگرفت.حتی یه‌بار اتفاقی فهمیدم داره تو دست‌شویی گریه میکنه
    چشاشو از رو کنجکاوی گرد کرد:خب؟
    جیمین لب‌شو گاز گرفت:بغیه‌شو تنها نمیتونم تعریف کنم
    جلو اومده بود تا حرفای جیمینو بهتر بشنوه اما با این حرفش خودشو محکم به پشتی صندلی کوبیدو اعتراض کرد:یااااااا.خب الان من کیو بیارم برات؟
    جیمین لبخند تلخی زد:جونگ‌کوک.فقط جونگ‌کوکو برام بیار...

    نتونسته بود مجوز بردن جونگ‌کوکو بگیره واسه همین تنها پیش جیمین برگشتو بی‌مقدمه به پسری که به سقف خیره بود گفت:وقت بیشتری میخوام
    جیمین که به‌نظر میرسید جا خورده باشه،اشاره کرد که جلوتر بیادو رو صندلی بشینه.مشتاق به حرف پسر گوش کردو وقتی نشست،جیمین بعد چندثانیه مکث آروم با لبخند محوی شروع کرد حرف زدن...
    #flash_back
    #지민
    وقتی داخل رفتم،خونه غرق سکوت بود.دو ماه از باز کردن گچ دستو پام میگذشتو تو این مدت موفق شده بودم یه کار کوچیک تو یه شرکت نوپا شروع کنم.رفتم تو اتاقم و لباسامو عوض کردم. بعدم بغیه اتاقا رو دونه دونه چک کردم.هیچکس نبود.البته به‌جز هوسوکی که رو تخت یونگی خودشو مچاله کرده بود.اخم کردمو بیخیالش شدم.این چند وقت من به هرسه‌شون خیلی مشکوک شدم.چون معلوم نیست بین‌شون چیه.بیخیال شدمو رفتم طبقه پایین.رو مبل نشستم.تلویزیونو روشن کردمو علکی برنامه‌ها رو بالا پایین کردم.هیچی نداشت پس فقط بیخیال شدمو خاموشش کردم.و از اونجایی که تحمل سکوت و بیکاری رو نداشتم،از تو گوشیم آهنگ گذاشتم.چندتا آهنگو گوش کردمو تو دنیای خودم غرق شدم که صدایی رو از پشت سرم شنیدم:تولدت مبارک.تولدت مبارک.تولدت مبارک جیمین،تولدت مبارک
    به پشت سرم نگاه کردم.جونگ‌کوک،جین،تهیونگ،حتی یونگی اونجا ایستاده بودنو بهم لبخند میزدن.تو دست جونگ‌کوک که وسط ایستاده بود،یه کیک تولد بود که بدجور وسوسه‌م کرده بود. متوجه نشدم کی چشام پر اشک شد.من حتی تولدمو یادمم نبود،اما اونا فراموش نکرده بودن. برای جلوگیری از ریزش اشکام،سرمو بالا گرفتمو چندبار پلک زدم.موقعی که مطمعن شدم قرار نیست بی‌هوا گریم بگیره،بلند شدمو محکم جونگ‌کوکی که کیکو رو اپن گذاشته بودو بغل کردم. میتونستم حس کنم میخواد چیزی بگه اما امون ندادمو محکم‌تر بغلش کردم.اونقدر که آخش در اومد:بسه جیمین.زورت کم نیستا
    خندیدمو ازش جدا شدم.چندلحظه یا چندساعتو نمیدونم ولی مدتی تو چشای هم خیره شدیم تا اینکه آخر با بوسه آرومی که روی لبام زد غافلگیرم کرد:دوست دارم
    اینبار نتونستم اشکامو کنترل کنم.اون مدتی که تو شک کاری که کردو حرفی که زد بودم،اشکام صورت‌مو خیس کردن.جونگ‌کوک که نگران شده بود دهن باز کرد تا چیزی بگه اما من سریع با لبام خفش کردم.صدای خنده ریز بغیه رو میشنیدم اما ذره‌ای برام اهمیت نداشت.دستامو تو موهای جونگ‌کوک بردمو آروم لبامونو رو هم حرکت دادیم.حس نابی بود.بهترین حس دنیا...
    #end_of_flash_back
    شوکه به جیمین خیره شد.هم کلیشه‌ای بودن این اتفاقو هم اینکه این موضوع براش به شدت آشنا بود،باعث میشد تا کنجکاوتر بشه.سرشو کج کردو بی‌تاغط گفت:خب؟
    جیمین با بی‌رحمی تمام با نگاهی به سقف بهش پوزخند زد:جونگ‌کوکو بیار
    کلافه و حرصی صدایی از خودش در آوردو از رو صندلی بلند شد.حرف زدن باهاش فایده‌ای نداشت.میدونست نمیتونه منصرفش کنه...

     

    اینم ادامه.حالا حدس بزن اون آدم کیه.فقط چندتا نکته باید بگم.اول اینکه نامجون تو داستان نیست،دوم اینکه من گفتم کاپل سکرت،نگفتم چندتا،و سوم اینکه اسمی از دختر یا پسر بودن اون آدم نیاوردم.پس تو عملا میتونی اینجا بیشتر از سه تا کاپل تصور کنی.حالا تا ببینیم کدوم یا چندتاش درست در میاد :`)))))))

  • Q. Moon
    31 July 24، 12:37
    Q. Moon
    اصلا چرا از همون اول فکر کردم تهیونگههه؟!؟!
    واقعا ک، بدجنس😒😒

    اخی بچم چقد سختش بوده با دست و پای گچ‌بسته🥲🥲
    میدونی، حقیقتا حرف جین ترسناک بود.. من اگه جیمین بودم از همون اول صدسال سیاه سوار ماشین کوکی نمیشدم بعد از گچ گرفتن دست و پام.. ینی کلا... نمیدونم چطوری توضیحش بدم، یکم ترسناک و غیرعادیه ک غریبه بخواد انقدر باهات خوب رفتار کنه، حتی -و مخصوصا- اگه باعث شده باشه دست و پات بشکنه🫠🫠🫠
    دوست پسر جین کاراگاهه😃
    این سه تا...

    عه! انتظار نداشتم جیمین انقدر راحت تسلیم شه و بقیشو بدون کوکی بگه🫠 ولی بهتر! ما زودتر میفهمیم چ خبره😔😔

    اووووه~ بعد دو ماه هنوز معلوم نیست بین این سه تا چیه؟! چقدر حرفه‌ای دارن مخفی کاری میکنننن😭😭😭
    وزنثاحرثنرخثحتنبنو کوکمین مومنتتتتتت😭😭😭😭💫🦋🫂
    به این میگن سوپرایز واقعی تولد جانگکوک-آه خوب کارتو بلدیا🤭😁
    خب، نکته فاکینگ مهم، کارآگاه اگه تهیونگ نیست، باید یا کوکی باشه یا جین یا یونگی... یا هم که دوست‌پسر جین🙃

    عههه! ینی چی ک حدس بزنم؟! اوکی خب ببین اون بالایی رو ک گفتم ممکنه از بین اینا باشه رو فعلا در نظر نگیر! تا برم ی دور دیگه کلشو از اول بخونم و قشنگ سعی کنم ی حدس درست حسابی بزنم خب؟!🫠

    فقط یه نکته فسقلیم بگم... یه جا دیکته اشتباه داشتی🫠 بی‌طاقت درستشه😁

  • Snowman
    25 July 24، 13:42
    Snowman

    ممنونم که جواب دادی اما حدودا کدوم یکیشون طولانی تره؟ و اینکه say gooday سدانده؟🙂💔

  • Q. Moon
    26 July 24، 22:37
    Q. Moon
    طولانی‌تر.... اصولا Say Goodbye
    و آره، سدانده🥲💔
  • Snowman
    24 July 24، 17:57
    Snowman

    عام میشه یه خلاصه کوشولو از say goodbay ، his stray wolf بگی لطفا؟ 

  • Q. Moon
    25 July 24، 01:22
    Q. Moon
    بله عزیز دل 3> U^U

    His Stray Wolf
    همونطور که بالا نوشتم یه کار فلاف روزمره ست.
    جین یه کارمند معمولی شرکت، توی یه شهر کوچک نزدیک جنگله، توی دنیایی که آدمها با هیبرید حیوونای درنده به مشکل خوردن!
    یه شب یه طوفان شدید میشه و توی اخبار نشون میدن که طی طوفان، یه گرگ از گله جدا افتاده و به شهر اومده و به مردم اخطار میدن که مراقب باشن
    و وقتی یه غریبه در خونه جین رو میزنه و با سرتاپای خیس بهش میگه که گم شده و ازش میخواد تا تموم شدن طوفان بهش سرپناه بده، جین نمیفهمه که اون غریبه، درواقع همون گرگ توی اخباره :>


    Say Goodbye
    این یکی یکم احساساتی و یه کوچولو ناراحت کنندس
    شخصیت اصلی جانگکوکه. کسی که عشق زندگیش که یه تبهکار مخفی بوده رو از دست داده. ولی روح اون مرد هنوز ترکش نکرده و از جسم جانگکوک برای انجام دادن کارهایی که قبل از مرگش ناتموم موندن استفاده میکنه...

    سوال دیگه ای هم اگه هست درخدمتم من ^^ 3>
  • سوی کویینی
    22 July 24، 11:17
    سوی کویینی

    تقریبا دو روز گذشته بودو دیگه نمیتونست بیشتر از این جلوی کنجکاوی‌شو بگیره.از جاش بلند شدو به معشوقه بی‌وفاش گفت:ببخشید که بیشتر نتونستم بمونم.دفعه بعد حتما بیشتر باهات حرف میزنم
    لبخند تلخی زدو از اونجا دور شد.سوار ماشینش شدو به سمت جایی که جیمین بستری شده بود رفت.مطمعنا رفتار جیمین شبیه کسایی که به مازوخیسم و گاهی جنون مبتلان،نیست.ولی دقیقا به همین خاطر تو تیمارستان بستریه.امروز میخواست یه کار متفاوت انجام بده،چون فهمیده بود معمولا اون پسر مدت زیادی رو با عکسای جونگ‌کوک میگذرونه و دلیل اصلی‌یی که انقدر زود کنترل‌شو از دست میده،قرار گرفتن تو اون اتاق سفیدو خفقان‌آوره.حوصله کارای تکراری بعد رسیدنو نداشت ولی طبق معمول،ماشینو پارکو بعدم قفل کرد.قبل وارد شدن،یه لحظه صبر کردو نفس عمیقی کشید.درو باز کردو بی‌توجه به سکوت همیشگی پذیرش،به سمت اتاق جیمین رفت. نمیخواست مثل دیدار اول‌شون انقدر راحت موقعیتو از دست بده،پس بد نبود به این پسر هنرمند نشون بده اونم یه چیزی تو چنته داره
    آرومو بی‌صدا درو باز کردو به جیمینی خیره شد که رو تختش دراز کشیده بودو به سقف خیره بود.دوباره لبخند تلخی زدو آهنگی رو گذاشت که این روزا حکم مسکنو براش داشت

    This night is cold in the kingdom
    امشب قلمرو پادشاهی خیلی سرده
    I can feel you fade away
    میتونم حس کنم که داری ناپدید میشی
    From the kitchen to the bathroom sink and...
    از آشپزخونه گرفته تا سینک روشویی و...
    Your steps keep me awake
    صدای قدم هات خواب رو از سرم میپرونه
    Don’t cut me down, throw me out, leave me here to waste
    منو تیکه تیکه نکن ، بیرونم ننداز ، اینجا به حال خودم رهام نکن تا تلف شم
    I once was a man with dignity and grace
    من یه زمانی برات آدم با عزت و احترامی بودم
    Now I’m slipping through the cracks of your cold embrace
    ولی الان دارم از لابه لای ترک های آغوش سرد تو بیرون می شم
    So please, please
    پس لطفاً ، لطفاً
    ? Could you find a way to let me down slowly
    میتونی راهی پیدا کنی که آروم آروم ترکم کنی ؟
    A little sympathy, I hope you can show me
    امیدوارم کمی احساس همدردی برام به خرج بدی
    If you wanna go, then I’ll be so lonely
    اگه بری من خیلی تنها میشم
    If you’re leaving, baby let me down slowly
    اگه رفتنی هستی ، عزیزم آروم آروم دلسردم کن
    Let me down, down
    آروم ترکم کن
    Let me down, down
    آروم آروم دلسردم کن
    Let me down, let me down
    آروم آروم دلسردم کن
    Down, let me down, down
    آروم آروم دلسردم کن
    Let me down
    دلسردم کن
    If you wanna go, then I’ll be so lonely
    اگه بری من خیلی تنها میشم
    If you’re leaving, baby let me down slowly
    اگه رفتنی هستی ، آروم آروم دلسردم کن
    Cold skin, drag my feet on the tile as I’m walking down the corridor
    تنم یخ زده ، دارم به زور پاهامو روی کاشی های راهرو دنبال خودم می کشم (یعنی قصد رفتن نداره و هنوز فکرش پیش اونه و میخواد برگرده)
    And I know we haven’t talked in a while
    و میدونم مدتیه که باهم حرف نزدیم
    So I’m looking for an open door
    برای همین دنبال یه فرصتم
    Don’t cut me down, throw me out, leave me here to waste
    منو تیکه تیکه نکن ، بیرونم ننداز ، اینجا به حال خودم رهام نکن تا تلف شم
    I once was a man with dignity and grace
    من یه زمانی برات آدم با عزت و احترامی بودم
    Now I’m slipping through the cracks of your cold embrace
    ولی الان دارم از لابه لای ترک های آغوش سرد تو بیرون می شم
    So please, please
    پس لطفاً ، لطفاً
    ? Could you find a way to let me down slowly
    میتونی راهی پیدا کنی که آروم آروم ترکم کنی ؟
    A little sympathy, I hope you can show me
    امیدوارم کمی احساس همدردی برام به خرج بدی
    If you wanna go, then I’ll be so lonely
    اگه بری من خیلی تنها میشم
    If you’re leaving, baby let me down slowly
    اگه رفتنی هستی ، عزیزم آروم آروم دلسردم کن
    Let me down, down
    آروم ترکم کن
    Let me down, down
    آروم آروم دلسردم کن
    Let me down, let me down
    آروم آروم دلسردم کن
    Down, let me down, down
    آروم آروم دلسردم کن
    Let me down
    دلسردم کن
    If you wanna go, then I’ll be so lonely
    اگه بری من خیلی تنها میشم
    If you’re leaving, baby let me down slowly
    اگه رفتنی هستی ، آروم آروم دلسردم کن
    And I can’t stop myself from falling down
    و نمیتونم جلوی سقوط خودمو بگیرم
    And I can’t stop myself from falling down
    و نمیتونم جلوی سقوط خودمو بگیرم
    ? Could you find a way to let me down slowlِy
    میتونی راهی پیدا کنی که آروم آروم ترکم کنی ؟
    A little sympathy, I hope you can show me
    امیدوارم کمی احساس همدردی برام به خرج بدی
    If you wanna go, then I’ll be so lonely
    اگه بری من خیلی تنها میشم
    If you’re leaving, baby let me down slowly
    اگه رفتنی هستی ، عزیزم آروم آروم دلسردم کن
    Let me down, down
    آروم ترکم کن
    If you wanna go, then I’ll be so lonely
    اگه بری من خیلی تنها میشم
    If you’re leaving, baby let me down slowly
    اگه رفتنی هستی ، آروم آروم دلسردم کن

    چند لحظه بعد از شروع آهنگ که نظر جیمین بهش جلب شده بود،دست از زمزمه آهنگ برداشت، اما نوبت جیمین بود که هنرنمایی کنه.بلند شدو ماهرانه با آهنگ شروع کرد رقصیدن.قطعا این پسر بهترین آدم برای زندگی و عشق‌ورزیدن بود اما دل اون،فقط مال یه نفر بود.کسی که تازه از پیشش رفته بودو پیش جیمین اومده بود.کسی که جسمش زیر خروارها خاکو روحش پیش اون بود.با این فکرا،آه عمیقی کشیدو به جیمین نگاه کرد.برق چشاش،باعث شد لبخند بزنه و بیخیال خراب کردن حال خوب اون پسر بشه.هرچند،نمیدونست که در اکثر مواقع،جیمین حرفه‌ای‌ترین بازیگره.لبخند تلخی زدو جلو رفت.رو صندلی تو اون نزدیکی نشستو گفت:خوب میرقصی
    جیمین با خنده گفت:میدونم.منو دست‌کم نگیر جناب بازپرس
    با تعجبو چشایی گرد شده گفت:تو از کجا میدونی؟
    جیمین با حالتی کیوت،بی‌حرف به کارت اون که هنوز روی سینش بود اشاره کرد.یه لحظه به کارت نگاه کردو تازه متوجه شد که درش نیاورده.کلافه اونو کندو گفت:لعنت بهش
    جیمین با خنده خودشو روی تخت ولو کرد،اما مدت زیادی نگذشت که صدای خنده‌هاش قطع شد. نمیخواست این موقعیتو از دست بده،واسه همین پرسید:میتونی بغیه‌شو برام تعریف کنی؟
    جیمین دست‌شو زیر سرش گذاشتو شروع کرد
    #flash_back
    #지민
    بعد چند ساعت بستری بودن،به پیشنهادو درواقع اصرار جونگ‌کوک،تو ماشینش بودیم تا یه مدت پیش خودش باشم.همش با خودم دودوتا چهارتا میکردم که بپرسم یا نپرسم.طبق عادتی که موقع فکر کردن داشتم،رو پام خطای فرضی میکشیدم تا بهتر تمرکز کنم.صدایی نمیشنیدم.همیشه موقع فکرکردن انگار صداهای اطراف برام خاموش میشد.با قرار گرفتن دستی رو دستم،بلاخره از هپروت بیرون اومدم:ای بابا.گوش کن دودقیقه به حرفام.واسه چی انقد تو فکری بابا،سه ساعته دارم صدات میکنم
    آروم خندیدمو گفتم:بگو
    شیطون گفت:تو بگو.به کی داری فکر میکنی انقد تو فکری؟
    چی بگم که ناراحت نشه؟بیخیالش.سوال‌مو بپرسم بهتره:داشتم فکر میکردم،تو تو خونت تنهایی؟یا کسیم هست اونجا؟
    ابرو بالا انداختو همون‌جور که به روبه‌روش خیره بود گفت:نه.تنها نیستم.چهارتا هم‌خونه دارم
    ابرو انداختم بالا و به نیم‌رخش خیره شدم.دوست داشتم دست‌مو ببرم لای موهاشو نوازشش کنم. ای بابا.بیخیال این فکرا شو پسر.سرمو تکون دادمو به بیرون خیره شدم
    نمیدونم چقدر گذشت تا بلاخره رسیدیم.به نمای خونه نگاه کردم.ویلایی بودو سه طبقه داشت. درو باز کردمو خواستم پیاده شم اما پای راستم بدجور سنگین شده بودو با تکون دادنش درد گرفت.بهش نگاه کردمو تازه یادم افتاد که پای راست‌مم تو گچه :/ ای بابا.جونگ کوک سریع اومد سمتم:بیا.فعلا تا فردا که واست عصا بگیرم مجبوری اینجوری راه بری
    سرمو تکون دادمو با کمک جونگ‌کوک پامو از تو ماشین در آوردم.کمکم کرد از ماشین پیاده شمو  بعد از بستن در حیاط،بریم داخل.تا در باز شد،قیافه کنجکاو و سوژه خنده سه نفر اومد جلو چشمم.یکی‌شون نیشش تا بناگوش باز بود که با دیدن من بست‌شو دو نفر دیگه تو حلق هم میلولیدن.اونی که تکی بود،سوت کشداری زدو بلند شد:بد زدیا.حواس‌تو جمع کن
    چندلحظه طول کشید تا متوجه طعنش به جونگ‌کوکو خنده جمعی چهار نفر حاظر تو اونجا بشم. اون یه نفر به جونگ‌کوک کمک کرد تا درو ببنده و با کمک اونا رو مبل بشینم.سرمو انداختم پایین. نمیخواستم مزاحم‌شون بشم.مخصوصا اون دونفری که تو بغل همن.جونگ‌کوک با خنده گفت:چرا ساکتی؟اینجا ساکت بودن عواقب بدی داره‌ها
    آروم خندیدمو گفتم:من جیمینم
    اونی که به جونگ‌کوکو من کمک کرده بود گفت:من کیم سوکجینم.جین صدام میکنن.خوشحالم از آشناییت
    لبخند خجولی بهش زدمو به اون دو نفر نگاه کردم.یکی‌شون گفت:من تهیونگم.اینم...
    به پسر بغلش اشاره کرد:هوسوکه.دوست پسرم
    هوسوک نیش‌شو باز کردو به تهیونگ نگاه کرد.تهیونگ خندید.پس که اینطور.لبخند زدم:خوشبختم
    تهیونگ سرشو تکون دادو لبخند زد.صداهایی از طبقه بالا اومد که باعث شد همه به سقف نگاه کنن.جین سرشو تکون داد:باز شروع شد
    بلند شد:برم ببینم چه‌خبره باز
    جونگ‌کوک سرشو تکون داد.جین رفت طبقه بالا.کنجکاو به جونگ‌کوک نگاه کردم.اهمیتی ندادو گفت:اتاق‌تو تو همین طبقه بالا میزاریم.اینجا اتاق نداره.مجبوری یه طبقه رو بالا پایین بری
    کیوت‌طور بهم نگاه کرد:تو که مشکلی نداری؟
    خندیدم:نه.ممنونم
    بهم لبخند زد.نگاهم خورد به جین که به زور دست یه‌نفرو گرفته بودو پشت سرش میکشیدو اصلا به فحشای رکیکو مشتای فرود اومده به کمرش توجه نمیکرد.جونگ‌کوک کنار گوشم زمزمه کرد:اون مین یونگیه.بهتره دم‌پرش نشی چون یه مدته به طرز عجیبی عصبی شده
    سرمو تکون دادم.جین رو پله آخر،تقریبا یونگی رو پرت کرد که باعث شد بخوره به مبلو به جین چشم غره بره.جینم بهش اخم کردو کنار تهیونگ رو مبل نشوندش.یونگی دندون‌غروچه‌ای کردو خواست پا شه که تهیونگ بازوشو گرفتو با اخم نگاش کرد.نمیدونم یونگی چی تو نگاه تهیونگ دید که یه آن ترسیدو سرشو انداخت پایین...
    #end_of_flash_back
    #راوی
    شخص که با شنیدن اسم معشوقه‌ش شاخکاش واسه شنیدن ادامه داستان فعال شده بود،با یادآوری اینکه پسری که جیمین اون روز با دیدن عکسش کنار جونگ‌کوک کنترل‌شو از دست داده بود،همون مین یونگی بود،سریع پرسید:چرا؟چرا ترسید؟
    جیمین پوزخندی زدو رد زخم کف دست‌شو نوازش کرد:از اون پنج نفر،کسایی بودن که اونی نبودن که نشون میدادن.یکی‌شون تهیونگ بود.یونگی اینو تقریبا فهمیده بودو اونام از هر راهی برای اذیت کردنش استفاده میکردن
    آهی کشیدو چیزی زیرلب زمزمه کرد که شخص هیچوقت متوجهش نشد.تو اون چند لحظه‌ای که جیمین غرق افکارش شده بود،شخص فرصت کرد تا یه‌بار دیگه چهره زیبای معشوق‌شو تصور کنه. هرچند چیزی بروز نداد،اما از ته قلب دلگرم شد.همون لحظه برای بار دوم به خودش قول داد کسی که جون عزیزترین کس‌شو گرفته رو پیدا میکنه.البته،با فکر به اینکه معشوقه‌ش صداشو شنیده، دلش قرص‌تر شد.به جیمین نگاه کردو منتظر ادامه داستان شد.جیمین نگاهی بهش کردو از همون جایی که حرفش قطع شد،ادامه داد
    #flash_back
    #지민
    جین که فکر کرده بود یونگی به خاطر درد حاصل از برخوردش با مبل اونجوری مظلوم شده،آروم گفت:ببخشید
    یونگی سرشو بالا آوردو با نگاهش جینو متوجه کرد که حالش خوبه.سرشو برگردوند سمت جونگ‌کوک که تازه منو دید.اخم کردو گنگ بهم خیره شد:تو کی هستی؟
    دوباره باید بگم؟:من جیمینم
    یه نگاه به دستو پام کردو ابرو انداخت بالا:آها.باش.منم یونگی‌م
    بلند شدو به بغیه گفت:اگه پاچه نمیگیرین برم تو اتاقم
    تهیونگ بهش چشم‌غره رفت...
    #end_of_flash_back
    #راوی
    جیمین ادامه داد:تو اون دوهفته‌ای که دستو پام تو گچ بود،جز اینکه مجبور شدم به‌خاطر دستو پام از کارم استعفا بدم تقریبا اتفاق خاصی نیوفتاد.اما رفتار همه‌شون خیلی برام مشکوک بود.البته اینم اضافه کنم که یونگی به شدت عصبی بودو تو حالت عادیم نیاز به کیسه بکس داشت.خودش میگفت نمیتونه احساسات‌شو کنترل کنه و همه احساسش به صورت عصبانیت خودشونو بروز میدن...
    پرید وسط حرفش:دلیلیم آورد؟
    جیمین سر تکون داد:نه.اون اوایل دلیل منطقی براش نمیاورد.هرچند،اصلا نمیشد حدس زد
    سریع پرسید:چرا خب؟نمیشه که اینجوری
    جیمین گفت:تو نمیفهمی
    شخص که فکر میکرد مسبب مرگ معشوقه‌شو پیدا کرده،بی‌توجه به بستری بودن جیمینو اینکه از نظر عقلانی و علمی اون یه مریض روانیه،بلند شدو با عصبانیت گفت:یا تعریف نکن یا درست تعریف کن.من اینجا دارم بال‌بال میزنم،بعد تو تیکه تیکه تعریف میکنی؟خب یه کلمه ته داستانو بگو دیگه
    جیمین پوزخند زدو خنثی گفت:اگه میخوای کامل متوجه شی،باید تا آخر گوش کنی.وگرنه تضمین نمیکنم چیزی دست‌گیرت شه
    شخص پوف کلافه‌ای کشیدو با ضرب روی صندلیش نشست.جیمین چندلحظه بهش خیره شدو بعد ادامه داد...

     

    اینم ادامش.عمدا زیاد دادم :)))))))))))

  • Q. Moon
    26 July 24، 22:37
    Q. Moon
    معشوقه بی‌وفا🫠🫠 من که میدونم تو کی‌اییییی😭😭😭💔
    بمیرم برا دلت تهیونگ🥲🥲

    وای وای!! ببین من کلا یه سال رفتم دبیرستان (بقیش با سیل یا کرونا بود) و تو اون یه سال این اهنگ قفلی من و دوستام بود🫠🫠🦋 دژاوو شدممممم باشش😭💔

    شت... ترکیب تهیونگی که میخونه و جیمینی که میرقصه❤️‍🔥
    وای ته گند زد😂😂 مرد حسابی، اخه بازپرس انقد بی‌حواس؟!؟!

    چهارتا همخونه؟! بقیه پسرا؟!🤝
    اون دونفری که توی بغل همن🤭🤭
    یه لحظه وایسا... چی؟! تهیونگ؟ پس من... وایسا من گیج شدم؟ چه خبره اینجا؟!
    یاخدا تهیونگ... یونگی ازش ترسید🫠🫠

    یونگی اینو فهمید و.. وای پشمام خیلی دارک شد که😃😃

    وای استعفا لازم بود؟! مرخصی میدن تو این موقعیتاها... البته چیکاره بوده؟!

    جیمین پرچمش بالاس حرف زورم تو کتش نمیره👌😌

    اوفففف عجب پارتی بود دلمون حال اومددددد😭😭😭💫
  • سوی کویینی
    20 July 24، 15:21
    سوی کویینی

    مدالت محفوظه😎

    واسه أین صداشو میشناسم چون...

    وی کرم دارد_

    ایشالا آخر داستان میفهمی چرا :`))))))

  • Q. Moon
    21 July 24، 14:25
    Q. Moon
    کرم نریز بچه ادامشو بده😒
  • Kabi
    17 July 24، 17:25
    Kabi

    حیحیحی 
    Love Alert
    اکلیللللللللللل...پس حالا که کیوتم باید بیای بگیریم
    ERROR
    صحیح می فرمایید
    ولی بعد از کینگ کارد بدجوری منتظر ارور امااا
    Shatter My Heart
    حرفات درستن و قشنگ و همینطورم زیادی حقققققققققق
    TCBoSC
    من همین الانم اماده ان
    *مایی که برای خودمون بریدیم و دوختیم

    قطعا عذابه
    ولی شاید نفریبت کردم که بتونم تا اخر عمرم فیکشن هاتو بخونم
    Deal with the Devil
    استغفرالله
    منننننننننن بدجورییییی منتظر پارتمممممممممممم
    عررررررررررر
    یعنی چیشدههههههههه
    جیغغغغغغغ
    وقتی سیا زیادی خجالتی و شرمگینه
    DMB, LMM
    بخ بخت شدیم رفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
    خدا به دادمون برسه
    Dark Cupid
    من عاشق سالمون اووکادو امممممممممممممممممممممممممم...فیلادلفیا رو هم دوست دارم
    برای اولین تست مرغ بخور
    وای شششششتتتتتتتت
    منم خیلی موافق نودل خوردنم نیستن
    Time Runners
    چی؟نه والا...من هیچکسو ندارم که...*خنده شیطانی
    Blinding Contract
    اره
    اشک
    اشک اشک...کفففففففففففففففففف
    عه...چرا حس کردم که حذق شده یه چیزایی
    His stray Wolf
    حیحی...*-*
    Smooth like Butter
    من اینو خریدارم اصننننننننننننننننننننننن
    Say Goodbye
    منمممممممم سکته میکنممممممممممم سکتههههههههههههههههههههههه
    Take Me to the Other Edge
    یونبین موردعلاقمههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
    منتظر این هستم زیادیییی..
    کنجکاوم کردیااا
    Gangnam Chic
    چرا اینقدر دوست داشتنی ایی لعنتی........
    میتونم تا اخر عمرم بغلت کنم
    از اون دسته درونگرا هایی هستی که  همه رو شاد میکنه ولی شاد کردن خودش براش سخته  وهمه چیز رو پشت لبخندای قشنگش قایم میکنه

    غصه نخور شیرینم..بالاخره هرکسی توی یه کاری مهارت داره
    تو همین الانم فوق العاده ای
    Feeling Blue
    ارهههههههههههههههههه دقیقااااااااااااااااااا
    اینقدر شبیه همیم که دلم میخواد بگیرم ببوسمت
    Boy You Left Behind
    اره...زده بود به سرش
    الان نه سالشه تقریبا دیگه...اونموقع 7 سالش بود شایدم 6...درست یادم نیست
    Marriage without Bride
    منم اینطوریم که میشینم بکششششششش یه چیزیو میبینم بعد خسته میشم ولش میکنم
    هعی هعی:)))


    خوبمممممم شکر خدااااا
    اره این بشر تا اخر تابستون بکش کلاس داره
    خوبه...خوبههههه......سیای مشغولللللللللل
    منم امروز صبح دوتا سریال دانلود کردم که این وسط مسطا توی وقت های اضافیم ببینم
    یدونه فراتر از شر
    یکیم بازگشت گنگستر به دبیرستان

    دختر خالم کی درامر نبود یهویی زد تو کار دیدن کی دراما...الان داره به قولی سینمای کره رو کلا فتح میکنه:/// اینارم اون دید گفت خوبن منم گفتم ببینمشون خب
    ولی باید گیتار تمریننننننن کنمممم...فردا کلاس دارم
    پس امروز نمیتونم خیلی نگاه کنم

  • Q. Moon
    17 July 24، 18:50
    Q. Moon
    Love Alert
    منو به چالش نکش، میاماااا U_U

    ERROR
    حالا تا بعد از کینگکارد خدا بزرگه *اموجی راه رونده به سوی افق به شکلی مشکوک*

    TCBoSC
    قیافه هوکا وقتی میریم دستبوسی: @-@
    تو میخوای منو عذاب بدیییییی

    Deal with the Devil
    :>>>>>>>>>>
    پارت بعد آپ شد همین پیش پای کامنتت U^U
    البته احساس میکنم تو کامنت قبلی یکم اشتباهی توصیف کردم
    اسمات در راه نیست... یه چیز بد در راهه T^T

    Dark Cupid
    چشم چشم اطاعت میشه سرآشپز T^T

    Time Runners
    جدی؟ ولی به نظر جور دیگه ای میادا! *ذره بین کارآگاهی*

    Gangnam Chic
    بنده بسیار بغلی هستم و بغل کردن دوست میدارم U^U
    مرا بغل کنین!
    (این قسمت این کامنتو یادت باشه.. بعدا مهمه حیحی^^)

    هققققققق مرسییییییییییییی T~T
    به شنیدن این واقعا نیاز داشتممممم T^T
    *گریه رنگین کمون اکیلیلی :>>>*

    Feeling Blue
    :>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
    فقط همین... جاست همین :>


    اسم بازگشت گنگستر به دبیرستان جالبه :>>>>
    عهههههه گیتار میزنیییی؟!؟!؟!!!
    من دلم میخواست امسال برم درام ولی خب آموزشگاه پیدا نکردم که استاد درام داشته باشه ینی چی خبببب؟؟
    درمورد دخترخالت... منم یه دوستی دارم که رسما هرچییییی کیدراما هست رو تا شروع به پخش میکنن همزمان با پخش میبینه :>
    از اینا که مثلا "امروز ساعت 12 قسمت جدید سریالم میاد" یونو؟؟ :>>>>
    عجیبه برام که چطور انقدر حوصله دارههههه
  • سوی کویینی
    16 July 24، 13:22
    سوی کویینی

    جیمین درست بود :))))))

     

     

    ممم#flash_back
    #지민
    دستامو ها کردمو سرعت‌مو بیشتر کردم.نمیدونم چرا تو این برف به سرم زد پیاده بیامو تاکسی نگرفتم.زمین واقعا لغزنده بودو من هر چندثانیه یه‌بار باید دیوارو میگرفتم تا از افتادنم جلوگیری کنم.مخصوصا اینکه به جز برف،بخشایی که از بارون دیروز هنوز خشک نشده بود،یخ زده بودو وضعو بدتر میکرد.نیم‌بوت پوشیده بودم ولی همونم به خاطر چسبیدن برف به کَفِش لیز شده بود. همه اینا دست به دست هم داده بودن تا از کنار دیوار جم نخورم و برای اولین بار،آرزو کنم که کاش زودتر برسم به محل کارم
    تو همین فکرا بودم که دستیو رو بازوم حس کردم.ناخودآگاه سریع واکنش نشون دادمو دست‌مو کشیدم ولی به خاطر کفشامو برفا و یخا،یهو لیز خوردمو محکم خوردم زمین،طوری که دادم در اومد.از درد حتی نمیتونستم چشامو باز کنم.نمیدونم چقدر گذشت که بلاخره با صدازدنای بلند یه نفر،به خودم اومدمو آروم چشامو باز کردم.با دیدنش،برای یه لحظه هم که شده،دردم فراموشم شد،اما فقط همون یه‌لحظه‌ بود.خواستم بلند شم اما درد شدید دستی که زیرم مونده بود،باعث شد دوباره داد بزنم.پامم بدجور درد میکرد.اون کمکم کرد رو پاهام وایستمو وزن‌مو بندازم روش تا راحت‌تر راه برم.تو همون حین،واسه فراموش کردن دردم پرسید:اسمت چیه؟
    به خاطر بغض ناشی از دردم،آروم گفتم:جیمین.تو؟
    مثل خودم آروم گفت:جونگ‌کوک
    کمکم کرد بدون لیز خوردن تو ماشینش بشینمو گفت:یه‌کم استراحت کن تا برسیم
    با درد «باشه» ای گفتمو چشامو بستم.تو اون لحظه هیچ‌وقت به فکرم نمیرسید اون چشایی که با درد ازش رو برگردوندم،شاید یه روز باعث دیوونگیم بشه
    #end_of_flash_back
    #راوی
    پسری که خودشو «جیمین» معرفی کرده بود،سخت غرق فکر بودو اصلا میزی که بهش خیره بودو نمیدید.شخص منتظر آروم زمزمه کرد:خب؟
    جیمین به گوشه دیگه میز نگاه کردو گفت:اون اولین بار بود که میدیدمش.الان که فکر میکنم،اون فقط اومده بود زندگی‌مو به‌هم بریزه و بره
    سرشو کج کردو گفت:چرا؟
    جیمین پوزخندی زدو بی‌جواب،ادامه حرفاشو از سر گرفت...
    #flash_back
    #지민
    با توقف ماشین،بیدار شدم.دردم اونقدری بود که حتی نفهمیدم کی خوابم برد.صدای جونگ‌کوک باعث شد بهش نگاه کنم:به‌موقع بیدار شدی
    از ماشین پیاده شد.داخل بیمارستان رفتو چندلحظه بعد،با دوتا پرستار برگشت.با کمک جونگ‌کوکو پرستارا،رو برانکاردی که آورده بودن نشستم.هرچند،دست چپو پای راست‌مو اصلا نمیتونستم حرکت بدمو درد کمرم انقدر زیاد بود که احساس میکردم الانه که خورده‌های استخونم رو زمین بریزه
    دکتر گفت باید از استخونام عکس‌برداری کنن.مثل اینکه حدسم درست بود چون دستو پام شکسته بودو کتفم در رفته بود.دستو پامو گچ گرفتن.سنگین شده بودن ولی به‌خاطر بی‌حرکت شدن‌شون، دیگه درد نمیکردن.حداقل نه زیاد.حالا مشکل اصلی شروع شد.میخواستن‌کتف‌مو جا بندازن.اونم همون کتفی که چهارسال پیش همین بلا سرش اومده بود.هنوز دکتر نزدیکم نشده بود ولی با دست سالمم دسته صندلیو چنگ زده بودم،چشمامو محکم بسته بودمو لبامو گاز گرفته بودم که از درد فریاد نزنم.مطمعنم اون لحظه فشارم افتاده بودو وضع بدی داشتم.با احساس گرمایی رو دست سالمم،باتعجب چشمامو باز کردمو به کسی که تا اینجا کمکم کرده بود نگاه کردم.جونگ‌کوک روبه‌روم زانو زده بودو پشت دست سالم‌مو نوازش میکرد:فقط یه لحظس.زیاد طول نمیکشه
    تا دهن باز کردم چیزی بگم،یهو انگار تموم استخونای کمرم از جا کنده شد.سریع لب‌مو گاز گرفتمو به چیزی زیر دستم چنگ زدم.لعنتی.دفعه قبل انقدر درد نگرفته بود.چونم از شدت درد میلرزید. چند دقیقه طول کشید تا دردم یه‌کم کم شه و دست از گاز گرفتن لبم بردارم.چشمامو باز کردمو با قیافه قرمز شده جونگ‌کوک مواجه شدم.سوالی نگاش کردم که سریع دست‌شو کشیدو...
    خون؟به دست خودم نگاه کردم.جای پوست زیر ناخونام بود.در این حد درد داشتم؟هین کشیدمو تا دستامو تکون دادم که جلوی خون‌ریزی‌شو بگیرم،دست‌چپم چنان تیری کشید که باز لبامو گاز گرفتم.لعنتی،یادم نبود شکسته.دست‌مو با درد گرفتمو به جونگ‌کوک گفتم:متاسفم.عمدی نبود
    سرشو تکون داد:عیب نداره...
    #end_of_flash_back
    #راوی
    جیمین چشماشو بسته بودو دیگه چیزی نمیگفت.شخص،کنجکاو واسه شنیدن ادامه داستان،منتظر گفت:خب؟چرا نمیگی؟
    جیمین با همون چشای بسته و بغضی که معلوم نبود از کجا اومده تقریبا با داد گفت:اون روز به خاطر من دستش زخم شد.به خاطر من لعنتی سه روز دست‌شو باندپیچی میکرد.به خاطر من
    دوباره داشت حالش بد میشدو تو این موقعیت این اصلا خوب نبود.شخص سریع دکمه قرمز زیر میزو زدو از جاش بلند شد.سعی کرد جیمینو روی صندلیش نگه داره تا به خودش آسیب نزنه.حالا فهمیده بود چرا تو این دوماه کسی نتونسته بود اونو به حرف بیاره.جیمین مثل یه انبار باروت بود که با کوچک‌ترین چیزی سریع منفجر میشد
    بلاخره چندتا پرستار اومدنو دوباره با خالی کردن سرنگ تو بدن مردونه و لاغر جیمین،اونو بیهوش کردن
    تو اون لحظه اون فرد فقط به یه چیز فکر میکرد
    چرا صداشو میشناسه؟...

  • Q. Moon
    20 July 24، 15:06
    Q. Moon
    مدال طلامو رد کنین بیاد😎🏆

    بروبچچچچ بیاین ک ادامش اینجاسسسس😭😭

    وای، چه قشنگ همه حس و حالشو توصیف کردی😃😃🔥
    عههه پس جیکوکه!! هون جالبه.. ولی جیمین همینطوری رفت تو ماشینش نشست؟!😭😭 مرد از غریبه‌ها بترسس😭😭
    وای... کوکی.. غریبه مهربونیه.. راستش غریبه‌های مهربون به نظرم ترسناکن🥲💔
    سه روز؟ جیمین تو بخاطر اون افتادی زمین دست و پات شکستتتت😭😭😭😭 وای بمیرم بچم اینجا هم مظلومهههه😭😭😭❤️‍🩹
    شت وایسا.. چرا صداشو میشناسه؟!🫠🫠🫠🫠🫠
  • Kabi
    15 July 24، 13:19
    Kabi

    خیلی  خوش قلبی از بس*-*
    Moonlight Triangle
    خیلیم عالیییییییییییییییی
    به به به به
    Love Alert
    کیوتتتتتتتت
    *خیلی کیوتی خوداااااااااااا....*
    من به شوهر ایندت حسودی میکنم
    Killer x Stalker
    حیحی حیحی...
    ERROR
    همین الانم تقریبا شورش کردیمه
    Shatter My Heart
    شتتتتتتتتت...چرا این روز کلا زندگی همه شده دراما....این روزا منم همش دارم با یه دراما سر و کله میزنم
    اصن مشکل پشت مشکل...ولی هنوز هر شب عین دیوونه ها اهنگ میزارم میرقصم...
    Dark Blood
    هوم هوم
    TCBoSC
    پدر....
    پس من میشم عروس هوکا
    ...همون مذکر بمونینننننننننن تا من بتونم عروس باشم

    بشین ببینممممم...اصن مگه دست توعه شاید خدا خواست اصن نامیرات کنه
    Deal with the Devil
    جر جر جر جر.........................وای تریسام خیلی ادم رو شرمگین میکنهههههههه....
    DBM, LMM
    که اینطورررررر...
    میخوای تریسامش رو خراب کنی...من که میدونممممممممممم میدونمممممممم.....نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
    اگه حداقل کلا رابطشون خراب بشه بهتر از اینه که فقط با یکیشون باشه...عررر

    Dark Cupid
    دقیقا....
    بلی بلی...درست می گویید
    خب ارزش امتحان کردن رو داره قطعا....و خب بیشتر میشه گفت سلیقه ایه...ولی من عاشقشم
    بابام میگه من نمیتونم بوش کنم بعد دخترم اینقدر با ولع میخوره....منم میگم این ریکشن من به توعه موقع کله پاچه خوردنه
    روشن نفسم
    Time Runners
    حیح...بیا بگیرم پس
    اره...قبلا با اونم قول و قرار ازدواج گذاشتم

    Bubble Boy
    اکلیلی شدننننننننننننن
    WINGS
    هوم هوم

    Blinding Contract
    نویسنده ی خاص....میخواستم بگم عجیب غریب ولی درست نیست...بیشتر خاص

    داداششش خودت گفته بودی سر رابطه ی تریسامشون که قراره یه بلایی سرششششش بیادددددد
    *********************************
    یه سری چیزا توی لیست حذف شدنه:)))
    خب گمونم از این دیگه نبودشون
    His Stray Wolf
    خببببب.....ایده ی ندارم...ولی فلافه،بهش نیاز دارممممممممم واقعا

    Smooth Like Butter
    کاور را دریاب ناموصن
    مافیایی داره،از الان دوستش دارم
    Say Goodbye
    اصن این اسمشم غمناکه..........تو ژانر ها هم که تراژدی داره،دیگه هیچی...ولی سانگ فیکه:)))
     Take Me to the Other Edge
    مدرسه ای و فلاف رو بهش نیاز دارم
    Gangnam Chic
    سیا وقتی میخواد کمدی بنویسه...سعی میکنم سعییییییییی میکنممممممممممممممم
    نه جدی کمدی خیلی سختهههههههههه
    Feeling Blue
    تراژدی...به به حسابی طوفان اشک راه میوفته
    ولی من عاشق سانگ فیکم
     Boy You Left Behind
    هیونجیننننننننننننننننننننننننننننننننننن
    قبلا برات گفتم چه اتفاقی برای دختر خالم سر هیونجین افتاد؟
    یادم نمیاد شاید گفته باشم چون همیشه تعریفش میکنم
    ولی بازم میگم...
    یه روز من و 2 تا دحتر خالم و داداشم خونه تنها بودیم بعد دختر خاله کوچیکم اونموقع 6 سالش بود...بعد عاشق هیونجین شده بود
    همینجوری تو خونهه بودیم دیدیم صدای دره حیاط اومد که باز شد..رفتم دیدم دختر خالم رفته بیرون صداشم زدم که برگرد...خیلی جدیش نگرفتم گفتم حالا میترسه برمیگرده
    دیدم نیومد....سریع رفتم سراغش
    رفته بود سر خیابون،گفتم چرا رفتی گفت میخواستم برم هیونجینو ببینم
    بزور اوردمش خونه
    Marriage without Bride
    عه...اسمشو...
    میدرویا  باکوگو هم هستتت
    میگم جدا چرا اصن پتانسیل دیدن بقیه مای هیرو اکادمی رو ندارم...
    هعی

    ***********************************
    چطور مطوریییی سیاااا؟
    این روزات خوب میگذره؟

  • Q. Moon
    16 July 24، 01:51
    Q. Moon
    خجالت؟ ذوق؟ نه بابا، اینا چی هستن اصن؟ خوردنی ان؟؟؟!

    Love Alert
    ولی رکورد کیوتی دست شماست U^U

    ERROR
    آره بوقودا... راستش چون کلا فازش با کینگکارد فرق میکنه یکم سخته که همزمان رو هر دو کار کنم :>
    ولی قول میدم که تلاشمو بکنم! همین الان هم تقریبا تم و ایناش رو زدم.. کاورم یکم ادیت و این داستانا میخواد
    خلاصه که خدا بزرگه T^T

    Shatter My Heart
    درستش هم همینه :>
    همه دراماها میاد و میره. همه خوشی ها هم میاد و میره
    همه چیز زودگذر و این تنها چیز تو زندگیه که هم خوبه و هم بد!
    و بخاطر همینه که تو هر لحظه بودن مهمه :>

    TCBoSC
    کی بریم دستبوسی هوکا؟ U_U
    (هوکای از همه جا بیخبر.... :>)

    یاخداااااا نامیرا بودن عذابه عذاببببببب!! T^T
    میخوای نفرینم کنییییی؟!؟!؟!!

    Deal with the Devil
    اصلا شرمگین واسه یه لحظشه..
    ولی حالا از اون اسموتی کینگکارد رد شدیم.. این دفعه یه تیکه دیگش هست که نوشتنش عذابه و برای پس فرداس.... هعی خدا بهم رحم کنه
    قراره تا صبح فقط برای اون بیدار بمونم... موقع نوشتن خالیش گذاشتم گفتم بعدا مینویسمش.. الان بعدا شده :>>> و دارم عذااااب میکشمممممم!!

    DMB, LMM
    دیگه در اون باره من تصمیم میگیرم و شما هم باید به سازم برقصین یوهاهاهاهاااااا *خنده شیطانی اکوشونده*

    Dark Cupid
    خودت چه سوشی ای دوست داری؟ چه مزه ای منظورمه..
    وای وای!! دقیقا وضعیت من و مامانمیناس فقط من به جای سوشی با نودل!
    البته نودل بو که نداره.. ولی خب اونا خوششون نمیاد :>

    Time Runners
    آمار قول و قرارای ازدواجت داره خطرناک میشه ها خانوم U_U

    Blinding Contract
    آهاااا اونو میگیییی؟
    آخه همون موقع که اون کامنتو داده بودی من یه چیزی درمورد قسمت آخر Survival Mode هم گفته بودم فکر کردم اونو اسپویل شدی :>
    حالا تو نگران کینگکارد نباش. تا رسیدن به پایانش راهی بس دراز در پیش داریم U^U

    حذف؟ وات؟ یادم نمیاد چیزی حذف کرده باشما...


    His stray Wolf
    آره فلاف گوگولی بدون نگرانی برای ب چیز رفتن U^U

    Smooth like Butter
    حیحی :> خودم عاشق این فن آرتم!
    کلا همیشه نامگیام بر پایه فن آرته... بسکه خوشگلننننن!!

    Say Goodbye
    آره این واقعا دردناکه :>>
    یجورایی امیدوارم کسی نگتش الان قلبم کشش نداره رو این کار کنم سکته میکنم از غم میمیرم T^T

    Take Me to the Other Edge
    مخصوصا که توباتوئهههههههه
    اونم یونبیننننن :>>>
    اگه بدونین ایده این از کجا اومد پشماتون میریزه T^T

    Gangnam Chic
    آخهههههههههههههههههه
    ببین نمیدونم مشکل چیه.. من تو زندگی واقعی خیلی دلقکم :>
    یعنی... یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی! میتونم یه تنه یه نسلو از افسردگی در بیارم!
    ولی خب موقع نوشتن نمیتونم طنزو خوب دربیارم #هق #قلب_شیکسته

    Feeling Blue
    منم همینطورررررررررررر!!
    من عاشق اون حسی ام که دارم به یه آهنگ گوش میدم و بعد یهو اون صحنه های فیلم مانند میاد تو ذهنم و داستان شکل میگیره :>
    واقعا انگار وارد یه دنیا و بعد دیگه میشه آدم!!

    Boy You Left Behind
    سر دخترخالت؟ بخاطر هیونجین؟ نه نگفته بودی...
    وای خاک تو سرمممم ×-×
    یعنی چی که میخوام برم پیش هیونجین؟!!؟؟! بچه هیونجین نمیتونه تو رو گردن بگیره که اصلا... میبرنش زندان :>>>>>
    وای ولی خوب شد رفتی سراغش گرفتیشاااا!!


    Marriage without Bride
    وای منم همینطور....
    ببین تا فصل 5 رو بکش دیدم... ولی بقیشو دیگه نمیتونم
    کلا دیگه انگار حس و حال دیدن چیزیو ندارم...
    یه حدسایی میتونم بزنم که چرا اینطوری شدم.. ولی خب... اینکه چطوری باید برطرفش کنم رو نمیدونم متاسفانه :>

    ...

    خوببببببببب مرسیییییییی؟!؟!
    خودت چطوری بجه؟
    هنوزم کلاس داری؟ T^T
    میگذره میگذره :>
    فعلا که با کارای سایت درگیرم و حوصلم سر نمیره.. و البته با قسمتای جدید کینگارد ^^
    خودت چی؟
  • سوی کویینی
    13 July 24، 21:34
    سوی کویینی

    اگه بتونی حدس بزنی یکی از شخصیتا کیه ادامه‌شو میدم

    اگه ام‌وی‌ها و فن‌میدا و ادیتا رو دیده باشی خیلی راحته :`)))))))

  • Q. Moon
    14 July 24، 20:27
    Q. Moon
    یکیش که جیمینه :>
    ولی اون یکی رو نمیتونم حدس بزنم...
    البته اعتراف کنم که بار اول که داشتم میخوندمش ب طور خودکار تهکوک اومد تو ذهنم.. ولی خب صرفا به این خاطر بود که بیشتر تهکوک خوندم تا شیپ های دیگه
    ولی بنظرم یکیشون جیمینه... یا اگه نباشه هوسوک... ولی بیشتر حسم به جیمینه :>
  • مسواک کوکی
    13 July 24، 21:29
    مسواک کوکی

    وایسا یه دقه، کار اخر باکودکوعه؟ شوخی داری میکنی با من زن؟ 😭😭😭 

    مثل سگ شیپ میکنمشون 😭😭😭

  • Q. Moon
    14 July 24، 19:38
    Q. Moon
    بله بلهههه😭😭🔥
    خیر کاملا جدی‌ام🫠
    راستش خودم کیریباکو بیشتر شیپ میکنم ولی باکودکو هم خیلی خوبههههههه🥲🦋🌟
  • Kabi
    13 July 24، 07:16
    Kabi

    قول میدممم امروز بعد از کلاسااااممم میام جواباتو میدم🥹😂گ*شادم بخداا

     

  • Q. Moon
    13 July 24، 19:48
    Q. Moon
    باشه باشه😌
    منم همینطور والا😂💔
    البته من گاهی نمیتونم تشخیص بدم الان خیلی گش.ادم.. یا چون خیلی از خودم کار کشیدم خسته‌م...
  • سوی کویینی
    12 July 24، 15:27
    سوی کویینی

    کویینی حق گو:

    عمدا واسه این فیکشن أین سبکو انتخاب کردم.چون نمیخوام از همون اول راهنمایی کنم طرفو.مثلا معماییه

    میتونی سانسورو برداری ^^

    میخوام تا آخر واسه أین فیکشن ریدرا رو سکته بدم

    ایموجی خنده شیطانی_

  • Q. Moon
    13 July 24، 19:49
    Q. Moon
    اوهوم، خیلی خفنم درش آوردی🤌🫠
    اوکییی پس برداشته شد😌
    از همین الان مشخصه🥲
    یوهاها؟😔
  • سوی کویینی
    12 July 24، 14:47
    سوی کویینی

    ما یعقوبیم آیا؟ ^^

     

    #راوی
    از پشت پنجره به پسری خیره بود که چند لحظه پیش به اون اتاق تمام سفید آورده بودنش.یه دوربین از روبه‌رو اون پسرو زیرنظر داشتو به خاطر دیدن چیزای جلوش،یه دوربینم از بالا سر،اون پسرو میز جلوشو نشون میداد.به مانیتور نگاه کرد.از بالا،دید پسر یه کارت برداشت که شکل حلال ماه به رنگ مشکی روش کشیده شده بود.چشم از مانیتور گرفتو ازپنجره به واکنش پسر خیره شد. خنده مستانه پسر به اون کارت براش عجیب بود.چند لحظه بعد،پسر اون کارتو کنار گذاشتو سراغ کارت بعدی رفت.به صفحه مانیتور خیره شد.دید که پسر کارتا رو به‌هم ریخت.صدای خنده پسر به کارتای به‌هم‌ریخته از پشت پنجره میومد.یهو داد عصبی زدو تموم کارتا رو ریخت رو زمین.با تعجب از پنجره به پسر نگاه کرد.موهای بلند شدش ریخته بود رو صورتشو اجازه دیدن صورتشو نمیداد.دوباره به مانیتور خیره شد.دید که زاویه نگاه پسر تغییر کردو به عکسای اون سمت میز رسید.پسر آروم دستاشو دراز کردو عکس اولو برداشت.لرزش دستاش،حتی از تو مانیتورم معلوم بود.صدای خنده پسر میومد.از پنجره به پسر نگاه کرد.میخندید اما با خنده‌های قبلش فرق داشت. حالت تلخ داشت.پسر به موهاش چنگ زدو باز خندید.خندیدو خندیدو خندید.باز داشت از کنترل خارج میشد
    چندتا پرستار با خودش دویدن تو اتاقو سعی کردن پسرو آروم کنن،ولی نتونستن.در آخر،به زور پسرو اسیر کردن،آستین لباس سفید‌شو بالا دادنو سرنگی رو بهش تزریق کردن.پسر سعی کرد مقاومت کنه اما بلاخره بیهوش شد.پرستارا آروم بلندش کردنو از اون اتاق تمام سفید بیرون بردنش
    سمت میز رفتو عکسو برداشت.با چشمایی گرد به عکس پسری خیره شد که در کنار مسبب حال الانش درحال خندینن.ولی این خنده تا کی دووم داره؟...
    """
    با اینکه هفته قبل خوب پیش نرفته بود،اما دوباره اون پسرو تو اون موقعیت قرار داد.همون اتاق، همون میز،با این تفاوت که این‌بار خبری از دوربینا و کارتا نبودو خودش میخواست تو اون اتاق بره و با اون پسر حرف بزنه.برای بار آخر به پسر خیره شد.با دقت با مدادو کاغذی که بهش داده بودن درحال کشیدن یا نوشتن چیزی بود.از اون اتاق بیرون رفتو داخل اون اتاق سفید‌رنگ شد.پسر هیچ واکنشی نشون نداد.نه به صدای باز شدن در،نه به کشیده شدن صندلی روی زمینو نه نشستن اون. سرفه مصنوعی کرد تا توجه پسرو به خودش جلب کنه اما بازم چیزی عایدش نشد.یه لحظه به اینکه اون پسر میتونه صداشو بشنوه یا نه شک کرد،اما تو پروندش هیچ حرفی از ناشنوا بودن نیومده بود.بلافاصله از نگاهای زیرچشمی و مخفیانه پسر فهمید که فقط خودشو زده به نشنیدن. پس تعارفو مقدمه چینی رو کنار گذاشتو گفت:خودتو معرفی کن
    پسر بدون اینکه سرشو بالا بیاره گفت:بهم گفته بود اسمم اسم فرشته‌هاست و هرکسی لیاقت شنیدن‌شو نداره
    دستاشو روی میز تو هم قفل کرد:من فرق دارم
    پسر چیزی نگفتو به کارش ادامه داد.با کنجکاوی گفت:چیکار میکنی؟
    پسر برای اولین‌بار کامل بهش نگاه کرد.تمام وجودش منجمد شد.این نگاه از یخ سردترو از زهر تلخ‌تر بود.پسر کاغذو به سمتش هل دادو دست به سینه به صندلی تکیه داد.به چیزی که توی برگه بود نگاه کرد.پسر،نقاشی خودشو با اون پسری که سری قبل با دیدن عکسش حالش بد شده بود کشیده بود.چشماشو بست.کاش میتونست کاری براش بکنه.برای همه‌شون.بیخیال این فکرا شدو به اون اثر هنری نگاه کرد.اون پسر واقعا یه هنرمند بود.نگاه‌شو از عکس گرفتو به چهره خنثی پسر نگاه کرد:بگو.همه‌شو تعریف کن
    پسر چندلحظه،یا شایدم چند دقیقه به میز خیره شدو بعد،آروم شروع کرد به تعریف کردن...

     

    این اونه که گفتم کاپل سکرت داره.چطوره؟

  • Q. Moon
    12 July 24، 14:59
    Q. Moon
    وقتی این همه برای آلفا2 صبر میکنین اصولا باید باشین U_U

    واو، پشمام حقیقتا :>>
    قلمت خیلی.. مرموزه. میدونی، واسه کارهایی که ژانر روانشناختی و معمایی داشته باشن عالیه :>
    یجوریه که آدمو کنجکاو میکنه و لرز میندازه به تنت!!
    خیلی خفن بوددد :>

    سکرت؟ درد و نفرین :> میخوای سکته بدی آدمو؟

    پ.ن: سانسور کردم چون بچه ها معمولا وقتی اینجور چیزا رو میفرستن میگن سانسور کنم...
    اگه مشکلی با اینکه پیدا بشه نداری بگو بردارم سانسورو ^^
  • سوی کویینی
    12 July 24، 13:09
    سوی کویینی

    من واسه کارای تو از یعقوبم بیشتر صبر کردم :/

    کویینی میخوای اولای یکی از کارامو برات بفرستم؟ :)

    تلاش برای پرت کردن ذهن خود _

  • Q. Moon
    12 July 24، 13:19
    Q. Moon
    آره خداییش نمیتونم اینو انکار کنم...
    من قشنگ داره آستانه صبر همتونو تست میکنم U_U
    آرهههههه بفرست ببینم :>>>
  • سوی کویینی
    12 July 24، 12:02
    سوی کویینی

    منی که نمیشناسم:

    قول میدم.تو بدهههههههههههه.دارم میمیرم از کنجکاوی TTTT

  • Q. Moon
    12 July 24، 12:39
    Q. Moon
    منم دقیقا با هر گروه دیگه ای به جز این سه چهارتا همینم :>
    باشه باشه U^U
    فعلا مثل یعقوب به صبر کردن ادامه بدین تا من بگردم یوسفو (توانایی نوشتنم) پیدا کنم...
  • Kabi
    11 July 24، 09:50
    Kabi

    سیااااا

    استکهلم خیلی قشنگهههه

    ولی لامصب خیلیم زیادهههت

    این برای منی که عاشق اختلالات روانی ام خیلی جذابههههههه

    گا‌ددد

    باید برم فضایی ها کامنت بزارم

  • Q. Moon
    12 July 24، 09:05
    Q. Moon
    جان سیاااااا U^U
    آرهههه.. شروعش کردی؟ :>>
    آره قبول دارم.. یجاهایی هم خیلی حرص درار بود با اینکه جزئیات زیادی ازش یادم نمونده.. دارم وسوسه میشم برگردم دوباره بخونم :>
    وای آره منم اون موقعی که شروعش کردم یه تایمی میشد که شروع کرده بودم تحقیق روی چندشخصیتی و وقتی استکهلمو خوندم مغزم داشت از ذوق جیغ میکشید :>>>

    برو برووووو
    برو که استکهلم لایق دیده شدنه T^T
  • سوی کویینی
    10 July 24، 22:01
    سوی کویینی

    باز اشتباه گفتم؟مگه یونجون واسه اسکیز نبود؟ ~_~

    کویینی،رل عزیزم

    مث گربه شرک پلک زدن_

    تو بده،من غلط بکنم شورش کنم :`))))

  • Q. Moon
    12 July 24، 09:47
    Q. Moon
    والا تا جایی که من باخبرم اسکیز یونجون ندارن
    پ.ن: دیروز داشتم دونه دونه با هم شیپشون میکردم ببینم اسم شیپ کی و کی میشه یونجون T^T
    اون مال توباتو بود :>

    قول دادیا U^U
  • Stardust✨
    10 July 24، 21:58
    Stardust✨

    سوی کویینی عزیز بیا سر به بیابون بزایرم از دست اونی😂😭

    مثل اینکه شورش کنیم یا نکنیم اونی لج میخواد بکنه با ما😂😭الان میرم ددی رو میارم تا ببینی که اونم طرف ماعه و خواهان فصل دوم لول آپه اونی😂😂😂😭😔🤝🏻

  • Q. Moon
    12 July 24، 09:50
    Q. Moon
    شما که دیگه کار خودتونو کردین برو ددی رو هم بیار U_U
    اصلا میخوام مثل شاد که چندوقته همه رو گذاشتی تو خماری آلفا2
    منم ت خماری لول آپ2 نگهتون دارم :>
  • سوی کوئینی
    10 July 24، 21:46
    سوی کوئینی

    نامجین و نامگی حق ترن :)))))

    منیاد یونجون اسکیز میوفتم

    متاسفانه اسماشون یادم نیست :)))))))

    شورش نکنیم که نمیدی :`)))))

  • Q. Moon
    10 July 24، 21:51
    Q. Moon
    وایسا... اسکیز؟ یونجون؟
    الا شورش کنین هم نمیدم دیگه U_U
  • سوی کویینی
    10 July 24، 21:15
    سوی کویینی

    هوم.یه نامکوک شیپر عوضیه :`))))))

    امممممم.به جا سخت کردن کار و شوگامون گفتن،میتونی بگی «یونجون» :`))))))))

    آره.آههههه خیلی خوب بودن اون فیکشنا.هنوزم هم فوشش میدم هم قربون صدقش میرم :)))))

    نمیشه.هیچ کدام نداریم ~_~

  • Q. Moon
    10 July 24، 21:38
    Q. Moon
    ولی نامکوکم خیلی شیپ حقیه ها :>
    میخواما.. ولی یه جورایی عادت کردم به شوگامون :> بعد یه چیزی هم هست که خودم یاد یونجون توباتو میفتم کلا ذهنم از شیپ پرت میشه :>
    جنس چی بهت داده بود حالا؟ تکخوری نکن بده ما هم بزنیم U_U
    فعلا که باز دوباره ستادو راه اندازی کردم، برو من باهات حرفی ندارم شما میخواین برعلیه من شورش کنین *اموجی گریان به سوی افق*
  • Stardust✨
    10 July 24، 21:12
    Stardust✨

    اهم ،

    شتتتت چه نازههههه،منظورم ایشونه:اسموت لایک باتر(با اون لحن جین خونده بشه حتما😂🥲😔🤝🏻)

    خب ایشالا یه روزی بعد از دومین درخواستیم اگر سومین بار افتاد بهم هم که هیچی ایشالا بار چهارم اینو درخواست بدم که امیدوارم زود تر یه بنده ی خدای یاینو درخواست بده یا حتی خودت یه هو بخوای خوشحالمون کنی بنویسیش

     

  • Q. Moon
    10 July 24، 21:42
    Q. Moon
    اوهوم U_U
    اسموووت لایک باتااااا (با صدای جانگکوکی خونده شود :>)
    یاخدا به نظر میاد کلی برنامه ها برای شرکت توی گردونه داشته باشیا T^T
    من که دوست دارم خوشحالتون کنم ولی حتی نمیدونم برم سراغ چی :>
    یکی یکی همه به نوبت U^U
  • سوی کویینی
    8 July 24، 11:54
    سوی کویینی

    نه فقط سایتو بالا نمیاورد

    یادش بخیر.اولین بار که خواستم نامگی شیپ کنم،به رفیقم (که عوضی نامجینو فرندشیپ میدونه :/) گفتم به‌هم میان،اون گفت نه.بعد یه مدت تو آپارات فهمیدم اسم کاپل نامگیه.تو سروش بهش پیام دادم.گفت شما؟

    من:همونی که میخواست نامگی شپ کنه و تو گفتی نه و حالا ویدیو ازشون پیدا کرده و میخواد خفت کنه

    اون:عه سورن تویی؟

    و اینجوری بود که اولین فیکشنای نامگی که خوندمو برام فرستاد.چقد منطقی :`)))))))))

    یا میدی،یا میدی.کدومو دوست داری عشقم؟ :`)))))))))

  • Q. Moon
    10 July 24، 12:10
    Q. Moon
    وا، چرا؟
    چطور میتونه؟؟؟ نامجیننننننن🥲🥲🥲
    منی که اولین بار ی سره رفتم شوگامون شیپ کردم😂😔
    شما؟!؟! عالیه😂😂
    ینی چی؟ گفت ب هم نمیان ولی خودش فیک داشت ازشون؟!؟!!😀😀
    هیچکدام؟😔😔
  • سوی کوئینی
    7 July 24، 11:01
    سوی کوئینی

    خب من الان با گوشی خودم برگشتمو عاشق چندتا از فیکشنایی که اضافه کردی شدم :`))))))))

     Smooth like batter و his stay wild عالین.از الان روشون کراشم :`))))))

    #همچنان_منتظر_لول_آپ_۲​​​​​​

  • Q. Moon
    7 July 24، 20:46
    Q. Moon
    گوشیت چش بود؟ اوکی شده؟!
    حیحی😁 قصد نداشتم دیگه چیزی اینجا اضافه کنم ولی چون خودم پیشنهاد لونا رو دوست داشتم اینا رو گذاشتم اینجا شاید کسی دوست داشت برای گردونه درخواست بده یکیشو🫠
    حیییییح خودمم اولی رو دوستتتتتت!! کلا کاپلایی که زیاد براشون نمینویسنو خیلی میدوستم و نامگی/شوگامون هم عضوشونه🥲🥲
    #همچنان_منتظر_بمانید *اموجی شیطان راه رونده به سوی افق*
  • Kabi
    5 July 24، 17:14
    Kabi

    عه من این جدیدارو ندیده بودمممممممممممممممممم
    بعد میام سراغشون....صفحه رو که سریع اوردم پایین ندیدمشون
    بعد یه لحظه دیدم که عهههه اینا که جدیدن

  • Q. Moon
    7 July 24، 20:45
    Q. Moon
    آرههه جدید اضافه کردم برای کسایی که میخوان برای گردونه درخواست بدن، شاید از اینا چیزی خوششون اومد🫠🫠
    بیا بیا در انتظارم😌🦋🌟
  • Kabi
    5 July 24، 17:12
    Kabi

    من اینقدر کامنت دارماااااااااااااا که همه جا باید برم 
    خب خب خب

    Fake Dating
    اوه...جالب شدددددددددددددددد
    اوکی پس دود و زنجیر رو میخونممممممممممممممممممممممم

    SHARKS
    هعی
    Moonlight Triangle
    خوبههههههههههههه اینجوری دوست دارم
    خوبه...معمایی فانتزی زیادی خوب نیست؟؟؟؟

    که اینطور که اینطور
    Love Alert
    *زل زدن تو صورتت*
    Killer × Stalker
    هومم...
    کینگارد که قشنگ تغذیه که چه عرض کنم...
    ERROR
    منم به اونا اضافه میشمممممممممممممممممممممممممم

    # خواهان-فصل2 لول اپ

    Eclipse
    ای وای...خب امیدوارم اینو اخریه همه بنویسی
    Shatter My Heart
    از الان پس اماده کنیم گریه هامونو
    بی دی اس ام واقعا ترسناکه بخدا
    اوهوم اوهوم^-^
    Dark Blood
    *-*.....نه خب قشنگ سر همون البوم دارک بلاد اینکه سونگهون با یه دختر باشه بخوایم بگیم منطقی تره
    چرا هرکسی اینو دیده یه داستانی باهاش داره غیر از منی که خیلی منتظرشش بودم
    اهااااا

    پس حسابی دهن پاره کنه
    Deprived of Magic
    عه خب بهتر
    TCBoSC
    تا حالا نخوندم ولی یه وایت رز بود چی بود.....اصن اسمش همین بود؟اون گمونم تهجین بود
    همین...اگه تراژدی نشه دیگه بهتر نمیشه
    ولی اشککککککککککککک واقعا
    دارن نشونه میدن ولی تو اینکارو نکن
    *من میخوام گریه کردنمو به تعویق بندازم

    ارههههههههههه چیزای جدیددددددددددددددددد اضافه کن باز بیام اونارم تحلیل کنم
    حیحی

    **********************************************
    یا یا یا...یعنی چییییییییییییی
    تو هنوز جوونی ...خنگول خانم 22 سال سن کمیه....تو تا 90 سالگی باید برای ما بنویسی.....
    بعدش میتونی بری استراحت
    inTOXICating
    عیب ندارهههه حالا...دیگه گذشت رفت
    *ایموجی خنده
    Fake Family
    روشن...باشه:)
    Deal with the Devil
    اسمات رو کم کن...موافقم همین الان حسابی سر خوندن پارت 8 کینگ کارد شرم کردم
    DBM, LMM
    خوبه که بالاخره تکلیف بعدی ها مشخصه...هوممممممممم
    ولی انشالله از کی؟...تا کینگ کارد تموم بشه...از یه طرف دلم نمیخواد تموم بشه از یه طرفم میخوام زودتر بفهمم و بریم سراغ چیزای جدید
    حیحی...این چه خوبه
    میخوام ایده هامو بهت واگذار کنم....به به به به همین الانم میدونم میخوام بهت چی بگم
    بسم الله...
    Dark Cupid
    خیلی ها اینطوری ان و خب میشه گفت منطقی هم هست
    من سر خوردن سوشی خیلی اولش گارد گرفتم
    ولی بعد عاشقش شدم....مامانم بهم میگه من ازت تعجب میکنم...
    سعیییییییی کنن.من پشتتم
    Newbie
    *-*

    Time Runners
    اخه کی بهتر از من گیرتون میاد اخه*-*
    وای حسودی دوستم سر این موضوع>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>

    RESTART
    که اینطورررررررررر
    در حال انتظار
    Bubble Boy

    اوهوم
    اره فرق دارن
    دقیقااااااااا هم فایل هات و هم کاورهات خیلی متفاوتنننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
    و من خیلی دوستشون دارمم
    Kingdom Behind Bars
    منم جوگیییییییییییریییییییییییی اهنگ دارمممممممممممممم
    منتظر اون چشمم
    WINGS

    این پوئن مثبتیه
    اره حداقل این یجورایی این حس رو میده همیشه این جنسیت من نیست که به نابرابری محکومه
    دقیقاااااااااا...خیلی خیلی رومخه
    منم مثل تو ام
    WDAY
    چیزی براش ندارم...فوق هات؟زیادی هات؟اصن اتیششششششششش
    Blinding Contract

    برای ما قابل درک نیست واقعا
    ...انگار توی کارای تو ولی خیلی به دردبخوره
    جدا کنیم....سیا ؟چی؟من الان زیر یه پست یه چیزی داره برام لو میره..........صبرکنه
    نکنه قراره پایان بد باشه؟
    نه نه نه نه
    نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
    خستگی در کردن که بود
    ولی من الان افسردگی قبل فهمیدن میگیرممممممممممممممممممممممممممممم


     

  • Q. Moon
    7 July 24، 20:45
    Q. Moon
    من که لذت میبرم همه جا ببینمت😔😔

    Fake Dating
    آفرین افرین همینکارو بکن😌

    Moonlight Triangle
    یه‌چیزی تو مایه‌های کینگکارده راستش👀
    البته نه مثل جریان بازی و ایناها!! منظورم از این نظره که همونطور یه حال و هوای دارک داره با کلی معما که باید حل بشن و کارکترای زیاد که زندگی‌هاشون با ورودشون به یه منطقه خاص به هم گره میخوره🫠🫠🔥

    Love Alert
    *به روی خود نیاوردن*

    Killer x Stalker
    کینگکاردو که باید بزنم به اسم خودت انقدر که ریدری رو در حقش تمام کردیییییی😭😭🦋💫🫂💙🌙

    ERROR
    ای بابا، میترسم کم‌کم شورش کنین بریزین سرم🥲🥲

    Shatter My Heart
    آره آماده زار زدن باشین حسابی که اگه دراماهای این چند روزم تموم شه و وقت کنم کلی کوکمین غمناک تو راهه😀🔥

    Dark Blood
    خوبه پس انتخاب کاپلام بی‌منطق نبوده🫠🫠

    Deprived of Magic
    آره.. حالا بروبچ چون خیلی وقت بود استریت نداده بودم رای دادن که جانگکوک و دختره رو زودتر از همه اوکی کنم🥲🥲
    باید برم سر وقت اینا... تازه بجز این لیست چیزای دیگه هم هست که باید روشون کار کنم براتون...

    TCBoSC
    آرههههههه، وایت رز مال پدرمه🫠
    پ.ن: تو گپ مونی من نقش پسر هوکا رو دارم😔😔
    البته حقیقتا یادم نمیاد چرا دوتامون مذکریم درحالی که دختریم ولی خب😂😂😂
    اضافه کردم مادرجان😁💫

    ...

    حالا درسته ۲۲ سن کمیه ولی خداییش ۹۰ خیلی زیادههههه😭😭
    نمیخوام اونقدر عمر کنممممم😂😅

    Deal with the Devil
    حالا حساب کن من چقدر شرم کردم موقع نوشتنش🫂
    خودم موقع نوشتنش از جانگکوک گیجتر بودم🫠 نمیدونستم الان باید بنویسم والنتین داره چیکار میکنه، یا تهیونگ داره چیکار میکنه... نوشتن اسماتش به تنهایی نزدیک ۱۰ ساعت طول کشید... من کلللل کارای مولتی‌شات pick your FILTER رو تو ۱۰ ساعت انجام دادممممم😂😭😂😭

    DBM, LMM
    نه حالا لابه‌لای کینگکاردم که کار میدم بالاخره!!
    چون ب بعضی از ریدرای تلگرام گفتم بذار ب ت هم بگم🫠 حقیقتا کینگکارد طولانیههه.. حالا دارم سعی میکنم تعداد صفحه‌های هر پارتو بیشتر کنم بلکه تعداد پارتا یکمم شده کمتر شه... ولی خب دیگه بیشتر از این نمیتونم کاریش کنم😢
    ی چیز دیگه هم ک به اونا گفته بودم این بود ک وقتی بفهمین سرنوشت این سه تا در نهایت چیه قیافه‌هاتون دیدنیه😈 (وقتی داشتیم راجب تریسام بودن کار حرف میزدیم اینو گفتم)
    پ.ن: مثلا سانسور کردم برای اینکه متنو ببینی دستتو بذار روش نگه دار😂😂

    Dark Cupid
    آره دیگه، روانشناسانه بخوای بررسیش کنی، داری از منطقه امنت میری بیرون و اصولا مغز تمایلی به توی خطر افتادن نداره، فقط نمیتونه درست تشخیص بده که این خطر دقیقا بقا رو تهدید نمیکنه پس اشکالی نداره یکم گاردشو بیاره پایین🫠🫠
    من هنوزم سوشی امتحان نکردم... خوشمزه‌ست واقعا؟!
    چشم چشم🫠💙

    Time Runners
    بخدا که هیچکس😭😭
    جدییی؟!

    Bubble Boy
    بوس بت که همیشه انقدر کیوت بهم انگیزه ادامه دادن میدی🥲🦋💫🫂💛

    WINGS
    طبق معمول دلامون به هم لوله‌کشی شده😔🫂

    WDAY
    🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥

    Blinding Contract
    تریسام؟! نمیدونم.. درواقع بخوام اعتراف کنم من موقع انتخاب کاپل و داستان و اینا، گاهی یه کرم خاصی میریزم که... میام یه کانسپتی که ممکنه تعداد خواننده‌ها رو کم کنه و باعث شه بعضیا بخاطرش فیکو نخونن بش اضافه میکنم، مثل همین کینگکارد که تریسامش کردم🫠🫠
    اینم یجورایی بخاطر همینه...
    زیر کدوم پست؟ اسپویل شدی؟!!😂😭
  • Kabi
    2 July 24، 16:21
    Kabi

    اره دیگه
    گفتم بیام به اینجا هم سر بزنم 
    ضرر نداره کهههه

    inTOXICating
    شتتتتتت
    رفتم نگاه کردم دیدم وقتی داشتی به قول خودت دستی به سایت میکشیدی پاکشون کردی
    Fake Family
    تو باید بنویسییییییییییی...انتظار اخه؟ *ایموجی گریه
    Deal with the Devil
    عیب نداره حالا بهش زیاد لطفی بکن...هنوز دیر نیست
    دقیقاااااااااااااااااا
    رپ لاین شیطان...عینک افتابی من کو...اها دیدمش *ایموجی با عینک افتابی*
    DBM, LMM
    عیب نداره عیب نداره...نازی ....نازی .....گل پیازی
    Dark Cupid
    ایده ی جدید
    به به ، من کلا دیوونه ی چیزای جدیدم
    امتحان کردن غذای جدید و همینطور لباس جدید و کتاب جدید
    و یا امتحان هیجانات و تفریحات جدید
    و کلا خیلی دلم میخواد هر چیزی که جدیده رو تجربه کنه
    هرکیم نوشته باشه نوشتنش به پای تو نمیرسه بیب *چشمک*
    من دوستش خواهم داشت...بیشتر از تو
    Newbie
    شتتتتتتتتت.... شوکه کننده استتت پس 
    Time Runners
    سلیقمون توی خیلی چیزا شبیه همه...*گریه
    قلب به تو
    ایشالا که مینویسی
    RESTART
    که اینطور....هوممممممممم پس خوبه
    امیدوارم توجهم به مقصودت جلب بشه
    یادم نمیاد چرا نوشتم مثل...خنگ شدمه
    Bubble Boy
    اوهه...پس که اینطور
    و احتمالا حالا حالا هاا ا نمیشه روش حساب باز کرد
    ولی دوسال پیشم خوب ادیت میزدی....داداششششششششش بخدا کاورش قشنگه
    Kingdom Behind Bars
    عهههههههههه....جوگیری بعد از سریال کلا خیلی برای هممون پیش میااد
    جوگیر بعد از کتاب هم دارم من
    Sugar Gucci
    شتتتتتتتتتت
    پور/ن با محتوا ندوست که...
    مثلا من خیلی معتقدم که باید به هرچیزی با دید متفاوتی به بقیه نگاه کرد ولی به پور/ن با محتوا چجوری میشه یجور دیگه نگاه کرد:///
    WINGS
    شتتتتتتتتتتتت
    ولی بنظر خیلی قشنگ میشد
    و این خوبه که ایده ی تازه ای داره...مخصوصا برای منه امگاورس نخون
    من خیلی اهل برابری و عدالتم
    و دنیای امگاورس داخل اکثر فیکشن ها یه دنیای الفا محوره که داخلش امگاها رو دست کم میگیرننننننننننننننن.....دلم میخواد قتل الفا ها روبزارم
    و کلا بدجوری دنبال برابری میگردم و ناراحت میشم که امگاها در برابر الفا ها ضعیفن...این خیلی رو اعصابه
    365 Days
    خب خون اشام بشم تا اون تاریخم میتونم صبر کنم
    جررررررررررررررررررررر
    جالبش کنی با هارمشم کنار میاییم
    KINKY-4
    دقیقا
    هیچوقت نمیتونم کمدی بنویسم:///
    WDAY
    منم پشمام ریختتتت
    دقیقاااااااااا...*هات تا ابد*
    Blinding Contract
    من خیلی تریسام رو درک نمیکنم...ولی خب از اون چیزاست که بهش احترام میزارم
    ولی دوست دارم بدونم کسی که توی اینجور رابطه ای هست هیچوقت حسودی نمیکنه اگه دوتای دبگه ...حالا ولش کن بقیشو
    عیب نداره...تریسام هم اگه داستان خوب باشه خودشم خوبه

    دیروز استثنا عصر هم کلاس داشتمممم ولی دیگه ندارممممممممممم خداروشکرررررررررر
    قلب بزرگ به سیا خوشگله*-*

  • Q. Moon
    3 July 24، 08:55
    Q. Moon
    ضرر اینجا معنی نداره U_U
    البته شایدم داشته باشه از اونجایی که قرار نیست به اندازه نوشتن همه اینا عمر کنم :>>>>

    inTOXICating
    آره خاک تو سرم کنن با این دست کشیدنم گند زدممممممممم T~T
    یه سری چیزا که نبایدو حذف کردم، یه سری چیزا که بایدو ول کردم بمونه
    البته اینا رو فکر کنم حذف نکردم فقط ور داشتم از صفحه.. نمیدونم والا احساس میکنم موقعی که داشتم اینجارو درست میکردم رو موادی چیزی بودم اصلا نمیفهمم چیکار کردم و چیکار نکردمه T^T

    Fake Family
    چشم چشم گریه نکنننننن!! T~T

    Deal with the Devil
    بخوام لطف کنم باید کلا تغییرش بدم.. البته هنوز هم فکر کنم بشه چیز خوب ازش دراورد ایده اولیش بد نبود.. فقط باید کلی اسمات ازش حذف کنم :>
    اصلا رپ لاین همه جورهههههههه T^T
    *با عینک افتابی دل مارو بیشتر بردی که U^U*

    DBM, LMM
    ببین دلیل اینکه صندوق درخواست بستست اینه که هنوز نتونستم این (و دوتای دیگه که بعدش تو صفن) رو بنویسم :>
    حالا از اونجایی که تازه اومدی شاید خبر نداشته باشی بذار اطلاع بدم که بی انصافی نشده باشه در حقت U^U
    بعد از این باید Killer × Stalker و بعد از اون هم Shatter My Heart رو بنویسم
    و بعد از اون به مدت یک روز (شاید کمتر.. 12 ساعت؟!) صندوق درخواست باز میشه :>
    اونجا برعکس گردونه میتونین حتی چیزای طولانی هم درخواست بدین ولی خب طووووول میکشه تا اماده شه!
    بعد از اون مدت کوتاه دوباره میبندمش و رو چیزایی که تا اون لحظه درخواست داده شده کار میکنم :>
    حلاصه که بچه ها قراره حواسشون باشه تو هم اگه دوست داشتی بپا جا نمونی U^U

    Dark Cupid
    چیزای جدید خیلی خوبنننننن :>>>
    البته من همیشه اون اول کار نسبت بهشون گارد دارم ولی ته دلم خیلی دوست دارم امتحان کنم
    یجورایی طول میکشه تا بتونم خودمو راضی کنم از دایره امنم برم بیرون و چیزای جدید امتحان کنم.... یکم زیادی ترسو تشریف دارم تو این مورد T^T
    ولی دارم سعیمو میکنم *هق* T~T

    Newbie
    انشالا که باشه :>

    Time Runners
    آره دیگه خواستگاریت واجبه بوخودا U^U
    3> 3>

    RESTART
    از اونجایی که از کاراگاهای کینگکاردی احتمالا میشه :>
    البته خب کلا اصل موضوع رو زیر اتفاقات داستان قایم کردم.. ولی اصولا تهش میخوام بگم چرا شروعش کردم و قصدم چی بوده.. ببینیم چی میشه T^T

    Bubble Boy
    والا دیگه خودمم نمیدونم رو چی حساب باز کنم رو چی نههههه T^T
    اوهوم ادیتای دوسال پیشمو میدوستم ولی خب خیلی با الان متفاوته :>
    میدونی کلا اون موقع که تازه شروع کرده بودم، خیلی بیشتر برای ادیت وقت میذاشتم
    الان بیشتر به همون فن آرت رضایت میدم :> که البته باز هم دردسرهاشو داره ولی الان بیشتر ازش راضی ام.. بقول چندتا از بچه ها الان دیگه کاورهام سبک خودشو داره و از بین کاور فیکشنای دیگه راحتتر تشخیص داده میشه :>

    Kingdom Behind Bars
    بخدااا
    وای اونو نگم برات که من هزار برابر فیلم جوگیری کتاب دارم!!
    خیلی سخت بود بعد از یه سری کتابا خودمو مجبور کنم بیخیال نوشتن فیکشن شم T^T
    تازه من جوگیری آهنگم دارم حتی :> شاید به زودی یه چشمشو ببینین T^T

    WINGS
    با توجه به چیزایی که داری میگی احساس میکنم این کار میتونه نظرتو درمورد امگاورس عوض کنه :>
    میدونی، منم از این موضوع خوشم نمیاد.. چون اصلا ژانر امگاورس برای این به وجود اومد که نشون بده نابرابری چیز مزخرفیه
    جنسیت ثانویه ساخته شد که بگه مردها هم میتونن قربانی نابرابری جامعه باشن (امگاهای مذکر) و اینجور چیزا...
    در کل چیز بدی نیست ولی اینکه معمولا تو فیکشنا همیشه امگاها نیازمند یه آلفان خیلی رومخه، برای همین امگاورسای مدرنو ترجیح میدم که توشون امگاها رو مستقلتر و قدرتمندتر نشون میدن و بقولی، جامعه امگاورس داره به سمت برابری بیشتر پیش میره :>

    WDAY
    آخه خب یونگی هاته دابی هم که هاته، ترکیب؟ @^@

    Blinding Contract
    والا از تو چه پنهون منم خیلی درک نمیکنم :/
    نمیدونم دقیقا چه دیدی باید بهش داشته باشم.. جالبه که با این حال دوتا کار تریسامم دارم
    البته حالا کینگکاردو باید از این وضع جدا کنیم که برای اسپویل نشدن دهنمو میبندم درحال حاضر @-@
    ولی اینو نمیدونم... این واقعا تریسامه.. شاید به خاطر همین ولش کردم به امون خدا دیگه ننوشتمش :///


    وااییییی پس حسابی خسته نباشی از کلاسای زیادت T^T
    بیا امیدوارم این پارت کینگکارد برات خستگی در کن بشه U^U
    3> 3> 3> 3> 3> 3> 3> *هفت قلب برای شوما ^^*
  • Kabi
    2 July 24، 15:58
    Kabi

    خببببببببببب من برگشتمممم به تحلیل اینجا

    Fake Dating
     از اونجایی که RPFعه و سوبین قراره توی جایگاه خودش باشه بنظر جالب میاد

    ولی اینم بگم که من معمولا فیکشن استریت نمیخونم:)
    ولی قصد دارم استریت های تورو بخونم..ولی هنوز موفق با خودندن اتلانتیس تا اخر نشدمه
     SHARKS
    این صرفا ایده است پس حالا حالا هااا امیدی بهش نیست

    Moonlight Triangle
    من خیلی فانتزییییییییی دوستتتتتتتتتت دارممممااا 
    البته تازمانی که داستان قوی بمونهههههه
    ولی امگاورس رو کلا باهاش حال نمیکنم
    امگاها گناههههههههههه دارن...کلا در صورتی امگاورس میخونم کع نویسنده یا امگا رو توی وضعیتی قراره داده که خیلی بود و نبود الفاش مهم نیست براش و خیلی قویه و سوسول نیست
    و یا اینکه داستان خیلی قشنگ باشه
    وگرنه دیگه نمیخونمششششششششش
    قضیه کاور هم...باید بگم پوزش میطلبم من خودم اصلا ادیت زدن بلد نیست:/// یه چیزی نزدیک صفر قشنگ ولی تو همین الانم خیلی حرفه ای ایی توی این کار

    Love Alert
    چیزی ندارم برای این بگم
    ولی بنظرم قشنگهه...تازه با بنگ چان:)))
     Killer x Stalker
    این مشخصه خیلی قشنگههههههه از اوناستتتتتت که من دوست دارم
    و کلی قراره سرش فکر کنم
    ولی چون هنوز جا داره که به مرحله ی نوشتن برسه پس هیچی دیگه:///
    LEVEL UP; ERROR
    فصل دوم لول اپ...........میخواممششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش
    اگه قرار شد بعدا رای گیری ایی بزاری سر کار طولانی بعدیت من از الان به این رای میدمممممممم

    Eclipse
    این صرفا ایده است
    ولی کاپلش خاصه...ویهوپ
    ولی خب جناییهههه
    در کنار امگاورس...این از اون امگاورس ها میشه که دوست دارم

    Shatter My Heart
    چرا قلبم رو خرد کن.....این انگار از اوناست که باید باهاش زار بزنییییی
    البته که زار زدن داره....بی دی اس ام؟ناموصن؟...اقا ترسناک شد
    ولی از سانگ فیک ها خوشم میاد
    Dark Blood
    پشمام
    کاپلاش کلا انهایپنن...
    یه چیز بگم معمولا شیپ های من اینطور بود که جیک و سونگهون باهم بعد هیسونگ میموند تنها بعد هیسونگ مال خودم...پسر قشنگم
    ولی جدی....بعد از البوم دارم بلاد منطقی تره که سونگهون با یه دختر باشه

     Hurt-Comfort...جریان این چیه؟نمیفهمم اینو...معنی نمیده قطعا چیز دیگه ای...چه سبکیه؟
     Deprived of Magic
    ولی من همینجوری دوستش دارم...ولی چندتا ورژن داشتن هم چیز بدی نیست
     The Cursed Boy of Smeraldo Castle
    تهجین .....باید لقب کسی که با کاپل های جدید فیک مینویسه رو بهت بدیم
    ولی تراژدی؟؟؟
    البته...بازنویسی اسمرالدوعه:))))
    خوبه که حالا حالا ها نباید روش حساب کنیم...چون افسردگی میگیرم  

    و تموممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم


     

  • Q. Moon
    3 July 24، 09:08
    Q. Moon
    به به بفرمیویید U^U

    Fake Dating
    ما اینجا چند نفری استریت نخون تحویل گرفتیم و استریت خون بیرون دادیم دونت ووری U^U
    آتلانتیسو ول کن توروخدا حتی خودمم نمیتونم برگردم بخونمش @-@
    اون قوی نیست... پیشنهاد میکنم به جاش دود و زنجیرو بخونی اونجا قلمم بهتره U_U

    SHARKS
    آره متاسفانه...

    Moonlight Triangle
    دنت ووری اینجا امگاهایی داریم که آلفاها رو حریفن U^U
    اینم میشه گفت از اون معماییاست.. یه چیزی تو فاز کینگکارد ولی خب.. خیلییی فانتزیتر :>

    درمورد کاورش.. ببینم نمیدونم به نظرم کاورا خوبن ولی نمیتونن حق مطلبو دربرابر داستان ادا کنن :>

    Love Alert
    *یه نگاه به چپ*
    *یه نگاه به راست*
    *سکوت*

    Killer × Stalker
    کمابیش :>
    حالا فعلا با کینگکارد تغذیتون میکنم تا به اینا هم برسیم U_U

    ERROR
    والا حق رای گیری ندارم بچه ها تو کامنتا کمپین تشکیل دادن هشتگم زدن که اینو میخوان :>

    Eclipse
    بله بنده کلا دوست دارم بزنم تو کار کاپلایی که کمتر نوشته میشن U^U
    این بار مطمئن نیستم امگاورسی باشه که به دلت بشینه
    درسته که امگای مستقلی داریم ولی... هعی بذار سکوت کنم
    میشه گفت خیلی تاکسیکه فقط :>

    Shatter My Heart
    چون داستان داره U^U حیحی
    آرههه زار در پیش داره البته امیدوارم بتونم قشنگ بنویسمش چون خودم داستانشو دوست دارم :>
    این آخرین درخواستی صندوقه (تو یه کامنت دیگه جریانشو برات گفتم T^T)
    بی دی اس ام؟ ناموسا؟ چرا خودم یادم نبود؟ T~T
    باید برم دوباره کامنتا صندوق درخواستو چک کنم.. جدا یادم نمیاد صحنه بی دی اس ام براش در نظر گرفته باشم....
    سانگ فیک خیلی قشنگه بخدااااا T^T

    Dark Blood
    والا من شیپای معروفو نمیشناسم واسه همین با اون حس و حالی که تو ذهنم بود و به نظرم به داستان میومد کاپلا رو انتخاب کردم :>
    وای اصلا موزیک ویدیوی Bite Me مسیر زندگی منو عوض کردم انقدر که خفننننن بوددددددددد ×-×
    تیکه رقصشون با دخترا *غششششششششش* کاش کیپاپ بیشتر از این رقصای قشنگ برامون بسازه :>
    عام.. درمورد هرت-کامفورت... اینجوریه که تو طول فیک زجرت میده ولی تهش خوب تموم میشه :>

    Deprived of Magic
    درواقع قرار نیست چندتا ورژن باشه.. قراره ساید استوری کاپلای دیگه همون ورژن ویمین رو بنویسم :>

    TCBoSC
    البته ما یه شاه فیکشنای تهجین تو فضاییا داریم :>
    ولی آره از اونجایی که مربوط به اسمرالدوئه و ووکال لاین آهنگ The Truth Untold رو خوندن به نظرم ناحقی بود که تهیونگ و جین توی کار نباشن :>
    خداییش این یکی دیگه قشنگترین حالتش تراژدیه :>
    آره ولی آهنگ جدید جیمین؟ گاردن اسمرالدو؟ ولم کنینننن احساس میکنم کائنات دارن بهم نشونه میدن که زودتر اینو بنویسمممممم T^T

    هه فکر کردی تموم شد؟ :>
    کلی چیز تو گالریم دارم که اینجا نذاشتم.. شاید بعضیاشونو اضافه کنم از اونجایی که ممکنه بچه ها بخوان برای گردونه درخواستشون بدن
    حالا ببینیم چی میشه.. بنظرت بذارم؟
  • Kabi
    1 July 24، 14:14
    Kabi

    ادامه ی بررسی لیست

    Newbie
    بنظر از اون فیکشن هاست که باید جملات سنگین رنگین داشته باشه و کلی اطلاعات عمومی به ادم بده
    *ولی دختره که با بقیه هم بوده:////*
    ولی تهش بودی هاااا...حیفففففففف شدددددددددددددددددددد

    Time Runners
    سفررررررررر در زمان هم یکی دیگه از موضوعات مورد علاقمههههههههههههههههههههههه
    این رو اگه بنویسی قطعا زیادی دوستش خواهمممممممم داشتتتت

    RESTART 

    پوسترشم حتی خوشگلههه
    ولی به نوبت با همشون؟
    مثل 

    Bubble Boy
    یکی اینو درخواست بده خوشحالل میشم
    بنظرت خیلی گوگول مگول میاددددددددددددد

     Bad Couple 

    کلا از فیکشنایی که تو محیط مدرسه ان خوشم میادددد
    هوممممممم ولی این مشخصه غم انگیزه

    Kingdom Behind Bars 
    اوف اینننننووووووووووووووووو
    جناییی پلیسی....به به 
    قابل درخواستم هستتتتت
    دوستاااننن کسی نیست اینو درخواست بده؟ خیلی خفنههه هااا...از پوسترش مشخصههه

    Sugar Gucci 
    هوممممممممم...بنظر قراره خیلی دوست داشتنی باشهههه
    قبلللللل اتلانتیس....

    WINGS; A Pair & A Half
    امگاورس واقعا خیلی خوشم نمیاد مگر اینکه خاص باشه
    البته کلا کار های سیای ما خاصنن
    ولی چه حیف برقا رفت و پرید:/

    365Days; Since April 1st

    اینو به اوریل 2025 تغییر بده...
    ولی هارم؟؟؟؟ششتتتتتت...ولی اون وسط مافیایی داره
    به به

    KINKY-4
    تو ویرایشش کن و به ما بدش ما دوستش خواهیم داشت
    ولی فول اسماته:///

    We Don't Talk About Yoongi

     کاور...پوستررر...همون ...اون نیمه هه دابیههههههههههههههه...داببببببببببییییییییییی
    وایییییی...چه شوداا

    Blinding Contract
    شیطانی و ماورا طبیعیییییییییییییییی
    به به
    به به
    ولی تریسام رو هم بخاطر داستان باهاش کنار میام عین کینگ کارد


    *دوباره باید برم کلاسسسسسسسسسسسسسسس....برگشتم ادامش رو بررسی میکنممم

  • Q. Moon
    1 July 24، 18:30
    Q. Moon
    به به بریم برای ادامه U^U

    Newbie
    سنگین رنگین که نه زیاد... اطلاعات جدید زیادی هم نداره.. ولی میشه گفت از اوناس که شوکت میکنه :>

    Time Runners
    وای چقدر سلیقمون تو ژانر شبیه همه گریههههههه T~T
    خوشحالم که گفتی *اگه* بنویسم.. دیگه دارم از خودم ناامید میشم برا نوشتن اینا :>

    RESTART
    آره به نوبت.. ببین میدونم همینطوری که کاپل رو ببینی عجیب به نظر میرسه اما درواقع یه هدفی پشت این کارم هست و میخوام یه چیز مهم رو توش نشون بدم که امیدوارم خوانندهها بهش توجه کنن :>
    مثل؟... مثل چی؟..

    Bubble Boy
    گوگولیه ولی انقدر قدیمیه که احتمالا باید داستانو از اول بنویسم.. مال موقعیه که تازه وبلاگو زده بودم تقریبا یادم رفته چی به چی بود :>
    اصلا وقتی به پوسترش نگاه میکنم پشمام میریزه چون کاااملااااا سبک ادیتاییه که دو سال پیش میزدم T^T

    Kingdom Behind Bars
    وای این کار نتیجه جوگیریم بعد از دیدن یه کیدراماست که فعلا نمیگم ولی هروقت نوشتمش تو سخن نویسنده حتما اعلام میکنم :>>>

    Sugar Gucci
    نه راستش خیلی هم دوست داشتنی نیست..
    اونموقع بیشتر اسمات مینوشتم و اگه بخوام با همون منوال بنویسمش نهایتا یه پ/رن بامحتوا میشه...
    نمیدونم شاید کلا حذفش کنم یا اینکه کاملا تغییرش بدم...

    WINGS
    وای نگو که کسی جز خودم نمیدونه چه فشاری میخوردم سر این :/
    فکر کن اینو خیییلییییی وقت پیش شروع کردم و از اولین چیزایی که بود که یه تیکه نوشتم و بعد برای ددی فرستادم نظر بده
    بعد که پرید کلا بیخیال شدم دیگه و با قلبی شکسته ولش کردم...
    ولی برمیگردم سراغش حالا که بهش فکر میکنم از اون کارایی بود که حتی تو ژانری مثل امگاورسم میتونه ایده تازه به حساب بیاد...
    جدا امگاورس دوست نداری؟ :>>
    بین نوجوونایی که عاشق این ژانرن کم پیدا میشه.. دلیل خاصی داره یا فقط خوشت نمیاد؟ کنجکاو شدم.

    365 Days
    آوریل 2025 براش کمه فکر کنم باید بندازمش برای 3025...
    هارم شدیدددد الان وقتی بهش فکر میکنم نمیدونم اون لحظه ای که داشتم سناریوی اینو مینوشتم چی مصرف کرده بودم...
    ولی خب بیشتر روش کار کنم میتونه جالب بشه پس فعلا از لیست حذف نمیشه :>>

    KINKY-4
    دقیقا یکی از دلایلی که برنمیگردم سراغش ژانراشن.. هم اسمات نوشتنش سخته هم کمدییییی :>>>

    WDAY
    جالبه همه با دیدن اون نیمه دابی پشماشون میریزه :>
    خداییش ترکیب خفنیه.. یه لحظه یونگیو با کاسپلی دابی تصور کن!! *هات هات*

    Blinding Contract
    جالبه حالا که دقت میکنم نمیدونم چرا اصرار دارم مرموزترین سناریوهام رو تریسام کنم.. این چه کرم ناخودآگاهیه؟ =))))

    یاخدا چرا انقدر کلاس؟؟ T^T
    باشه باشه منتظرم U^U
  • Kabi
    1 July 24، 07:56
    Kabi

     بررسی لیست کامینگ سون

    inTOXIC ating
    از همین شروع میکنیم
    ....بنظر جالبههههههه،هوممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
    البته هر ایده ای به ذهن سیا برسه جالبه
    ولی واقعا کنجکاوم بدونم چه باگی داخلش بوجود اومد...*وقتی شروع به اپش کردی باید بگی بهمون*

    Fake Family
    اینم کنجکاوی بر امی انگیزه
    واقعا دوست دارم بدونم چجوری اقتباس از spy x family عه....
    ....در حال انتظارر برای اینکه سیا تصمیم بگیره بنویسه اینارو

    Deal with the Devi
    حتی ژانر هاشم کامل نیستن....
    این بنده خدا گوناه دارههههههههههه
    ولی نامجون شیطان؟ حیحی حیحی

    Don't Blame Me, Love Made Me
    اوفففففففففففففف جنایی پلیسی
    این موردعلاقم میشهههههههههههههههههههههه
    مطمئنم خفنه زیادی

    Dark Cupid
    این زندگی پس از مرگ دارهههههههه
    یکی از موضوعات مورد علافم که دلم میخواد راجب ساعت ها بحث کنمممممممممم
    و یونجون؟به غنوان نقش اصلی؟


    ادامش رو توی یه کامنت دیگه میام میگم باید برم کلاسسسسسسسسسسسسسسس

     

  • Q. Moon
    1 July 24، 18:19
    Q. Moon
    به به ببینین کی قدم رنجه فرموده به این قسمت سایت :>
    بفرمیو ببینم بررسیت چطور گذشته U^U

    inTOXICating
    باگ که انقدر زیاد بوده که الان دیگه حتی یادم نمیاد...
    ولی خب فکر کنم اگه تا اون ته مهای سایت بری، هنوز یه اطلاعیه هایی ازش باشه که یادم رفته پاک کنم :>
    الانم یه جورایی دلم نمیاد پاک کنم نمیدونم چرا...

    Fake Family
    اقتباس خوب خوب U_U
    ...از شما چه پنهون که خودمم در انتظارم...

    ِDeal with the Devil
    اره این بیچاره رو نمیدونم چرا انقدر بهش کم لطفی کردم...
    مثل جیمین تو فیکام میمونه =}
    هوسوک شیطان که تا الان دوتا داشتیم.
    یدونه هم یونگی شیطان..
    دیگه اینم داشته باشیم رپ لاین شیطانیمون کاامل میشه U^U

    DBM, LMM
    وای خاک تو سرم نگو این درخواستیا رو میخوام زمین دهن باز کنه برم توش T^T

    Dark Cupid
    این از اوناس که خودم ایده اصلیشو دوست دارم :>
    منم عاشقشممممم... و البته اینجا سعی کردم یه ایده جدید درباره زندگی پس از مرگ بدم :>
    خودم که قبلا ندیدم کسی چنین چیزی دربارش گفته باشه.. امیدوارم بعدا ضایع نشم و یکی زودتر از من همچین چیزی نوشته باشه T^T
    فکر کنم تهش از اونا میشه که هیچکس به اندازه خودم دوسش نداره...
    بله بله.. هیچکس به اندازه یونجون به این نقش نمیخوره بوخودا T^T

    وای وای.. اوکی پس منتظرممممممم
    کلاس به خوبی بگذره :> 3>
  • w.d.t.a
    16 May 24، 21:22
    w.d.t.a

    حاضرم همه چیم رو بدم فصل دو لول آپ رو بنویسی😔

    میدونم خیلی سرت شلوغه و درکت می کنم اما قصد نداری برای نوشتنش اقدام کنی؟🥺

    همین طور فیک "Kinky_4". انقد قشنگ می نویسی که حس میکنم داستان سادت هم قراره شاهکار باشه و مطمئن باش نیومده دوستش دارم:)

     

    دیگه اینکه هیچوقت دخترپسری نمیخونم اما چون اون فصل بعدی "محروم از جادو"عه نمی تونم برای خوندنش صبر کنم⁦⁦✷‿✷⁩

     

    میدونی توی بدشرایطی گیر کردم...

    دقیقا زمان امتحان ها موتورم داغ کرد و داشتم رگباری می نوشتم درحدی که به دوتا وانشات و یه مولتی شات و چندشاتی خاتمه یافت ولی به مشکل کمبود انگیزه برخوردم

    اول که چنلم با آمار 700 یه ماه نشده فیلتر شد

    بعد منتظر تأیید ارسالی‌م تو فضایی هام که فکر کنم حالاحالاها تأیید نشه(اصن به خاطر امتحانا همه و همه جا رفتن رو حالت سایلنت فقط منم با موبایل نشستم)

    بعدم که ایده دارم وقت و حوصله ندارم بنویسم

    اما بازم جای رقص بندری داره که کار اولم فیک "چیلیک" با اینکه خیلیییی ساده و کلیشه‌ای بود دوسه تا نظر داشت 

    کاش یه راهی بود انگیزم رو می بردم بالا

     

    هوفففففف آخیشششش

    یه هفته بود این حرفا مونده بود رو دلم

    به عنوان تازه کاری که الگوم تویی سنگ صبور دیگه‌ای پیدا نکردم

    ببخشید طولانی شد

     

     

     

     

  • Q. Moon
    18 May 24، 07:05
    Q. Moon
    بهش فکر میکنم U_U
    والا از شما چه پنهون... جای اقدام برای نوشتن کارای دیگه هنوز درد میکنه U_U
    عه عجب.. انگار یه نفر بالاخره به کینکی-4 دقت کرد :>
    *ذووووووووققققققق*

    فصل بعدی که نه دقیقا ولی... هعی.. هی یادم میاد چقدر چیز باید بنویسم زانوی غمم بزرگتر میشه

    انگیزه برای درس یا نوشتن این سواله *اموجی راه رونده به سوی افق*
    تو روبیکا؟...
    آره طول میکشه تا کامنتا تایید شه (معمولا نزدیک امتحانا سایتا اینطوری میشه :> یکم بصبر تابستون برسه احتمالا بهتر شه اوضاع)
    عهههههه همون که تو فضاییا بود؟؟؟ بسیار هم عالییییی :>>>>>
    فهمیدی به منم بگو توروخدا T^T

    بگو بگو رو دلت نمونه بچه U^U
    وای من غش کردم برات که :>
    بوس بهت جوجه امیدوارم زودتر یه انگیزه خفن پیدا کنی که موتورتو روشن کنه و هلت بده جلو 3>
  • سوی کویینی
    14 May 24، 16:32
    سوی کویینی

    آفنر فرزندم آفنر :`)))))

  • Q. Moon
    14 May 24، 16:37
    Q. Moon
    تنک یو تنک یو😔😔
  • سوی کویینی
    13 May 24، 19:19
    سوی کویینی

    هق

    بیندیش خودمو از رو مبل پرت میکنم پایین :`)))))

  • Q. Moon
    14 May 24، 16:03
    Q. Moon
    نه نه! پرت نکن!! نمیبندمش قول😌🤝
  • سوی کویینی
    12 May 24، 09:55
    سوی کویینی

    جوری که حس میکنم فقط به خاطر کامنت من قبول کردی نگهش داری

    خودشیفته هم خودتی :`)))))))

  • Q. Moon
    13 May 24، 09:42
    Q. Moon
    گفتم ک خودم میخواستم ببندمش
    ولی خب چند نفری تا الان گفتن دوستش دارن واسه همین میذارم بمونه برای الان :>
  • سوی کویینی
    8 May 24، 19:52
    سوی کویینی

    نههههههههه نبنددددددد.به نظرم نوشته ها و ایده‌هاتو دوباره اذافه کن.به‌نظرم جالبه قبل اینکه چیزی رو منتشر کنی ایده ریدراتو راجع‌بهشون بدونی.اینجوری تو نوشتن کمکت میکنه و در عین حال میتونه حتی بهت ایده بده.من خودم از این کارت خیلی خوشم اومد.نگهش دارو ادامه بده

    لطفاااااااااااا :`)))))))))

  • Q. Moon
    11 May 24، 10:44
    Q. Moon
    خب همین دیگه مشکلم همینه
    اگه دقت کرده باشی این چند وقت اون کارایی که نوشتم و گذاشتم دقیقا اونایی بودن که تو این لیست نیستن :>
    انگار هر کاری رو میذارم تو لیست کامینگ سون نفرین میشه و دیگه نمیرم سراغش.. البته حالا با یکی دوتا استثنا... نمیدونم
    احساس میکنم با این لیست دارم خودارضایی روانی میکنم واسه همین میخواستم ببیندمش...
    ولی چشم.. حالا که همه تون دوستش دارین میذارم بمونه شاید یه فکر دیگه کردم براش به جای بستنش :>
    چشم چشم U_U

  • سوی کویینی
    7 May 24، 13:12
    سوی کویینی

    هوم

    نظر مثبتم مثبته فقط اینکه انتظار داشتم اونی که گفتم بنویسی هم جزشون باشه :((((((

  • Q. Moon
    8 May 24، 16:01
    Q. Moon
    اونو تو ذهن دارم، درواقع اگه کامنتای پایینی رو دیده باشی، خودم میخواستم این بخشو از وبلاگ حذف کنم، ولی چون بچه ها دوستشون داشتن و گفتن حذف نکنم نگهش داشتم
    ولی خیلی وقته دیگه ایده های جدیدم رو بهش اضافه نمیکنم (به دلایلی...)
    وگرنه حواسم به چیزایی که بهم میگین هست :>
    اینجا رو هم میخوام یکی یکی روشون کار کنم تموم شن که دیگه ببندم این صفحه رو
  • سوی کویینی
    6 May 24، 15:55
    سوی کویینی

    منی که منتظر فصل دوم لول آپم و الان دیدم چیییییییی؟!؟!

    ویهوپم اضافه شد نههههههههه دذلنپربندرژانذزلتذژبا

    _غشو ضعف کردن

    ولی اونی که از روی اسمرلادو بودم جالب بنظر میرسه

    اوکی نمیخوام اعتراف کنم اینجا رو الان پیدا کردم :`))))))))

  • Q. Moon
    7 May 24، 11:17
    Q. Moon
    آرهههههه.. میخواستم بگم تو فضاییا لو نده یهو یادم اومد خودم قبلا تو کامنتا اونجا لو داده بودم
    *اموجی راه رونده به سوی افق*
    پس ویهوپ میدوستی :>>
    آرههههههه.. راستش اون کارو خیلی دوست دارم خودم ولی چون میخوام خیلی احساسی بشه هنوز نمیخوام روش کار کنم
    ولی فکر کنم وقتی تموم بشه دوستش داشته باشین :>
    مخصوصا کسایی که درخواستی هفته پیش (دود و زنجیر) رو دوست داشتن!
    اشکال نداره ما به روی خودمون نمیاریم U_U
    حالا که پیدا کردی نظرت چیه دربارش؟ :>
  • Star and Moon
    28 March 24، 23:46
    Star and Moon

    آره ادی سان واقعا دمش گرمه:)

    اوهوم میتونی این کارو کنی من شانس آوردم موقع آپ کاک بلاک ۳۴ پارت آماده داشتم....

    نه بابا وانشات نوشتن سخته ولی ورژن زدنش کاری ندارم چون میندازم گردن ادی سان😂💔

    آره منم زیاد فیک در حال آپ گذاشتم در حدی که هر روز هفته یه چی آپ میکردم دیگه پاره شدم تا تموم شن.....الان باز خوبه فقط دوتاس

    من خزعبلاتم رو هم آپ کردم ولی پیشنهادشون نمیکنم فقط گذاشتم تا بدونم از چی به چی رسیدم و چقدر پیشرفت کردم:)

  • Q. Moon
    30 March 24، 12:14
    Q. Moon
    خدایا تو این سال جدید یه ادی سانم به من برسون U_U آمین!
    34 تاااا!! ماشالا.. من تازه سه پارت از اونی که بعد از مانهوای خالی میخوام بذارم دارم :>>>>
    این همه داره زحمت میکشه بهش حقوق هم میدی یا نه؟😂💔
    منم یه بار خواستم اینکارو کنم.. البته اون وسط دو تا مانهوا هم بود.. اول پاره شدم بعد پشیمون :>
    بعدم تصمیم گرفتم دیگه لقمه گنده تر دهنم بر ندارم!!
    تا باشه پیشرفت های بیشتر :>>> 3>
  • Star and Moon
    7 March 24، 20:53
    Star and Moon

    آره ستیم^~^

    بابا تو که خودت استادی:)ما باید شاگردی کنیم پیشت

    سایت خودم؟اونو که سپردم ادی سان خودم نمی‌دونستم چی کنم اصلا ادی سان درستش کردㅠㅠ

    امگا سیتی چپتر اولش فردا آپ میشه اتفاقا و باید کمتر از ۴۰ هفته طول بکشه ولی نمی‌دونم میتونم زودتر تمومش کنم یا نه:)می‌خوام تمرکزم رو فقط بذارم رو اینکارا چون فصل ۴ این امکان ندارد هم زود تموم میشه ۱۶ پارته کلا

    پوسترهای جدید رو که اصلا کلا ادی سان می‌کنه:)منم بد نیست کارم ولی اون اوایل یه پوسترهایی درست کرده بودم که هنوز تو شوکم چطور اعتماد به نفس آپ کردنشون رو داشتم😂💔

    آره فونتشون رو از عمد یکی کردم که نشون بدم بهم مربوطه:)

    فایتینگ برگردون💙💙😍

  • Q. Moon
    19 March 24، 14:04
    Q. Moon
    نفرمایید ستون U^U
    شما از کارکشته های فضاییا و تاج سر مایین U^U
    ماشالا به ادی سان :> خیلی خفن و گوگولو درستش کرده!!
    منم اون روز داشتم با مونی میحرفیدم که برای کار بعدیم نوبت بگیرم.. چون مانهوای خالی داره تموم میشه دیگه
    بعد مطمئن نیستم فیکه تو کمتر از 40 پارت تموم شه.. اما نمیخوامم دو فصلش کنم :> خلاصه که اصلا نمیدونم بتونم براش نوبت بگیرم یا نه
    مگر اینکه مثل خودت که کاک بلاکو دادی، منم بعضی از پارتا رو توی یه هفته با هم بذارم که تا نهابتا 40 هفته تموم شه T^T
    ولی واقعا باید دستتو بوسید ستی :> چطوری تو این مدت این همه کارو همزمان با هم پیش میبردی؟ تازه وسطشون وانشات و اینام میدادی تو چند ورژن @_@
    بخدا که سخته!!
    من سعی کردم فعالیتمو بیشتر کنم ولی بجاش به فنا رفتم T~T
    وای وای.. من این وضعیتی که میگی رو چند سال پیش با خود داستانام داشتم :>
    اصلا وقتی برمیگردم میخونمشون اینطوریم که "سیا جدا؟ با چه رویی چنین خزعبلاتی رو نوشتی و میخواستی منتشرشون هم بکنی؟"
    خداروشکر که هیچ جا نذاشتمشون وگرنه الان سوژه بودن T^T

    3>
  • Star and Moon
    1 March 24، 19:23
    Star and Moon

    به به

    چه سایت خوجملیهT-T

    خیلی آرامش بخشه فضاش

    هر چند یکم کار کردن باهاش سخته برای منی که خیلی از این چیزا سر در نمیارم.....

    اهم خب بیخیال دختر درونمون بشیم

    کوئرنسیا شی

    از آشنایی باهات خوشبختم مدتیه کارهات خیلی تو سایت فضایی ها بهم چشمک میزنن مخصوصا کار نامجینت....

    سر همین کنجکاو شدم بیام حداقل الان که بعد فول کردن کارهام یکم سرم خلوت شده یه سری بزنم و حدس بزن چی؟

    این صفحه بدجوری توجهم رو جلب کرد مخصوصا که من خودمم یه پست اینجوری برای ایده هام گذاشتم و خب...

    وقتی دیدم گفتی نمیتونی برای یکی از فیک هات پوستر درست کنی و غیر حرفه ای به نظر میان

    اینجوری بودم که:

    ستی:....الان این پوسترا غیر حرفه ای محسوب میشن؟

    ستی:*نیم نگاهی به اولین پوستری که برای فیک کودکان شب ساخته بود می اندازد*

    ستی:....اون سال دقیقا با چه اعتماد به نفسی آپش کردم؟این پوستر باید مهر و موم بمونه!!

     

    خلاصه که تو کارت موفق باشی^^

    حس خوبی از دیدن این صفحه گرفتم:)

  • Q. Moon
    7 March 24، 11:48
    Q. Moon
    عههههه ببینین کی اینجاسسسسس!!
    ستی بزرگگگگگگگ :>>>
    لعنتی اطلاع میدادی داری میای برات فرش قرمز پهت میکردمممممم @^@
    منظورت چیه که سر در نمیاری؟ دختر وبلاگ خودت یکی از کیوت تریناسسسسس!!

    جانم ستی-شی T^T
    اوه اوه! کارهای من چشمای ستی رو گرفته؟ :>
    میشه لطفا یکی نشگونم بگیره که مطمئن شم بیدارم و این یه رویا نیست؟؟؟ T^T
    اوه آره توی سایتت دیده بودم که همچین چیزی داری.. درواقع اونجا بود که اولین بار دیدم قراره یه کار به اسم امگا سیتی داشته باشی از همون موقع شدییید منتظرشم :>>
    فقط توروخدا بگو که زود فول میشه چون من قلبم توان نداره بخوام پارتی بخونم T~T
    عههه ستی نگو من عاشق پوستراتم :> خیلی کیوتنننن :>
    مخصوصا پوسترای گود گیم *چشمای قلبی*
    از اینکه از یه فونت برای پوسترات استفاده میکنی هم خیلی خوشم اومد
    یجوریه که من هرجای دیگه هم اون فونتو ببینم مغزم اینطوریه که "عه! این فونت ستیه!"
    یجور امضا میدونی؟ :>

    همچنین تو قشنگممممم فایتینگگگگ ^^ 3>
  • مسواک کوکی :)
    4 February 24، 21:08
    مسواک کوکی :)

    پاک نکنیاا، من میام اینجا  ذوق میکنم که ممکنه هرکدوم از این گوگولی هارو در اینده بخونم🫂

    وای جدی ؟؟ نوشتی؟ شوخی که نمیکنی؟ 🌷

    باشه ولی خیلی هیجان دارم 🤣 

    اصلا اسپای فمیلی تو قلب من جا باز کرده واسه خودش 💅

    وای مرسیی، خیلی واسه تک تک کارای اینجا ذوق دارم خیلی خوبن ʕ •ᴥ•ʔ

    من جدی برای لوید میمیرم،، وای اونا عاشقشونم لعنتیا، اصلا خیلی بهم میان و گوگولین، مخصوصا وقتی دامیان با کارای انیا هی سرخ میشه میخوام سرمو بکوبم به دیوار 😭😭

    وای، جدی خیلی ریستارت چشمک میزنه بهم، خیلی، اصلا کار قشنگی بنظر میاد ، 

    اشکال نداره، اشکال نداره حتی اگه طولانی هم باشه تو میتونی سیاʕ •ᴥ•ʔ

    چرا حس میکنم اون یکی فصل دوی لول اپه؟ 😔 

    بیخیال هرموقع خواستی تموم کن ʕ •ᴥ•ʔ 

    باشه باشه نمیگم🌷🤣 

    مرسی سیا 🫂

     

  • Q. Moon
    4 February 24، 23:22
    Q. Moon
    ای بابا... چشم بخاطر روی گل مسواک پاک نمیکنم U_U
    بله بله.. الان که دارم کامنتتو جواب میدم منتظرم نت عزیز یاری بده رو آپلودر آپ شه که بتونم پستش کنم براتون U^U

    منم بعد از مدتها انیمه ندیدن برگشتم اونو دیدم و عاشقش شدم
    خیلی وایب داستان برام قشنگ بود.. مخصوصا جوری که لوید سعی میکرد دنیا جوری نشه که آنیا مجبور شه کودکی ای مثل مال خودش داشته باشه.. خیلی پدرانه بود :>>>
    وای وای دقیقا!! اصلا آنیا که فقط تو فکر اینه که کار باباشو پیش ببره بعد دامیانی که با هر کار این دختره ی ورپریده سرخ و سفید میشه
    و بازم میخواد مثلا ارباب بودن و کول بودن خودشو حفظ کنه!!! اصلا کیوت ترینه خداا!!!

    هاه مرسی که بهم روحیه میدی :>> امیدوارم حق با تو باشه T^T

    آفرین دختر خوب نگو  دیگه اینجوریU^U

    بوس بت 3> ^^
  • مسواک کوکی :)
    3 February 24، 22:43
    مسواک کوکی :)

    وای سیا من تازه اومدم اینجا رو چک کردم و واقعا بعد اینهمه فیک خفن قیافمو نمیتونی ببینی ʕ •ᴥ•ʔ 

    و خب الان کاملا ذوق زدم چون امکان داره هر کدوم از این کارا رو در اینده ببینیم 🛐🛐🛐 

    ولی به عنوان ریدر خوبت 😔 

    میتونم ازت درخواست داشته باشم که هر موقع تماممممم کاراتوووو تموم کردیی و کلا هیچ مشغله ای نداشتی (بگم که هیچ عجله و اینایی برای حرفم ندارما وای یعنی چطوری بگم این فقط یه درخواسته ها )  یکاری کنی اون بنده خدا Fake Family دیگه رها شده به امون خدا نباشه؟ 🫂 جدی خیلی از ایدش خوشم اومده و کار خیلی باحالی میزنه یعنی درواقع عاشقش شدم،اصلا خیلی خفن میشه فکر کن اسپای فمیلی خودش عالیه بعد مثلا به عنوان یه فیک اونم از توو با شخصیتای بی تی اس نوشته شن و واقعا شخصیت نامجونم خیلی شبیه لویده و واقعا برای اینکه چه طوری میتونه باشه ذوق دارم،مخصوصا که من عاشق لویدم 🛐🛐 فقط فکر میکنم باید جای یور و لوید عوض شه چون مونی دست و پا چلفتیه و جین هم اشپزیش خوبه و این باعث میشه که فکر کنم تو این یه مورد یجورایی برعکسن🤣، RESTART و فصل دوم  LEVEL UP  هم که اصلا ماچچچ، لول اپ که مطمئنم جدی عاشقشم و واسه فصل دومش خیلی ذوق دارم  کاورشم خیلی باحاله! 

    Restart هم خیلی کار جالبیه و خب تاحالا این مدلی نخونده بودم، یعنی با یه قلم خوب نخونده بودم 🌷 

    و خب شاید باورت نشه ولی تقریبا عاشق همه ی این کارا شدم و خلاصه همه ی اینکارا از یه مسابقه تنگاتنگ و سخت توسط من گذر کردن(وقتی خودتو احسان علیخانی میدونی)و در حال حاضر این سه تا فینالن و دیگه بستگی داره تو از بین درخواستای من کدومو برنده کنی 😔🤣 

    در اخر بوس بهت که چرتو پرتای فاقد اهمیت منو خوندی و اهمیت دادی بهشون، 🌷

  • Q. Moon
    4 February 24، 17:02
    Q. Moon
    هاه خدایا راستش تو فکر بودم این بخش وبلاگو پاک کنم کلا T^T
    به این نتیجه رسیدم که چون اینا رو اینجا گذاشتم، باعث شده دیگه نرم سراغشون و کاملشون نکنم...
    البته همین الان که دارم کامنتتو جواب میدم بالاخره یکی از موارد لیستو فول کردم و میخوام اگه شد تا امشب آماده پستش کنم :>
    امیدوار پسند شه ^^

    وای آره فیک فمیلی.. باید بخاطرش برگردم اسپای فمیلی رو دوباره ببینم خیلی کیوت و قشنگ بود :> و البته دارم یکم خودمو جمع و جور میکنم که لیست رو کامل کنم و فولشون کنم.. احتمالا اول اون مینی فیکا و کارای کوتاه ترو بنویسم ولی به روی چشم سراغ فیک فمیلی هم میرم ^^ 3>
    وای لوید لامصب خیلی کراش بودددددد!! ولی خداییش همه چیز یه ور.. حتی عاشقانه های لوید و یور هم یه ور... کاپل دامیان و آنیا یه ور :> خیلی کیوتن خداااااا!!! 3>
    اصلا اکلیلی میشم وقتی به این دو تا بچه کیوت فکر میکنم!!
    هاه، ریستارت رو خودمم عاشقشم. مخصوصا که یه دلیل خوب برای نوشتنش دارم.. ولی خب یکم طولانیه واسه همین هربار میخوام برم سراغش یه جور ترس برم میداره #هیق
    لعنت به ایده آل گرا بودن... من خودم ژانر ریستارت چندتایی خوندم؛ البته نه فیک کیپاپ. ولی امیدوارم بتونم خوب درش بیارم :>
    بین اینایی که به فینال انتخابت رسیدن مسواک جان.. همین الان هم داره رو یکیش کار میشه اگه خدا بخواد U_U
    گشادی منو رها کنه، سعی میکنم زود تمومش کنم T^T
    اتفاقا خیلی هم دارای اهمیتن برای من
    چند بار باید بهتون بگم عاشق خوندن و جواب دادن کامنتاتونم که قدر خودتونو بدونین، هان؟ :>
    بچه خوبی باش و دیگه اینطوری درمورد حرفای خودت نگو، باشه؟
    حرفات قطعا اهمیت دارن! بوس بت ^^ 3>
  • saliva (Ot7)
    18 December 23، 21:40
    saliva  (Ot7)

    این مهارت فتوشاپو به منم یاد بده ثیثی من یکوچولو هم بلد نیستم اصلا فتوشاپ لازمم بخدا کاورای فیکشنام مثل عنه عنننن

  • Q. Moon
    23 December 23، 10:20
    Q. Moon
    والا فتوشاپ که نیست، برنامه پیکس‌آرته بیشتر اینایی که تو این لیسته
    مطمئن نیستم چطوری باید آموزش بدم T^T
    چه سبکی مدنظرته؟
    مثلا اگه تو همین کاورایی ک زدم چیزث رو میخوای بدونی چطور انجام دادم بگو تا توضیح بدم😅
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    4 July 23، 09:47
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    ما تلپاتی هم داشتیم، یه بار سر کلاس گفت توهم به همون چیزی فکر میکنی که من فکر میکنم؟ چون داشتم به یونتان فکر میکردم گفتم یونتان؟ گفت ارهههههه.

     

    اشتباه تایپی بود ولی من استاد شکار لحظه‌هام.

  • Q. Moon
    4 July 23، 18:29
    Q. Moon
    :))) ولی من عاشق اون دوستیام که انقد با همین که دیگه مغزاتون شبیه هم میشه
    من و بستم تو بعضی موارد حرف نمیزدیم با هم
    فقط نگاه میکردیم به هم لبخند میزدیم و دقیقا میدونستیم که داریم به چی فکر میکنیم :)

    به به اوستاد T^T
    پس حواسم باشه اشتباه تایپی نداشته باشم سوژم نکنین😔
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    3 July 23، 13:43
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    من آدم تا این حد مخالف نداشتم، ولی بست خودم عین خودمه، اونم infpئه، بعد ما مثلا تست های مختلف در میاوردیم که انجام بدیم نتیجه عین هم بود، کلا ما خیلی همزاد بودیم‌.

    ولی زیاد شبیه بودنم خوب نیست. مثلا به قول مامانم منو بابام اینقدر شبیهیم و مو نمی زنیم که سر این با هم دعوا‌مون میشه.

    ******* **** ****** *** *** **** **** * *** ******* ****** *** *** ** **** ****** *** ******* ** ******* ** **** ******* **** **** ** ********* *** ******* ******* *** *******

     

    من تنها کسی که جز مامانم تونستم ازش بگیرم دخترعمومه که شد infj. ولی بهش میخوره infp باشه. 

  • Q. Moon
    4 July 23، 07:55
    Q. Moon
    دقیقا نقطه مقابل من و بستیمین شما :)
    ما هر چیزی که میشه برعکس همدیگه ایم
    مثلا تو سلیقمون.. اون دامن تنگ دوست داره من عروسکی
    یا اون پاشنه تیز، من لژ پهن :)
    اون همیشه همه چیزش تیره و سیاهه
    مال من روشن و سفید
    آه گاد دلم براش تنگولید T^T

    جرررر... از عمد نوشته بود یا اشتباه تایپی بود؟؟!!
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    3 July 23، 11:51
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    من infpام که:)

    من مامانم estjئه، دقیقا تو قطب مخالف من، من infp-t مامانم estj-a😂

    خودم از istj ها تا حدی خوشم میاد و isfp و infj.

    ولی احساس میکنم بابام باهام تا حدی هم‌تایپه. بعدا باید ازش تست بگیرم😂

  • Q. Moon
    3 July 23، 13:03
    Q. Moon
    جر من و بستیمم همینیم :)
    ما کلا همه چیزمون برعکس همه؛ تایپ شخصیتی، سلیقه رنگ و مزه موردعلاقه
    حتی تایپ ایده آلمونم مخالف همه :))
    ولی بستیم :)))) 3>
    به هم میگیم یین و یانگ T^T

    به به، بزن قدش هم تایپ T^T
    من میخوام از مامان بزرگم بگیرم ولی حال نداره جواب بده :/
    ولی مطمئنم اونم مث خودمه ^^
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    3 July 23، 10:06
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    من وقتی میبینم کویین هم مثل خودم میگه شترشکن.

     

     

    پ.ن: مای کویین دارم بی ربط اینجا می پرسم ولی تایپ شخصیتیت چیه؟ همینطور تایپ های مورد علاقه‌ات😂

  • Q. Moon
    3 July 23، 11:45
    Q. Moon
    اصلا اصلش همینه T^T

    پ.ن: ربط و بی ربط نداریم اینجا هر چی عشقته بپرس :)
    خودم infp... موردعلاقه هم... نمیدونم والا..
    یو نو؟ بستیم estjـه..
    و شاید بشه گفت از entpها و estpها خوشم میاد ^^

    خودت چی؟
  • Baby Bunny
    3 July 23، 08:32
    Baby Bunny

    بریم *اون ایموجی شرمگینه ی پست قبل + ایموجی که راه میره*

     

    پ.ن: الهی بگردم که.. هی تو باید مراقب نویسنده قشنگم باشیااا دلیلش هرچی هست زود تر خوب شو TT^TT

  • Q. Moon
    3 July 23، 08:45
    Q. Moon
    توضیفاتت از اموجیا *اموجی خنده*

    پ.ن: ایشالا چند وقت دیگه با دوستام میرم ولگردی اوکی میشه T^T
  • Baby Bunny
    2 July 23، 21:57
    Baby Bunny

    حق اندر حق .

    هم عدد سه جذابه هم تریسام. اصن کار گروهی خوبه میدونی؟! خدا همراه با جماعته:) 😔😂

     

     

    پ.ن: بیا موز بقول انرژی بگیری 😔😂🍌

  • Q. Moon
    3 July 23، 05:37
    Q. Moon
    جر.. بیا بریم مدافع حقوق تریسام شیم😔😂

    پ.ن: فعلا که دارم با قهوه زنده میمونم.. خوابم به هم ریخته ناجور T^T
  • Baby Bunny
    1 July 23، 13:29
    Baby Bunny

    شت قل و زنجیر 😂😂

    جووون ویمینکوک ؟! 

    تریسام؟! 

    ریلی؟! 

    جووون های بسیاررر 

    نمی‌دونستم تو کار تریسامی کلک 😔😂

     

  • Q. Moon
    1 July 23، 13:42
    Q. Moon
    یسسسس تریسام =)
    سه کلا عدد جذابیه T^T
  • Baby Bunny
    1 July 23، 08:37
    Baby Bunny

    های بیبی.

    به به کامینگ سونو بیشتر از سی تا شده تبریک به خودمون تسلیت به تو لونا.

    وای وای وای بیبی نگا میکنم اینجا رو سرگیجه میگیرم اینقدر زیاده.

    بیچاره تو که قراره بنویسی. بیچاره دارسی شی چون اینجا کمبود استریت داره 😂

  • Q. Moon
    1 July 23، 09:42
    Q. Moon
    سلام به روی ماهت T^T
    نشستی شمردیییییییییییی :)))
    تسلیت به هممونه چون الان گیج ترم و بیشتر نمیتونم بنویسم😂😂💔
    باید نغزمو قل و زنجیر کنم که دیگه ایده جدید نده اینا رو تموم کنم🚶🏻
    وای شت آره استریتاش کمه ریدرا منو میکشن😂😂
    تازه یه ویمینکوکم هست هر کاری میکنم به این لیسته اضافه نمیشه😂💔
  • Baby Bunny
    22 June 23، 11:54
    Baby Bunny

    آره تا از زبونم بیوفته روته:))

     

    نشی لاوم T^T

     

  • Q. Moon
    22 June 23، 12:28
    Q. Moon
    میشه نیفته؟ دوسش :))
  • Baby Bunny
    21 June 23، 21:44
    Baby Bunny

    *نوازش سرت کندی:))))* 

     

    و منی که عاشق اتک زدناتم:)

  • Q. Moon
    22 June 23، 06:03
    Q. Moon
    کندی موند روم ها؟ :)

    قوربان شوما T^T
  • Baby Bunny
    21 June 23، 20:55
    Baby Bunny

    خودم نازتو میکشم؛ غصه خوردی؟! T^T

     

    ببینم چجوری اتک میزنی بهم رز آبی من:)

  • Q. Moon
    21 June 23، 21:20
    Q. Moon
    *گذاشتن سرم رو پات که ناز کنی* اوهوم *puppy eyes*

    اتک زدن تنها سرگرمی من است ^^
  • Baby Bunny
    21 June 23، 13:59
    Baby Bunny

    قربون سافت شدنت T^T

    *کسی نبود بیا خودم لوست میکنم^~^*

     

    دقیقا منظورم همین بود:)

     

  • Q. Moon
    21 June 23، 17:06
    Q. Moon
    بخدا انقدر میخواستم یکی نازم بکشه
    هیشکی نبود TT^TT #هیق

    اوکیییی!!
  • Baby Bunny
    21 June 23، 08:45
    Baby Bunny

    های مجدد لیتل کندی:)!

     

    نه بیبی کجا برم؟! اصلا من کجا رو دارم غیر اینجا؟! 

    *نوازش سر ات.. بوس به پیشانی ات T^T*

     

    اونجوری نگام نکن راه نداره.. اصلاااا راه نداره.. نداره!!!

    اوکی من تسلیمم.. باشه داره.. 

    پ.ن: ولی بیبی پارتا طولانی نشه که همونجا جون میدم مامان بابام از دست خرابکاریام راحت میشن 😔😂

  • Q. Moon
    21 June 23، 09:09
    Q. Moon
    لیتل کندی... صافت شدم :)))) 3>

    *لوس کردن خود چون امروز کلا رو مود لوس بودنم*

    پ.ن: معتقدم منظورت این بود که "تعداد پارتا طولانی نشه" درسته؟
  • Baby Bunny
    20 June 23، 21:28
    Baby Bunny

    چند وقته کامنتام کم شده راحتت گذاشتم ولییییی

    می‌خوام دوباره کامنت دهی را آغاز کنم اونم در انواع اقسام پوست هات:)

    متاسفم که وراجی مث من تو این سایته ولی باید تحملم کنی.. چون مجبوری!! یوها ها ها *خنده های اهریمنی*

    هی! من امسال این درخواستیمو فول میخوامااا بهتره دست بکار شی قربون انگشتات^^

     

  • Q. Moon
    21 June 23، 06:25
    Q. Moon
    خداراشکر که میخوای کامنتاتو دوباره زیاد کنی
    نگران بودم بیبی بانیم حالش خوب نیست
    یا نکنه میخواد یواش یواش منو تنها بذاره :(
    *ترک Let me down slowly را پلی میکند*
    تا عشقت میکشه کامنت بده چون تو حق نداری منو تنها بذاری :)
    یوهاهاها!!

    حالا نمیشه رحم بکنی و یه جا فول ندمش؟ پارتی آپ کنم؟ *puppy eyes*
  • Baby Bunny
    28 May 23، 14:43
    Baby Bunny

    اوفففف اونی که گفتی منتظر وحی الهی هستی فقط 

    Lovesick

  • Q. Moon
    28 May 23، 14:46
    Q. Moon
    Ho ;i o,nll leg ]d lkjzvl jh h,k, H\ ;kl
    ,gd...

    چیزی نیست... کور بودم ندیدم کیبورد انگلیسیه :///
    چی گفتم؟ اها
    آخ که خودمم مثل چی منتظرم نوبت آپ اون برسه :)
    ولی خب وحی الهی رو یه فرد خاصی باید بده و احتمالا تا چند ماه آینده طول میکشه :) #هق
  • Baby Bunny
    27 May 23، 21:27
    Baby Bunny

    Hi again

    Me too darling

    Bye:)

  • Q. Moon
    27 May 23، 21:48
    Q. Moon
    تا ابد های
    لاو یو
    بای 3>
  • Pante A
    27 May 23، 02:06
    Pante A

    سلام کوییربنسیای عزیزم 

    اول از اینکه واو شاید یکجور هایی نمیدونستم که این پایین مایینا جوابم رو دادی؟ :) ( مدیونی فکر کنی تازه کارم )

    راستی لاو حالت خوبه؟ درباره ی چه عملی حرف میزدی؟ بهتری.؟ 

    و 

    دوم از اینکه 

    من وقتی جوابت و همچنین کاور فیکشن رو دیدممممممممم 

    ایحزینحزهجهجیحععقهمهبجفهیجبحعیی

    خووووودداااااا عالیهههه 

    در واقع از اونجایی که امتحان بعدیمون ریاضیه و من یکجور هایی توش خوبم(بهم میگن نابغه ی ریاضی:/)  

    پس الان بیشتر میتونم به گوشی دست بزنم :/ 

    اینجام که ازت یک سوال یکجور هایی بی ربط بپرسم؟ 

    راستش مدتی پیش (۴سالی میشه) یه فیکشن خونده بودم . مهمان مهمان خانه ی ما . اکسو دختر پسری سوهو 

    الان مدت زیادیه که دنبالشم . از اونجایی که هیچ کانال سوروش و تل و ایتایی نمونده که چک کنم گفتم بزار یک جای عمومی بپرسم شاید یکی روزی روزگاری اکسو الی چیزی بوده باشه . بتونه کمکم کنه‌ . 

    یکی هم فیکشن سرباز با نقش های اصلی لیمینهو و لی تمین اینم دختر پسری 

    میتونی یه کاری کنی این پستم رو افراد بیشتری ببینن؟ 

    میدونی انقدر سرم شولوغ پولوغه که وقت نکردم فیکشن جدیدت رو بخونممممم عرررررررررررر پلیسیییییی  مافیاییییییی خودااااا خودشم چی؟ نقش اصلیشم کوکی . چی از این بهتر؟ 

    هیچی دیگه خلاصه 

    بریم ببینیم ریاضیمون رو چطور میدیم. 

    روز خوشی رو سپری کن عزیزم . 

    چرا هر بار  برای خدافزی کردن اینهمه مقدمه میچینم؟ 

    خدافز  

     

     

  • Q. Moon
    27 May 23، 07:04
    Q. Moon
    سلام لاولی من T^T
    ای جان خوبه که فهمیدی :).. تازه کار بودن خیلی خوبه اتفاقا میتونی همه چیز رو سک بدی تا سر از همه چی در بیاری :))
    من خودم یه وبلاگ دیگه زدم اونجا هر چی دیدم و به فکر رسیدمو امتحان کردم تا تونستم این یکی که اصلیه رو درست کنم T^T
    البته که خوبم.. عمل زیبایی بود اون و تموم شد :)) عالیم اصلا!! 3>

    خوشحالم که دوستش داشتی امیدوارم بتونم همونطور که میخوای هم بنویسمش ^^
    نابغه ریاضی نمیاد جا منم امتحان بده T^T باید کل کتابو امروز ببندم :) (مدیونی فکر کنی تا الان داشتم الکی وقت تلف میکردم و حالا همه ش تلنبار شده رو هم)

    والا خودم که نمیشناسم.. من کلا فیکشن خیلییی کم خوندم.. از اکسو هم سر جمع ده تا نخوندم فکر کنم :)
    ولی بعضیا میان این پایین مایینا ببنن تو کامنتا چه خبره.. شاید اونا بدونن T^T جواب بدن

    ایشالا که همه امتحاناتت رو خوب بدی ولی اگه خیلی هم نمره ت بالا نشد، فدای سرت الکی خودتو سر همچین چیز کوچکی اذیت نکنی هاااا! :)
    فایتینگ بیبی 3>
  • Bunny Jeon
    26 May 23، 19:43
    Bunny Jeon

    های..

    پرپل یو..

    بای:)

     

  • Q. Moon
    26 May 23، 20:47
    Q. Moon
    هلو
    Purple u to the infinity and beyond
    بای :)
  • Nothing
    13 May 23، 23:37
    Nothing

    میگم این شارکس؟ اره؟ نه؟ خیلی خفن بنظر میاد ...

    وای نه تنها پوسترش خفنه تازه اینکه هر سری با یکی از پسرای رپ لاینه خیلی خفن تر نشونش میده واهاییایایاایای

  • Q. Moon
    14 May 23، 05:51
    Q. Moon
    متاسفم که ناامیدت میکنم و از خفنیش کم بیبی... ولی یه دختر با رپ لاین نیست..
    هر کدوم از پسرها یه دختر داره برا خودش.. یعنی سه تا دخترن :)
    و در مورد خفنیش.. خب، راستش چیز جالبی تو ذهنمه.. امیدوارم بتونم به همون جالبی هم درش بیارم (^-^)
  • Nothing
    13 May 23، 23:31
    Nothing

    وایایایاایایایایایایایاایایایییییی اینا خیلی خفنن

    *بالا اوردن رنگین کمان *چشم های حاوی رنگین کمان *مغز درحال فک کردن به رنگین کمان *زندگی رنگین کمایننینینینینی

    میشه اونایی ک فول هس و اون پارتیایی که چند پارت دارنو اپ کنی و ما رو جون به لب نکنی؟(شلوغ کاری، کتک کاری، رسیدن پلیس،دادگاه)

    من خوبم...

    ولی جداااا من زمانایی که تو سایت ددی بودم هر نویسنده ای یچیزی (حالا فرقی نداره)(منظورم استریت و کاپل اعضا و کلننن)اپ میکرد انقد واکنش نشون نمیدادم ولی وقتی تو یچیسی اپ میکنی... *مظلوم نمایی

    روزم ساخته میشه *ایموجی لایک + رنگین کمون + یچیز کیوت

    همین... D:

    (گیلی گیلی گیلی ... سرتو با چی میشوری ؟ با شامپو گلرنگ .. از روز اول فقط لبخند فقط شامپو بچه ی گلرنگ *مدیونی اگ فک کنی من اینو حفظم.)

     

     

  • Q. Moon
    14 May 23، 05:55
    Q. Moon
    ای جان به ذوقت (T^T)
    *یه یونیکورن از وسط رنگین کمونا پر میزنه میره*
    فول که فقط یدونه دارم.. اونم پیش مونی براش نوبت گرفتم منتظر نوبتمم لاولی :))
    اون چند پارتی هام میترسم آپشو شروع کنم.. بعد نتونم به موقع باهاش پیش برم و وسطش مجبور شم آپو متوقف کنم.. بعد اینجوری بیشتر جون به لب میشین :((

    ای جانم بیبی!! (T^T) خوشحالم که همچین ریدر خوش ذوقی دارم :)) کیوت من! 3>
    (مدیونی اگه فک کنی منم با ریتم خوندمش :)
  • Adrina :(
    12 May 23، 17:50
    Adrina :(

    من اینو Moonlight Triangle میخوام خیلی جذابه :))))))))))))

    نمیدونم چرا ولی بنظرم باحاله

  • Q. Moon
    12 May 23، 17:54
    Q. Moon
    هققققققق :))
    راستش خودمم دوستش دارم ولی داستانش یکم باگ داره باید اول اونها رو رفع کنم تا بتونم پستش کنم
    ولیییییی خیلی مرسی که بهش توجه کردی بدون اغراق با خوندن کامنتت از درون گرم شدم!! :) 3>
  • Red
    10 May 23، 22:58
    Red

    ای قشنگ تر از پریا تنها تو کوچه نریا بچه‌ای محل دزدن عشق من و میدزدن 

    در ابتدا با ذکر عشق و علاقه زیادم بهت شروع کردم که دیگه آگاه باشی 

    سپس اینکه دخترم خودتو دست کم نگیر و اینکه معلوم که پوسترات خیلی خوجل تشریف دارن و من اینجا هی میام سر میزنم ببینم چیزی در موردش گفتی یا نه با شه شلوارت نمیکشم فقط خودت بیا بگو چه کردی من یادمه اولین فیک که خوندم پوستر منو تو خودش غرق کرد به این میزان خفن 

  • Q. Moon
    11 May 23، 05:39
    Q. Moon
    *ریختن قر ریز همراه با با ریتم خوندن*
    عشق که خود تویی بچههههه ⁦ಥ‿ಥ⁩
    اوه چشم چشم دست کم نمیگیرم :)
    خب پس واجب شد یه بار ویدیو گرفتن از پروسه پوستر سازی :))
    بزودی یه همچین پستی اضافه میکنم لاو 3>
  • Red
    10 May 23، 03:25
    Red

    اون روزی که یه پارت دیگه از اون فیک اول in touic ating بیاد بهار منه دختر خواهشا خواستی وقت بذاری برا چهار کلمه برا اون وقت بذار داشتم فک میکردم بیای تیزر اونم بگی چه کرده بودی  با چه برنامه و چجوری انقدر cool بود( تقاضا دوباره آموزش بیب )من هنوز save دارمش بعضی موقع ها میرم میبنمش 

    قشنگ من و معتادش کردی حالا هم منتظر رو به صورت ماهت که کی میاد ؟ ؟؟

    در آخر اون سوالت که گفتی تیزر بذاری یا نه؟؟ ؟؟؟ نیککککی و پرسش معلومه که yes بیب  

    اون فیک  هم که گفتی قدیمی و اولین نوشته ات بوده ما هر چی تو بنویسی دوست داریم خواهشا اونو بذار منو حرص نده پلیززز 

    و اون یکی دیگه که فول و منتظر وحی بیا من از طرف همه فرشتگان عالم بهت وحی میکنم اونم بذارر

    خلاصه که فیک اولی و آموزش پوستر و تیزر یادت نره جذاب 🙂 

  • Q. Moon
    10 May 23، 04:42
    Q. Moon
    تیزرا رو خودمم خیلی دوست دارم هی نگاشون میکنم :))
    و میدونی کار خاصیم نمیکنم توی ویدیو هم مشخصه خیلی اهل افکت و اینطور چیزا نیستم.. بیشتر برای پیدا کردم ویدیوی خوب که توش بذارم وقت میذارم.. ولی برای اونم شاید بتونم یه ویدیوی کوچک درست کنم از پروسه ادیت زدن :)
    باشه باشه سعی میکنم کمتر حرص بدم😂😂✨
    درمورد اونی که فول شده هم... از اونجایی که تو سایت ددی برای آپش نوبت گرفتم.. منتظرم نوبتم برسه :) ولی خب خودم امروز یکم با مونب حرف زدم وقتی جوابمو بده، احتمالا دیگه آپ اونو همینجا شروع کنم :)
  • Red
    10 May 23، 03:01
    Red

    در ابتدا باید بگم مود تویی باور کن انقدر صادقانه گفتی پوستر اینم الکی من مردم از خنده در جریان باش دخترم 

    سپس اینکه چرررررا انقدر پوستر های که میزنه گاددد یا الله اکبر دیگه توان نمونده برام دستم به دامن یا شلوار قشنگت یه بار تو پست های که میزاری آموزشی آموزش ادیت پوستر بزار مثلا با چه برنامه چجوری بدون لپ تاب با گوشی فقط خیلی مرحله به مرحله و ابتدایی از اولش بیاموز چون من تا حالا ادیت با این کیفیت و زیبایی نزدم  خلاصه که تورا به بنگتن بوی قسم میدم بیب 

    ببین چه دختر گلی ام قشنگ معلومه اینجا چادر زدم دارم زندگی میکنم امیدوارم زحمتت نشه برات اگه هم برات سخت بود اینجا کامل بزاری بهت ایدی بدم ویس بدی بهم البته که در ۸۹ درصد موارد نت و فیلتر شکن مرا زجررر می‌دهند پس امیدوارم بشه اینجا بذاری 😀🙃

  • Q. Moon
    10 May 23، 04:37
    Q. Moon
    مود بودن گودرت من است یوهاهاها ⁦ᕙ( ~ . ~ )ᕗ⁩
    کش شلوارم شله زیاد نکش بی آبرو میشم😔😔
    وای در این حد ینی؟ :) حقیقتا اصلا فکر نمیکردم پوسترا به نظر یکی انقدر حرفه‌ای باشن...
    آموزش که والا.. میتونم اینجا یه پست بزنم ویدیو بذارم.. فقط مطمئن نیستم دقیقا توش باید چی نشون بدم از اونجایی که کار خاصی برای پوسترا نمیکنم😅😅
    روش ادیتم واقعا ساده‌ست و چیزی نداره.. ولی اگه دوست دارین، حتما یه امتحانی میکنم😉✨
    چادر چیه تو بیا رو سر من بشین مادر ⁦(个_个)⁩
    چایی بیارم برات؟ :)
  • زن نامجون
    26 April 23، 19:38
    زن نامجون

    حقققق 

    تو ایران این همه درس بخونی که چی بشه 

    بخاطر حرف مردم ؟ بخاطر چی ادم باید جوری که میخواد زندگی کنه .

    انجام دادن کاری که دوست داری خیلی خوبه ..

     

    اره دیدمش چه کاورییییی

    3> 

    تو هرچی بنویسی من میخونم در جریانی که؟. 

     

     

    جدا از درخواستیم خیلی بی صبرانه منتظر فیک ، فیکشن ، مولتی شات های دیگم .

    و از ژانراشون خیلی خوشم اومد . 

    مرسییییییی دوست دارممممممممم

     

     

  • Q. Moon
    26 April 23، 19:48
    Q. Moon
    بله.. متاسفانه من از همون اول طی حماقتی محض کل زندگیمو بر اساس زندگی مردم چیدم
    نتیجشم شده اینکه الان دارم از 9 زاویه جغرافیایی به 21 روش ممکن و 69 روش غیرممکن سامورایی به فاک میرم :)

    هق.. تو خیلی عشقی، اوکی؟ :)
    همیشه یادت باشه اینو!! 3>

    اگه زنده از این کنکور و مخلفات بعدش بیرون اومدم.. همه شون رو فول و پست میکنم :)
    منم دوستت دارممممممم بیبیییی 3>
  • زن نامجون
    26 April 23، 18:11
    زن نامجون

    به به زیبایی میبینم چه کلمه زیبایی در بعضی از فیک ها دیده میشه 

    و این که مولتی شات FELSH می‌دونستی ما اصلا به تزئیناتش کاری نداریم ما متن  توشو میخایم  

    کاش یه 2 ماهی میخوابیدم بعد که بیدار میشدم سایتها ( از جمله سایت تو ) پر فیک و فیکشن ، مولتی شات بود 😭 

     

     

     

  • Q. Moon
    26 April 23، 18:16
    Q. Moon
    ای جانم
    نمیدونی چقد خوشحالم ک تو هم در لیست خواننده هام قرار گرفتی :) اصلا هر چند وقت ی بار میام میبینم پیام جدید ازت هست ذوق میکنم 3>
    بله بله کلمه زیبا (تراژدی :)) در چندتایی از کارهای آینده خواهد بود.. هر چند نوع تراژدیشون فرق میکنه با هم.. باشد ک خوشت بیاد بیبی!
    اون FLESH هم... من خودم خیلی رو اینکه کار تمیز باشه وسواس دارم واسه همین اگه فایل تروتمیز نباشه واقعا نمیتونم ادامه بدم.. دونت ووری اونم بزودی میرم سروقتش :)
    آخخخخ گفتییی!! منم میخوام برم تو کما تا کنکور که تموم شد بعد به هوش بیام و بعد یه راست!! بیام بشینم پا لپتاپم و تا جون دارم دیگه هیچ کاری جز نوشتن نکنم :)))

    پ.ن: لاو درخواستی خودت رو دیدی اون وسط مسطا؟ :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan