Cialand

[Querencia of Diamonds]
Q. Moon
Q. Moon Tuesday, 3 June 2025، 02:00 PM

چالش 10 روزۀ May با خوانندگان فن‌فیکشن💎

 

Querencia

 

به یه چالش برای همگیمون خوش اومدین، دایمندز ^^

 

این بار سؤالاتمون نه برای نویسنده‌ها که برای خواننده‌های فیکشنه! پس بپرین بیاین «ادامۀ مطلب» که با همدیگه سؤال‌ها رو جواب بدیم~

 

 

روز اول

اولینِ اولین فن‌فیکشنی که خوندی چی بود؟ مختصر معرفیش کن و بگو اون موقع چه حسی بهش داشتی و الان چه حسی داری~

 

اولینِ اولین چیزی که خوندم راستش فیکشن کیپاپ نبود... یادم نیست واقعاً، فقط در همین حد می‌دونم که پلتفورمش یا Tumblr بوده یا Quotev و خود فن‌فیک هم یا انیمه‌ای بوده یا از انیمیشن Total Drama Island (جزیرۀ آرزوها)!

از اونجایی که یادم نمیاد، می‌خوام اولینِ اولین فن‌فیکشن کیپاپی که خوندم رو بگم :>

«هم‌نشان» از سیلوربانی که به پیشنهاد دوستم شروع کردم و عاشقش شدم. راستش رو بگم الان جزئیات یادم نمیاد، ولی من همیشه نسبت به اولین تجربه‌هام تو هر چیزی یه‌جور حساسیت و وفاداری خاص دارم و هنوز هم این فیکشن رو خیلی دوست دارم.

داستان توی دنیایی اتفاق می‌افته که توش نیمه‌های گم‌شده وجود دارن: هر کس با رسیدن به یه سن خاص -16، اگر درست یادم باشه- یه نماد روی مچش ظاهر می‌شه و کسایی که نیمه‌های گم‌شدۀ همدیگه باشن، نمادهاشون مثل همه و هم‌نشان همدیگه‌ن :))

ولی بکهیون نشان نداره! و زندگی به‌خاطر این تنهایی‌ای که بهش محکوم شده بهش سخت می‌گذره و سعی داره باهاش کنار بیاد. بزرگ‌تر که می‌شه، می‌ره به‌عنوان دستیار یه مانگاکای معروف کار کنه: پارک چانیول که یه آدم فوق‌العاده برنامه‌ریز، تمیز و مرتب و یکم وسواسی روی منظم بودن و... است.

ژانر کمدیش خیلی بانمک بود و جوری که رابطۀ چانبک کم‌کم نزدیک و قشنگ شد خیلی دوست‌داشتنی بود و البته رازهایی دربارۀ نشان‌ها وجود داشت، مثلاً درمورد نشان چانیول و نامزدش (بله، چان وقتی با بک آشنا می‌شه هم‌نشان خودش رو داشته) که اون زمان من رو سوپرایز کرد~

در کل قشنگ بود و راستش اگر چیزهای فان دوست دارین، کلیشه‌های معمول کاپل چانبک براتون جذابه و کاپل‌های مخالف مثل «گنده و کوچولو» یا «شلوغ و منظم» رو دوست دارین، احتمالاً خوشتون بیاد~

 

 

روز دوم

کدوم به اصطلاح «کلیشه»ی داستانی موردعلاقته و زیاد دنبال فیکشن‌هاش می‌گردی؟

 

 

روز سوم

معمولاً دنبال چیزهای جدید می‌ری یا زیاد برمی‌گردی قبلی‌ها رو دوباره می‌خونی؟

اگر جوابت دومیه، بیشترین تعداد دفعه‌ای که یه فیک رو خوندی چند بار بوده؟

 

 

روز چهارم

اگر خاطرۀ خنده‌داری با ژانر خاصی داری تعریف کن~

 

 

روز پنجم

اگر قرار بود به مدت یک سال توی یکی از فیک‌هایی که خوندی گیر بیفتی، کدوم رو انتخاب می‌کردی و چرا؟

 

 

روز ششم

اوج دورۀ فیکشن خوندنت کی بود؟

 

 

روز هفتم

کدوم فیکه که آرزو می‌کن حافظه‌ت پاک شه تا بتونی برگردی دوباره از اول بخونیش؟

 

 

روز هشتم

تا حالا شده سر نقد کردن فیکی با نویسنده یا خواننده‌های دیگۀ اون فیک بحثت بشه؟

 

 

روز نهم

جایی بوده که از فیکشن خوندن پشیمون شده‌باشی؟ (صرفاً برای همون موقعیت، مثلاً با خودت بگی «اه، امروز به‌جای فیک خوندن باید فلان کار رو می‌کردم!»)

 

 

روز دهم

کدوم فیکه که آرزو می‌کنی ای کاش واقعی می‌شد و می‌تونستی بخشی ازش باشی؟

 

 

پ.ن: بریزین تو کامنتا ببینم چیا برای گفتن داریم الماسا :>

🌊آخرین کامنت‌ها :
این پایین ۰ کامنت هست💬
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan