بعد یه روز برگشتم.. و واقعا نمیدونم چی بگم.. خیلی خفن بودددددددد😭😭
یعنی اصلا انقدر دوسش داشتم که 😭😭
خیلیییییییی خیلیییییی قشنگ بودددددد
وقتی گفتم سوپرنچرال اصلا به ذهنم خطور نمیکرد یه همچین سبک سوپرنچرال خفنی بنویسی لعنتیییییییی
عاشقش شدمممممم😭😭
نفرین ها.. اجنه.. ارواح.. جوری که ووسان به هم رسیدن
قدرتاشون وای قدرتاشون
هونگ جونگ
لباسه یجوری به دلم نشست که نگم
چرخه ی نفرین
و بازم ووسانننننن😭😭(مدیونی فکر کنی دارم عر میزنم سرش)
شخصیتاشونو خیلی دوست داشتم واقعا
جوری که نمادین استفاده کرده بودی
و جزئیات ریزی که گذاشته بودی اصلا کف کردم مخصوصا اونجا که هونگ جونگ لباسش براش مهم تر بود😂😭💔
واقعیتش انقد دوسش داشتم که وقتی رسیدم تهش اینجوری بودم که تموم شد؟ چه زوددد من بازم میخواستمممم😭😭(و این درحالی بود که تعداد صفحاتش بیشتر از انتظارم بود)
قبرستونی که وویونگ برای تمرین سان رو میبرد
و اما.. و اما سان بلوند لعنتیییییی😭😭 و ترکیب با وویونگ با موهای مشکیییی بخدا الانه بیفتم رو دستتون از شدت ذوق
وقتی دوباره به جایی که سان تو خونه ی وویونگ سعی کرد ببوستش فکر کردم ناخودآگاه یه صحنه از گوریلا تو ذهنم تداعی شد که یکم تغییر کرده بود؛ رنگ موهاشون وایب اون ارا رو میده بهم
کداشون وای کداشونننن😭😭
دیالوگاشو خیلی دوست داشتم واقعا
دوست داشتم r.I.p رو بیشتر بشناسم؛ کارایی که دو بخش دیگه انجام میدن، قدرت های دیگه ای که بقیه مامور ها دارن، آزمایشگاهشون، اینکه تو طبقات مختلف ساختمان سازمان چی هست، قدرت سونگهوا، اینکه یکی چجوری میره تو اون سازمان و..
حیف تهش اون کیس رو نرفتن😂😭
کد بین شاگرد و مربی سابقش لامصب من اگه میتونستم سر خط به خط داستان اینجا عر میزدممم😭😭
دوباره میگم خیلی خیلی دوسش داشتممممم
اخرش گفته بودی که یه ماه طول کشید و منتظر گذاشتی اینا؛ ولی اون حس که منتظر یه همچین چیزی باشی هم واقعا قشنگه
ازت ممنونم که نوشتیش و میدونم که واقعا قراره تاثیر بذاره روم
دلم میخواد بازم از اول بخونمش
خسته نباشی سیا دستت درد نکنههه😭🩵
دوباره ممنونم و بغل روحیییی*