Cialand

[Querencia of Diamonds]
Q. Moon
Q. Moon Sunday, 28 May 2023، 10:07 AM

Just For Fun: ریاضیات یا منکرات؟

گایز امتحان ریاضی شما هم +18 داشت یا فقط مال من؟ :)

 

 

اول از همه بهم تبریک بگین که تونستم یه تنه گند بزنم به هر چی روش آموزشیه

و ریاضی رو مثل درسای حفظی، از رو کتاب روخوانی کردم :)

 

قرار بود خیر سرم شب بیدار بمونم بخونم... صبح چشم باز کردم دیدم رو میز خوابم برده :/

ببینین یعنی کمر و گردنم جوری به فاک رفته بود که انگار تو خواب مورد عنایت قرار گرفته بودم!!

هیچی دیگه، نخونده بودم فقط ورق زدم چهار تا از اون کادر آبیای کتابو حفظ کردم

و این دفعه داستان برای لباس پوشیدن :/

 

از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون... من همیشه یه کپه لباس تو اتاقم پهنه که جمع نمیشن

فقط از روی تخت به روی میز و از روی میز به روی تخت متنقل میشن که جا واسه نشستن و خوابیدنم باز بشه :)

حالا من تو این حالت دقیقا میدونم که اگه الان، با زاویه 43 درجه سانتیگراد دستم رو از زیر این تیشرت آبیه رد کنم و به اندازه 36 سانت فرو کنم، میرسم به لنگ جوراب مشکیم!

اما مامانم دیشب که من خواب بودم پشت میز، اومده و کپه لباس رو جمع کرده :)

نتیجشم شد اینکه من دیگه هیچ ایده ای نداشتم دستمو باید تو کدوم سوراخ فرو کنم که به جورابم ختم بشه! :))

 

خلاصه بعد از کلی گشتن به دنبال لباس، رفتم محل امتحان. و اونجا، منی که داشتم با بیخیالی کارهای ساخت تیزر فیکشن Shatter My Heart رو انجام میدادم، با یه عالمه آدم که داشتن از هم سوال ریاضی میپرسیدن و برای امتحان استرس داشتن، دوره شده بودم :)

احساسش یه چیزی تو این مایه ها بود که تو دوغ آبعلی باشی وسط قفسه شامپاین های 70 ساله فرانسوی ://

 

سر جلسه فاز یکم عوض شد. مثلا من داشتم سوالا رو یواش یواش حل میکردم و وارد پاسخنامه میکردم.. هر چی رو هم بلد نبودم جلوش با خط پیچی و زیبام مینوشتم fuck!

بعد یهو رسیدم سوال آخر دیدم از اون قسمتیه که تا حالا لای کتابو باز نکردم.. ولی بلد بودم حل کنم، اما راه حلم از اونا بود که نمره نمیگرفت؛ من درآوردی بود :)

گفتم جهنم بذار سیاه کنم شاید دلش رحم اومد راه حلمم نمره داد.

ولی یه تیکه راه حل به روش نوشتاری من میشد +18

 

حالا من درحال فکر به اینکه تو برگه بنویسم +18 فکر بدی نکنن خخخ

یهو کولر اون کلاسی که توش بودم شروع کرد صدا دادن

ببینین واقعا نمیدونم صدای چی بود و مشکل از کجاش بود

ولی تنها تعبیری که مغز من ازش داشت اینطوری بود که...

مگسا تو کانال کولر سوسیس پارتی گرفتن و یه میکروفون اونجاس که صداهای اله اکبریشونو تو کانال پخش میکنه :///

اصلا خیلی صدای عجیبی بود برای اون لحظه ای که من زل زده بودم به برگه +18 ام!

 

خلاصه من دیدم دارم متمایل میشم به اسمات نوشتن :) برگمو دادم و دویدم بیرون

این دفعه انگار بمب هیروشیما افتاده بود تو اسنپ :/

کل امتحان ریاضی من 40 دقیقه طول نکشیده بود ولی 40 دقیقه تو جر آفتاب ایستادم منتظر تا اسنپ گیرم بیاد.. دیگه داشتم واقعا از گرما جر میخوردم که نوتیف اومد اسنپ نزدیکه

چک کردم ببینم ماشین کدومه دیدم پلاکش م-85 ://

یه حسی بم میگه همه اینا نشونست که من قراره امشب در دنیای واقعی به اسمات کشیده شم حالا ببینین کی بتون گفتم :/

 

خلاصه که... تبریک میگم که چیزی حدود 3-5 دقیقه از عمر باارزشتون رو برای خوندن این پست بی محتوا و بی معنی من درمورد روز امتحان ریاضیم به فاک دادین :)

تا HI های دیگر، BYE!

 

just_for_fun#

 

purple ARMY purple ARMY purple ARMY kabi جاک Nothing عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه Nothing زن نامجون
🌊آخرین کامنت‌ها :
این پایین ۹ کامنت هست💬
  • purple ARMY
    24 March 25، 16:41
    purple ARMY

    شلااااامممم سیااااا 

    احساس میکنم کم کم قراره رفیق جون جونی بشیم:)

    خیلیییی صمیمی رفتار میکنی عشخمممم

    مرسی بابت تبریک تولد خیلی خوشحال شدم لیلیلیلیلیلیللیلی

    بابت کتاب ها هم ممنون ولی دیروز با دختر خالم عیننن چیییی کتاب یافتم برا خوندن

    و اینکه من خیلی ژانر و اینا سرم نمیشه متاسفانه 

    چیزی که به نظرم جالب باشه رو میخونم ولی ترسناک و خشن و کشت و کشتار نو نو نو

    بیشتر مثلا چمیدونم....عشقولانه یا ماجراجویی و دوستانه و کمدی و مدرسه و ....

    کلا چیزای ژیگول پیگولی،،، چقدر بچه ناناسسیم من 

    فقط یک دانه سوال چقدر مونده لول آپ فصل دومش بیاد؟؟؟

    خیلی ذوق دارم برای فصل دومش لیلیلیلی

    فعلا بای!!!

  • Q. Moon
    1 April 25، 14:32
    Q. Moon
    سلاااااممم حال شوما U^U
    البتهههههههه چرا نشیمممم؟!
    اصلا قانون وبلاگ همینه U^U
    گوگولی :> 3>
    به بههههه تبریک میگمممم

    اوه اوه، من ترسناک زیاد نخوندم ولی کشت و کشتار میدوستم راستش :>
    هوم، پس چیزای فلاف و گوگولی میخوای
    راستش الان چیزی به ذهنم نمیاد، فکر میکنم خیلی همچین داستانایی خونده باشم :((
    فیکشن چرا، ولی رمان نه...

    صادقانه این چند روز خیلی روش کار نکردم. به یه سری ادیت و بازبینی نیاز داره که یکم براش بیحوصلم..
    ببخشید میدونم خیلی منتظرش موندین ولی تلاشمو میکنم T^T

    فعلاااااااا گوگولی :> بغل روحی* ^^
  • purple ARMY
    16 March 25، 17:13
    purple ARMY

    سلام سیا چطوری خوبی؟ :)

    ببخشید من تازه دیدم کامنتمو خوندی

    چیزه معلم ریاضی مون گفت امتحان جبرانی میگیره و این چیزا ولی انگاری موند بعد عید:)

    راستی امسال تولدم میوفته چهارشنبه سوری

    یه ذوقیییی دارمممم اصن جیخخخخخخخخخخخ

    اره خولاصه تصور اینکه کل ایران برات ترقه بترکونن خیلی حال میده

    یه سوالی داشتم،تو کتاب هم میخونی؟؟

    اگه اره میتونی یکی دو تا بهم پیشنهاد بدی؟؟ حوصله ام سر رفته اینقدر تو اینترنت چرخیدم

    خب دیگه فعلا بای!

     

  • Q. Moon
    18 March 25، 20:32
    Q. Moon
    سلام قشنگ سیا، خوبم ممنون :>
    تو چطوری؟ زندگی خوب می‌گذره؟
    وای.. کاش هر چی جبرانیه از رو زمین بردارن بخدا انقدر برای این تعطیلات الکی که بهمون خورد ما بعد از عید تو گرمای شترکش کاشان کلاس جبرانی باید بریم که از الان عزادار و سیاه‌پوشم برای اونموقع خودم! TT~TT
    نینینینینینی، پس درواقع الان که من دارم جواب میدم چیز زیادی تا تولدت نمونده مونده؟ :>
    تولدت پیشاپیش مبارک باشه گوگولیییییی U^U
    با بهترین آرزوها برات. امیدوار سال پیش رو برات فوق‌العاده بگذره و زندگی کل سوپرایز و اتفاقات خوب برات تدارک دیده‌باشه 3> ~(^-^~)
    والا همین الان پشت پنجره اتاق من چنان دارن برات ترقه میترکونن که من ممکنه هر لحظه سکته کنم بی سیا شین...

    آره، راستش کتاب بیشتر از فیک میخونم :>
    البته بعد از عمری دوباره شروع کردم فیک خوندن (تازه واتپد راه انداختم...) و به نظر جالب میاد، حالا ببینم قسمت‌های بعدیش چه خبره =>
    هوم.. خب راستش مطمئن نیستم چطور کتاب و ژانرهایی خوشت میاد که بخوام معرفی کنم... من خودم بیشتر داستان‌های طولانی و معمایی رو ترجیح می‌دم. البته از عاشقانه‌های دردناک هم خیلی خوشم میاد.
    چنین چیزهایی بخوام بهت معرفی کنم:
    ژآنر هیجانی: فهرست مهمانان (نویسنده: لوسی فولی) - زمان اشتباه مکان اشتباه (نویسنده: جیلیان مک‌آلیستر) - عطاری گمشده (نویسنده: سارا پنر)
    اینها یه جورایی تو دستۀ جوان و نوجوانن.. اگر چیزهایی با این حس و حال ولی شاید یکم عمیق‌تر بخوای:
    شیطان و دوشیره پریم (نویسنده: پائولو کوئیلو) - کتابخانۀ نیمه‌شب (نویسنده: مت هیگ)
    عاشقانه‌های دردناک موردعلاقۀ خودم هم ایناست: بخت‌پریشان (نویسنده: جان گرین) - پنج قدم فاصله (نویسنده: ریچل لیپینکات و...) - سم هستم، بفرمایید (نویسنده: داستین تائو)

    اینا چیزایی‌ان که خودم دوست دارم. حالا باز اگر دوست داشتی توی کامنت بعدیت ژانری که ترجیح میدی رو بگو، یا اگر از یکی از این بالایی‌ها خوشت اومدی  دوست داشتی خلاصه‌ای چیزی ازش بدونی بگو تا جواب بدم ^^ 3>
  • purple ARMY
    22 February 25، 20:28
    purple ARMY

    درود به همگی!!

    بحث تر زدن به امتحان شد منم یه چی بگم؟؟

    این اتفاق مال چند روز پیشه معلممون میخواست امتحان بگیره و چون امتحان افتاده بود زنگ اخر خرخون کلاسمون زود تر امتحان داد 

    بعد اینکه اون امتحانش تموم شد همه دورش کردن که چطور بود و اینا

    ببین یه جوریییی سخت بود که مخ کلاس هم نتونسته بود بنویسه

    بعدش کل کلاس ریاضی به دست رو به قبله نمیدونستیم ریاضی بخونیم یا دعا!!!

    من که گل کاشتم!دو تا سوال ننوشتم که هیچ راه حل هام هم نادرست بود این به کنار

    بعد امتحان همه منتظر نتایج تر کار....چیز دسته گلمون بودیم 

    چهارشنبه که شد نمیدونستیم به نمره هامون بخندیم یا گریه کنیم

    من خودم تاحالا 9 نگرفته بودم که گرفتم:)

    بهترین دوستم 8 گرفت

    بغل دستیم هم 2 و 75 گرفت!!یعنی مدال نمره درخشان رو باید میدادیم بهش

    خلاصه که وضعیت خیلی عجیبی بود

    مرسی که وقت گذاشتین تر کاری کلاسمون رو خوندین...بایییی!!

  • Q. Moon
    24 February 25، 09:44
    Q. Moon
    درود درود ^^
    بله حتما بفرمیویید استاد U_U
    اینجا همیشه بحث امتحانات و ماجراهاشون با آغوش باز پذیرفته میشه :>
    وا، یعنی چی زودتر امتحان داد؟ یعنی مثلا زنگ قبلترش و اینا؟ :/
    چه پارتی بازیایی میکنن برای خرخونا، هعی.
    مخهعغفقیبرلاتنمحخهعغلابلدذنم وای این تیکه عالی بود (ببخشید به بدبختیتون خندیدم #التماس_دعا)
    وای.. چرا آخه نوبره همچین چیزی :///
    میدونی، اصولا امتحانش استاندارد نبوده. مخصوصا اینکه میگی خرخونتون هم نتونسته بود بنویسه.
    الکی سخت گرفته بتون که چی بشه؟ بهش مدال دادن برا این کار؟ ://////
    وای، مدال همینجوری هم نه، باید تو یه مراسم ویژه بهش تقدیم کنیم، با کیک و شیپور و این داستانا :>
    مثلا خرخون کلاس وایسه جلو، بعد این دوستتو از رو فرش قرمز رد کنین، با یه زانو بشینه، یه متن خاص براشون بخونین و خرخونتون بعد از اینکه خودکارشو مثل شمشیر تو فیلما زد رو شونه ها و سر دوستت، مدالو بندازه گردنش =>>>>>>

    راستش به نظرم یه شکایتی چیزی بکنین اگه همه نمره کم گرفتن. اگر امتحانش غیراستاندارد بوده باشه حق نداره این نمره ها رو توی کارنامتون تاثیر بده...
  • kabi
    13 June 24، 15:53
    kabi

    الان که امتحان ریاضی دارم بنظرم جالب اومد زیر این پست کامنت بزارم... پس وقتی محصل بودی اینشکلی بودی:)))
    واسه ی ریاضی...خدایی یه سری سوال هاش ارزش نوشتن روی کاغذ رو ندارن ولی باید حتما خونده بشن،پس چی بهتر از روخوانی کردنشون و فهمیدن سواله؟ :/
    و قضیه کپه ی لباس....منم همینم،من همیشه اتاقم پر ظرفم هستتتت....ظرف صبحانه،ناهار،میوه،شام،لیوان های مختلف....خلاصه که هرکی لیوان کم میاره میاد اتاقه من لیوان برمیداره میبره میشوره ....تعداد لیوانایی که من انبار میکنم از تعداد لیوانای توی اشپزخونه بیشترن.

  • Q. Moon
    16 June 24، 20:53
    Q. Moon
    هعی، میبینی؟ امتحاناته و داستاناش!
    راستش الانم همینم😂😂
    آره واقعا، و حوصله سر بر میشن چون هم باید بخونیشون در هر صورت هم واقعا چیزی برای "حل کردن" نیست🥲
    والا همین الان ک نشستم تازه کپه لباسمو جمع کردم و هم‌اتاقیم ک تخت پایینیه هم ی کپه لباس اون پایین داره🫠🫠 فکر کنم مشکل همگانیه😬
    واییی منمممم!!! ببین من ی کلکسیون ماگ جمع کردم برا خودم ک از لیوانا آشپزخونه بی‌نیاز شم🫠 ولی طی ی سال گذشته همه ماگام ب چخ رفتن🚶🏻💔
    بنظرم از این ب بعد ب اتاق تو بگین آشپزخونه مناسبتره😔😂
  • جاک
    2 December 23، 12:42
    جاک

    نمی دونم این چه مرضیه که منم سر امتحان یاد بخشای اسمات داستانم میفتم! و میخوام همونجا همونجا رو برگه امتحان شروع کنم نوشتنش! حالا بقیه این وسط هی بهم سقلمه میزنن که تقلب بده.... چی بدم؟ میخواین یچیزی بدم با هم بریم فضا؟😂😂😂

    وای این زیر آفتاب موندن خیلی بده. حالا من یبار سر یکی از مهم ترین امتحانام تا نشستم رو صندلیم حالم بد شد.... از شدت حالت تهوع و درد داشتم میمردم. امتحان ۲ رو ساعته رو نفهمیدم چجوری ۱۰ دقیقه ای دادم اومدم بیرون از حال رفتم!💔😭

  • Q. Moon
    4 December 23، 10:10
    Q. Moon
    خیلی بده بخدا
    حالا فکر کن من تو اون موقعیت این فکرم میفته تو سرم ک "نکنه کسی اینجا بتونه افکار رو ببینه =>" بعد استرس میگیرم کسی بفهمه چه مغز نامناسبی دارم T~T
    خیلی بده. تو آفتاب موندن روح آدمو ذوب میکنه رسما!!
    وای بمیرم بچم! چقدر گناه داشتی! واقعا ظلمه تو این اوضاع
    باید این چیزا رعایت بشه وقتی ازمون انتظار دارن بهترینمونو بذاریم، باید بهترین شرایط برای اینکارو هم برامون فراهم کنن، ولی گویا ترجیح میدن ازمون انتظار معجزه کردن داشته باشن!
  • Nothing
    30 May 23، 11:10
    Nothing

    مدیونی اگه فک کنی من هرروز میام چک میکنم بازم ازینا بزاری 

    ....

    اگه یوق فک کردی کسی ازینا خوشش نمیاد باید بدونی که من خوشم میاد

    عاره*همون ایموجی که راه میره

  • Q. Moon
    30 May 23، 11:25
    Q. Moon
    صادقانه واقعا فکر میکردم کسی خوشش نمیاد :))
    پس باز هم خواهم گذاشت :) #هق 3>
  • عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
    28 May 23، 15:01
    عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه

    باشه ولی قبول کنید سوال‌های ریاضی در ایران اینطوریه:

    "محمد مهدی مهندسی مکانیک خوانده است اگر بتوان با استفاده از کسینوس کار را به دست آورد بگوئید چرا عصمت خانم از آقا قاسم طلاق گرفت؟"

    "زهرا سه سیب دارد اگر یک مار اناکوندا در کرج پیدا شود مساحت ایالت کارولینای شمالی را به دست اورید؟

    نکته: این سوال به نحوه محاسبه ۲+۲ در سیاره اورانوس ربط دارد."

    "خانم بهاری برای نجات جان محمود قلب خود را به او اهدا کرد، اگر دکتر هلاکویی با ایوانکا ترامپ رل بزند گرمای ستاره UY Scotti را با یکای فارنهایت محاسبه کنید."

    "زن آقا رضا ۴ مرداد زایید و نام پسرش را بایرامعلی گذاشت، اگر عمه‌ی بایرامعلی با زن‌عموی بایرامعلی راجع به مامان بایرامعلی غیبت کند بگوئید چرا جنین نجمه خانم مشکوک به سندروم ادواردز است؟"

    "علی در مغازه 'زیتون حاج صفر و پسران زیتون می‌فروشد، اگر اردوغان برنده انتخابات ترکیه نشود بگوئید چرا ترامپ باید به جای مکرون استیضاح شود؟"

    "یه خر در مشهد به دنیا آمده است اگر امیر پسر عباس آقا ۲۰۶ بخرد ولی لاشی نباشد بگویید آیا بیگ‌بنگ دوم باعث به‌وجود امدن ماده‌ی تاریک شده یا خیر؟"

  • Q. Moon
    28 May 23، 15:17
    Q. Moon
    جمله اول رو که خوندم فکر کردم قراره با یه پیام جدی روبرو شم
    جمله دوم به بعد رو که خوندم فهمیدم درست فکر کردم :))
    دقیقا سوالا همینطورن... خود طراح سوالو وقتی مستی از سرش افتاد بیاری بگی حلش کن نمیتونه :/
    ولی جر عاشق اون قسمت "206 بخره ولی لاشی نباشد" شدم *اموجی پاره از خنده*
    #اموجی_نداشتن_بده!!!!

    نمونه سوال امتحان ریاضی برای کسایی که امتحان دارن "بالا"
  • Nothing
    28 May 23، 14:19
    Nothing
    بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

    اینکه معلم دقیقا از اون قسمتی بیاره که نخوندی خیلی درد داره ...

    ....

    یچیزی اینکه مغزت سر جلسه انقد منحرف بشه طبیعیه...

    تازه برای تو درجش کم بود 😔 

    ما قبل امتحان یه کلاس داریم که خالیه وسایل اضافیو میزاریم اونجا...

    تو اون کلاس هر اتفاقی ک نباید بیفته میوفته...

    از پخش اهنگ های مستهجن گرفته تا نشون دادن چیز های مستهجن یعنی هرچی مغزت نباید بره سمتش اونجا هست😶💔

    #این_بده

     

     

    *** *** ****** **** *** **** **** ** **** ** ***** **** *** **** *******

  • Q. Moon
    28 May 23، 14:23
    Q. Moon
    خیلی.. ولی از اونجایی که من تقریبا هیچی نخونده بودم کاملا ناگزیر بود :))

    جر یادمه ما هم وقتی مدرسه میرفتیم چنین وضعیتی داشتیم با دوستام
    کلا یکی از معاونا همیشه تو مدرسه میگشت ما رو پیدا کنه مطمئن شه کاری نمیکنیم :/
    یادمه سر امتحانا نهایی اصلیم، قبل از یکی امتحانا عکسای 90مونو نشون هم میدادیم و امتیاز میدادیم کی بهتر از اینا میگیره
    هعی گوزگار😔😔
    قشنگ هر مدرسه یکی از ما یا شما داره :))


    این راز بین من و توست :)
  • زن نامجون
    28 May 23، 13:33
    زن نامجون

    وقتی مغزت منحرف باشه ، همچین فکرایی هم میکنی 😂 

    من سر امتحان ریاضی سوال ننوشتم .. بعضیا رو معلم بم جواب داد .

    سر جلسه امتحان ریاضی به چه چیزا که فکر نمی‌کردم .. از سناریو ساختن برای فن فیک ، فحش دادن به دوستام چون بهم امتحانو نرسوندن .. کلا اوضاعه خرابی بود 

  • Q. Moon
    28 May 23، 14:04
    Q. Moon
    والا دم معلمه گرم :)
    من چون اومدم شهر دیگه اصن کسیو نمیشناسم
    خودمم جریت تقلب بردن سر جلسه و اینا رو ندارم
    از قضا ک*ون درس خوندنم ندارم #هعی
    وای دقیقا منم داشتم سر جلسه به اینکه برگشتم چه فیلم یا انیمه‌ای ببینم فکر میکردم و سعی میکردم داستان یکی از کارای آیندمو تصحیح کنم :))
    اوضاع خییییییلی خرابی بود
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan