Just For Fun: ریاضیات یا منکرات؟
گایز امتحان ریاضی شما هم +18 داشت یا فقط مال من؟ :)
اول از همه بهم تبریک بگین که تونستم یه تنه گند بزنم به هر چی روش آموزشیه
و ریاضی رو مثل درسای حفظی، از رو کتاب روخوانی کردم :)
قرار بود خیر سرم شب بیدار بمونم بخونم... صبح چشم باز کردم دیدم رو میز خوابم برده :/
ببینین یعنی کمر و گردنم جوری به فاک رفته بود که انگار تو خواب مورد عنایت قرار گرفته بودم!!
هیچی دیگه، نخونده بودم فقط ورق زدم چهار تا از اون کادر آبیای کتابو حفظ کردم
و این دفعه داستان برای لباس پوشیدن :/
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون... من همیشه یه کپه لباس تو اتاقم پهنه که جمع نمیشن
فقط از روی تخت به روی میز و از روی میز به روی تخت متنقل میشن که جا واسه نشستن و خوابیدنم باز بشه :)
حالا من تو این حالت دقیقا میدونم که اگه الان، با زاویه 43 درجه سانتیگراد دستم رو از زیر این تیشرت آبیه رد کنم و به اندازه 36 سانت فرو کنم، میرسم به لنگ جوراب مشکیم!
اما مامانم دیشب که من خواب بودم پشت میز، اومده و کپه لباس رو جمع کرده :)
نتیجشم شد اینکه من دیگه هیچ ایده ای نداشتم دستمو باید تو کدوم سوراخ فرو کنم که به جورابم ختم بشه! :))
خلاصه بعد از کلی گشتن به دنبال لباس، رفتم محل امتحان. و اونجا، منی که داشتم با بیخیالی کارهای ساخت تیزر فیکشن Shatter My Heart رو انجام میدادم، با یه عالمه آدم که داشتن از هم سوال ریاضی میپرسیدن و برای امتحان استرس داشتن، دوره شده بودم :)
احساسش یه چیزی تو این مایه ها بود که تو دوغ آبعلی باشی وسط قفسه شامپاین های 70 ساله فرانسوی ://
سر جلسه فاز یکم عوض شد. مثلا من داشتم سوالا رو یواش یواش حل میکردم و وارد پاسخنامه میکردم.. هر چی رو هم بلد نبودم جلوش با خط پیچی و زیبام مینوشتم fuck!
بعد یهو رسیدم سوال آخر دیدم از اون قسمتیه که تا حالا لای کتابو باز نکردم.. ولی بلد بودم حل کنم، اما راه حلم از اونا بود که نمره نمیگرفت؛ من درآوردی بود :)
گفتم جهنم بذار سیاه کنم شاید دلش رحم اومد راه حلمم نمره داد.
ولی یه تیکه راه حل به روش نوشتاری من میشد +18
حالا من درحال فکر به اینکه تو برگه بنویسم +18 فکر بدی نکنن خخخ
یهو کولر اون کلاسی که توش بودم شروع کرد صدا دادن
ببینین واقعا نمیدونم صدای چی بود و مشکل از کجاش بود
ولی تنها تعبیری که مغز من ازش داشت اینطوری بود که...
مگسا تو کانال کولر سوسیس پارتی گرفتن و یه میکروفون اونجاس که صداهای اله اکبریشونو تو کانال پخش میکنه :///
اصلا خیلی صدای عجیبی بود برای اون لحظه ای که من زل زده بودم به برگه +18 ام!
خلاصه من دیدم دارم متمایل میشم به اسمات نوشتن :) برگمو دادم و دویدم بیرون
این دفعه انگار بمب هیروشیما افتاده بود تو اسنپ :/
کل امتحان ریاضی من 40 دقیقه طول نکشیده بود ولی 40 دقیقه تو جر آفتاب ایستادم منتظر تا اسنپ گیرم بیاد.. دیگه داشتم واقعا از گرما جر میخوردم که نوتیف اومد اسنپ نزدیکه
چک کردم ببینم ماشین کدومه دیدم پلاکش م-85 ://
یه حسی بم میگه همه اینا نشونست که من قراره امشب در دنیای واقعی به اسمات کشیده شم حالا ببینین کی بتون گفتم :/
خلاصه که... تبریک میگم که چیزی حدود 3-5 دقیقه از عمر باارزشتون رو برای خوندن این پست بی محتوا و بی معنی من درمورد روز امتحان ریاضیم به فاک دادین :)
تا HI های دیگر، BYE!
just_for_fun#